یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

صف‌آرایی غربی‌ها در برابر سیدحسن‌نصرالله


صف‌آرایی غربی‌ها در برابر سیدحسن‌نصرالله
شمارش معکوس برای یک انتخاب سرنوشت ساز در لبنان آغاز شده است. هجدهمین انتخابات پارلمانی لبنان در نظر همه ناظران نقطه عطف در تغییر آرایش سیاسی این کشور است هرچند برای پی بردن به کیفیت این چرخش قدرت، همه منتظر نتیجه رأی ۱۷ خرداد نشسته‌اند. به نظر می‌آید صدای این تحول در ساختار سیاسی لبنان زودتر از همه به گوش جناح حاکم (جناح موسوم به ۱۴ مارس ) رسیده است. این جناح از سال ۲۰۰۵ با استفاده از فضای ناشی از ترور رفیق حریری (نخست وزیر فقید لبنان) و خروج ارتش ۴۰ هزار نفری سوریه توانست در جایگاه «اکثریت» بنشیند اما در ۴ سال حاکمیت این جناح وقایعی مانند پیروزی تاریخی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه ، ناکارآمدی اقتصادی – سیاسی دولت سینیوره و انحصار گرایی سران جناح ۱۴ مارس در نادیده گرفتن حقوق طوایف دیگر موجب شد جناح اکثریت به تدریج مشروعیت خود را از دست بدهد و لبنانی‌ها به سمت دگرگونی در ساختار نظام سیاسی سوق پیدا کنند.
● طبق گفته اغلب ناظران، انتخابات پارلمانی
۷ ژوئن (۱۷ خرداد) حساس ترین رقابت سیاسی از زمان استقلال سیاسی این کشور در ۱۹۴۳ تاکنون است. یک امتیاز بارز این انتخابات این است که دوره‌های قبلی انتخابات اغلب در گرد و غبار جنگ داخلی و یا اشغال نظامی رقم می خورد. اما انتظار می رود در ۷ ژوئن برای نخستین بار بیش از ۳ میلیون نفر واجد شرایط ، طعم یک انتخاب آزاد را بچشند.شاید در توصیف اهمیت این روز همین خبر مطبوعات بیروت کافی باشد که‌ نوشته‌اند ؛ اغلب اتباع لبنانی در کشورهای خارج که رقم آنها دو برابر جمعیت کنونی(حدود ۸ میلیون نفر ) و اغلب آنان از افراد تحصیلکرده یا صاحبان سرمایه و صنعت هستند ، برای شرکت در این انتخابات راهی بیروت شده‌اند. طبق گزارش وزارت کشور ، در کارزار انتخابات پارلمانی لبنان ۷۰۱ نفر ثبت نام کرده اند که برای کسب ۱۲۸ کرسی طلایی این کشور مبارزه می کنند.اما آنچه این مبارزه سیاسی را به رویدادی با پیامد بین المللی تبدیل کرده ، حضور قدرتمندانه جریان مقاومت اسلامی است. رویارویی ۷ ژوئن ، صورتی نمادین از مبارزه دو اندیشه غربگرایان و تفکر مقاومت شده است. به خاطر همین ویژگی است که انتخابات لبنان مهمترین قطعه از پازل بزرگ جدال در خاورمیانه محسوب می شود. جدالی که سال‌ها پیش و با ورود اعراب محافظه کار به میدان سازش با اسرائیل آغاز شده و اکنون به نقطه اوج رسیده است. به طور قطعی نتیجه این برد و باخت ، موازنه قدرت را نه تنها در بیروت که در صحنه خاورمیانه به نفع یکی از این دو جریان دگرگون خواهد کرد.
صف آرایی نمایندگان تفکر مقاومت در برابر جناح ۱۴ مارس ، جناحی که از یک سو متحد کشورهای محافظه کار عربی ( عربستان ، مصر و اردن ) و از سوی دیگر تکیه گاه غرب (‌بویژه امریکا ، فرانسه و انگلیس ) است ، موجب شده انتخابات لبنان نام پرهزینه ترین رقابت سیاسی را نیز به خود اختصاص دهد . طبق گزارش مؤسسات تحقیقی بیروت ، در حال حاضر بازیگران عربی و غربی بالاترین سرمایه گذاری تبلیغاتی و مالی را برای تسخیر کرسی‌های مجلس این کشور انجام داده‌‌اند. اکنون که کمتر از یک هفته به برگزاری انتخابات باقی مانده خبرها حاکی از این است که بسیاری از دیپلمات‌های سرشناس عرب، بلیت پرواز به بیروت را گرفته‌اند . اتحادیه اروپا نیز در تدارک اکیپ بزرگی از ناظران انتخاباتی به تعداد ۹۰ نفر است اما بیشترین تحرکات سیاسی را امریکایی‌ها انجام داده‌اند.
باراک اوباما قریب ۲۰ روز پس از دیدار هیلاری کلینتون ،‌ وزیرخارجه اش از بیروت ، جو بایدن معاون خویش را راهی بیروت کرد که طبق گفته لبنانی‌ها ، از ۳۰ سال پیش تاکنون نخستین بار بود که معاونان رئیس جمهور امریکا در چنین سطحی به بیروت سفر کنند.
هیأت اعزامی امریکا به لبنان در نخستین اظهاراتش، اهداف سیاسی سفر به بیروت را کتمان نکرد. بایدن چند دیدار مهم در بیروت انجام داد که جنجالی‌ترین دیدار او با رئیس فراکسیون ۱۴ مارس در مجلس لبنان (سعد حریری) بود. حریری که در جایگاه رهبری حزب « المستقبل » نقش حلقه مشترک سعودی‌ها با فرانسه و امریکا را در سیاست لبنان ایفا می‌کند اکنون با بیشترین خطر شکست در انتخابات ۱۷ خرداد روبه‌رو است. آن گونه که اغلب ناظران در بیروت توصیف کرده‌اند انبوه تلا‌ش‌های دیپلمات‌های عرب و فرستادگان کاخ سفید برای تغییر نگاه شهروندان لبنانی راه به جایی نبرده است. نارضایتی از دولت سنیوره و متحدان او در پارلمان بسیار بالا است و طوایف مختلف لبنان از مسیحی و دروزی و مسلمان که مطالبات خویش از حکومت را در بن بست می بینند به چیزی کمتر از تغییر قدرت راضی نیستند.
اما سوء مدیریت و ضعف‌های جناح رقیب فقط یکی از چند دلیل چرخش نگاه لبنانی‌ها به سمت جبهه مقاومت است. در ۴ سال اخیر عوامل بسیاری دو جناح ۱۴ مارس و ۸ مارس را در معرض قضاوت افکارعمومی قرار داد. اگر تقویم حوادث سیاسی پس از ترور رفیق حریری با دقت مرور شود انتخابات ۱۷ خرداد برآیند و تابلویی از یک رویارویی تاریخی است . لبنانی‌ها برای رسیدن به این مرحله حوادثی سهمگین را پشت سرگذاشتند. از میان رخداد‌هایی که مسیر نگاه افکارعمومی لبنان و در واقع مسیر تاریخ این سرزمین را دگرگون کردند ؛ سه مورد بیش از همه شایان تأمل است :
۱) در این ۴ سال ،بیروت تا مرز یک جنگ داخلی بزرگ و بازگشت دوران حمام خون دهه ۸۰ پیش رفت. این واقعه در بهار سال ۸۷ رخ داد زمانی که دسته‌های شبه نظامی منسوب به جناح المستقبل ( حریری )‌ و دروزی‌ها (‌ تحت رهبری ولید جنبلاط )‌ مقرها و هواداران جبهه ۸ مارس را هدف حملاتی بی رحمانه قرار دادند. این غائله با تدبیر رهبری حزب الله با کمترین هزینه پایان یافت. فرماندهان حزب الله این شبه نظامیان را خلع سلاح کرده و همه پایگاه‌های تسخیر شده را در اختیار ارتش نهادند. درگیری‌های اردیبهشت ۸۶ آزمون تاریخی از صلح و همزیستی بود. لبنان تا مرز یک جنگ قومی از نوع عراق یا افغانستان چندان فاصله نداشت کافی بود که کنترل این بازی خونین از دست طرفین خارج شود و حزب الله این بازی تدافعی را به یک جنگ انتقام جویانه مثل جنگ‌های قومی دهه ۸۰ تبدیل کند. در پایان این غائله آنچه نگاه لبنانی‌ها را دگرگون کرد این بود: رهبری مقاومت با وجود کسب برتری در میدان نزاع ،‌ همه گروه‌های رقیب را به سوی آشتی ملی و همزیستی سیاسی سوق داد که پیمان تاریخی صلح دوحه از نتایج بارز این اقدام بود.
۲) تابستان ۲۰۰۶ با هجوم بی سابقه ارتش اسرائیل ، لبنان تا مرز یک فروپاشی کامل پیش رفت. در عرض بیش از یک ماه همه زیر ساخت‌های اقتصادی و اجتماعی این کشور زیر آتش بمب‌ها و موشک‌های رژیم صهیونیستی از میان رفت و لبنانی‌ها خود را با دومین اشغال نظامی پس از ۱۹۸۲ روبه‌رو دیدند. جنگ سخت آن روز نه تنها برای لبنانی‌ها بلکه برای کل جهان عرب بزرگترین آزمون سیاسی بود لذا وقتی جنبش حزب الله برنده این جنگ شد خاورمیانه نفس راحتی کشید و لبنانی‌ها در فردای جنگ که حزب الله در مدت کوتاهی توانست آن همه ویرانی را بازسازی ‌کند و هزاران خانواده بی پناه بویژه مسیحیان را به زندگی برگرداند در قلب محبوبیت مردم جا گرفت.
۳) لبنان از آذر ۸۵ تا اردیبهشت ۸۷ شاهد موج تظاهرات‌ و تحصنی بود که صدها هزار شهروند ناراضی این کشور در اعتراض به سوءمدیریت دولت برپا کردند. دراین تظاهرات همه گروه‌ها و طوایفی که حقوق سیاسی و اجتماعی خویش را پایمال شده می دیدند حضور داشتند. دامنه و شدت این اعتراضات به اندازه‌ای بود که در چند مرحله همه امور سیاسی و اجتماعی لبنان را به تعطیل کشاند و کلیه راه‌های مواصلاتی را مسدود ساخت. اما این زنجیره تظاهرات که نام بزرگترین جنبش نافرمانی مدنی در لبنان را یافت هیچ گاه به خشونت و افراط نگرایید. با آنکه حضور یک میلیون نفر در این تظاهرات این امکان را به رهبران گروه‌های مخالف دولت می داد که به راحتی مراکز حکومت را تسخیر و جناح از هم پاشیده ۱۴ مارس را از صحنه حذف کند اما رهبری جنبش با دو تصمیم خویش مانع از این شد که این حرکت نمادین دموکراسی از مسیر واقعی منحرف شود ؛‌ اول فوران خشم عمومی علیه دولت را در کانال اعتراض‌های مسالمت آمیز هدایت کرد و هوادارانش را از برخوردهای انتقام جویانه بازداشت و دوم اجازه نداد خیل گروه‌های ناراضی کودتا گونه مراکز دولت را تسخیر کنند.
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید