جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


چرخ موفقیت چگونه می‌چرخد؟


چرخ موفقیت چگونه می‌چرخد؟
بسیاری از کتاب‌ها، مجلات و نوشته‌هایی که به موضوع موفقیت می‌پردازند، یک نقطه اشتراک اصلی دارند؛ اینکه همه‌شان در این قضیه هم‌نظرند که افراد برای دستیابی به موفقیت، باید بدانند که کجا می‌خواهند بروند یا به چه جایگاهی می‌خواهند برسند. ولی برای رسیدن به موفقیت، چگونه می‌توان تعیین کرد که کجا باید برویم و به چه اهدافی دست پیدا کنیم؟ اگر این سوال در ذهن‌تان چرخ می‌خورد و دنبال جوابی برایش هستید، با ما همراه شوید تا بیشتر راجع به تعیین مسیر پیشرفت و برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف مورد نظر صحبت کنیم...
خیلی وقت‌ها دچار این احساس شده‌ایم که خواسته‌ایم تغییری در زندگی خودمان ایجاد کنیم اما دقیقا نمی‌دانستیم که چه تغییری و چه چیزی! این احساس بیشتر به این شکل بوده که از وضعیت موجود راضی نبوده‌ایم و به دل‌مان افتاده که وضع می‌تواند بهتر از اینها باشد و ما هم می‌توانیم دست به تغییر و پیشرفت بزنیم. نکته مهم قضیه اینجاست که اتفاقا هر چه‌قدر دقیق‌تر و با جزییات بیشتر بتوانیم برای خودمان مشخص کنیم که به چه چیزی قرار است برسیم و دستیابی به چه مقصود و هدفی برایمان مهم است، ضروری‌ترین گام را در تحقق رویاهایمان و تبدیل شدن به یک فرد موفق در زندگی برداشته‌ایم.
● ترسیم چرخ موفقیت
یکی از ابزارهای مفید و کاربردی که می‌توان از آن استفاده کرد و با کمک آن مشخص نمود که قرار است برای موفقیت، روی چه مواردی تمرکز کنیم، ابزاری به نام «چرخ موفقیت» است. «چرخ موفقیت» یا که نمونه‌ای از آن را در شکل ملاحظه می‌کنید، قرار است به ما کمک کند که به صورت یک شکل یا تصویر، معلوم کنیم که در چه زمینه‌هایی، چه‌قدر قوی هستیم و باید کدام یک از نیازهایمان را تقویت کنیم و ارتقا دهیم. برای آنکه شما بتوانید یک چرخ موفقیت را برای خودتان ترسیم کنید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
۱) تهیه فهرست
فهرستی از مواردی که خودتان فکر می‌کنید برای رسیدن به موفقیت، برایتان مهم است و باید آنها را در نظر بگیرید، تهیه کنید. مثلا در این فهرست باید مواردی مثل ارتباطات اجتماعی، شغل، زندگی خانوادگی، تحصیلات، تسلط به زبان خارجی، تسلط به علوم رایانه و... گنجانده شده باشد. برای شروع بهتر است حداقل شش تا هشت مورد مهم را فهرست و انتخاب کنید و آنها را در چرخ‌تان بگنجانید. این موارد، آن چیزهایی خواهند شد که شما برای موفقیت در آینده باید روی آنها حساب باز کنید و ارتقایشان بدهید.
۲) امتیازدهی
برای هر کدام از مواردی که فهرست کرده‌اید، به خودتان از ۱ تا ۱۰ امتیاز دهید. اگر در آن زمینه وضع بسیار عالی دارید عدد ۱۰ را اختصاص بدهید و به ترتیب، هرچه وضع‌تان خراب‌تر و بدتر است، نمره پایین‌تری به خودتان بدهید. برای هر کدام از موارد، جداگانه این امتیاز را بدهید. طبیعی است که امتیازهای شما در هر زمینه با دیگری متفاوت خواهد بود.
۳) دایره روی کاغذ سفید
حالا یک دایره (یا چرخ) روی یک کاغذ سفید (مشابه شکل نمونه) ترسیم کنید و آن را به تعداد مواردی که فهرست کرده بودید (مثلا شش مورد) تقسیم‌بندی کنید. کنار هر کدام از قطعات تقسیم‌شده، نام مواردی را که انتخاب کرده بودید، بنویسید. در هر بخش از دایره تقسیم‌بندی شده، یک خط منحنی رسم کنید که امتیازهایی را که به خودتان داده‌اید، نشان دهد. مثلا اگر امتیاز ۵ از ۱۰ به خودتان داده‌اید، این خط منحنی را در وسط آن بخش بکشید و هر چه‌قدر که امتیازتان پایین‌تر است، خط منحنی کوچک‌تری را نزدیک به مرکز دایره رسم کنید. لزومی ندارد که خیلی دقت به خرج بدهید. قرار نیست این دایره را به شیوه یک مهندس ترسیم کنید. بلکه فقط قرار است یک نمای کلی و تصویری کاربردی از وضعیت خودتان پیدا کنید. پس از پایان این مرحله، شما یک «چرخ موفقیت» نیمه کامل شده خواهید داشت که می‌توانید در پیش چشم خودتان نصب کنید تا بتوانید برنامه درازمدت‌تان را برای حرکت به سوی موفقیت، مشخص نمایید.
‌● چگونه مسیر موفقیت را ترسیم کنیم؟
حالا با تصویری که جلوی چشم دارید، می‌توانید برای دستیابی به موفقیت برای هر کدام از مواردی که فهرست کرده‌اید، هدف‌گذاری کنید. اهدافی که برای هر مورد می‌نویسید، باید دارای خصوصیات زیر باشد:
▪ دقیق و اختصاصی باشد: یعنی با دقت و به شیوه‌ای مشخص، معلوم کنید که چه چیزی مدنظرتان است. مثلا بگویید «افزایش مهارت زبان انگلیسی خودم تا سطح پیشرفته در زمینه مکالمه، خواندن، نوشتن و صحبت کردن.»
▪ قابل‌اندازه‌گیری باشد: نباید کلی‌گویی انجام دهید. باید معلوم کنید که با چه روشی به سمت هدف‌تان می‌روید و با چه وسیله‌ای، رسیدن به آن را می‌سنجید. مثلا بگویید که می‌خواهم مهارت زبان انگلیسی را در کلاس... با متد... بیاموزم و تا نمره... یا سطح... پیشرفت کنم.
▪ قابل دستیابی باشد: هدف‌گذاری شما باید رویایی و غیرقابل دستیابی نباشد. باید توان علمی، جسمی، مادی و معنوی شما برای رسیدن به آن هدف، متناسب باشد. مثلا اگر شرکت در کلاس زبان انگلیسی خصوصی را مدنظر داشته باشید ولی توان تامین هزینه‌اش را نداشته باشید، هدف‌تان دست‌یافتنی نخواهد بود.
▪ انگیزه‌بخش باشد: نباید هدف‌تان را جوری مشخص کنید که وقتی سراغش می‌روید، لرزه به اندام‌تان بیفتد. هر چه‌قدر هدف‌تان انگیزه بیشتری در شما برای ادامه مسیر ایجاد کند، راحت‌تر با آن کنار می‌آیید و آن را دنبال می‌کنید.
▪ زمان‌بندی داشته باشد: مشخص کنید که تا چه زمانی می‌خواهید این هدف را تحقق بخشید. همین که معلوم کنید که تاریخ رسیدن به آن هدف چه زمانی است، خودش باعث ایجاد انگیزه در شما خواهد شد. بهتر است یک زمان کلی برای پایان دستیابی به هدف مشخص کنید و در حد واسط این زمان هم تاریخ‌های کوتاه‌مدت‌تری را معلوم کنید که به اهداف جزیی‌تر برسید. مثلا بگویید دوره زبان انگلیسی را ظرف دو سال تمام می‌کنم ولی تا شش ماه اول، امتحان بخش مکالمه را خواهم داد. حتما لازم است اهداف‌تان را بنویسید. خود نوشتن کمک می‌کند تا هدف برایتان شفاف‌تر و دقیق‌تر شود. نمونه‌ای از یک هدف تکمیل شده را در اینجا آورده‌ایم: «یادگیری مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی از ابتدای دوره دانشگاه تا پایان دوره کارشناسی (چهار سال) با متد... موسسه... در کلاس‌های گروهی حضوری همراه با شرکت در امتحانات سالیانه.»
جدا از اینکه نوشتن اهداف‌تان باید مطابق با مواردی باشد که در ترسیم چرخ موفقیت آورده بودید، باید شامل مشخصه‌های زیر هم باشد:
▪ دانش مورد نیاز برای رسیدن به هدف: یعنی برای رسیدن به آن هدف، باید چه چیزهایی یاد بگیرید و چه دوره‌هایی را بگذرانید.
▪ نگرش و عقیده مورد نیاز
▪ تجربه‌های مورد نیاز
▪ مهارت‌های مورد نیاز: این بخش به همراه دانش مورد نیاز، از مهم‌ترین چیزها هستند.
▪ رفتارهای مورد نیاز: مثلا اینکه برای رسیدن به یک هدف لازم باشد «روابط عمومی» خود را قوی‌ کنید.
● هدف‌های وسط راه
تعیین هدف‌های وسط راه (اصطلاحا حدواسط) یکی از روش‌های موفق در طی کردن پله‌های موفقیت است. اجازه بدهید با ارایه یک مثال، اهمیت هدف‌های حد واسط را بهتر نشان دهیم. فرض کنید که شما می‌خواهید با خودروی خود به یک مسافرت نسبتا دور بروید. مثلا از تهران به شیراز. پس رسیدن به شیراز، هدف و مقصود نهایی شماست اما تا رسیدن به آن مقصد، مجبور هستید توقف‌گاه‌هایی را در بین راه مشخص کنید تا وقتی به آنجا می‌رسید، اندکی بتوانید بایستید، تجدید نیرو کنید، غذای مورد نیازتان را صرف کنید و سوخت‌گیری و تعمیرات خودروی‌تان را انجام دهید. اگر چنین توقف‌گاه‌هایی را پیش‌بینی نکنید، ممکن است رسیدن شما به هدف اصلی، با دشواری زیاد همراه شود یا اصلا به مقصود اصلی نرسید. پس ضرورت دارد که برای هر کدام از اهدافی که با توجه به این چرخ موفقیت برای خود تعیین می‌کنید، پله‌های موفقیت حد واسط را هم مشخص کنید.
خلاصه این‌که
برای آنکه بتوانید شروع کنید، باید این مراحل را از ابتدا تا انتها انجام دهید:
۱) اهداف‌تان را مشخص کنید.
۲) اهداف‌تان را اولویت‌بندی کنید.
۳) برای رسیدن به این اهداف، برنامه‌تان را تنظیم کنید.
۴) مراحل انجام برنامه را آغاز کنید.
۵) نتایجی را که به دست می‌آورید، کنترل کنید تا در مسیر رسیدن به هدف‌تان باشند.
۶) با توجه به نتایجی که به دست می‌آورید، اقدامات‌تان را تنظیم و یا اصلاح کنید.
۷) مراحل ۳ تا ۶ را تکرار کنید تا به نتیجه نهایی برسید.
نکته پایانی اینکه، اطلاعات این چرخ موفقیت، باید هرچندوقت یک بار جدید و اصطلاحا به روز شود چراکه توانمندی‌ها و مهارت‌های افراد در شرایط مختلف سنی و در دوران‌های زندگی، متفاوت خواهد بود.
ترسیم چرخ موفقیت به شما کمک می کند تا نقطه ضعف های خود را بشناسید و ارتقا دهید.
دکتر علیرضا احمدوند
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید