سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


از راه کم گذر بگذر


از راه کم گذر بگذر
ترقی و پیشرفت فردی و جهانی وابسته به مردان غیر منطقی است، نه به آن‌هایی كه با جامعه‌شان همساز می‌شوند و هرآنچه را كه پیش می‌آید می‌پذیرند. پیشرفت وابسته به افراد نوآور است كه سنت ها و مقررات را رد می‌كنند و دنیای خود را شخصاً می‌سازند. برای این كه بتوانید راه خود را از مسیر سازش و تقلید به مرحله عمل ابتكاری تغییر دهید، لازم است راه مقاومت در برابر آموزه های منفی وفشارهایی كه برای وارد كردن شما به اجرای دستورالعمل‌ها به عمل آید بیاموزید. شرط این كه بتوانید به طور كامل كارآمد شوید، مقاومت كردن دربرابر تحمیل سنت ها ومقـررات است ممكن است به نظر عده‌ای نافرمان بیایید، البته این بهایی است كه باید برای تحصیل استقلال رأی پرداخت .
ممكن است شخصی متفاوت به نظر بیایید، برچسب خودخواه یا یاغی بگیرید و عدم تأیید بسیاری از افرادعادی را نسبت به خود بخرید ، و بعضی از اوقات نیز طرد شوید. بعضی ازمردم مقاومت شما را در برابر سنت ها و آیین هایی كه خود پذیرفته اند با نظر خصمانه‌ای می‌نگرند. این استدلال كهنه به گوشتان خواهد خورد كه اگر همه‌ی افراد بخواهند قوانین شخصی خود را دنبال كنند چه خواهد شد وجامعه به چه صورتی درخواهد آمد . یك پاسخ ساده‌ی این سئوال البته این است كه همه كس چنین كاری نخواهد كرد، اعتیاد اكثر مردم به حمایت های بیرونی و «باید»ها، ایجاد چنین وضعی را غیر ممكن می سازد. بحث ما دراین جا به هرج ومرج خواهی مربوط نمی شود. هیچ كس خواهان نابودی جامعه نیست، اما بسیاری از ما خواهان آنیم كه در داخل جامعه آزادی بیش تری به افراد داده شود، آ‎زادی و رهایی از «باید»های بی معنی و احمقانه. حتی قوانین ومقررات منطقی نیز همیشه در هر شرایطی به كارنمی آیند. سعی ما بر این است كه آزادی انتخاب را در افراد به وجود بیاوریم، به این معنا كه شخص قادر باشد خود را ازبردگی فكری دایم پیروی كردن باید رها سازد. چه لزومی دارد كه شما دایماً طبق انتظارات و توقعات فرهنگی جامعه رفتار كنید؟
اگر این طورهستید و احساس می كنید كه توانایی تغییر كردن ندارید، در واقع یك مقلد هستید كه اجازه می دهید دیگران راه شما را تعیین كنند.
مدیر و راهبر زندگی خویش بودن مستلزم نرمش و انعطاف پذیری و ارزیابی مكررشخصی از عملكرد مقررات در هر لحظه است. درست است كه پیروی و اطاعت كوركورانه از قوانین دیگران آسان تراست، ولی وقتی كه در می یابید كه قانون برای خدمت به شماست و شما خدمتگزار آن نیستید، آن گاه می توانید شروع به نابود كردن رفتار میمون وارخود بنمایید. اگر می خواهید مقاومت در برابر دستورالعمل ها را بیاموزید باید بی اعتنایی راپیشه خود سازید. دیگران اطاعت كردن را، حتی اگر به ضررشان باشد برمی گزینند و شما باید یاد بگیرید كه اجازه دهید آن ها دنبال انتخاب خود بروند. نباید عصبانی شوید، فقط لازمست كه براساس معتقدات خود رفتار كنید. یكی ازهمكاران من كه در نیروی دریایی بود هنگام دیدار سیاسی پرزیدنت آ یزنهاور از كالیفرنیای شمالی، دریك ناوهواپیما در سانفرانسیسكو مستقربود.
آن ها دستور داشتند با شكل ایستادن افرادشان كلمات «سلام آیك» رابسازند تا رئیس جمهوری بتواند هنگام عبوربا هلی كوپترآن را ببیند این كار به نظر دوست من احمقانه و بی معنی آمد و تصمیم گرفت از انجام آن خودداری كند، زیرا با تمام عقاید او در تعارض بود. به جای هر گونه طغیانگری، بعد از ظهراز كشتی خارج شد و گذاشت تا دیگران در آن مراسم بی معنی شركت كنند. او فقط از ایفای نقش خود امتناع نمود، نه دیگران را تحقیر كرد و نه جدال بیهوده ای راه انداخت. فقط با بی اعتنایی به راه خود رفت و گذاشت تا دیگران به میل خود رفتار كنند. مقاومت در برابر دستورالعمل های منفی به معنای اینست كه براساس نظریات و معتقدات خود تصمیم بگیرید و تصمیمات خود را تا آنجا كه ممكن است باقابلیت و به آرامی انجام دهید و اگر انتخاب های شما به نتایج مطلوب نرسید، از تظاهرات خصمانه بپرهیزید. مقررات، سنت ها و آیین های احمقانه هیچ گاه از بین نمی روند ، اما شما مجبورنیستید جزیی از آن باشید. وقتی دیگران حركات بی اراده و گوسفندوار خود را انجام می دهند شما فقط بی اعتنا باقی بمانید و به راه خود بروید.
اما اگرآن ها می خواهند میمون وار زندگی كنند ایرادی ندارد، اما شما ازآن ها پیروی نكنید. ایجاد هیاهو دیگران راعصبانی می كند و موانع بیش تری در راه شما به وجود می آورد. خواهید دید كه همه روزه موارد متعددی پیش می آید كه بهتر است به آرامی مقررات را دوربزنید تا این كه اقدام اعتراض آمیزی بنمایید. درواقع كلیه آراء تازه‌ای كه منجر به تغییراتی در اجتماع گردیده اند، زمانی مورد تحقیر و شماتت بوده و حتی بسیاری ازآن ها غیرقانونی نیز بوده اند. پیشرفت تماماً بستگی دارد به این كه با مقررات كهنه و بی فایده مخالفت نموده و آن ها را به دورافكنید . مردم؛ ادیسون، هنری فورد ، انیشتین و برادران رایت را مسخره می كردند تا وقتی كه آن ها موفق شدند. شما نیز با آغاز به مقاومت دربرابرمقررات بی معنی مورد تحقیر قرار خواهید گرفت.
● نمونه هایی ازرفتاراجباری
طومار رفتارهای ا جباری آن قدر زیاد است كه می تواند یك كتاب را پركند. در زیر تعدا دی از نمونه‌هایی كه بیش‌تر در فرهنگ ما رایج هستند ذكر می شود. عقیده بر این كه هر چیزجایی دارد وهرچیز در جای خود باشد. بیماری سازمان دادن, معنایش اینست كه اگر هر چیز در جای معین خود نباشد احساس ناراحتی می كنید.
پرسش دایمی «چه باید بپوشم»، مثل این كه تنها یك روش قابل قبول لباس پوشیدن وجود دارد و آن نیز باید از طرف سایرین تعیین گردد. شلوارسفید و رنگ های روشن نیلی و خاكستری را فقط باید درتابستان پوشید. پارچه های پشمی مخصوص زمستان هستند و باید مشابه فصلی دیگركه در زندگی شما زیرنفوذ خود می گیرند. جیمزمیشنردر كتاب «هاوایی» به توصیف اهالی نیواینگلند می پردازد كه وارد منطقه گرمسیر هاوایی می شدند و وقتی ماه اكتبر فرا می رسید با وجود حرارت هشتادوپنج درجه فارنهایت لباس های زمستانی در برمی كردند و شش ماه با این لباس های ناراحت به سر می بردند … چرا؟ برای این كه قرار بوده است در ماه اكتبر لباس زمستانی بپوشند. بنده و برده‌ی منتقدین مدبودن و پوشیدن لباسهایی كه مد است، زیرا بالاخره باید همرنگ جماعت بود.
عقیده به این كه بعضی نوشیدنی ها باید با غذاهای معینی صرف شوند. گرفتار مقررات شخص دیگری بودن كه می‌گوید چه چیز را باید با چه چیزخورد.
تقصیر كارهای خود را به گردن دیگری انداختن . «تقصیر او بود كه ما دیر كردیم». «مراسرزنش نكنید، او مقصر است».
باید به جشن ازدواجی بروید یا هدیه ای بفرستید، حتی اگر آن ها را دوست نداشته باشید. هیچ دعوتی را رد نمی‌كنید، حتی اگر تمایل به دعوت آن داشته باشید. ممكن است از خریدن هدیه بدتان بیاید، اما به هرحال این كار را می‌كنید چون چنین مقرراست و برعكس بر خلاف میل خود در مراسم تدفین شركت می كنید، برای این كه از شما انتظار می رود. باید در چنین مراسمی شركت كنید تا نشان بدهید كه غمگین هستید یا احترام می گذارید یا دارای عواطف و احساسات بجا و مناسب هستید.
شركت درمراسم سنتی كه نه دوست دارید و نه به آن اعتقادی دارید، چون از شماچنین انتظاری می رود و می‌خواهید عمل صحیح را انجام داده باشید.
- دادن عناوین به اشخاصی كه درخدمت شماهستند .عناوینی كه آن ها را به مقامی بالاترازشماارتقاء می دهد. دندانپزشك خود را چگونه مورد خطاب قرارمی دهید؟ آیا اگربه او دكتر خطاب می كنید صرفاً به خاطر حرفه ی پزشكی اوست؟ آیا می گویید استاد رحمتی یا استاد صفایی لوله كش؟ اگر چنین خطاب هایی ناشی از احترام شما نسبت به شغل آن هاست، چرا فكر می كنید شغل و موقعیت آن ها برتراست؟ اگر به آن ها پول می پردازید كه به شما خدمت كنند چرا صاحب عنوان می شوند، در حالی كه شما تنها با اسم خود مورد خطاب قرار می گیرید؟
رفتن به رختخواب موقعی كه وقت خواب است، نه وقتی كه خسته هستید .
آمیزش تنها به یك یا دو وعده یا هنگامی كه همه شرایط فراهم است، مثلاً بچه ها خواب هستند، خسته نیستید، اطاق تاریك است، شما درتخت خود هستید و غیره وغیره.
تقسیم كارهای روزانه براساس مقتضیات رایج فرهنگی – اجتماعی: زن ها ظرف ها را می شویند، مردها زباله را بیرون می برند. كار منزل مال زن است. كار بیرون مال شوهر. پسرها كارهای معینی را انجام می دهند و دخترها كارهای دیگری را!
پیروی از مقررات و سنت های احمقانه منزل درحالی كه رعایت آن ها درمورد خانواده شما ایجاد مزاحمت می كند، مثل اجازه گرفتن برای بلند شدن از سرسفره یا تعیین وقت خواب قبلی بی هیچ دلیل منطقی!
پیروی از دستور العمل های آگهی های مختلف، بدون توجه به منطقی بودنشان مثل «صحبت نكنید»، «داخل نشوید» و موارد دیگر. آیا هرگز درباره معقول بودن علامتی شك كردید؟ یا حتی تصوراین را نیز نمی كنید كه ممكن است علامتی در درجه اول در مكان اشتباهی نصب شده باشد؟ آگهی ها را مردم درست می كنند و انسان ها نیز جایزالخطا هستند.
حفظ برچسب اشیاء منقول در طول سالیان دراز، از ترس این كه مورد اتهام تقبلی بودن یا مال دزدی واقع شوند! صرف ناهار در روزهای تعطیلی در منزل مادر، حتی اگر تمایلی به این كار نداشته باشید، باید سنت را حفظ كرد!
وقتی می خواهید كتابی را بخوانید همیشه باید از ورق اول شروع كرده و كلمه به كلمه تا آخر آن را بخوانید، حتی اگر نیمی از كتاب را خوانده باشید حتماً باید آن را تمام كنید، حتی اگر خوشتان هم نیامده باشد.
خانم ها هیچ وقت ازآقایان تقاضای ملاقات نمی كنند هرچه باشد این یك كارمردانه است یاهیچ وقت داوطلب اولین تماس تلفنی نمی شوند یا در را برای آقایان باز نمی كنند، صورت حساب رستوران را نمی پردازند، مراعات رسوم بی شمار و بی معنای دیگری كه درحقیقت هیچ اثری ندارد.
ارسال نامه و كارت هنگام سفر و گذراندن تعطیلات، درحالی كه از این كار بدتان می آید، تنها به خاطر این كه همیشه این كار را كرده اید و دیگران از شما توقع دارند.
كوشش برای به دست آوردن نمره در مدرسه و فشار بر فرزندان كه آن ها نیز باید نمرات خوب بگیرند . آموختن، نه برای رضای خاطر خود، بلكه به خاطر نتایجی كه عاقبت در كارنامه منعكس خواهد گردید.
دایم اندیشیدن به این سؤال كه «آیا او برای من مناسب است» و پیوسته در جستجوی شخص مناسب، گیج و سرگردان بودن .
همیشه و در همه جا با شریك زندگی خود همراهی كردن به خاطر این كه اجتماع چنین انتظاری از شما دارد، حتی اگر ترجیح بدهید در آن زمان خاص در جای دیگری باشید.
مراجعه به كتاب های مخصوص «چگونه فلان كاررا انجام دهید» زیرا برای انجام هر كار روش خاصی تعیین شده است. عدم تشخیص جزوه هایی كه حاوی اطلاعات صحیح هستند از آن هایی كه فقط روش های معمول و سنتی را بیان می كنند.
همیشه در پی یافتن لباس مناسب، كلاه، اتومبیل، لوازم مناسب منزل، سس های سالاد، نوشیدنی های اشتهاآ‌ور، كتاب، كالج و شغل مناسب و… بودن.
ارزیابی شخصی خودتان از موفقیت هایتان را كم اهمیت تر از پاداش ها، نشان ها، عناوین وافتخارات دانستن.
گفتن این كه: «من هرگز نمی توانم به بزرگی و اهمیت فلان كس باشم».
كف زدن برای سخنرانی یا نمایشی كه ازآن خوشتان نیامده است.
انعام دادن در برابر خدمات بد.
نقش طرفداران ورزشی را بازی كردن و ابراز واكنش های شدید در برابر برد و باخت گروه مورد علاقه خودتان كردن و دایم نگران موفقیت یا شكست ورزشكاران بودن.
نویسنده: دكتر وین و. دایر
مترجم: بدر زمان نیك فطرت
منبع : سایت نشریه روانشناسی و جامعه
منبع : سایت کانون قلم


همچنین مشاهده کنید