جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پیدا کردن نردبان زندگی


پیدا کردن نردبان زندگی
راه‌های رسیدن به خدا بسیار است. این جمله را شخصیت اول فیلم مارمولک تا آخر فیلم تکرار کرد. درواقع بیان او متضمن این نکته مهم بود که هر کسی از راهی به خدا می‌رسد و بنا نیست که راه من با شما یکسان باشد. مولانا نیز در دفتر پنجم مثنوی معنوی خود این نکته را به‌خوبی بیان می‌کند (البته این تعبیر من است):
نردبان‌های پنهانی که مولانا به آن اشاره داشته است، به تعبیر من همان راه‌های رسیدن به خدا هستند. یعنی خداوند در این جهان نردبان‌هایی را برای صعود ما انسان‌ها قرار داده است و وظیفه ما تنها کشف این نردبان‌ها است. باید نردبان خود را بیابیم و به آسمانی که رهنونمان می‌سازد، برویم. واقعاً اگر کمی هشیار باشیم، می‌توانیم این نردبان‌ها را بیابیم. چشم سوم نمی‌خواهد با همین چشم‌ها می‌توان دید، فقط باید نیتمان را خالص کنیم و از صمیم دل، پی حقیقت باشیم.
نکته بسیار ظریف و جالبی که در بیت دوم شعر دیده می‌شود. این است که مولانا عقیده دارد که هر گروهی نردبانی دارد و با نردبان دیگران متفاوت است و در نهایت جایی که با این نردبان می‌توان رفت نیز متفاوت است. نردبانی که من از آن بالا می‌روم مرا به آسمانی رهنمون است و نردبانی که دیگری بالا می‌رود، آسمانی دیگر. اما اگر توجه کنیم می‌ بینیم که همه دارند به سمت بالارفتن و تعالی به سمت آسمان تلاش می‌کنند. حالا بسته به این‌که اندازه این نردبان چقدر باشد؛ مسافتی که ما از زمین دور شده و به آسمان نزدیک می‌شویم متفاوت است.
تقابلی که بعضی از ادیان برای دین خود و دین دیگران قائل‌اند. از این‌جا نشئت می‌گیرد که معتقدند که تنها آن‌هایند که حق می‌گویند و مجرد نزد آن‌هاست. دیگران به خطا می‌روند و یکتا راه خدا را آن‌ها یافته‌اند. درحالی که مولانا با این شعر خط بطلانی بر عقیده این گروه می‌کشد (به تعبیر من). همه ادیان(الهی) به خدا، معاد و زندگی اخروی ایمان دارند. پس با یک نتیجه‌گیری می‌توان گفت که همه آن‌ها در تلاش‌اند تا با کسب رضای الهی به قرب او دست یابند. بنابراین این سخن خبط به‌نظر می‌رسد که فکر کنیم که تنها ماییم که خدا را می‌جوییم و به او می‌رسیم. همه یک‌چیز را می‌خواهند، اما با زبان‌ها و روش‌های مختلف آن را می‌جویند.
"هر روش را آسمانی دیگر است"، همان‌طور که قبلاً نیز گفتم، منظورش این است که همه این ادیان آدمی را به آسمان رهنمون‌اند. اما کیفیت این آسمان متفاوت است. آسمان یکی ممکن است ابرآلود باشد. دیگری آفتابی و دیگری... پس ما با وسیله‌ای که انتخاب می‌کنیم آسمان خود را می‌یابیم. حقیقت هنگامی جلوه‌گر می‌شود که پرده‌ها کنار برود و فرق میان واقعیت و حقیقت صفر شود. کسانی را جمع کرده و گفته بودند در بین این چند ستون حاضر، یکی از آن‌ها طلاست (در صورتی که همه طلا بودند). هر کس ستونی را چسپیده بود و ادعای زر بودن آن را داشت. در حقیقت همه آن‌ها در جست‌و‌جوی زر با ایمان کامل ستون خود را چسپیده بودند. مهم نبود که کدامین آن‌ها طلا بود. مهم ایمان ایشان بود. در بحث ادیان هم این‌گونه می‌توان تصور کرد. شاید فردا روزی باشد که خداوند عزیز پرده از پرده‌ی ما بدرد و حقیقت چون روز نمایان گردد.
بیایید در یافتن نردبان زندگیمان دقت کنیم. اگر نردبانمان کوتاه باشد قطعا به مرحله کم‌تری صعود خواهیم کرد و اگر نردبانمان بلندتر باشد به آسمانی بلندتر خواهیم رسید.
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید