چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


گلچین


گلچین
چ مثل
چانه، چماق
چرت... وغیره!
- چی بنویسم؟
- بنویس به خاطرمان خطور نمی‌كرد كه...
- ولی فدات شم! بعدش اگر پرسیدند «خطور نمی‌كرد یعنی چی؟»، چه جوابی بدهیم؟ مردم همیشه در صحنه نمی‌گویند كه این شاغلام یك حرفی زد كه خودش هم معنایش را نمی‌داند؟
- بنویس در مخیله‌مان هم نمی‌گنجید كه...
- اگر پرسیدند مخیله در كجای آدم است، چه بگوییم؟
- چه می‌دانم غلام! بگو مخیله همان خاطر است كه بعضی وقتها یك چیزهایی به آن خطور می‌كند... اصلاً با استفاده از ادبیات عوامی بنویس: هیچ فكرش را نمی‌كردیم كه...
- كه چی؟‌ فكرش را نمی‌كردیم كه چی؟
- ببینم، اصلاً مگر حضرت‌عالی فكرش را می‌كردی؟
- نع... فكرش را كه نمی‌كردیم هیچی، در مخیله‌مان هم نمی‌گنجید. در اینجامان نمی‌گنجید كه هیچی، به آنجا... یعنی به خاطرمان هم خطور نمی‌كرد. اجمالاً، مخیله و خاطر و خطور و فكرش را نمی‌كردیم و این‌جور چیزها به كنار، خودش را هم نمی‌دیدیم... مضافاً... (آهای‌ی‌ی غضنفر! حالا چه وقت چرت‌زدن است بیسواد؟ تمام فكر و خیال و خاطر مقام شامخ گل‌آقایی (قب) دارد صرف ارائه رهنمودهای لازم به مای عوام و شمای بیسواد می‌شود، آن وقت شما داری چرت می‌زنی به سرتاپای فرمایشات گل‌آقا كه ‌چی؟ یك لحظه آن حواس صاحب مرده‌ات را جمع و آن بی‌صاحب مانده را معطوف به بیانات گهربار ایشان كن و حواسمان را پرت نكن تا بفهمی و بفهمیم حرف حساب این قربونش برم چی هست و كلاً صنار می‌ارزد یا نه؟ زبانم لال، رطب و یابس كه نمی‌خواهد بفرماید... حكماً دارد دو كلمه حرف حساب می‌زند دیگر...) باری،‌ مخیله و خاطر و گوش و هوش و حواس ما (مال‌ ما و مال این غضنفر) متوجه بیانات جناب‌عالی، چشم ما دو نفر (چهارتا) دوخته به سوراخ دهان مبارك سركار... چرت بزند این غضنفر، فلفل در سوراخ... دماغش می‌پاشیم. فلذا، تازه فهمیدیم. حالا بفرما چی بنویسیم؟
- بنویس: به خاطرمان هم خطور نمی‌كرد كه یك روزی به همچین وفاق ملی قرص و قایمی برسیم كه در این برهه رسیده‌ایم... بنویس: در مخیله‌مان هم نمی‌گنجید كه یك روزی در جامعه‌مان این‌ همه مازاد وفاق ملی داشته باشیم... بنویس هیچ فكرش را نمی‌كردیم روزی برسد كه... آهای‌ی‌ی‌ی غلام! حالا چه وقت چرت زدن است عوام؟
می‌گوید: شما رهنمودهاتان را ارائه بفرما قربانت گردم... شما حرف حسابت را بزن فدات شم... ثانیاً، این غضنفر بیسواد و امثالهم خوابشان برده، خرناسه‌شان گوش فلك را كر كرده، حضرت‌عالی می‌زنی چرت ما را پاره می‌كنی كه چی؟
- حالا داشتیم چی می‌گفتیم؟
- داشتی می‌فرمودی كه چماق ملی...
بَه‌هَه... هوشش سرش را بخورد... گوشش هم با ما نیست. الكی چانه‌مان را خسته‌ كنیم كه چی؟
● تعریف آزادی!
«آزادی یعنی اینكه گل‌آقا حرف حساب بزند، ما هم گوش بدهیم!»
«شاغلام»
«آزادی یعنی اینكه گل‌آقا حرف حساب بزند، ما هم صمُ‌بكم باشیم!»
«غضنفر»
«آزادی یعنی اینكه گل‌آقا حرف حساب بزند، ما، هم گوش بدهیم هم صم‌ُُبكم باشیم!»
«مش‌رجب»
....«شاغلام» مزخرف می‌گوید، «غضنفر» لاطایلات می‌گوید، «مش‌رجب» خزعبلات. این سه نفر آزادی را با خفقان اشتباه كرده‌اند! آزادی یعنی اینكه وقتی من دو كلمه حرف حساب می‌زنم، این سه نفر - چشمشان چهار تا- همه را به رضا و رغبت بخوانند و پس از خواندن به صدای بلند بگویند: «صحیح!!» ولی اگر نگفتند، معلوم می‌شود كه خفقان گرفته‌اند!
البته بنده در باب آزادی نظریات دیگری هم دارم، اگر از روزنامه كیهان آمدند و با من مصاحبه كردند كه مفصلاً عرض خواهم كرد و اگر نیامدند و مصاحبه نكردند كه هیچی!
● طرح تجزیه
طرح تجزیه فضای داخل اتوبوسها به دو بخش مستقل زنانه و مردانه، پس از سالها تحقیق و تفكر و برنامه‌ریزی و آینده‌نگری، بالاخره، در همین روزهای اخیر و مقارن با ایام برگزاری «نخستین سمینار ارتقای فرهنگی»، در تهران به اجرا در‌آمد و این معضل عظمی و مشكل كبری، كه به تحقیق، منشأ و منبع تمامی مشكلات و معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اجرایی، اقتصادی، قضایی، نظامی، تجاری، اداری، صنعتی، كشاورزی، بازرگانی، خانوادگی و غیره بوده است، صحیحاً سالماً، به سرپنجه تدبیر و با جوش دادن یك میله آهنی در داخل بعضی اتوبوسها، حل شد!
البته نظر ما این بود كه به جای این كار، یك دیواری از بتون آرمه در وسط اتوبوسها كشیده مسأله را از بیخ و بن فیصله بدهند و اگر نبود مشكل كمبود مصالح ساختمانی، چه بسا كه خود مسؤولان هم همین كار را می‌كردند. فلذا، امیدواریم كه با تعمیم این طرح به كلیه مینی‌بوسها، تاكسیها، پیاده‌روها، چلوكبابی‌ها، پاركها، سینماها، ادارات، بازار، منازل و اماكن و مساكن، در اسرع وقت و حداكثر تا زمان برگزاری دومین سمینار ارتقای فرهنگی، مشكل كمبود مصالح ساختمانی نیز رفع و طرح و نظر ما اجرا و عملی گردد!
اینك، به منظور رعایت اصل همیاری با مسؤولان، به كمینه- عیال ممصادق- و سایر خواهران در تمامی بلاد ابلاغ می‌نماییم كه تا تعیین تكلیف قطعی و تفكیك حتمی ستون «دو كلمه حرف حساب» به دو بخش خواهرانه و برادرانه، از ارسال هر نوع مكتوب و سایه دست برای ما خودداری نمایند. به شاغلام دستور مؤكد دادیم از ورود نسوان به آبدارخانه قویاً ممانعت- مطالعه حرف حساب توسط خواهران ولو در خفا اكیداً قدغن- ملاحظه مجله زن روز از سوی برادران، حتی زیر چشمی، شدیداً ممنوع- سلام و علیك تعطیل- دید و بازدید تحریم... قهر قهر تا روز قیامت!
در خاتمه، چقدر جای خوشوقتی است كه «گل‌آقا» نیست... والا، اگر بود، چه‌بسا دستور داده بود سایه همدیگر را كه دیدیم از دور با تیر بزنیم!
● ای آیندگان!!
«سالانه ۱۵ هزار تراكتور در بین كشاورزان تقسیم خواهیم كرد.»
وزیر كشاورزی
«توزیع كمباین را به بیش از ۵ برابر سالهای قبل خواهیم رساند.»
وزیر كشاورزی
«قیمت محصولات كشاورزی از حداقل قیمتی كه تعیین گردیده، پایین‌تر نخواهد آمد.»
وزیر كشاورزی
«طرح بیمه محصولات استراتژیك كشاورزی را به اجرا در خواهیم آورد.»
وزیر كشاورزی
«مجتمع تولیدی- كشاورزی شاهرود روزانه ۷ تن تخم‌مرغ تولید خواهد كرد.»
- ای كسانی كه بعد از گل‌آقا به دنیا خواهید آمد! بنده این مطالب را از این بابت از روزنامه اطلاعات همین دیشب برای شما نقل كردم تا عرض كنم: «خوش به سعادت‌تان»... همین !
● وقت طلاست!
سومین ناطق پیش از دستور، آقای «علیرضا خاك آجی بوزه» نماینده رشت بود كه با استفاده از سه دقیقه وقت كه نماینده «سربند» دراختیارش كذاشته بود، اظهار داشت:
«شكی نیست كه «استكبار جهانی» دشمنی سرسختی...
امروز «استكبار جهانی نیاز به مخالف خوانی داشته...
«استكبار جهانی» عواملی دارد كه با آنها می‌تواند...
در حقیقت عواملی كه «استكبار جهانی» دارد...
به ظاهر چهره‌های مخالف «استكبار جهانی» و به ظاهر...
امروز «استكبار جهانی» در سطح جهان...
ظاهر ضد «استكبار جهانی» و چهره...
در كشور ما نیز «استكبار جهانی» به همین نحو...
بعد تمام اهداف «استكبار جهانی» را...
از هر سفارتخانه برای «استكبار جهانی» بهتر...
...»
آن گاه رئیس مجلس گفت: سه دقیقه وقت شما تمام شد!! ناطق گفت: یك دقیقه، فقط یك دقیقه دیگر...
● انسان و اقتصاد!!
«جنازه یك انسان متعلق به ۱۱۰۰ سال پیش به ارزش هفتاد میلیون تومن كه قاچاقچیان آثار فرهنگی بنا داشتند آن را از كشور خارج كنند، كشف شد.»
جراید
- آدمیزاد، موجود فرهنگی عجیب و عنصر اقتصادی غریبی است... زنده‌اش، ماهانه هفت هزار تومن مزد نمی‌گیرد، مرده‌اش هفتاد میلیون تومن خرید و فروش می‌شود!
● دانشكده پزشكی!
اعضای پیشنهادی هیأت مؤسس دانشكده پزشكی غیر دولتی فاطمیه قم معرفی شدند.
اعضای پیشنهادی هیأت مؤسس این دانشكده به شرح زیر است:
حجت‌الاسلام محمد دانش‌زاده (مؤمن)
دكتر باهر
آقای محسن رفیقدوست
آقای ابوالفضل عباس موحد
آقای حسن صنوبری
دكتر محمدكریم شهرزاد
حجت‌الاسلام محمدعلی شرعی.
- عجبا! آن دو تا برادران «دكتر» توی هیأت مؤسس دانشكده پزشكی چه‌كار می‌كنند؟!
حسن‌كریم‌زاده
منبع : پایگاه‌ اطلاع‌رسانی گل‌آقا


همچنین مشاهده کنید