شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

علی اصغر(ع) طفل شهید


علی اصغر(ع) طفل شهید
حسین (ع) به خیمه آمد و به زینب فرمود: «فرزند كوچك مرا بده تا با او وداع كنم.» طفل را روی دست گرفت و خواست او را ببوسد كه ناگاه حرمله بن كاهل اسدی (لعنه ا...علیه) او را هدف تیر قرار داد. آن تیر در حلق كودك جا گرفت و از دنیا رفت. حسین (ع) فرمود: «این طفل را بگیر.» و دست خود را زیر خون گلوی او می گرفت و چون دستش از خون لبریز می شود و به سوی آسمان می پاشید و می فرمود: «این مصیبتها بر من سهل است، زیرا در راه خداست و خدای من می بیند.»
حضرت باقر (ع) فرمود: «از آن خونهایی كه حسین (ع) به سوی آسمان پاشید قطره ای به زمین باز نگشت.»و حادثه كشته شدن عبداله بن حسین (ع) به گونه دیگری نقل شده است كه به عقل نزدیك تر است، زیرا زمان، زمان خداحافظی امام با كودكش نبود، چون در آن هنگام با لكشریان كوفه در حال جنگ و خونریزی بودند.زینب (س) خواهر حسین (ع) كودك را بیرون آورد و گفت: «برادر جان! این كودك تو، سه روز است آب ننوشیده است. برای او جرعه ای آب بخواه».
پس حضرت او را بالای دست گرفت و فرمود: «ای مردم! شما پیروان و خانواده ام را كشتید و تنها همین كودك باقی مانده است كه از تشنگی بی تاب شده؛ او را با جرعه ای آب، سیراب كنید.» هنگامی كه حسین (ع) با ایشان سخن می گفت، یك نفر از لشكریان تیری پرتاب نمود كه گلوی كودك امام را پاره كرد. سپس امام او را نفرین كرد كه اجابت آن به دست مختار به وقوع پیوست. هنگامی كه حرمله را دستگیر كردند و مختار او را دید گریست و گفت: «وای بر تو! چه چیز سزای كارتوست كه كودكی كوچك را كشتی و گلویش را دریدی. ای دشمن خدا! آیا نمی دانستی كه او فرزند پیامبر است؟» سپس دستور داد تا او را نشانه تیرها قرار دهند و آنقدر به او تیر زدند تا مرد.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید