چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اسلا‌م با زنان مهربان است


اسلا‌م با زنان مهربان است
فاطمه مرنیسی برای من یادآور وصل و پیوند است.او می‌تواند متناقض‌ترین پدیده‌ها را کنار هم قرار بدهد و از پشت این ظاهر متضاد اشتراک‌های بسیاری را بیرون بکشد.آن‌چنان‌که طی این سال‌ها موفق شده واژهء فمینیست مسلمان را برای مسلمانان و فعالان حقوق بشر و زنان حلاجی کند.او برای اروپا و مخالفان اسلام و حتی بنیادگراها از اسلامی حرف می‌زند که زن در آن قابل احترام است و به کمک پژوهش‌های قرآنی‌اش صحت گفته‌هایش را ثابت کرده است.
هر جا که دربارهء وضعیت زنان در دنیای اسلام و کشورهای عربی حرف به میان می‌آید، نمی‌توان فاطمه مرنیسی را نادیده گرفت.
در واقع این پژوهشگر مراکشی وجه عاملی است برای عبور از وضع دشوار زنان در کشورهای عربی.
فاطمه مرنیسی زنی است که آهسته و حساب‌شده عمل می‌کند و برخلاف بسیاری از روشنفکران در کشورهای عربی به فرانسه تبعید نشده است. او محققی آزاد است که می‌تواند زبان مصالحه را در هر شرایطی پیدا کند. مرنیسی به مراکش سفر می‌کند به دانشگاه محمد (ص) می‌رود و دوباره به پاریس بازمی‌گردد. او عاشق مراکش است و زنان سرزمین‌اش هم او را می‌ستایند. کافی است به شهر رباط بروی و سراغ مرنیسی را بگیری، همشهری‌هایش در دانشگاه‌ها و اداره‌ها می‌دانند که مرنیسی چه وقت به فرانسه رفته و چه وقت به مراکش بازمی‌گردد.
«این‌جا نگاه ترسناکی نسبت به تحصیل زنان وجود ندارد. هر چند که به آسانی کشورهای غربی نیست.» او با انگلیسی رسا پشت تلفن این حرف‌ها را به من می‌گوید و با عبارت‌های گاه و بیگاه فرانسوی صحبت‌اش را کامل می‌کند: «خوب شرایط هر روز بهتر می‌شود، اما هنوز ترجیح نگاه غالب جامعه بر این است که زنان باید در خانه بمانند.»
مرنیسی زنی بالابلند است، هرگز ملاقات اولم را با او فراموش نمی‌کنم، زنی شاد که از رنگ‌های زندهء شرقی در لباس‌هایش استفاده می‌کند و به جواهرات زرد شرقی بی‌میل نیست، این را می‌شود از نحوهء آراستن دست‌ها و گردنش به خوبی فهمید. صورت شاد و آراسته‌ای که با تعریف اشتباهی که از فمینیست‌ها در ذهن اغلب مردم وجود دارد کاملا متفاوت است. او چشمان گیرایی دارد، می‌گوید: «احساس می‌کنم مراکش‌جایی است که باید در آن زندگی کنم، وقتی یکی دو ماه از فاس دور می‌شوم احساس دلتنگی شدیدی مرا دربرمی‌گیرد.»
مرنیسی چشم به موج‌های اقیانوس دارد، قرار ما در ساحل کنار هتل محل اقامتم است، می‌گوید: «زندگی در مراکش را به شدت درک می‌کنم و می‌توانم با احساساتم کنار بیایم، وقتی از این‌‌جا و مردمش حرف می‌زنم دقیقا می‌دانم که چه می‌گویم و دربارهء چه چیزی حرف می‌زنم.»
کتاب حجاب او مدتی در منطقهء خلیج‌فارس و کشورهای عربی ممنوع شد. او می‌خندد و می‌گوید: «اما من جنجال بزرگ حقوقی به راه انداختم که باعث شد دست از سرم بردارند.»
پادشاه حسن هم برای حفظ وجههء کشورش جلوی جنجال‌های بزرگ را گرفت. مرنیسی هنوز از خاطرات تلخ‌اش حرف می‌زند وقتی «لطیفه جی‌بابری» فعال حقوق زنان، کمپین یک میلیون امضا را برای برخورد با چندهمسری در مراکش به راه انداخت، حملات سختی از سوی بنیادگرایان به وی شد. آن چنان که مفتی قدرتمندی در مراکش فتوا داد که لطیفه ملحد است و او تا آستانهء مرگ رفت.
هر چند که بعدها دولتمردان و مفتی‌های معتدل‌تر این فتوا را لغو کردند و اعلام کردند که این فتوا به دلایل شخصی صادر شده و ضمانت اجرایی ندارد.
مرنیسی قدم در همان راه گذاشت و این حرکت همچنان ادامه دارد. او کتاب‌های بسیاری در این زمینه نوشته است و تا سال ۱۹۹۵ تنها پنج کتاب دربارهء تکریم زنان در اسلام و ارزش زن در دین اسلام نوشت. او با وسواس زیادی در مورد این مساله بحث‌برانگیز تحقیق می‌کند. به طوری که بسیاری او را یکی از پژوهشگران برجستهء کشورهای عربی در زمینهء اسلام می‌دانند. هر چند که ممکن است «فمینیست مسلمان» در نظر اول یک واژهء مخلوط و بی‌معنا به نظر برسد اما مرنیسی ثابت کرد که این دو در اصل و بر مبنای حقیقت وجودی‌شان تناقضی با هم ندارند. او سعی می‌کند (تا حدی موفق شده است) که ثابت کند که در تعریف فمینیسم این تعریف و واژه می‌گنجد.
مرنیسی از پژوهش‌هایش حرف می‌زند: «شما می‌توانید به راحتی در قرآن کریم آیاتی را پیدا کنید که از زنان حمایت کرده است و شاید بنیادگراها بعضی از آیه‌ها را به نفع خودشان مصادره کرده‌اند و تمام مدت به آن‌ها تکیه می‌کنند، در حالی که اسلام با زنان مهربان است.»
فاطمه مرنیسی متولد سال ۱۹۴۱ در شهر فاس (مراکش) است. تحصیلاتش را در مدارس مذهبی و قرآنی شروع کرد و تا ۲۰ سالگی تنها می‌توانست به زبان عربی حرف بزند. مادر و مادربزرگش هرگز سواد خواندن و نوشتن نداشتند، اما از حامیان اصلی او بودند. کمی بعد او در رشتهء علوم سیاسی از دانشگاه محمد (ص) فارغ‌التحصیل شد و یک بورس تحصیلی در دانشگاه سوربن به دست آورد. او مدرک دکترای جامع‌شناسی‌اش را از دانشگاه Brandeis گرفت.مرنیسی از اسلامی می‌گوید که زنان در آن حق و حقوق بیش‌تری نسبت به دیگر ادیان الهی دارند و این که بنیادگرایان در کشورهای عربی سعی می‌کنند که این حقوق را تحت لوای فرمان خدا نادیده بگیرند: «بخشی از قوانین اسلام با دیگر ادیان آسمانی همچون مسیحیت و یهودیت مشترک است، اما حکم طلاق برای زنان در اسلام به صراحت مطرح شده است. اسلام حدود ۶۰۰ سال بعد از مسیحیت شکل گرفت و هزاران سال پس از موسی (ع) روی کار آمد. چنانچه شاهدیم نام مسیح، موسی و ابراهیم در قرآن مجید آمده است.»
مرنیسی در حالی که قهوهء غلیظ‌اش را آرام‌آرام می‌نوشد، اضافه می‌کند: «در بیابان‌های مکه مردانی بدوی پیش از آمدن حضرت محمد(ص) زندگی می‌کردند. مردانی به دور از هرگونه احترام و حرمت، آن‌ها به راحتی به حقوق دیگران و زنان همسایه‌شان تعرض می‌کردند اما مدت‌ها بعد حضرت محمد(ص) در این سرزمین پیام‌آور صلح و عدالت شد. او مردان و زنان بدوی را واداشت که این شیوهء زندگی وحشیانه را کنار بگذارند و آن‌ها را دچار دگرگونی کرد. حضرت محمد(ص) آن‌ها را وادار کرد که برای زنانشان احترام و حرمت قایل باشند. او غلامان را به عنوان یک انسان قابل احترام دانست و خشونت علیه زنان را تقبیح کرد و گفت: «نمی‌توان نسبت به هیچ انسان دیگری از جمله زنان و سیاهپوستان تبعیض قایل شد.»
او به احادیثی که پس از مرگ پیامبر به حضرت محمد(ص) نسبت دادند، اشاره می‌کند و می‌گوید: «آن‌ها سعی می‌کردند در مقابل حضرت محمد موضع بگیرند و او را در هم بکوبند اما بالاخره خسته شدند. حضرت محمد انقلاب بزرگی در نحوهء زندگی اعراب ایجاد کرد و تغییرات بنیادی را در زندگی‌آن‌ها به وجود آورد. شاید از عمده دلایل عزیمت ایشان از مکه به مدینه پافشاری متعصبان و متحجران بود.»
مرنیسی معتقد است: «حضرت محمد(ص) تغییرات بنیادی را به نفع زنان ایجاد کرد. او به زنان حق طلاق اعطا کرد، آن‌ها را از ارث والدین و همسر بهره‌مند کرد و حتی طردنشدن پس از طلاق و دیدار با کودکان پس از طلاق همهء موهبت‌هایی است که در دنیای اعراب هرگز وجود نداشت. چه طور ممکن است زنان از نگاه اسلام و محمد(ص) جنس دوم باشند، وقتی که آن‌ها می‌توانند در مکان مقدسی همچون مکه و مسجد پا به پای مردان نماز بخوانند.»
فاطمه مرنیسی در کتاب «ملکه‌های فراموش شده» با تکیه بر اسناد از ۱۶ زن قابل احترام و قدرتمند درصدر اسلام حرف می‌زند: «بیش‌تر این قوانین بازدارنده در شرع است و نه در اسلام و اغلب پس از مرگ حضرت محمد(ص) توسط مردان متعصب و کوته‌فکر به قوانین شرع اضافه شده است. باید توجه داشت که از برخی آیات سوءتعبیرهایی شده است و این سوءتعبیرها در کتاب‌هایی که بعدها نوشته شده رفته‌رفته پررنگ شده‌اند. در حالی که حضرت محمد(ص) خود شخصی فرزانه و آگاه بود که زنان خانواده‌اش جرات ابراز وجود داشتند و نام آن‌ها در کنار پیامبر بارها و بارها تکرار شده است.»
اما مرنیسی و پژوهشگران دیگر معتقدند که احادیثی که پس از مرگ پیامبر به او نسبت داده‌اند و اغلب دربارهء زنان است با دیدگاه ایشان متفاوت و حتی متناقض است: «در پژوهش‌هایی که داشتم اغلب این احادیث به شکل خاطره از پیامبر نقل شده‌اند و ابوبکر هم نقش پررنگی در این میان دارد. ابوبکر از احادیثی حرف می‌زند که پیامبر دربارهء زنان گفته است و مبنی بر محدودکردن آن‌هاست. جالب است، به نظرم ابوبکر باید حافظهء شگفت‌انگیزی داشته باشد، ربع قرن پس از مرگ پیامبر هم کسانی همچون ابوبکر و برخی دیگر از نزدیکان او مدام از این نوع خاطرات و نقل قول‌ها حرف می‌زدند.»
مرنیسی در اغلب کتاب‌هایش این نگرش را گوشزد می‌کند و معتقد است باید این دو را از هم تمییز داد: «باید در مورد اسلام به اسلام حقیقی توجه کرد و نمی‌توان به راحتی در مصدر قضاوت نشست. میان اسلام حقیقی و اسلام سیاسی تفاوت‌هایی وجود دارد. متاسفانه بنیادگراهای مذهبی که در کشورهای عربی اغلب تریبون‌ها را در دست دارند توجهی به اسلام ناب ندارند و نهایتشان به عربستان سعودی (البته در بهترین حالت) منجر می‌شود. وضعیت زنان در این کشورها اسفناک است.
بنیادگراهای مذهبی در این کشورها همه چیز را به نفع خودشان مصادره می‌کنند و شاید به این ترتیب برایتان روشن شود که چرا اغلب بنیادگراها از طبقهء مرفه این کشورها هستند، تنفر از زنان کلید اقتصاد در جهان آن‌هاست. بنیادگرایان همه چیز را به نفع خودشان مصادره می‌کنند و به هر آنچه به ضررشان است پشت می‌کنند و حتی از حجاب زنانشان به عنوان یک سمبل استفاده می‌کنند. در حالی که در قرآن حجاب به معنای حفظ عفت است.
مرنیسی دوست ندارد بجنگد و یا چهرهء زن عصبانی را به خود بگیرد اما در مورد این احادیث نمی‌تواند سکوت کند. این که می‌گویند، «اغلب زنان اهل جهنم هستند» و یا «آن‌هایی که امورشان را به دست زنان می‌سپارند هرگز سعادتمند نمی‌شوند» و... احادیث مشکوکی هستند و این که چرا مفتی‌های بنیادگرا تا این حد به این نقل قول‌ها توجه می‌کنند و در عوض ارج و قرب خدیجه همسر پیامبر را در زمان حیات او نادیده می‌گیرند، همهء این‌ها باعث می‌شود که تو به حقانیت بنیادگرایان تردید داشته باشی.
مرنیسی می‌گوید: «زن‌ستیزی (misogyny) در کشورهای امپریالیستی و برخی جوامع اسلامی وجود دارد و در اغلب موارد زنان به حقوق خود نمی‌رسند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم این تبعیض پررنگ است. در حالی که در اسلام دوران محمد زنان حقوق مشابهی با مردان داشتند، زنانی همچون سکینه، ام‌سلیمه و عایشه قدرتمند و قابل احترام هستند، در صدر اسلام زنانی بودند که خطبه می‌خواندند و یا حتی سکه به نام آن‌ها ضرب می‌شد. اما عجیب است حالا قرن‌ها پس از آن همه احترام چرا باید نگاه به زنان در جوامع اسلامی نزول پیدا کرده باشد؟»
دم غروب است و حالا با مرنیسی در ساحل قدم می‌زنیم، مرنیسی می‌گوید: «هر زنی و هر مسلمانی باید ریشه‌های قرآن و اسلام را در قلب‌اش احساس کند و به آن رابطهء دوستانه با خداوند برسد.»
نویسنده: آن لوئیس باردخ
ترجمه: امیلی امرایی
منبع: Vanity Fair
منبع : آتی بان