پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

راز زدایی از یک شکست


راز زدایی از یک شکست
نتایج و روند انتخاباتی آمریکا بیش از آنکه از یک «پیروزی» خبر دهد از یک «شکست مطلق» خبر داد و از این رو در تحلیل صفحه انتخاباتی ۱۴ آبان- ۴ نوامبر- این میراث آمریکا در دوره بوش بود که محمل اکثر تحلیل ها و تفسیرهای سیاسی رسانه ها بود و دقیقاً همین زاویه بود که از حدود دو سال پیش، انتخابات سال ۲۰۰۸ آمریکا را «بسیار مهم» معرفی می کرد.
انتخابات آمریکا پیروزی یک حزب و شکست یک حزب نبود بلکه این انتخابات آثار شکست بزرگ آمریکا- و نه فقط شکست حزب جمهوری خواه و یا شکست گروه نئوجمهوری خواهان- را نمودار گردانید. این «شکست بزرگ» دارای دو بعد داخلی و خارجی بود: از بعد داخلی بحران سنگین اقتصادی آمریکا که به سرعت به اروپا و شرق آسیا سرایت کرد خاطرات مردم این کشور را از بحران سال ۱۳۰۸ ش- ۱۹۲۹م- محو نمود چرا که ابعاد این بحران فراتر از آن بحران تاریخی بود. از بعد خارجی هم شکست سیاست های آمریکا در خاورمیانه خاطرات شکست آمریکا در جنگ های ویتنام و کره را محو کرد چرا که شکست آمریکا در لبنان و تکرار این شکست در عراق، شکست در صحنه فلسطین در مبارزه با اسلام گرایان، شکست در برکناری یا تضعیف دولت جوان بشاراسد، شکست آمریکا در برنامه هسته ای ایران و نیز شکست آمریکا در مواجهه با پشتونهای افغانی و پاکستانی از شکست آمریکا در جنگ های ویتنام و کره اهمیت بیشتری داشت.
شکست آمریکا در صحنه داخلی این کشور شکست یک حزب نبود چرا که آنچه شکست آن برملا شد نه فقط حزب جمهوری خواه بلکه سیاست اقتصادی چندین دهه آمریکا بود و حتی فراتر از آن این سیستم اقتصادی آمریکا و سایر کشورهای غرب بود که شکست خورد و در صحنه ای منطقه ای نیز آنچه فروپاشید اقتدار بین المللی آمریکا بود. از این رو خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا در نامه ای که به باراک اوباما نوشت، به او گفت: «شما رهبری آمریکایی مشکل دار که در سردرگمی و نفرت غرق شده است را بعهده خواهید گرفت.» و اضافه کرد: «شما وظیفه دلهره آور بازگرداندن اعتبار آمریکا بعنوان یک قدرت بین المللی را بعهده گرفته اید». آلبرایت حکایت امروز آمریکا را اینگونه ترسیم کرد: «امروز آمریکا با بحران احترام مواجه است چرا که کسی به آمریکا احترام نمی گذارد». وی با اشاره به ریشه های نفرت مردم جهان از آمریکا نوشت: «شما باید کار خود را با بیرون آوردن نیروهای آمریکا از عراق آغاز کنید. اگر دو دل هستید نظر عمومی در حال تغییر عراق شما را مجبور خواهد کرد این کار را بکنید». آلبرایت پایان اقتدار آمریکا در خاورمیانه را با این جملات به تصویر کشید: «ارتش ما اذعان کرده است که رویکرد جنگ طلبی دیگر کارگر نمی افتد. ما نمی توانیم راه خود را به سمت پیروزی ادامه دهیم و به این خاطر آدم بکشیم» و «باید از طریق لنزهای گشاده جهان را ببینید».
در تحلیل شکست بزرگ آمریکا این پرسش خودنمایی می کند؛ «شکست تاریخی آمریکا بیشتر تحت تأثیر شکست برنامه های داخلی- بحران اقتصادی- است یا شکست برنامه های خارجی و سیاست های خاورمیانه ای. کم نیستند تحلیلگرانی که سهم اقتصاد را در شکست جمهوری خواهان و بطور کلی «سیستم سیاسی آمریکا» برجسته تر از سهم خاورمیانه در شکست آمریکا تلقی کرده اند. آنان با استناد به بعضی از آمارها می گویند اگر بحران دو ماه اخیر اقتصادی آمریکا نبود، اوباما و حزب دموکرات بازنده و مک کین و جمهوری خواهان برنده این جنگ بودند اما این یک ادعای غیرعلمی و غیر مستند بیشتر نیست چرا که اکثر تحلیلگران در درون جامعه آمریکا حتی در زمانی که اوباما و هیلاری کلینتون مشغول مبارزه انتخاباتی درون حزبی بودند از شکست سنگین حزب جمهوری خواه خبر داده بودند. وضعیت اقتصادی آمریکا فقط وضع حزب حاکم آمریکا را وخیم تر کرد. در واقع آنچه آمریکایی ها را بشدت ناراحت کرد «سرمایه گذاری بی حاصل» آمریکا در خاورمیانه و شکسته شدن پرستیژ آمریکا در عرصه بین المللی بود.
آمریکایی ها طی سه دهه گذشته با گرایش پیاپی به جمهوری خواهان نشان داده اند که برای آنها «اقتدار» و «حفظ برتری آمریکا در سطح بین الملل» از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است و دقیقاً به همین دلیل است که «جو بایدن» رئیس فعلی کمیته روابط خارجی سنا و معاون آینده ریاست جمهوری آمریکا در روز ۲۸ مهر گذشته- ۱۷ روز پیش از انتخابات آمریکا- در سخنرانی خود در سیاتل از اولویت تلاش برای بازگرداندن اقتدار آمریکا سخن گفت. وی با صراحت اعلام کرد: «این حرف مرا یادداشت کنید، شش ماه بیشتر طول نخواهد کشید که دنیا باراک اوباما را آزمایش خواهد کرد، همچنان که کندی را- در ماجرای خلیج خوک ها آزمایش کرد- خواهید دید که ما یک بحران بین المللی را شاهد خواهیم بود. بحرانی که تعمداً ایجاد خواهد شد.» در تکمیل اظهارات بایدن، واشنگتن پست گزارش داد که نویسنده نطق تند اوباما در باشگاه صهیونیستی ایپک، «دنیس راس» بوده که قرار است وی اصلی ترین مشاور سیاست خارجی اوباما- و یکی از گزینه های مهم او برای پست وزارت خارجه- در دوره ریاست جمهوری باشد. فعلاً کاری به اهداف آمریکایی ها از طرح این موضوعات نداریم چرا که تحلیل این موضوع در روند این نوشته نیست. آنچه از این عبارات- که در آستانه انتخابات آمریکا ابراز گردیده- استفاده می شود، این است که تأثیر شکست آمریکا در عرصه بین الملل و بخصوص شکست در عرصه خاورمیانه از اهمیت دامنه دارتر و عمیق تری برخوردار است و این نقطه اصلی در انتخابات یاد شده بوده است که در تحلیل ها آنگونه که باید دیده نمی شود.
نکته اساسی در شکست تاریخی آمریکا این است که جرج بوش و تیم او در طول ۸ سال ریاست جمهوری با تکیه بر میلیتاریسم و کشتار تلاش کردند تا بر جریان «مقاومت ضد آمریکایی» فایق آیند ولی امروز به وضوح می توان دید حاصل کار آنها در پایان ۸ سال هیچ تناسب و سنخیتی با هدف گذاری و برنامه شان ندارد. آمریکایی ها و سایر مردم دنیا در روز ورود بوش به کاخ سفید شاهد اقتدار آمریکا در عرصه روابط بین الملل بودند؛ در آن روز در فلسطین سازشکاران حرف اول را می زدند، در لبنان اسرائیلی ها کارگردانی تحولات را به عهده داشتند، در عراق رژیم صدام حسین حاضر به هر نوع همکاری با آمریکایی ها بود، سیاست خارجی حاکم بر دیوانسالاری اداری و دولت ایران با سیستم آمریکا همگرایی داشت و سوریه یک دولت ضعیف که به آسانی از میان می رفت و حاضر به تمکین بود، داشت. اما ۸ سال پس از آن روز، همه این معادلات به ضرر آمریکا تغییر کرده است. در ایران یک دولت اصولگرای انقلابی که تعارفات دیپلماتیک را هم کنار گذاشته و قدرت آمریکا و اردوگاه غرب را به هیچ می انگارد بر سر کار آمده است، در فلسطین سازشکاران منزوی شده و اسلام گراها حرف اول را می زنند، در لبنان مقاومت اسلامی مهمترین عامل تعیین کننده معادلات سیاسی و امنیتی است، در سوریه اینک دولتی معارض آمریکا و در عین حال قوی و تأثیرگذار بر سر کار است، در عراق یک رژیم وابسته و ضد ایرانی از میان رفته و با آراء مردم دولتی انقلابی و همگرا با ایران بر سر کار آمده است و این موارد در آمریکای لاتین تکرار شده و به پیدایی حدود ۱۰ دولت مخالف آمریکا انجامیده است.
شکست سنگین آمریکا در خاورمیانه در طول۶ دهه گذشته - در حدفاصل جنگ جهانی دوم تا کنون- کاملا بی سابقه است و این در حالی است که آمریکایی ها قدرت آینده خود را در خاورمیانه و از طریق آن جست وجو می کنند. حال یک سؤال اساسی وجود دارد عامل مهم شکست آمریکا در خاورمیانه چه بوده است؟
بسیارند انسان های تیزبینی که معتقدند در کلام حضرت امام خمینی(ره) باید تعمق کرد چرا که در بسیاری از آنان راز و رمزهای ملکوتی وجود دارد. حضرت امام(ره) پس از پایان جنگ ۸ ساله در پیامی که خطاب به رزمندگان دوران دفاع مقدس صادر کردند با صراحت از آثار دفاع مقدس ۸ ساله در پیروزی های آینده مسلمانان در افغانستان، عراق، فلسطین، لبنان و ... خبر دادند. از این که بگذریم کم نیستند تحلیلگرانی که با صراحت سرچشمه مقاومت در منطقه را «ایران» می دانند و از همین روست که محافل سیاسی و رسانه ای آمریکا بارها گفته و نوشته اند که «صلح در خاورمیانه بدون در نظر گرفتن منافع ایران امکان پذیر نیست.»
مثلا روزنامه لس آنجلس تایمز در روز ۸۷.۸.۱۰ در مقاله ای به قلم لارنس کلب دیپلمات سابق آمریکا نوشت: «هرگونه صلح در افغانستان در غیاب ایران غیرممکن و نامحتمل است با توجه به نفوذ عظیم ایران در مناطق خاصی از افغانستان آمریکا چاره ای جز این ندارد که برای ایجاد صلح در این کشور با ایران کوتاه بیاید» روزنامه نیویورک تایمز نیز دو هفته پیش مقاله ای به قلم «ایلین شولینو» تحت عنوان «ایران یک ستاره در حال ظهور که در حال حاضر قدرتمندتر از آن است که بتوان نادیده اش گرفت» منتشر کرد. او در این مقاله به کتاب جدید «رابرت بائر» اشاره کرد و از قول او نوشت: «من از نزدیک شاهد تغییرات شدید در ایران و ظهور این کشور و تبدیل آن از یک کشور دچار هرج و مرج به یک کشور مقتدر بوده ام.» و افزود: «ایران تنها کشور باثبات و پایدار در خلیج فارس و یک بازیگر عقلانی با خواسته های ثابت منطقی است.»
باراک اوباما در شرایط شکست فاحش آمریکا و افت شدید اقتدار این کشور پا به کاخ سفید خواهد گذاشت از این رو او با دو گزاره متناقض مواجه خواهد بود؛ « آمریکا دچار ضعف اقتدار است» ؛ «اقتدار گرایی نظامی باعث افول قدرت آمریکا شده است.»
به همین دلیل ما به احتمال زیاد شاهد سیاست های متناقض اوباما خواهیم بود. او از یک طرف به مانورها و شاخ و شانه کشیدن هایی- از نوع آنچه این روزها مشاهده می کنیم که به احتمال زیاد در آینده تشدید هم می شود- روی می آورد تا اثبات کند آمریکا مقتدر است و در عین حال ناچار است به توصیه واقعگرایان توجه کند و دست وپای آمریکا را تا حد ممکن از مناطق پرحادثه و پرهزینه جمع کند.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان