جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنجال بر روی یک مقاله؛ مسئله چیست؟


جنجال بر روی یک مقاله؛ مسئله چیست؟
جنجال های رسانه ای اخیر درخصوص انرژی هسته ای ایران از سوی برخی رسانه های داخلی و خارجی به چه منظور انجام می شود؟چرا رسانه های برخی مقامات کشورهای ۱+۵ تلاش دارند اینگونه القا کنند که در خصوص پرونده هسته ای بین مسوولین نظام اختلاف وجود دارد ؟ چه هدفی از این جنگ روانی جدید دنبال می کنند؟ آیا این بازی جدیدغربی هاست ، یا پیش از این هم به شکل دیگری اجرا شده است؟
جوسازی رسانه های داخلی و خارجی طی چند روز اخیر حول و حوش القای شکاف در سران تصمیم گیرنده در مورد پرونده هسته ای متمرکز شده است.
● القای شکاف در سران تصمیم گیرنده در مورد پرونده هسته ای؛
از ابتدای مطرح شدن پرونده هسته ای رسانه های غربی و برخی در داخل تلاش داشتند نوعی شکاف در ارکان تصمیم گیرنده در امور هسته ای ایران را همواره برجسته نمایند. در دوران دولت قبل، رسانه های غربی و داخلی تلاش داشتند این شکاف را در سطح شکاف اصولگرایان در مقابل اصلاح طلبان، پررنگ نمایند
در این پروژه اینگونه القا می شد که طیف اصلاح طلب که پرونده هسته ای کشور را پیگیری می کند، خواهان مذاکره، گفتگو، پذیرش تعلیق غنی سازی تاحصول اطمینان غربی ها از روند هسته ای ایران و... هستند و در مقابل اصولگرایان یا همان رادیکال ها قرار دارند که خواهان پایان گفتگو با غرب، غنی سازی تاحصول بمب اتمی!، و... می باشند.
در این میان، برخی نهادها و دستگاههای نظام را در این تقسیم بندی جای می دادند تا بتوانند این شکاف را از سطح نظر به سطح عمل و تصمیم، تعمیم دهند. با آغاز دولت جدید، غربی ها با یک تاکتیک جدید وارد پروژه عملیاتی کردن این شکاف شدند. با وجود اینکه در شرایط جدید مجموعه دستگاههای تصمیم گیرنده در پرونده هسته ای همگی از اصولگرایان هستند، غربی ها در داخل، تلاش خود را معطوف به این امر قرار دادند که با پررنگ کردن گسل اصولگرایان در مقابل اصولگرایان، برنامه ریزی نمایند.
مقاله اخیر دکتر علی اکبر ولایتی که به طور همزمان در ۳ روزنامه لیبراسیون فرانسه، لوتام سوئیس و لارپوبلیکای ایتالیا به چاپ رسید، دقیقاً در همین راستا مورد استفاده روانی و تبلیغاتی رسانه های خارجی و داخلی قرار گرفت.
مگر دکتر ولایتی در این مقاله چه گفته بود که می بایست بر سر آن جنجال جدیدی راه انداخت و آن را به عنوان "چراغ سبز ایران" در تغییر مواضعش نسبت به بحث هسته ای مورد بهره برداری قرار دارد؟
چکیده سخن ولایتی در این مقاله این بود که در ۱۹ سال پس از ارتحال امام(ره)، تعیین سیاست های کلی و راهبردی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی برعهده مقام معظم رهبری بوده است.همین!
آیا این سخن، آن همه عجیب و بی سابقه است که بتوان آن را مستمسک جنگ روانی جدیدی علیه ایران قرار داد.
در جنجال بر سر این مقاله، توجه به این نکته بسیار ضروری است که رسانه های غربی، صرف ارائه مقاله از سوی ایشان را دلیل بر نوعی شکاف قلمداد کرده اند، در حالی که اگر کسی این مقاله کوتاه را خوانده باشد، به خوبی متوجه می شود که ادعای غربی ها با متن مقاله چقدر متفاوت و در تعارض با هم هستند.
رسانه های غربی و برخی در داخل در راستای "القای شکاف" اما تلاش دارند هرگونه موضع امثال دکتر ولایتی را نوعی تعارض با تصمیم گیران سیاست هسته ای نشان دهند. رسانه های غربی و برخی در داخل اما با سناریوی ایجاد "شکاف"، مصاحبه دکتر ولایتی با روزنامه جمهوری اسلامی را اینگونه وانمود کردند که وی بر پذیرش "بسته پیشنهادی ۱+۵" تأکید کرده است.
باز هم در مراجعه به متن این مصاحبه، "شیطنت تبلیغاتی" رسانه های غربی و امریکایی به خوبی دیده می شود. ولایتی در این مصاحبه تأکید می کند که ما باید سیاست "گفتگو" در قبال "بسته پیشنهادی ۱+۵" را ادامه دهیم و در هیچ کجای این مصاحبه سخنی از "پذیرش بسته" وجود ندارد.
وی در این مصاحبه حتی تأکید می کند: «نباید با هر واکنش منفی یا یک حرکت مخالف در سطح دنیا انجام می‌دهد ما عقب نشینی کنیم. همان طور که ما کار می‌کنیم طرف مقابل ما هم کار می‌کند. ما باید تلاش خود را بکنیم و ضمن اینکه یک قدم عقب نشینی نمی کنیم اما از این عرصه که عرصه بسیار مهمی در جهت احقاق حقمان است استفاده کنیم. کشورهایی بوده اند که تا نهیبی به آنها زده شده ابزارهایی که برای این کار داشته اند را تحویل داده اند و عملا خودشان را محروم کرده اند. ایران از آن نوع کشورها نیست در ثانی این قبیل کشورها به خودکفایی هسته ای نرسیده بودند. به عبارت ساده تر فن آوری در ایران بومی شده است.»
اما دستگاه جنگ روانی غرب در اقدامی کاملاً وارونه و برعکس، اینگونه وانمود کردند که ولایتی "تعلیق غنی سازی" را پذیرفته و بر پذیرش "بسته ۱+۵" تأکید دارد. هر چند وی پس از این مصاحبه بر صفحه تلویزیون نیز ظاهر شد و جوسازی رسانه های غربی درباره اظهاراتش را رد و بار دیگر اعلام کرد "غنی سازی" خط قرمز نظام جمهوری اسلامی در بحث هسته ای است اما رسانه های غربی در راستای "پروژه القای شکاف" اینگونه موضع گیری ها را اصلاً پوشش خبری نمی دهند تا همچنان پازل پروژه جنگ روانی اشان تازه و جنجالی باقی بماند.
در کنار جوسازی های رسانه های غربی در ایجاد این "شکاف" برخی رسانه های داخلی نیز "پا به پای رسانه های غربی" تلاش می کنند تا خط القای شکاف را برای مخاطب داخلی به اثبات برسانند.
هر چند برخی اخبار حکایت از آن دارد که ایجاد شکاف در بحث هسته ای به موضوع واحد و مورد اشتراک غربی ها و مخالفین تصمیم گیران سیاست خارجی دولت نهم تبدیل شده است.
براساس این اخبار، سفارتخانه یک کشور اروپایی در تهران -و عضو گروه ۱+۵- در نشست های مکرر و پنهانی با برخی سرمایه داران و شماری از اهل رسانه که بعضاً سابقه مخالفت با نظام دارند، از آنها خواسته است در تبلیغات شفاهی و یا از طریق نفوذ در رسانه ها، تصمیم سازی های دولت نهم را صرفاً احساسی معرفی کنند. در یکی از این پیشنهادها که گفته می شود از سوی سفیر مذکور ارائه شده است، تبلیغ ناکارآمدی رئیس جمهور و القای این توهم که قرار است آقای احمدی نژاد از حلقه مسئولان هسته ای حذف شود، عنوان شده است که جای تأمل دارد.
بهمن ماه سال گذشته -یک ماه قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی- بود که «مایکل مک فال» یکی از گردانندگان پروژه «دموکراسی ایران» در انستیتو هوور آمریکا طی مصاحبه ای با سایت ضدانقلابی ایران امروز ضمن اشاره به شیوه های جدید براندازی اذعان کرد «باید یک شکاف درون حاکمیت ایجاد شود، این آن چیزی است که ما در کشورهای دیگر مشاهده کردیم؛ یک شکاف درون رژیم و نه فقط حضور نیروهای دموکرات، ضروری است. اشتباه بزرگی که برخی مرتکب می شوند این است که روی اپوزیسیون که یک عامل کلیدی برای تحول است، تکیه می کنند ولی این شرط، کافی نیست. مسیر استاندارد، ایجاد شکاف در نظم سیاسی موجود بین نیروهای تندرو و معتدل است که نشانه های آن در همراهی جامعه مدنی و اپوزیسیون با نیروهای معتدل دیده می شود. بنابراین در چارچوب سیاست های غرب باید خواهان سیاست هایی بود که به تشدید این تنش ها میان نیروهای تندرو و معتدل درون رژیم کمک کند.» در ادامه همین روند هم بود که برای مثال روزنامه ایندیپندنت هدف از سفر خاویر سولانا به ایران و ارائه بسته پیشنهادی در کنار تهدیدها را «ایجاد شکاف در بین مقامات ایرانی» عنوان کرد
در داخل نیز از چندی پیش به منظور القای شکاف در سران پرونده هسته ای و اجرای توصیه آقای سفیر، گمانه زنی هایی را در مورد نماینده احتمالی رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی آغاز کردند.
در این گمانه زنی تلاش می شد، با فهرست کردن برخی افراد و سپس القای متفاوت بودن نگاه کارشناسی این افراد با تیم مذاکره کننده هسته ای، نوعی تقابل و دودستگی در پرونده هسته ای القا شود. اما انتخاب دکتر جلیلی به عنوان نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی "آب سردی" بود بر همه تحلیل های داغ چند هفته ای برخی رسانه های داخلی و خارجی.
از سوی دیگر برخی رسانه های داخلی در یک وحدت تاکتیکی با مشابه خارجی خود، در بحث جنجال های هسته ای علیه دولت نهم، نیم نگاهی هم به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دارند. این رسانه ها که عمدتاً از مخالفین دولت نهم هستند در یک "استراتژی واحد" هم قسم شده اند، دولت نهم را در پرونده هسته ای که به اعتراف دوست و دشمن توانسته است، آن را از پیچ و خم های سنگین "حقوقی، سیاسی و رسانه ای" به سلامت عبور دهد و آن را به عنوان "سند افتخار" و اثبات کارآمدی تفکر "انقلابی و اصولگرا" به جهانیان عرضه نماید، مورد چالش قرار دهند.
گویا غربی ها وبرخی دنباله های داخلی آنها در نوع مواجه با پرونده هسته ای ایران حسابی سردر گم شده اند ودائما به دور خود می چرخند و هر چند یکبار "تاکتیک سوخته" ای را رو می کنند چند روزی روی آن مانور بدهند ودوباره برگردند سر نقطه اول ! آزمودن روشهای از پیش شکست خورده نه دردی از غربی ها دوا میکند نه از دوستان داخلی شان.
" باز آزموده را آزمودن خطاست " .
حسین منتظر
منبع : رجا نیوز