جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جشن نهم؛ پایان یک دهه تلاش برای استقلال


جشن نهم؛ پایان یک دهه تلاش برای استقلال
نهمین جشن سینمای ایران اواسط شهریورماه در تالار وحدت تهران برگزار شد؛ جشنی كه فراتر از یك روز، معمولا چند ماهی اهالی سینمای ایران را به خود مشغول می كند و قرار است حاصل عملكرد یك ساله سینمای ایران در تولید و نمایش را به داوری خود سینمایی ها بگذارد. جشن نهم اما با همه آنچه تاكنون و در هشت دوره گذشته روی داده بود، تفاوت داشت؛ چه از همان ابتدا كه به دلیل حاشیه های جشن گذشته تا مقطعی، اصلا برگزاری آن زیر سئوال رفت و چه بعدتر كه شكل تصمیم گیری ها برای قضاوت و خودداوری ها، به محلی برای اعتراض اهالی سینما بدل شد.
پس از پیروزی انقلاب، كسی تصور درستی از آنچه باید در سینمای ایران رخ دهد، نداشت. نه هنوز خط قرمزها مشخص بود و نه اصلا كسی می دانست كه چگونه سینمایی، در سالهای پیش رو اجازه حیات خواهد داشت. توقیف چند فیلم از فیلمسازان مطرح در همان سالهای اولیه هم، این نگاه را تشدید كرد. در چنین شرایطی تصور برپایی یك فستیوال سینمایی، تقریبا ناممكن بود، اما در همان ابتدای دهه ۶۰، تصمیم بر آن شد تا در روزهای سالگرد پیروزی انقلاب، فستیوالی برای نمایش فیلم های ایرانی برپا شود. معادلی كه در آن مقطع برای واژه فستیوال در نظر گرفته شد، جشنواره بود و دلیلش، شاید نوع نگاه متفاوت به مقوله بود. جشنواره فیلم فجر كه در دوره نخست، قرار بود بین المللی باشد و بعد، چند دوره ای برگزاری به شكل ملی را تجربه كرد تا باز بین المللی شود، نگاهی نداشت كه صرفا تقدیر از اهالی سینما را مدنظر داشته باشد؛ اهداف جشنواره فیلم فجر در گذر این سالها و بازخوانی تاریخی بیشتر، اینگونه به نظر می رسد:
الف) مشخص كردن نوع نگاه به فیلمسازان از سوی بدنه دولتی
ب) تعیین مسیر برای آینده سینمای ایران
این اهداف هم بالطبع با هیچ چیز بهتر از نوع اهدای جوایز به دست نمی آمد. سیاستگذاران سینمایی در همان نخستین دوره با برداشتن بخش جوایز از نیمه راه نشان دادند كه اصلا سینمای حاصل از آن سالها را مقبول نمی دانند و بعد در سالهای بعدتر، با شكل تقسیم جوایز، دو هدف بالا را دنبال كردند. در همه این سالها جشنواره فیلم فجر نشان داده كه با برخی از فیلمسازان میانه ای ندارد و حتی جوایزش را به دست اندركاران تولید فیلم های این فیلمسازان هم اهدا نمی كند. از طرف دیگر، فیلمسازانی هستند كه رابطه میان آنها با جشنواره بر كسی پوشیده نیست. این برخوردها البته در دوره های مختلف كه تصدی امور سینمایی با سیاست های مختلف فرهنگی دنبال می شد، با فیلمسازان هم تغییر می كرد. فجر به واسطه نداشتن یك دبیر ثابت، اهرم اجرایی معاونت های سینمایی در دوره های مختلف بود و همین سبب می شد كه برگزاری تنها یك دوره از جشنواره، با یك مدیر سینمایی نشان دهد كه رابطه بخش دولتی سینما با یك فیلمساز خاص به چه شكل است و از سوی دیگر نوع انتخاب بهترین فیلم، هر دو پیامی آشكار به تهیه كنندگانی بود كه روی حمایت های بخش دولتی حساب باز كرده بودند. فیلم برگزیده معمولا در سال بعد نمونه های مشابه فراوانی داشت كه تولیدكنندگان بهره مند از گلخانه حمایتی، بلافاصله تولیدشان را آغاز كرده بودند.
با چنین توصیفی می توان به این نتیجه هم رسید كه جشنواره فجر هیچ گاه جوایزش را به طور كامل براساس شایسته سالاری اهدا نكرده و همواره ملاحظات اجتماعی و سیاسی در شكل تقسیم جوایز نقش بسزایی داشته است. وقتی در اوایل دهه ۷۰ بحث راه اندازی یك جشن از سوی خود اهالی سینما مطرح شد، سینماگران فراوانی از كلیت طرح استقبال كردند. هرچند برپایی یك جشن مستقل، نیاز به پیش زمینه ها و تجربیاتی داشت كه سینمای ایران هرگز تجربه اش نكرده بود. برای همین آغاز جشن تا نیمه های دهه به طول انجامید و نخستین دوره، همزمان با آغاز دوران سیاسی تازه، نوید یك استقلال نسبی برای سینما را می داد؛ امیدی كه خیلی زود رنگ باخت؛ زودتر از آنچه انتظار می رفت. جشن خانه سینما، شكل داوری متفاوتی داشت. اگر در جشنواره فجر، عمده تلاش ها در تغییرات داوری صرفا به شكل گزینش هیات های داوری معطوف می شد، در اینجا قرار شد اهالی هر صنف، خود بهترین عملكرد سال قبل خود را برگزینند. از سوی دیگر، دایره داوری، فیلم هایی تلقی شد كه در طول سال به نمایش درآمده بودند یا قرار به نمایش شان در یكی، دو ماه بعدتر بود.دلیل اصلی تفاوت دوم، البته گذاشتن تمایز میان فیلم های فجر و فیلم های جشن بود، چراكه فجر، سالها نخستین محل برای نمایش عملكرد یك ساله سینمای ایران به شمار می رفت و جشن خانه سینما نمی توانست در رقابتی چنین، جای چندانی برای خود باز كند. تجربه برگزاری دو، سه دوره نخست، تجربه دلچسبی بود. بااینكه باز هم ملاحظات اندكی در شكل اهدای جوایز وجود داشت، ولی در مقابل فجر، اهالی سینما با رویدادی مواجه شدند كه می توانست پاداش زحمات یك ساله آنها را به شكل درست تری بدهد. برای همین جشن خانه سینما اعتباری را كه نیاز داشت، در همان سالهای اولیه كسب كرد. مشكلات اما از جایی آغاز شد كه جشن باید بهای استقلالش را می پرداخت.
وقتی داوران جشن پنجم خانه سینما، جایزه برنده بهترین فیلم را روی صحنه اعلام نكردند و جشن، بدون اعلام نام بهترین فیلم به پایان رسید، می شد پایان كار جشن خانه سینما را حدس زد. آن روز دبیر جشنواره، جایزه برنده بهترین فیلم را در پاركینگ محل برگزاری جشن به برنده اهدا كرد تا تاوان استقلال را نپردازد. این نخستین واكنش در مقابل سختی ها، در سالهای بعدتر به ملاحظه كاری در شكل تقسیم جوایز تسری پیدا كرد. سیاستگذاری جشن در همین مقطع بود كه به سمت پیشگیری قبل از وقوع اتفاق رفت. گذاشتن شرط داشتن پروانه نمایش برای فیلم هایی كه می خواستند در جشن حضور پیدا كنند، سبب شد تا گروهی از فیلم ها كه به هر دلیلی از دایره رقابتی فجر بیرون مانده یا به نوعی با بدنه دولتی مشكل داشتند، از دور خارج شوند و همین باز هم از اعتبار و استقلال جشن كاست، چراكه جشن خانه سینما پدید آمده بود تا حكم قضاوت سینما بر سینما را اجرا كند.
اوج رخدادهای حاشیه ای جشن خانه سینما سال قبل رخ داد؛ درست در مقطعی كه اعضای هیات مدیره خانه سینما زیر سنگین ترین فشارهای رسانه ای، سعی داشتند از عملكرد خود دفاع كنند و برای همین تلاش كردند تا جشن هشتم را باشكوه تر از دوره های قبل برگزار كنند. برپایی جشن در تالار میلاد كه كنترل جمعیت را از دست مسئولان خارج می كرد، به حاشیه هایی ختم شد كه پیكره سینمای ایران را به لرزه درآورد. انتقاد شدید از شكل پوشش و نوع برپایی جشن از یك سو و بعد برخورد قضائی با برگزاركنندگان جشن از سوی دیگر، از مهمترین دلایل استعفای دسته جمعی هیات مدیره خانه سینما بود. نوع اهدای جوایز، البته در همین مقطع زمانی هم چندان تعریفی نداشت و با اینكه دوره هشتم، نخستین دوره ای بود كه آكادمی خانه سینما اعلام موجودیت كرد تا فیلم ها را به قضاوت بنشیند، نتیجه داوری ها باز با حرف و حدیث هایی همراه شد. با این حواشی، برپایی جشن نهم كه حالا دیگر باید به یك جشنواره فجر دیگر بدل می شد، چندان معقول به نظر نمی رسید، اما تبدیل جشن به فجر دوم، از سوی خانه سینمایی ها پذیرفته شد و با حضور محمدمهدی عسگرپور كه خود از مسئولان دولتی سینما در سالهای پیشین بود، نشان داد كه این پروسه به آرامی در حال طی شدن است. نوع تقسیم بندی گروه های داوری كه حالا نه آكادمی بود و نه هیات ژوری مشخص، سردرگمی ها را شدت بخشید و حاصل چنان شد كه در ابتدای این نوشتار، از آن به عنوان سیاستگذاری های جشنواره فجر سخن به میان آمد. جشن نهم از یك سو با كنار گذاشتن شماری از فیلم ها كه باید در دایره داوری قرار می گرفتند، نشان داد كه چه فیلمسازانی، فیلم هایشان همخوان با شرایط فعلی نیست و از سوی دیگر با انتخاب بهترین فیلم، سعی كرد تا مسیری را كه این سینما در سال آینده باید پیش بگیرد، نشان دهد. حاصل حدود یك دهه آزمون و خطا برای استقلال در انتخاب بهترین های سینمای ایران كه توقع خیلی بزرگی هم نیست چنین بود؛ بهترین های بیست و سومین جشنواره فیلم فجر، به مراتب عادلانه تر و درست تر از برگزیدگان جشن نهم خانه سینما انتخاب شدند و این یعنی پایان راه برای حركتی كه قرار بود در سینمای ما یك اتفاق باشد. تجربه های دوره ای شكست در سینمای ایران ادامه دارد و گویا آزمودن دوباره آزموده هایی كه به شكست هم منتهی شده اند، بدل به یك عادت برای این سینما شده است.

خسرو نقیبی
منبع : روزنامه همشهری