یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تام‌ کروز: زاده‌ شده‌ام‌ تا فیلم‌ بازی‌ کنم‌!


تام‌ کروز: زاده‌ شده‌ام‌ تا فیلم‌ بازی‌ کنم‌!
«تام‌ كروز» در حال‌ حاضر بزرگترین‌ ستاره‌ سینمای‌ جهان‌ است‌. ستاره‌یی‌ كه‌ حضورش‌ در هر فیلمی‌ فروش‌ آن‌ را بیمه‌ می‌كند و می‌توان‌ گفت‌ جزو معدود هنرپیشه‌هایی‌ است‌ كه‌ فیلم‌ شكست‌ خورده‌ در كارنامه‌اش‌ ندارد. در حال‌ حاضر فیلم‌ «ماموریت‌ غیرممكن‌ ۳» با بازی‌ این‌ هنرپیشه‌ روی‌ پرده‌ است‌، فیلمی‌ كه‌ در آن‌ «تام‌ كروز» علاوه‌ بر بازی‌ كردن‌، تهیه‌كنندگی‌ را هم‌ برعهده‌ داشته‌ است‌. «ماموریت‌ غیرممكن‌ ۳» جدیدترین‌ ماجراهای‌ جاسوسی‌ «اتان‌ هانت‌» تام‌ كروز را روایت‌ می‌كند كه‌ در آن‌ این‌ ابرجاسوس‌ دنبال‌ شخصی‌ترین‌ ماموریت‌ زندگی‌اش‌ رفته‌ است‌. بازی‌ «كروز» در این‌ فیلم‌ بی‌نظیر است‌ و جلوه‌های‌ ویژه‌ كار هم‌ به‌ او در دیده‌ شدن‌ بیشتر كمك‌ كرده‌ است‌. مطلب‌ پیش‌ رو، آخرین‌ حرف‌های‌ «تام‌كروز» در مورد این‌ فیلم‌ را شامل‌ است‌.
دلیل‌ ساخت‌ سومین‌ قسمت‌ از «ماموریت‌ غیرممكن‌» چه‌ بود؟ چرا تصمیم‌ گرفتی‌ یك‌ «ماموریت‌ غیرممكن‌» دیگر را بسازی‌؟
خیلی‌ دوست‌ داشتم‌ این‌ فیلم‌ یك‌ فیلم‌ شخصی‌تر باشد. اول‌ كه‌ بازی‌ در «ماموریت‌ غیرممكن‌» را آغاز كردم‌، خیلی‌ هیجان‌ زده‌ بودم‌. اصولا می‌دانید كه‌ من‌ علاقه‌یی‌ به‌ بازی‌ كردن‌ در دنباله‌ها ندارم‌، اما ماموریت‌ غیرممكن‌ چنان‌ بود كه‌ انتظار ادامه‌ داستان‌ را ایجاد می‌كرد. من‌ اساسا عاشق‌ دنیای‌ این‌ فیلم‌ و حوادث‌ آن‌ هستم‌. عاشق‌ این‌ داستان‌ و عاشق‌ داستان‌های‌ عامه‌پسند دهه‌ بیست‌ و سی‌ با آن‌ ساختار هیجانی‌ و چندلایه‌شان‌. كارگردان‌ فیلم‌ را هم‌ مشتاق‌ چنین‌ داستان‌هایی‌ دیدم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ تا تماشاگران‌ را تابستان‌ امسال‌ در تجربه‌ زیبای‌ خودمان‌ شریك‌ كنیم‌. یادم‌ می‌آید كه‌ از همان‌ كودكی‌، دنبال‌ عناوین‌ فیلم‌های‌ تابستانی‌ بودم‌. بهترین‌ فیلم‌ها را در كریسمس‌ نشان‌ می‌دهند و ... تمام‌. پس‌ در تابستان‌ باید چه‌ فیلم‌هایی‌ ببینیم‌؟ آن‌ زمان‌ها تابستان‌ها هم‌ فیلم‌های‌ خوبی‌ می‌آمدند. یادم‌ می‌آید كه‌ كار می‌كردم‌ تا پول‌ جور كنم‌ و هر كدام‌ از فیلم‌ها را چند بار ببینم‌. حالا، این‌ فیلم‌ را برای‌ تابستان‌ تماشاگران‌ ساخته‌ایم‌ تا آن‌ را ببینند و لذت‌ ببرند.
همیشه‌ با كارگردانان‌ بزرگ‌ كار كرده‌یی‌ و این‌ یكی‌ از خصایا كار توست‌. حالا در یكی‌ از اولین‌ تجربه‌های‌ تهیه‌كنندگی‌ات‌، كارگردانی‌ را استخدام‌ كرده‌یی‌ كه‌ اگرچه‌ مستعد است‌ اما تجربه‌یی‌ در این‌ كار ندارد. دلیل‌ انتخاب‌ او چه‌ بود و چگونه‌ اوی‌ تازه‌كار با توی‌ ستاره‌ توانست‌ كار كند؟
خب‌، من‌ در این‌ فیلم‌ هنرپیشه‌ بودم‌. سعی‌ كردم‌ فقط‌ كار خودم‌ را انجام‌ دهم‌. نمی‌خواستم‌ كه‌ فیلم‌ را كارگردانی‌ كنم‌. اگر دلم‌ می‌خواست‌ فیلم‌ را خودم‌ كارگردانی‌ كنم‌، این‌ كار را خیلی‌ راحت‌ انجام‌ می‌دادم‌. دوست‌ داشتم‌ «جی‌جی‌ آبرامز» این‌ فیلم‌ را بسازد. می‌خواستم‌ او صاحب‌ «ماموریت‌ غیرممكن‌ ۳» باشد. یادتان‌ باشد من‌ با كسانی‌ كار می‌كنم‌ كه‌ برایشان‌ احترام‌ قایلم‌. دوست‌ دارم‌ آنها كار خودشان‌ را انجام‌ دهند، همچنان‌ كه‌ خودم‌ هم‌ سرم‌ به‌ كار خودم‌ گرم‌ است‌. به‌ عنوان‌ تهیه‌كننده‌ این‌ كار هم‌ سعی‌ كردم‌ تا جایی‌ كه‌ مقدور باشد كمك‌ كنم‌. یادتان‌ باشد كه‌ فیلم‌ ساختن‌ یك‌ كار گروهی‌ است‌ و كسی‌ نمی‌تواند به‌ تنهایی‌ فیلم‌ بسازد. در مورد كارگردان‌ هم‌ كاربلد بودن‌ او مهم‌ است‌. من‌ مثلا در كار با اسپیلبرگ‌ دیده‌ام‌ كه‌ روی‌ صحنه‌ راحت‌ است‌ و آنچه‌ را كه‌ دوست‌ دارد انجام‌ می‌دهد. «جی‌جی‌» هم‌ چنین‌ حسی‌ برایم‌ داشت‌. او كارش‌ را بلد بود. بیشتر از این‌ هم‌ نمی‌توانم‌ بگویم‌ چرا كه‌ آن‌ موقع‌ معلوم‌ نبود نتیجه‌ كار او چه‌ خواهد شد، همچنان‌ كه‌ نتیجه‌ كار هیچ‌ فیلمسازی‌ در زمان‌ فیلمبرداری‌ معلوم‌ نیست‌.
تمام‌ زندگی‌ من‌ فیلم‌هایم‌ هستند. فیلمسازی‌ را دوست‌ دارم‌ و اصلا فكر می‌كنم‌ به‌ دنیا آمده‌ام‌ تا در دنیای‌ سینما مشغول‌ كار باشم‌. این‌ تنها كاری‌ است‌ كه‌ دوست‌ دارم‌ و بلدم‌. فكر می‌كنم‌ جی‌جی‌ هم‌ همینطور باشد، چرا كه‌ با انرژی‌ و خلاقیت‌ فراوانی‌ كار می‌كرد و اكنون‌ هم‌ كه‌ تقریبا همه‌ از نتیجه‌ كار راضی‌ هستند.
همكاری‌ خود را با كارگردان‌ جوان‌ این‌ فیلم‌ «جی‌جی‌ آبرامز» بیشتر توضیح‌ می‌دهید؟
یك‌ تجربه‌ بی‌نظیر بود. این‌ فیلم‌ اوست‌. فیلم‌ خود خود او. وقتی‌ فیلم‌ را به‌ او دادم‌ تا كارگردانی‌ كند، همان‌ اول‌ بهش‌ گفتم‌ كه‌ اصلا نگران‌ كم‌ تجربگی‌اش‌ نباشد. بهش‌ گفتم‌ كه‌ دلم‌ می‌خواهد فیلم‌ را او بسازد و به‌ او به‌ عنوان‌ یك‌ فیلمساز ایمان‌ دارم‌. پس‌ از آن‌، مرحله‌ طراحی‌ فیلم‌ و فیلمنامه‌ بسیار مرحله‌ لذت‌بخشی‌ بود. هر سكانسی‌ را كه‌ می‌نوشت‌ و طرح‌هایش‌ را می‌آورد، به‌ خودم‌ می‌گفتم‌ دیگر نمی‌توانم‌ صبر كنم‌ و باید كار را به‌ سرعت‌ شروع‌ كنیم‌. كارش‌ محشر بود. در این‌ نقطه‌ هم‌ با هم‌ به‌ تفاهم‌ رسیدیم‌ كه‌ فیلم‌ باید شخصی‌تر باشد. بله‌، اكشن‌ و لحظات‌ اكشن‌ خوب‌ است‌، اما تقریبا آخرین‌ چیزی‌ بود كه‌ راجع‌ به‌ آن‌ با هم‌ حرف‌ زدیم‌. سعی‌ می‌كردیم‌ اصلا راجع‌ به‌ سكانس‌های‌ اكشن‌ حرف‌ نزنیم‌. با هم‌ توافق‌ كرده‌ بودیم‌ تا پایان‌ قصه‌ فیلم‌ و در آمدن‌ روابط‌، حرفی‌ از صحنه‌های‌ اكشن‌ فیلم‌ نزنیم‌.
نظرت‌ راجع‌ به‌ همبازی‌ات‌ «میشل‌ موناهان‌» در فیلم‌ چیست‌؟
او یك‌ زیبایی‌ محض‌، احساس‌ واقعی‌ انسانیت‌ و لطافت‌ و جذابیت‌ را وارد فیلم‌ كرد. او همچنین‌ یك‌ هنرپیشه‌ بسیار مستعد هم‌ هست‌. زمان‌ فیلمبرداری‌ فیلم‌ «جنگ‌ دنیاها» بود كه‌ او را شناختم‌. بازی‌ او بی‌نظیر است‌ و حضورش‌ انرژی‌زا و الهام‌بخش‌.
و فیلیپ‌ سایمور هافمن‌؟
كافی‌ است‌ طیف‌ وسیعی‌ از فیلم‌هایی‌ را كه‌ بازی‌ كرده‌ نگاه‌ كنید. او یكی‌ از بزرگترین‌ هنرپیشگان‌ امریكاست‌. او در این‌ فیلم‌ نقش‌ بدمن‌ قصه‌ را دارد. اما بازی‌ او بی‌نظیر و دوست‌داشتنی‌ است‌ و من‌ عاشق‌ بازی‌ كردن‌ با او در یك‌ صحنه‌ و یك‌ فیلم‌ هستم‌.
جلوه‌های‌ ویژه‌ فیلم‌ برایت‌ راضی‌كننده‌ بود؟
محشر بود، با اینكه‌ خیلی‌هاشان‌ هم‌ واقعی‌ بودند، باید از «ویك‌ آرمسترانگ‌» طراح‌ اكشن‌ تشكر كنم‌ كه‌ بهترین‌ لحظات‌ اكشن‌ را برای‌ این‌ فیلم‌ طراحی‌ كرد. مثلا در صحنه‌یی‌ قرار بود من‌ روی‌ آسفالت‌ خیابان‌ دراز بكشم‌ و كامیون‌ به‌ سمت‌ من‌ بیاید و از رویم‌ رد شود. «ویك‌» با ترس‌ می‌گفت‌ اگر فقط‌ اندكی‌ اشتباه‌ شود كامیون‌ دقیقا از روی‌ من‌ رد خواهد شد. نه‌ من‌ و نه‌ راننده‌ كامیون‌ حق‌ اشتباه‌ نداشتیم‌. لحظه‌ ترسناكی‌ بود. وقتی‌ كامیون‌، كه‌ در واقع‌ یك‌ تریلی‌ سی‌ و دومتری‌ بود از رویم‌ در یك‌ مرحله‌ تمرینی‌ رد شد واقعا ترسیدم‌. اما لحظه‌ بعدی‌ هیجان‌انگیزتر بود. تریلی‌ كه‌ از رویم‌ رد شد باید بلند می‌شدم‌ و به‌ سمت‌ ترافیك‌ ماشین‌ها می‌دویدم‌. ماشین‌های‌ زیادی‌ آنجا بودند و شش‌ دوربین‌ داشتیم‌ كه‌ طراحی‌ شده‌ بود و من‌ مجبور بودم‌ این‌ صحنه‌ را در یك‌ برداشت‌ بازی‌ كنم‌. نمی‌دانم‌ چگونه‌، اما در همان‌ اولین‌ برداشت‌، در حال‌ عبور از میان‌ اتومبیل‌ها به‌ سرعت‌ سوار اتومبیل‌ موردنظر شدیم‌ و... (می‌خندد) شانس‌ آوردیم‌ كه‌ كار به‌ برداشت‌ بعدی‌ نرسید...
آن‌ صحنه‌ پریدن‌ از ساختمان‌ بلند را چگونه‌ گرفتید؟
آن‌ صحنه‌یی‌ بود كه‌ «اتان‌ من‌» شخصیت‌ «لینزی‌ فریس‌» (كری‌ راسل‌) را نجات‌ داده‌ بودم‌ و برای‌ فرار باید از فراز یك‌ ساختمان‌ می‌پریدم‌. «كری‌» پیش‌ از این‌ تجربه‌ بازی‌ در چنین‌ نقشی‌ را نداشت‌ و خیلی‌ می‌ترسید. او گفت‌ كه‌ هرگز چنین‌ كاری‌ را نكرده‌ام‌ و نخواهم‌ كرد. خودش‌ بعدا گفت‌ كه‌ قلبش‌ بدجوری‌ می‌زد و خیلی‌ ترسیده‌ بود. اما من‌ در همان‌ لحظه‌ دستش‌ را گرفته‌ و از آن‌ بالا، پایین‌ پریدیم‌...
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید