جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد؛ علمی غیرتقلیدی


اقتصاد؛ علمی غیرتقلیدی
«به نظر من شکست اقتصاددانان در هدایت موفق سیاست‌ها به گرایش آنها در تقلید هر چه بیشتر از روش بسیار موفق علوم طبیعی برمی‌گردد. تقلیدی که در رشته علمی ما ممکن است به خطای بسیار فاحش منجر شود. من این نگرش را «علم‌پرستی» خوانده‌ام. حدود سی سال پیش این نگرش را این چنین توصیف کردم: «این گرایش به معنای واقعی کلمه غیرعلمی است، زیرا متضمن به‌كارگیری مکانیکی و غیر نقادانه عادات فکری علوم طبیعی در رشته ای کاملا متفاوت است». (هایک، ۱۹۷۴، سخنرانی نوبل).
۳۳ سال پس از سخنرانی جایزه نوبل‌هایک، اقتصاددانان مسیری متضاد با بینش او را انتخاب کرده‌اند و بیشتر بر الگوهای تجربی متکی شده‌اند. به عبارت دیگر، آنها بیشتر ریاضی دان شده‌اند تا فیلسوف. البته این به طور معمول به دلیل نگرانی اقتصاددانان‌ هایکی است چرا که طی چندین سال گذشته ایجاد یک محیط جدید به اقتصاددانان اجازه داده است تا در هر دو دنیای ریاضیات و فلسفه وضعیت بهتری را تجربه کنند.
در کل انجام کارهای تجربی در علم اقتصاد یک شکست تلقی نمی‌شود. با این حال، در برخی موارد این ابزارها با نقاط ضعف زیادی در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفته‌اند. برای مثال، به راحتی می‌توانیم کارهای تجربی منتشر شده توسط اقتصاددانان را ببینیم که از دستمزد در معادلات نیروی کار و قیمت در معادلات تقاضا چشم پوشی کرده‌اند. علاوه بر این، مدل‌هایی با قدرت توضیح دهندگی زیاد (از نظر آماری) پیشرو هستند. هنوز هم رایج‌ترین روش برای‌ اندازه‌گیری قدرت توضیح‌دهندگی یک مدل (ضریب تعیین یا همان R اسکوار) است. متاسفانه این پدیده باعث می‌شود که در مدل‌های با قدرت توضیح‌دهندگی پایین تنها داده‌ها مقصر تلقی شوند.
منتقدان این مدل‌های ریاضی اغلب به دلیل تمایل به استفاده از ریاضیات یا متقاعد نمودن اینکه چنین مدل‌هایی جایگزین ندارند، مورد انتقاد قرار نمی‌گیرند (که البته در مواردی هم ایده بدی نیست). هر چند در واقع اغلب این شكایت‌ها از سوی اقتصاددانان‌ هایکی مطرح می‌شود که آنها آرزوی روزی را دارند که اقتصاددانان بیشتر به مباحث فلسفی اهمیت بدهند. شاید در گذر زمان این تغییر در تفکر، در نتیجه ظهور تکنولوژی اخیر که به مدل‌های اقتصاد سنجی اجازه می‌دهد به طور انحصاری تخمین زده شوند، ایجاد شود.
برخی معتقدند که این امر (ظهور کامپیوتر) اقتصاددانان را شلخته و نامرتب کرده است به دلیل اینکه هزینه فرصت تخمین یک مدل کاهش یافته است (که البته همگی ما از این امر مصون نیستیم).
در حالی که تکنولوژی یک توجیه رومانتیک است اما نمی‌تواند برای ایجاد این تغییر مقصر تلقی شود. به طور کاملا متناسب، به نظر می‌رسد اقتصاددانان به سادگی نسبت به انگیزه‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند. بسیاری از اعضای جوان هیات‌های علمی‌ برای انتشار انباشته مقالات تحت فشار هستند تا از این طریق امتیازی به دست بیاورند. این انگیزه برای انجام هر تحقیقی (کار مطالعاتی) ممکن است به طور غیرقابل اجتنابی بر کیفیت کارهای اقتصاددانان تاثیر‌گذار باشد. کیفیت کار اقتصاددانان به دنبال کسب امتیاز باعث شده است تا اقتصاددان دمدمی مزاجی مانند استیون لویت، ایده حذف امتیاز برای استادان را مطرح كند.
لویت معتقد است که با حذف کسب امتیاز توسط استادان حذف کامل انگیزه برای استادان جوان برای تولید تحقیق غیرمحتمل است. علاوه بر این درک این نکته مشكل نیست که ممکن است تعداد انتشارات کاهش یابد اما در عین حال به طور متوسط کیفیت هر یک از این نوشته‌های منتشر شده احتمالا افزایش خواهد یافت.
در حالی که بحث لویت یقینا قابل توجه است، اما نظریه او چندان مرا تحریک نمی‌کند. افکار لویت در یک ژورنال اقتصادی معتبر منتشر نشده است بلکه تنها در وبلاگ او منتشر شده‌اند. به ویژه اینکه نوشته‌های تند و تیز او صرفا فلسفی است تا بر اساس اصول ساده اقتصادی.
در حالی که برخی به طور طنزآمیزی تکنولوژی را در کناره‌گیری از اقتصاد‌هایکی مقصر می‌دانند، در واقع تکنولوژی، محیطی را برای فلسفه ایجاد کرده است تا به اصول خود بازگردد.
هر روزه اقتصاددانانی مانند گریگوری منکیو، براد دیلانگ، تیلور کوئن، مارک توما، آرنولد کلینگ و بسیاری دیگر از آنها نظرهای خود را در مورد موضوع‌های اقتصادی جاری بیان می‌کنند. این تفکرات در اغلب موارد از تفکر «علم‌پرستی» مورد تمسخر‌هایک به دور هستند. وبلاگ‌ها نه تنها نسل جدیدی از اقتصاددانان فیلسوف را در برمی‌گیرند که در حوزه کارهای تجربی موفق بوده‌اند بلکه به نظر می‌رسد نسل دیگری از اقتصاددانان را نیز به خود جلب کرده‌اند که این نوع تفکر را دوست دارند. اقتصاددانانی همانند راس رابرت و دون بودریکس وبلاگی با نام «کافه‌هایک» راه‌اندازی کرده‌اند.
برخی اقتصاددانان ممکن است تجربه گرایی را همچنان مسخره کنند که البته در ژورنال‌های اقتصادی نیز رایج است. در واقع تکنولوژی، محیط جدیدی را برای اقتصاددانان فراهم كرده است تا بینش‌های خود را در یک روش فلسفی بیان کنند. آنچه روزی در جریان اصلی علم اقتصاد از دست رفته بود امروز دوباره پیدا شده است. شاید‌ هایک جایی این وبلاگ‌ها را بخواند و
لبخند بزند.
محمدرضا فرهادی‌پور
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد