شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


از بغداد تا بمبئی


از بغداد تا بمبئی
پاتریک کاکبرن خبرنگار روزنامه ایندیپندنت و مولف کتابی است تحت عنوان “اشغال: جنگ، مقاومت و زندگی روزمره در عراق”. او در سال ۲۰۰۶ به مرحله نهایی انتخاب بهترین منتقد کتابهای غیرتخیلی “محفل منتقدان ملی کتاب” راه بافت. او در این نوشتار سعی دارد خود را در میان کارشناسان تروریسم جا بزند. او برای این کار حتی اعتبار کارشناسان تروریسم را هم زیر سوال می برد. جالب است با اینکه وی اعتراف دارد که عوامل اصلی حملات تروریستی اخیر در بمبئی هنوز ناشناخته هستند، بدون ارائه مدرکی انگشت اشاره را به سوی پاکستان گرفته است. اما خواندن نوشته او در قالب آشنایی با نظرات مختلف در این باره خالی از لطف نیست. هرچند این کارشناس! در انتها خود را لو داده و اعتراف کرده است که این نظرش برگرفته از کتابی است که فردی به نام احمد رشید نوشته است. ملاحظه بفرمایید:
عادت داشتم از بالکن اتاق اجاره ای روزنامه ایندیپندنت در طبقه اول هتل الحمره عراق بیرون را نگاه کنم و بیندیشم که روزی این هتل مورد حمله قرار خواهد گرفت اما نمی دانستم که حمله از کدام سو انجام خواهد شد. اجماع عمومی در میان خبرنگاران و نیروهای امنیتی هتل که ۶۵ نگهبان مسلح داشت این بود که نقطه ضعف دفاعی ما دیوار کوتاهی است که در ۳۰ متری پشت ساختمان قرار داشت. در آن سوی این دیوار یک پارکینگ عمومی بود که هر کسی می توانست وارد آن شود.
بعدا معلوم شد که این نظر بسیار درست بوده است. روز ۱۸ نوامبر ۲۰۰۵ من بیرون هتل بودم که دو خودرو حامل بمب گذاران انتحاری وارد آن پارکینگ شد.
خودرو اول به این دیوار سیمانی کوبید و منفجر شد. قرارشان بر این بود که انفجار خودرو اول دیوار را بشکافد تا خودرو دوم که حامل ۱۰۰۰ کیلو مواد منفجره بود بتواند خود را به هتل برساند. این نفشه نزدیک بود عملی شود اما گودال حاصل از انفجار اول آنقدر عمیق بود که خودرو دوم نتوانست از آن عبور کند.
نفر دوم در فاصله کمی از هدف، خود را منفجر کرد که در اثر آن ۶-۵ نفر کشته شدند و این طرف هتل که همیشه خالی بود به شدت آسیب دید.
ما هویت این دو نفر را که سعی کردند ما را بکشند، هرگز نشناختیم اما در آن زمان بیشتر بمب گذاران انتحاری اهل عربستان، یمن، مصر و لیبی بودند. چندین سال بود که من تاکید می کردم که شورش در عراق بر ضد اشغال عراق زاده خود همین کشور است.
به غیر از بمب گذاران انتحاری تقریبا تمام چریکهایی که به سربازان آمریکایی حمله می کردند و با نیروهای دولتی عراق می جنگیدند، عراقی بودند. اکثر آنها آموزش دیده ارتش و یا نیروهای امنیتی صدام بودند.
در آن زمان کاخ سفید و پنتاگون هنوز به نحو مضحکی وانمود می کردند که عوامل شورش سنی ها که بعد از تابستان ۲۰۰۵ با آن سرعت گسترش یافت، ستیزه جویان خارجی و “بقایا” و یا “به بن بست رسیده” های رژیم سابق عراق هستند. تمسخر این ادعا برای من و خبرنگاران دیگر بسیار راحت بود چون عراق مملو از سلاح بود و در هر خانه دست کم یک اسلحه وجود داشت.
لازم نبود اسلحه از خارج تامین شود. هر وقت در یک منطقه سنی نشین به سربازان آمریکایی کمین موفقی می خورد، اهالی محل با خوشحالی در میان خودروهای شعله ور به پایکوبی می پرداختند.
در مورد اینکه شورش علیه اشغال عراق، وطنی است، اساسا حق با ما بود، اما شاید بهتر بود ما در آن زمان بر اهمیت پشتیبانی خارجی از شورشیان تاکید بیشتری می کردیم. بعد از سرنگونی صدام، نومحافظه کاران آمریکایی علنا ادعا می کردند که بعد نوبت براندازی حکومتهای ایران و سوریه است.
پس تعجبی ندارد که هر دو این کشورها برای جلوگیری از تثبیت حاکمیت آمریکا بر عراق انگیزه کافی داشتند. اما فقط این دو کشور نبودند. تمام حکومتهای محافظه کار عربی اهل تسنن خاورمیانه از حضور نیروهای آمریکایی در عراق احساس خطر می کردند. این بود که چریکهای ضد آمریکایی دوستان زیادی پیدا کردند.
بلافاصله بعد از حملات مرگبار در بمبئی زنگ آشنایی در باره دخالت و پشتیبانی خارجی برای انجام آن حملات در گوش اکثر تحلیلگران به صدا در آمد اما این بار غرب دخالت خارجی را تکذیب می کند.
همزمان که هند و پاکستان دوباره یکدیگر را به حمایت از تروریستها متهم می کنند، در رسانه های غربی اتهامات هند مبنی بر “ارتباطات خارجی” تروریستهای بمبئی را با اکراه گزارش می کنند. تفاسیر مطبوعاتی و تلویزیونی درمورد حملات تروریستی معمولا توسط کسانی که خود را “کارشناس تروریسم” معرفی می کنند اما صحت ادعایشان مورد تردید است، صورت می گیرد.
اکنون این کارشناسان فرضی، در بیان علت این حملات بر محجور بودن مسلمانان هندی تاکید می کنند و مدعی هستند که ریشه حمله تروریستی به بمبئی وطنی و ثمره افراطی شدن مسلمانان هند به واسطه تبعیض دولت هند علیه آنها است.
اینکه چه کسی پشت حملات بمبئی قرار داشت هنوز مشخص نیست. روزنامه “هندو” گزارش داده است که سه تن از مهاجمانی که پلیس آنها را زنده دستگیر کرده است، عضو “لشکر طیبه” هستند که در کشمیر تحت کنترل پاکستان چندین هزار عضو دارد و اینکه مهاجمان با کشتی از کراچی پاکستان به بمبئی آمده اند.
این گروه یکی از سه گروه مسلح است که با هند در کشمیر می جنگد.
ریشه ها و انگیزه های افرادی که در بمبئی آن همه آدم را کشتند در روزهای آتی مشخص خواهد شد. اما در حال حاضر این کشتار نشانگر یکی دیگر از شکستهای دولت بوش در بعد از حوادث یازده سپتامیر است. پاکستان همیشه پایگاه واقعی القاعده بود. تا قبل از سال ۲۰۰۱، سازمان اطلاعاتی پاکستان موسوم به آی اس آی طالبان را سرپرستی و تغذیه می کرد و بعد از آن هم همین سازمان این گروه را احیا کرد.
پاکستان است که مبارزان کشمیری را که نیمی از ارتش هند را درگیر و مشغول خود ساخته است را نگهداری و تقویت می کند. اما دولت بوش با بلاهت خود بعد از یازده سپتامبر با پرویز مشرف و ارتش پاکستان ائتلاف کرد و این کار باعث شد که گروههای مبارز کشمیری همیشه پایگاه داشته باشند.
غرب خود را گول می زند که به دولت هند می گوید در خصوص عوامل پشت پرده حملات بمبئی عکس العمی بیش از حد از خود نشان ندهد و به طور خودکار دولت پاکستان و یا بخشهایی از دستگاه امنیتی آن کشور را به خاطر آن حمله مقصر نداند.اینطور که ارتش پاکستان به مبارزان کشمیری و پاکستانی اجازه فعالیت آزاد در پاکستان را داده برای آنها محیط و شرایطی را فراهم ساخته است که حملات اخیر از آنجا ناشی می شود. شاید این‌طور باشه که هیولایی که سازمان اطلاعاتی پاکستان به‌وجود آورده دیگر تحت کنترل نیست. اما حتی اگر این‌طور هم باشد باز این سازمان مسئول اتفاقاتی است که افتاد.زمینه سیاسی واقعی حملات بمبئی را احمد رشید، در کتابی عالی خود تحت عنوان “هبوط به هرج و مرج” به‌طور خلاصه آورده است. این کتاب در مورد شکست نبرد با افراطی گری در پاکستان، افغانستان و آسیای میانه است.
او در این کتاب می نویسد: “ طی حدود چهار دهه، ارتش پاکستان که مسلح به سلاح های هسته ای است، و نیروهای امنیتی در راستای ذات سیاست خارجی خود متولی تندرو ها بوده و اکنون دست برداشتن از سیاستها و دودوزه بازی هایی که به ضرر خود این کشور است برای آنها بسیار دشوار است. اگر باراک اوباما رئیس جمهور بعدی آمریکا نتواند پاکستانی ها را به چنین کاری ترغیب کند، دستاوردی بیشتر از دستاورد بوش نخواهد داشت.
نویسنده: پاتریک کاکبرن
پاتریک کاکبرن همچنین به تازگی کتابی نوشته است تحت این عنوان: “مقتدا صدر: احیای شعیه و کشمکش برای عراق “. این کتاب چاپ انتشارات اسکریبنر است
ترجمه: الهام غفار زاده خسرو شاهی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید