یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
اندیشههای آنجلا دیویس، درباره «دموکراسی» آمریکایی پس از ۱۱ سپتامبر
تجزیه و تحلیل نظام آمریکا که بر روی ویرانههای یک گذشتهٔ برده داری ساخته شده است، دموکراسی ای را که تداوم بخش نابرابری است زیر علامت سئوال می برد. آنجلا دیویس، نماد دگراندیشی، در نوشتهاش به نام «الغای دموکراسی...» خواستار برنامهٔ عمل دموکراتیک تازهای می شود: الغای شکنجه و زندانها. او بر این باور است که دوران پس از حملههای ۱۱ سپتامبر با محدودیتهایی در آزادی که متعاقب آن تحمیل شد، یادآور دوران مک کارتیسم است، با این تفاوت که این یکی بسا بدتر از آن قبلی است.
او می نویسد:
«دوران زندان تاثیر عمدهای بر شیوهٔ تفکر من دربارهٔ نقش زندان در بازتولید سرکوبهای سیاسی و نژادپرستی داشت. پیش از دستگیریام، من سالها در کارزارهای آزادی زندانیان سیاسی – از نلسون ماندلا و ناسیونالیست پورتوریکویی لولیتا لوبران گرفته تا هویی نیوتون و اریکا هاگینز – فعال بودم. انگیزهٔ اصلی دستگیری من، درگیر بودن من در قضیهٔ جورج جکسون و برادران سولداد بود. در مدت شانزده ماهی که من در زندانی در نیویورک، و بعدها در دو زندان مخلتف دیگر در کالیفرنیا بودم، مراودهٔ منظمی با جورج جکسون داشتم. می توانم بگویم که بیشتر از هر کس دیگری، این او بود که مرا برانگیخت که دربارهٔ زندان به عنوان یک نهاد تعمق بیشتری کنم، نه فقط دربارهٔ زندان سیاسی، بلکه همچنین دربارهٔ ارتباط بین موضوعهای مرتبط با هم جانیپروری و برخوردهای نژادی. همین امر نقطهٔ آغاز روند درگیری ۳۵ سالهٔ من با نظام زندان شد... سالهایی که من در زندان گذارندم تثیر دیرپایی هم بر افکار وعقاید من و هم بر فعالیتهای من داشت... وقتی از حمله به دانشگاهیانی باخبر شدم که در برابر دولت بوش مقاومت کردند، و دیگرانی که از حمایت از آنها هراس داشتند، فوری به یاد دوران مک کارتی افتادم.
آنچه بیشتر تکانم داد میزان خودسانسوری ای بود که از زمان مک کارتی تا کنون شبیهاش دیده نشده بود و اینک دوباره در شرف شکلگیری است. این طور به نظر می آید، به ویژه الان، که نگاهی دوباره به دوران مک کارتی ضرورت دارد، تا میزان همدستی بسیار کسانی که خود را مترقی و طرفدار عدالت می دانستند در موفقیت مک کارتیسم بررسی شود. اینان، به عوض آن که مخالفت آشکارشان را با خفقان و سرکوب مک کارتی اعلام کنند و جانانه از آنهایی که منزوی شده بودند دفاع کنند، بیشتر مواظب بودند که خودشان را در موقعیتی قرار ندهند که احتمالاً مورد هدف قرار بگیرند. با این کار، اینان به اهداف کمیتهٔ مجلس نمایندگان در امور فعالیتهای غیرآمریکایی [کمیتهٔ ویژهٔ تحقیقات و بازجویی های ضد کمونیستی و ضد کمونیستها، که در سال ۱۹۶۹ به کمیتهٔ امنیت داخلی تغییر یافت - م] کمک می کردند. اینان با سر باز زدن از استخدام کمونیستها در دانشگاهها، با اخراج کمونیستها از اتحادیههای کارگری، با فاصله گرفتن از آنهایی که مارک دشمن به شان زده شده بود، در عمل بسیار بیشتر از آنچه کمیتهٔ مذکور می توانست بکند، به اهداف آن کمک کردند.
بلافاصله پس از رویدادهای ۱۱ سپتامبر جوّ مشابهی شکل گرفت، که به ویژه در جریان رای گیری کنگره دربارهٔ لایحهٔ مقدماتی اختیار دادن به رییس جمهور برای استفاده از نیروی نظامی برای اقدامهای تلافی جویانه به وضوح دیده شد. همه به یاد داریم که باربارا لی، که با افتخار می گویم که نمایندهٔ حوزهٔ انتخاباتی ماست، تنها کسی در تمام کنگره بود که شجاعانه به این لایحه رای منفی داد. آن لحظه، لحظهای هراسآور بود، به ویژه آن که شماری از نمایندگان کنگره، و بخصوص فراکسیون سیاهپوستها، بعدها گفتند که از لحاظ اصولی با لایحه مخالف بودند ولی خود را ملزم به دادن رای مثبت می دیدند چون می ترسیدند به آنها انگ بزنند که در برابر تروریسم نرمش نشان می دهند. متأسفم که باید این را بگویم، اما همهٔ اینها چیزی نیست جز پیشدرآمد فاشیسم.
امروزه رییس جمهوری بر ما حکومت می کند که به طور قانونی و صحیح انتخاب نشده است، و دولتی بر ما حاکم است که افراد تشکیل دهندهٔ آن از مدتها پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تصمیم حمله به عراق و برتری بر دنیا را گرفته بودند. پروژهٔ قرن آمریکایی نوین را در نظر بگیرید. میزان خواست و تمایل اعضای دولت به نادیده گرفتن افکار عمومی و ناچیز شمردن تظاهرات تودهای امروزه از لحاظ کیفی کاملاً متفاوت است. میلیونها نفر در تظاهراتی شرکت کردند که در روز ۲۶ بهمن ۱۳۸۱ (۱۵ فوریه ۲۰۰۳) در سراسر جهان برگزار شد. این حرکتی بی سابقه بود. هرگز پیش از این اتفاق نیفتاده بود که چنین شمار بزرگی از مردم، همزمان، در این همه جاهای دنیا گرد هم آیند. اما بوش طوری رفتار کرد که انگار دستهٔ کوچکی از مردم اینجا و آنجا با سیاستهای جنگی آمریکا مخالفت کردند. او مردمی را که تلاش داشتند با آرامش صدایشان را به گوش جهانیان برسانند، «گروههای ویژه» خواند که او اجازه نخواهد داد بر سیاست خارجی کشور تاثیر بگذارند، و به این ترتیب آنها را کوچک شمرد و تحقیر کرد.
اینجا چیزی فوقالعاده متفاوت وجود دارد. من با اشخاص زیادی حرف زدهام که دوران مککارتی را مستقیماً تجربه کردهاند، از جمله برخی که روزگاری را در زندان گذراندهاند؛ احساس اینها آن است که امروز لحظهای بسیار خطرناک تر است.»
نقل قولها از «الغای دموکراسی: ورای امپراتوری، زندانها، و شکنجه» نوشتهٔ آنجلا دیویس.
به نقل از نشریه «اومانیته» وابسته به حزب کمونیست فرانسه
آنجلا دیویس، استاد دانشگاه کالیفرنیا
برگردان: آذین داد
به نقل از نشریه «اومانیته» وابسته به حزب کمونیست فرانسه
آنجلا دیویس، استاد دانشگاه کالیفرنیا
برگردان: آذین داد
منبع : پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ توسعه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان ترکیه دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم افغانستان مجلس
سیل هواشناسی تهران شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی یسنا آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ارز
مسعود اسکویی تلویزیون صدا و سیما جهان حج مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون گرما