شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عصای دست واقعیت : ساختارگرایی


عصای دست واقعیت : ساختارگرایی
منازعه واقع گرایی‎/ضد واقع گرایی در فلسفه علم، در قرن بیستم دارای فراز و نشیبهای متفاوتی بوده است.هرچند در دهه های اولیه و میانی قرن توجه فیلسوفان اکثراً معطوف روش شناسی علوم و سایر مسائل معرفت شناختی بود ولی با شروع و شایع شدن نظرات کوهن می توان مدعی شد که این منازعه وارد مرحله جدی خود شد.در اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ واقع گرایی با توجه به استدلال های پاتنم وزنه سنگین تر را به خود اختصاص داد.در دهه ۸۰ نظرات لاودن و ون فراسن نشان داد که این استدلال ها ضعیف تر از آن است که واقع گرایان بخواهند آن را مبنای ادعای خود قرار دهند.مسأله تعین ناقصUnderdetermination مزید علت شد و واقع گرایی را تقریباً در موضع انزوا قرار داد. اما سال های دهه ۹۰ را می توان سال های پرامیدی برای واقع گرایان دانست.ساختارگرایی در فلسفه علم که کاملاً خاستگاهی تجربه گرایانه داشت عصای دست واقع گرایان شد.واقع گرایان نشان دادند می توان با استفاده از این رهیافت نه تنها استدلال های ضد واقع گرایان را مردود دانست بلکه جنبه ایجابی رانیز برای آنان به ارمغان می آورد.در این مقاله سعی می شود نگاهی کوتاه به استدلال های مهم ضد واقع گرایی شود و نیز از انواع واقع گرایی ساختاری و نقش فیزیک در پیشبرد آن بحث هایی به میان خواهدآمد.
ضد واقع گرایان عموماً از دو استدلال عمده در رد واقع گرایی استفاده می کنند.استدلال فرا استقرای بدبینانه (Pessimistic metainduction) و تعین ناقص.بر اساس فرا استقرای بدبینانه تاریخ علم به ما نشان می دهد که نظریه های علمی در حال تغییر و تحول هستند. نظریه های علمی قدیمی جای خود را به نظریه های جدید تر می دهند.اما با بررسی این جایگزینی در می یابیم که معنا و نقش عناصر برسازنده نظریه نیز با این جایگزینی تغییر می کند.به عنوان مثال مکانیک نیوتنی توسط نظریه نسبیت جایگزین شد.معنای «جرم» نیوتنی با «جرم» نسبیتی کاملاً متفاوت است و نقش آن نیز در دو نظریه متفاوت به نظر می رسد.
بنابراین جهان تصویر شده توسط مکانیک نیوتنی با جهان تصویر شده توسط نسبیت، جهان های کاملاً متمایزی هستند که اگر بخواهیم نگاهی افراطی نیز داشته باشیم حتی غیر قابل مقایسه هستند.بنابراین،به عنوان نتیجه استدلال،می توان باور داشت نظریه هایی که اکنون در دست داریم نیز روزی جای خود را به نظریه های دیگری می دهند که جهان متفاوتی را ترسیم می کنند.بنابراین این ادعای واقع گرایان که نظریه های علمی جهان را به درستی بازنمایی می کنند نیز ادعایی نادرست است.اما بر اساس استدلال دوم یعنی تعین ناقص نظریه ها،همواره می توان نظریه های یکسان به لحاظ تجربی را پدید آورد.مشکل واقع گرایی در اینجاست که این دو نظریه بر هستی شناسی یکسانی ارجاع نمی کنند.به بیانی دیگر تعبیر این نظریه ها با یکدیگر متفاوت است. مثال هایی در دست است که تعبیرهای متفاوت مکانیک کوانتومی یعنی تعبیر کپنهاگی،تعبیر منطق کوانتومی،تعبیر جهان های ممکن،تعابیر موجهه،تعبیر GRW و ... همگی نتایج مشاهده پذیرشان یکسان است ولی متافیزیک کاملاً مختلفی را به خدمت می گیرند.
اما واقع گرایان ساختاری هر دوی این استدلال ها را مردود می دانند. قبل از این که به ادعای ساختارگرایان بپردازیم مفهوم ساختار نیاز به پرداختن دارد.هرچند این مفهوم معنای دقیق ریاضی دارد ولی سعی می شود تا حدودی جوانب شهودی آن روشن شود. فرض کنید که به کارگروه های پژوهشی سفارش می شود نقش رابطه عاطفی افراد یک جامعه با موفقیت آنها را مورد ارزیابی قرار دهند.گروه اول رابطه عاطفی تک تک افراد را با سایر افراد جامعه مبنا می گیرد و براساس آن به نتایجی می رسد.مثلاً اینکه هرچه میزان روابط عاطفی افراد از حدی بالاتر رود موفقیت آنهاکمتر می شود.کارگروه دوم رابطه تک تک افراد را مبنا قرار نمی دهد.بلکه خانواده را به عنوان کوچکترین برسازنده جامعه تعریف می کند و میزانی برای سنجش رابطه عاطفی یک خانواده در نظر می گیرد.
سپس هر دو خانواده را بر اساس این سنجش مورد ارزیابی قرار می دهد و به عنوان مثال نتیجه می گیرد هرچه رابطه عاطفی درون خانواده ای بیشتر باشد میزان موفقیت افراد آن خانواده بیشتر است.خانواده را می توان یک ساختار به شمار آورد که دارای یک مجموعه است،یعنی افراد آن خانواده،دارای یک سری روابط میان اعضای آن مجموعه است،مثل روابط عاطفی،روابط اقتصادی و... و در نهایت اینکه در مقایسه خانواده های متفاوت این افراد نیستند که مورد مقایسه قرار می گیرند بلکه این خانواده ها و نقش های درونی آنهاست که مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نظریه های علمی نیز می توان چنین برداشتی داشت.به عنوان نمونه در نظریه نیوتن مفاهیم مستقلی به نام های «نیرو»،«جرم»،«مکان» و روابط مستقل مثل ma =F و... در دست نداریم.بلکه باید این مفاهیم را به مثابه یک کل در نظر بگیریم و در مقایسه نظریه ها این ساختارها را مبنا قرار دهیم.واقع گرایان ساختاری در مورد استدلال های ضد واقع گرایان نیز ادعا می کنند استدلال های آنها معتبر نیست چراکه بر پیش فرض های نادرستی استوار است.در مورد فرااستقرای بدبینانه،اگر ساختار نظریه قبلی را با ساختار نظریه جدید بسنجیم در می یابیم که نه تنها این دو نظریه متفاوت به نظر نمی رسند بلکه نظریه جدیدتر به نحو قابل قبولی به نظریه قدیمی تر کاهش می یابد.در مورد تعین ناقص نیز اگرچه دو نظریه معادل به لحاظ تجربی متفاوت به نظر می رسند، اما اگر شکل ساختاری آنها مورد ارزیابی قرار گیرد مشخص می شود که با یکدیگر هم شکل هستند و بر یک ساختار در جهان واقع دلالت می کنند.
واقع گرایی ساختاری و مدافعان آن به دو دسته تقسیم می شوند.واقع گرایی ساختاری معرفتی(ESR) و واقع گرایی ساختاری هستی شناختی(OSR).مدافعان واقع گرایی ساختاری معرفتی اظهار می کنند که ساختاری در نظر گرفتن نظریه ها صرفاً توانسته است بخش معرفتی واقع گرایی کلاسیک را تصحیح کند.یعنی اینکه حتی اگر واقع گرای ساختاری نیز باشیم صرفاً می توانیم ادعا کنیم توانسته ایم به فرم و ساختار جهان پی ببریم نه به محتوا و ماهیت آن.چراکه ساختار صرفاً روابط میان ابژه ها و عناصر برسازنده جهان را نشان می دهد و ویژگی های ذاتی این هویات از حوزه نظریه علمی خارج است.واقع گرایی ساختاری با مقاله ای از جان ورال(Worrall J.) با عنوان «واقع گرایی ساختاری:بهترینِ دو جهان » معرفی شد.ولی در این مقاله تصریح نمی شود که آیا واقع گرایی ساختاری می تواند به لحاظ متافیزیکی واقع گرایی را تصحیح کند یا به جهت معرفتی.می توان نظریه کانت در باب جهان و شناخت ما از آن را به عنوان نمونه کلاسیک واقع گرایی ساختاری معرفتی در نظر بگیریم. جیمز لیدی من (Ladyman .J) و استیون فرنچ(French. S) مقالات متعددی منتشر کردند مبنی براینکه فیزیک جدید در حوزه های فیزیک کوانتوم و فضا- زمان صرفاً با OSR سازگار است .می توان این قسمت از کارهای این فیلسوفان علم انگلیسی را نقطه عطفی در فلسفه علم دانست.آنها توانسته بودند نشان دهند که متافیزیک به شدت متأثر از فیزیک است.به نظر آنها این برداشت سنتی ما از متافیزیک که جهان به ابژه ها و خصوصیات آنها تقسیم می شود باید مورد اصلاح قرار گیرد و متافیزیک ساختار گرایانه جایگزین آن شود.
واقع گرایی ساختاری انتقاداتی را نیز در پی داشته است.به عقیده بعضی مثل پیسلوس(Psillos) هرگونه واقع گرایی ساختاری بر تمایز میان فرم‎/محتوا استوار است.در حالیکه انقلاب علمی به ما نشان داد چنین تمایزی اساساً توهمی بیش نیست و شناخت ما از اشیاء توسط روابط آنها با دیگر هویات یعنی همان قوانین طبیعت میسر می شود.بنابراین یا واقع گرایی ساختاری اشتباه است و یا اینکه چیزی بیش از واقع گرایی کلاسیک نیست.دیگر انتقاد بر این نکته پافشاری می کند که ممکن است در انقلاب های علمی بخش ساختاری نظریه نیز از دست برود.اگر چنین باشد ادعای واقع گرایان ساختاری درجهت انباشتی بودن علم ادعایی توخالی است.این انتقاد نیاز به گذر زمان دارد.واقع گرایی ساختاری نظریه ای جدید است و هنوز نظریه ها به شکل ساختاری در نیامده اند.باید منتظر آن روز بود و دید که آیا هم ساختار بودن نظریه های قدیم وجدید معتبر است یا خیر.بر اساس نقدی دیگر این نوع واقع گرایی بیش از آنکه باید، متافیزیک سنتی ما را دچار دگرگونی می کند.مدافعان این انتقاد اظهار می کنند فیزیک جدید که پایه این دگرگونی است نمی تواند چنین نقشی در متافیزیک داشته باشد.ون فراسن نیز انتقادی جدی بر این نوع واقع گرایی دارد.واقع گرایان ساختاری اظهار می کنندبه محض اینکه ریاضیات توانست ساختاری را بازنمایی کند،معرفت ما از جهان به شکل ساختاری در آمده است.اما اگر چنین باشد هستی شناسی فیزیک بر مبنای هستی شناسی ریاضی استوار می شود و اگر چنین شود نمی توان میان ساختار جهان طبیعی و ساختار های ریاضی تمایزی قائل شد.
ابوتراب یغمایی
* در باره مایکل ردهد(Redhead. M)
ردهد از فیلسوفان فیزیک انگلیسی است که مدتی در کمبریج و اکنون در LSE مشغول به کار است.حوزه کاری وی اکثراً به مکانیک کوانتومی و نظریه میدان های کوانتومی معطوف می شود.پایان نامه استیون فرنچ که زیر نظر وی بوده است مبنایی شد برای ناموجه بودن ESR و دفاع از OSR.وی کتابی در فلسفه مکانیک کوانتومی با عنوان «نا تمامیت،نا موضعیت و واقع گرایی»Incompleteness,Nonlocality) (and Realism دارد که در سال ۱۹۸۸ به جهت تأثیر گذاری در فلسفه علم برنده جایزه لاکاتوش شد.از فیزیک تا متافیزیک(From Physics to Metaphysics) دیگر کتاب وی است.
* برای مطالعه بیشتر
مدخل واقع گرایی ساختاری دانشنامه فلسفی استنفورد،نوشته لیدی من به صورت آن لاین قابل دسترسی است.مقاله «به سوی واقع گرایی ساختاری» نوشته بین(Bain .J) با آدرس http://Is.Poly.edu/-jbain/papers/SR.pdf نیز مفید است.وتسیز(Votsis) نیز فهرست کارهایی در این موضوع را در آدرس : http://www.votsis.org/structural_realism_bibliography.html قرار داده است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید