پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیروی از خدا و پیروی از رسول


پیروی از خدا و پیروی از رسول
چرا خدا امر به پیروی از رسول داده است؟ چرا به ما امر میكند كه به رسول ایمان بیاوریم و چرا خدا پیامبر را پیامبر نامیده است؟ آیا اطاعت از رسول به معنای اطاعت از قرآن است یا به معنای اطاعت از كتب حدیث ؟ آیا خدا به ما دستور داده است از كتبی كه سخنان آن به پیامبر نسبت داده شده است پیروی كنیم؟ اگر كسی از شما پرسید پیامبرتان كیست و چی گفته است شما به او چه جوابی میدهید؟ اگر از شما پرسیدند یكتاپرستی چیست شما در جواب كدامین سخن پیامبر را ذكر خواهید كرد؟ اگر از شما پرسیدند نظر پیامبر شما راجع به پیامبر عیسی چیست شما چه جوابی خواهید داد؟ اگر از شما پرسیدند كدامین كتاب سخنان پیامبر شماست شما كدام كتاب را به او معرفی میكنید كتاب قرآن یا كتب حدیث ؟
نزدیك به یك قرن بعد از مرگ پیامبر شروع به نوشته شدن كتابهایی به اسم كتب حدیث شد . مسلمانان كتاب قرآن را ناكافی دانسته و شروع به جمع آوری سایر گفته های پیامبر كردند غافل از اینكه پیامبر خود از قرآن پیروی میكرد و یكی از دلایل موفقیت پیامبر هم همین بود. مسلمانان آمدند گفتند كه حدیث و سنت تشریح كننده قرآن است به این طریق هرجا كه قرآن با پیشفرضهای ذهنی آنان نمیخواند با چند حدیث آن را تطبیق میدادند. چندی بعد از پیامبر عده ای گفتند پیامبر سایه نداشت عده ای دیگر گفتند تمام دنیا و ماوراء آن بخاطر پیامبر ساخته شده است. عده ای دیگر عرض كردند كه پیامبر از چهار طرف میدید و با چشمهای باز میخوابید عده ای دیگر گفتند كه پیامبر در یك روز ۷۰۰ یهودی را به قتل رساند و ... .
آخرین خطبه پیامبر در حضور هزاران نفر انجام شد و این خطبه به چندین حالت مختلف در تاریخ نقل شده است. عده ای گفتند كه پیامبر گفته من دو چیز برای شما باقی میگذارم و آن هم كتابی و عترتی است و اگر به آندو متمسك شوید منحرف نخواهید شد. عده دومی گفتند كه پیامبر گفته من دو چیز برای شما باقی میگذارم و آن هم كتابی و سنتی است و اگر به آندو متمسك شوید منحرف نخواهید شد. عده ای دیگر گفتند كه پیامبر گفته من یك چیز برای شما باقی میگذارم و آن هم كتابی است و اگر به آن متمسك شوید هیچوقت منحرف نخواهید شد. حال شما میبینید كه حرف پیامبر در حضور هزاران نفر به سه حالت مختلف و متضاد به ما رسیده است و هر فرقه ای برای خود یكی را انتخاب كرده است.این در حالی است كه در اكثر احادیث دیگر دو یا سه نفر دیگر حضور داشته اند ولی این یكی هزاران نفر حضور داشته اند ولی باز هم با وجود اینكه هزاران نفر حرف پیامبر را شنیدند ولی در تاریخ به سه طریق مختلف و متضاد به ما رسیده است. این برای ما ثابت میكند كه اكثر احادیث دید گردآورندگان حدیث را نشان میدهد و بیشتر سیاسی است. هزاران نفر نتوانستند یك حرف پیامبر را سالم برای ما منتقل كنند زیرا كه كتب حدیث از شایعات گرد آوری شده است و بیشتر دید مردم قرن دوم و سوم هجری نسبت به دین را نشان میدهد و این همان دین آبا و اجدادی است. جالب این است كه شكل سوم حدیث را هیچكدام ار فرقه ها ذكر نمیكنند زیرا كه شكل سوم فقط قرآن را توصیه میكند و فرقه های مادرزادی را زیر سوال میبرد.
تا زمانی كه كتب حدیث در میان مسلمین شایع نشده بود به پیشرفتهای خوبی رسیدند و در علوم روز دست آوردهای جدیدی كسب كردند اما از زمانی كه تقلید شروع شد و جایی برای فكر كردن روی قرآن نماند مسلمانان در نتیجه رو به دستنوشته های راویان حدیث آوردند و قدرت علمی آنان یواش یواش رو به زوال نهاد به طوریكه هر قومی به آنان حمله میكرد از آنطرف كشور خارج میشد.
خدای مهربان در جای جای قرآن به صور مختلف دستور داده است كه از خدا و رسول پیروی كنید همچون "اطیعوا الله و رسوله" . عده ای آمدند گفتند كه خدا خودش دستور به پیروی از كتب حدیث و سنت داده است زیرا كه خدا خودش میفرماید از خدا و رسول اطاعت كنید. زیرا قرآن مال خداست و كتب حدیث و سنت هم مال رسول است و هر جای كتب حدیث با قرآن متضاد بود ما دورش می اندازیم.
مشكل اینجاست كه پیروان حدیث فكر میكنند قرآن نماینده خداست و كتب حدیث هم نماینده رسول است. در اینجا ۴۰ دلیل را ذكر میكنم كه ثابت میكنند پیروی از رسول یعنی پیروی از قرآن .
- خدا و رسول
خدای مهربان در سوره توبه آیه یكم میفرماید:
[۹:۱] براءهٔ من الله ورسوله الی الذین عهدتم من المشركین
[۹:۱] در این اتمام حجتی است از جانب خدا و رسولش به مشركانی كه با شما پیمان می بندند.
خدا میفرماید برائت از طرف خدا و رسولش و اسم خدا را همراه اسم رسول ذكر میكند. در حالی كه خدا سوره توبه را ساخته نه رسول. پس چرا خدا میگوید برائت از طرف خدا و رسولش؟ اگر به گفته پیروان حدیث باشد باید میگفت برائتی از طرف خدا زیرا كه سوره مال خداست .
اما واقعیت این است كه خدا سوره را ساخته و رسول آن را به مردم ابلاغ میكند. در واقع ما علی الرسول الا البلاغ المبین. رسول پیام خدا را میرساند. همانطور كه میدانید قرآن پیام خداست. اما مشركان زمان پیامبر میگفتند كه این را محمد ساخته است. در واقع این نشان میدهد كه آنان رسول را با قرآن میشناختند. همه حرفشان از پیام جدیدی بود كه او آورده بود. خدا كه خودش پایین نیامده تا قرآن را به مردم ابلاغ كند. بلكه این وظیفه بر عهده رسول است. در واقع اینكه خدا فرموده اطیعوالله و اطیعوالرسول به معنای دو اطاعت موازی نیست. زیرا كه پیام رسول همان پیام خداست زیرا رسول وظیفه دیگری غیر از آن ندارد. اما پیروان حدیث بین پیام خدا و پیام رسول تفرقه انداخته اند بطوریكه قرآن را به خدا و كتب حدیث را به رسول نسبت داده اند. به این طریق خدا حرفی میزند و رسول حرفهایی دیگر.
- شاعر
مشركین پیامبر را با قرآن میشناختند و الا قبلا كه خیلی او را در كوچه و بازار میدیدند. به خاطر قرآن بود كه به او میگفتند شاعر دیوانه . مشركان میگفتند قرآن سحر و جادوی پیامبر است نمیگفتند كه حدیث های او به جز قرآن سحر و جادوست. نزدیك به ۳۳۲ جمله اساسی قرآن با قل شروع میشود و خدا به پیامبر دستور میدهد كه این را بگو و پیامبر محمد هم همانها را میگفت و اینها بهترین جملاتی است كه پیامبر میتوانسته گفته باشه و پیروی از رسول یعنی همین. یعنی پیروی از قرآن. زیرا كه مشركین اصلا قبول نداشتند كه این كتاب از طرف خداست پس به او میگفتند كه محمد شاعر دیوانه است.
اگر واقعا و الله وكیلی كسی میخواهد از رسول پیروی كنید من چندین سخن پیامبر در قرآن را كه با قل شروع میشود را ذكر میكنم و شما از آن پیروی كنید و این بهترین حرفی است كه پیامبر محمد میتوانست زده باشد.
[۱۱۲:۱] اعلام كن: "اوست یگانه و تنها خدا.
[۱۱۲:۲] "خدای مطلق.
[۱۱۲:۳] "هرگز نزاده و هرگز زاییده نشده است.
[۱۱۲:۴] "احدی همتای او نیست."
- حدیث پیامبر را اذیت میكند
واقعیت این است كه كاتبان حدیث پیش مردم میرفتند و میگفتند كه پیامبر چی گفته است ؟ و این در حالی بود كه دویست سال و حتی بیشتر با پیامبر اختلاف زمانی داشتند. مثل این است همین حالا كسی بیاید از شما بپرسد در زمان قاجار چه خبر بود!!
راویان حدیث پیش فرد میرفتند و او هم با ذكر سلسله مراتب پدر مادری خود جمله ای میگفت و او را به پیامبر نسبت میداد و این دقیقا مثل قصه های قدیمی است كه نسل به نسل از مادر بزرگ و پدربزرگهایمان به ما رسیده است و تقریبا چیزی شبیه به نصیحت و افسانه.
خدای مهربان صراحتا اعلام میدارد كه در خانه پیامبر به حدیث نپردازید زیرا حدیث او را اذیت میكند.
[۳۳:۵۳] یایها الذین اءمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لكم الی طعام غیر نظرین انه ولكن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا ولا مستءنسین لحدیث ان ذلكم كان یؤذی النبی فیستحی منكم والله لا یستحی من الحق واذا سالتموهن متعا فسءلوهن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم وقلوبهن وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله ولا ان تنكحوا ازوجه من بعده ابدا ان ذلكم كان عند الله عظیما.
[۳۳:۵۳] ای كسانی كه ایمان دارید، به منازل پیامبر وارد نشوید مگر آنكه برای خوردن غذا اجازه داشته باشید و نباید او را به چنین دعوتی وادار كنید. اگر دعوت شدید، می توانید وارد شوید. هنگامی كه غذا خوردید، بروید؛ او را با صحبت های طولانی مشغول نكنید. این كار پیامبر را آزار می داد و او خجالت می كشید كه به شما بگوید، اما خدا از حقیقت شرم ندارد. اگر لازم شد از زنان او چیزی بخواهید، از پشت حایلی از آنها سئوال كنید. این برای قلب های شما و قلب های آنها منزه تر است. باعث ناراحتی رسول خدا نشوید. پس از او با زنانش ازدواج نكنید، زیرا این از نظر خدا گناهی بزرگ خواهد بود.
- تكذیب پیامبر
تكذیب پیامبر به معنای تكذیب قرآن است. مشركین كه پیامبر را قبول نداشتند به خاطر پیام قرآن بود.
[۳۴:۳۴] وما ارسلنا فی قریهٔ من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كفرون
[۳۴:۳۴] هر بار که هشداردهنده ای برای جامعه ای فرستادیم، پیشوایان آن جامعه گفتند: "ما پیامی را که با تو فرستاده شده است، تکذیب می کنیم."
- حق و باطل
خدای مهربان میفرماید "اطیعوا الرسول" نه "اطیعوا محمد" .
و این به آن دلیل است كه پیام پیامبر باید اطاعت شود نه مسائل شخصی او. در اوایل سوره محمد خدای مهربان به طور بسیار جالبی اعلام میدارد كه حق چیست و باطل چیست!
[۴۷:۱] کسانی که ایمان نمی آورند و از راه خدا بازمی دارند، او اعمالشان را باطل می کند.
[۴۷:۲] كسانی كه ایمان دارند و اعمال پرهیزكارانه انجام می دهند و به آنچه بر محمد نازل شد- كه حقیقتی است از جانب پروردگارشان- ایمان می آورند، او گناهانشان را می بخشد و به آنها رضایت خاطر عطا می كند.
[۴۷:۳] زیرا کسانی که ایمان نیاوردند از باطل پیروی می کنند، ولی کسانی که ایمان آوردند از حقیقتی که از جانب پروردگارشان آمده است، پیروی می کنند. خدا این چنین آنها را برای مردم مثال می زند.
همانطور كه میبینید در این سوره كه اتفاقا اسم سوره محمد است سه خصوصیت برای مومنان ذكر شه است و آن این است :
الف - كسانی كه ایمان دارند و
ب- اعمال پرهیزكارانه انجام می دهند و
ج- به آنچه بر محمد نازل شد ایمان می آورند
و در ادامه میفرماید كه این حق است از طرف خدا. و جالب این است كه در آیه بعدی میفرماید كافرین از باطل پیروی میكنند. در واقع خدای مهربان اعلام میدارد كه از آنچه كه بر محمد نازل شده است پیروی كنید و این دقیقا همان پیروی از رسول است.
- پیروی از خدا و پیروی از رسول
زمانی كه خدا میفرماید "اطیعوالله و اطیعوا الرسول" پیروان حدیث انتظار دارند كه خدا یك منبع داشته باشد و رسول هم منابعی دیگر داشته باشد.به همین خاطر زمانی كه به آنان میگویید از حدیث پیروی نكنید فورا در جواب میگویند كه مگر خدا نگفته اطیعوا الرسول. بعد میگویند كه پس شما كه از كتب حدیث پیروی نمیكنید رسول را رد كرده اید.!!!! غافل از اینكه پیروی از رسول یعنی پیروی از قرآن. كسی كه از قرآن پیروی كند در واقع و صددرصد از رسول پیروی میكند.
من چند مثال را از خود قرآن در این رابطه ذكر میكنم :
● مثال یك :
خدای قادر توانا در سوره مجادله ابتدا یك سری احكام راجع به طلاق ذكر میكند و سپس در آیه چهارم بیان میدارد كه این احكام برای كسانی است كه به خدا و رسول ایمان دارند و در ادامه میفرماید این حدود خداست و باید اجرا شود و در آیه بعدش در ادامه میگوید كه كسانی كه حدود خدا را اجرا نكنند با خدا و رسول جنگیده اند.
همانطور كه میبنییم احكام را خود خدا بیان میكند و سپس میگوید كه این احكام برای كسانی است كه به خدا ورسول ایمان دارند و در ادامه میفرماید كه كسانی كه این احكام را اجرا نكنند با خدا و رسول جنگیده اند. همانطور كه میبینید همه اش راجع به خود قرآن است و از كتب حدیث حرفی به میان نیامده است.
● مثال دو :
در سوره طلاق خدای مهربان ابتدا احكام را بیان میدارد سپس در ۶۵:۱۱ اعلام میدارد كه این آیات خداست كه رسول بیان میدارد و در واقع به این طریق اعلام میدارد كه رسول نماینده خداست و شما باید از رسول اطاعت كنید زیرا كه خدا از طریق رسول احكامش را بیان میدارد.۷- خدا از غیبت خوشش نمیاید
پیروان حدیث پشت سر پیامبر حرف میزنند و هزاران تهمت و حرف برای او درست میكنند بطوریكه میگویند او سایه نداشت و توانایی جنسی او برابر با سی مرد است و تمام دنیا برای او آفریده شده است و... خدا آنان را از این كار نهی فرموده :
[۵۸:۹] ای كسانی كه ایمان آورده اید، اگر مجبور شدید كه مخفیانه مشورت كنید، نباید برای گناه كردن، ستمگری و نافرمانی از رسول مشورت كنید. باید در جهت پرهیزكاری و تقوا با یكدیگر مشورت كنید. هیبت و حرمت خدا را ارج نهید، یكتایی كه نزد او احضار خواهید شد.
[۵۸:۱۰] توطئه مخفیانه ایده شیطان است كه می خواهد از این طریق به كسانی كه ایمان آوردند، صدمه بزند. اگرچه، او نمی تواند برخلاف خواست خدا به آنها آسیبی برساند. مؤمنان باید به خدا اعتماد كنند.
- وظیفه پیامبر
پیامبر بدون قرآن هم میبایست به یكتاپرستی دعوت میكرد زیرا یكتاپرستی یك عمل است نه حرف. باید پاشد و یكتاپرست شد در مرحله عمل نه حرف. در واقع خود پیامبر محمد درك كرده بود كه این بتها فایده ای ندارند هنوز بیش از چند آیه نازل نشده بود كه خدا او را به تبلیغ یكتاپرستی دعوت میكند (سوره مدثر). و حتی او میبایست خود را برای اینكار آماده میكرد و خدا ریاضتهایی برای او در نظر گرفته بود (سوره مزمل).
پیامبر در طول ۲۳ سال قرآن به تدریح بر او نازل شد و به همین خاطر كتاب قرآن در طی ۲۳ سال كامل شد. زمانی كه خیلی از احكام هنوز بر پیامبر نازل نشده بود در آن موقع وظیفه رسول هنوز تمام نشده بود و پس اصحاب میبایست در موارد جدید چشم به پیامبر بدوزند تا كه باقی موارد بر او نازل شود. اما در زمان ما كتاب قرآن كامل است و مهمتر از همه این كه پیامبر زنده نیست و تنها راه پیروی از پیامبر پیروی از كتاب اوست كه همان قرآن است.
- یك وعده یا دو وعده
خدای مهربان در ۳۳:۲۲ میفرماید :
[۳۳:۲۲] ولما رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله ورسوله وصدق الله ورسوله وما زادهم الا ایمنا وتسلیما
[۳۳:۲۲] هنگامی که مؤمنان واقعی گروه ها را ( آماده حمله ) دیدند، گفتند: "این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده اند و خدا و رسولش راستگو هستند." این (موقعیت خطرناک) فقط ایمان آنها را قوی تر کرد و بر میزان تسلیم بودنشان افزود.
در این آیه وعده ای از طرف خدا و رسولش به آنان داده شده بود مطمئنا وعده از طرف خدا بوده است ولی آنان میگویند كه "این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده اند ". و در ادامه میگویند كه " وصدق الله ورسوله " . این نشان میدهد كه آنان وعده خدا را از طریق رسول دریافت میكنند به همین خاطر میگویند "ماوعدنا الله و رسوله" . و به این معنا نیست كه خدا یك وعده داده است و رسول هم یك وعده. بلكه فقط یك وعده است.
همچنین در ادامه میگویند " وصدق الله ورسوله ". میگویند كه خدا و رسولش راستگو هستند در حالی كه وعده از طرف خدا بوده است فقط از طریق رسول به ما رسیده است.
با این حال زمانی كه خدا میفرماید اطیعوا الله و اطیعوا الرسول به این معنا نیست كه قرآن مربوط به خدا است و كتب حدیث و سنت هم مربوط به رسول. بلكه رسول دارد منبع خدا را به ما معرفی میكند.
آیا شكی باقی مانده است؟!!
۰- بزرگترین آیه قرآن
آیه ۲:۲۸۲ بزرگترین آیه قرآن است كه در حدود یك صفحه تمام جای گرفته است. این آیه بزرگ و طولانی راجع به نوشتن وصیت حرف میزند. حال شما توجه كنید خدایی كه یك آیه طولانی و مفصل راجع به نوشتن وصیت ذكر میكند چطوری پیامبر به آیه عمل نمیكند و ارشادات و توضیحات و سنت خود را كه توضیح دهنده و روشن كننده قرآن است را نمینویسد؟!!! و به دو سه قرن بعد موكول میشود.!! آیا این با عقل سازگار است!!؟
۱- اطیعوا الله و اطیعوا الرسول
در آیه زیر خدا میفرماید :
[۶۴:۱۲] واطیعوا الله واطیعوا الرسول فان تولیتم فانما علی رسولنا البلغ المبین
[۶۴:۱۲] از خدا اطاعت كنید و از رسول اطاعت كنید. اگر شما روی بگردانید، پس تنها ماموریت رسول ما رساندن پیام است.
خدای مهربان در این آیه اطاعت از رسول و اطاعت از خدا را بطور جداگانه ذكر میكند بطوریكه یكبار میگوید "اطیعوا الله" و بار دیگر میفرماید "اطیعوا الرسول". دو تا اطاعت ذكر شده است. جالب این است كه در ادامه میفرماید :" تنها ماموریت رسول ما رساندن پیام است."
آیا این اتفاقی است كه بعد از ذكر " واطیعوا الله واطیعوا الرسول" خدا بگوید كه
":" تنها ماموریت رسول ما رساندن پیام است "
آیا این اتفاقی است
[۴۵:۶] تلك ءایت الله نتلوها علیك بالحق فبای حدیث بعد الله وءایته یؤمنون
[۴۵:۶] اینها آیات خداست كه ما به حقیقت بر تو می خوانیم. به كدام حدیث به غیر از خدا و آیاتش ایمان دارند؟
۲- اقوام بدوی
خدای مهربان به پیامبر اعلام میكند آنچه را كه نازل شده است برای آنان بیان كند. وصف نذیر مبین را برای رسول استفاده میكند . جالب است كه این وصف را برای كتاب قرآن هم بیان میكند. به این طریق قرآن هم نذیر مبین است.
همه میدانیم كه پیامبر نوح در جامعه ای بدوی زندگی میكرد . شما در هیچ جای قرآن نمیتوانید یك آیه هم پیدا كنید كه خدا به پیروان پیامبر نوح گفته باشد نماز بخوانید و یا حرف از كتاب آسمانی بزند. بلكه همین كه آنان یكتاپرست میبودند كافی بود . خدا فقط از آنان میخواست یكتاپرست باشند. نماز و نزول كتاب بعدا از زمان پیامبر ابراهیم شروع شد.
شما اگر سوره نوح را مطالعه كنید خیلی چیزها را متوجه میشوید . متوجه خواهید شد كه نوح خود را نذیر مبین مینامد.
[۷۱:۲] قال یقوم انی لكم نذیر مبین
[۷۱:۲] او گفت: "ای قوم من، من برای شما هشداردهنده ای آشکارکننده هستم.
جالب است كه در ادامه میفرماید "اطیعون". و این خود نشان میدهد كه اطاعت از پیامبر به چه معناست. در حالی كه نه كتابی وجود داشت و حتی مردم هنوز كتابت هم بلد نبودند. ولی با وصف اینها نوح به مردمش میفرماید "از من اطاعت كنید". در واقع اطاعت از او به معنای پرستش فقط خدا بود زیرا نوح آنان را به این كار دعوت میكرد.
[۷۱:۳] ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون
[۷۱:۳] "تا شما را هوشیار كنم كه خدا را بپرستید، هیبت و حرمت او را ارج نهید و از من اطاعت كنید.
۳- برای یك لیوان شیر نباید یك گاوداری با جنون گاوی خرید
زمانی كه خدا میفرماید كتاب قرآن كامل است باید به حرف او اعتماد كنیم زیرا او خالق ماست . او میداند كه كتاب قرآن برای ما كافی است. اگر به حرف خدا اعتماد نكنیم آینده ناگواری در انتظار ما خواهد بود. پیامبر ابراهیم در خوابش احساس میكند كه باید پسرش را قربانی كند و چون مخلص بود اینكار را انجام داد و خدا هم با هدیه بهتری جواب اخلاص او را داد. زیرا كه او به خدا اعتماد كرده بود . بنابراین كسانی كه كتب حدیث را قبول میكنند به این معناست كه حرف خدا را قبول ندارند و عدم اخلاص خود را نسبت به خدا نشان میدهند.
۴- قاعده ای عمومی
ممكن است عده ای بگویند كه ما فقط از احادیث صحیح استفاده میكنیم. باید عرض كنم كه شما حتی یك نفر را هم نمیتوانید پیدا كنید كه اعلام كند از احادیث ضعیف استفاده میكند همه معتقدند احادیثشان قوی است. ولی با وصف این میدانیم كه هر فرقه ای باز هم حرفهای خود را میزند.
۵- اذیت خدا و رسول
اگر آیه ۵۹:۴ را نگاه كنیم متوجه نكته زیبایی خواهیم شد.
[۵۹:۴] ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن یشاق الله فان الله شدید العقاب
[۵۹:۴] این به دلیل آن است كه آنها با خدا و رسولش مخالفت كردند. خدا در اجرای مجازات برای كسانی كه با خدا و رسول او مخالفت كنند، سخت گیرترین است.
همانطور كه میبینیم خدا میفرماید " شاقوا الله ورسوله " و به این طریق خدا و رسول را بغل هم قرار میدهد. ابتدا از اذیت خدا و رسول صحبت میكند اما در ادامه میگوید " ومن یشاق الله ". این به این معناست كه خدا پشت همه این قضیه هاست. در واقع مشركین رسول را اذیت میكردند و این یعنی مخالفت با پیام خدا و در نتیجه یعنی مخالفت با خدا.
پس وقتی كه خدا میفرماید ار خدا و رسول اطاعت كنید منظورش دو منبع جداگانه نیست بلكه همه اش یك منبع است كه بوسیله رسول به ما معرفی شده است.
جالب است كه در آیه ای دیگر (۸:۱۳) این جملات دقیقا به همانصورت تكرار شده است به جز اینكه در قسمت آخر آیه "ورسوله" اضافه شده است. حال شما دو آیه را با هم مقایسه كنید:
[۵۹:۴] ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن یشاق الله فان الله شدید العقاب
[۸:۱۳] ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن یشاقق الله ورسوله فان الله شدید العقاب
حال سوالی پیش میاید و این است كه چرا در قسمت آخر آیه اولی رسول ذكر نشده است ولی در آیه دومی ذكر شده است همه چیز روشن است واقعا مشخص است كه چرا خدا اسم رسول را پس از اسم خود ذكر میكند برای اینكه او رساننده پیام خداست و همه مسئولیتها بر عهده رسول است. همه چیزها دست خداست اوست كه همه چیز را كنترل میكند.بنابراین میبنیید خدا در آیه ۵۹:۴ رسول را ذكر كرده است ولی در ۸:۱۳ رسول را ذكر نكرده است و این بسته به حكمت خدای یكتاست.
۶- تبلیغ اسلام
زمانی كه پیامبر اسلام را تبلیغ میكرد تعداد زیادی از اصحاب دیگر هم مشغول تبلیغ اسلام بودند زیرا خود پیامبر نمیرسید برای همه این مطالب را تكرار كند و علاوه برآن پیامبر وظیفه دیگری علاوه بر تبلیغ پیام خدا داشت و آن هم دریافت كلام خدا قرآن بود بطوریكه خیلی از وقت خود را صرف این مورد میكرد.كتابی كامل كه آنچه را برای هدایت ما لازم است را داراست.كتاب قرآن علاوه بر آنكه دارای تمام احكام مورد نیاز ماست دارای مطالب یكتاپرستی است كه به سبك خاصی در جاهای مختلف تكرار شده است. شما اگر خوب توجه كنید میبینید كه اكثر مطالب قرآن به طرز خاصی از طریق داستانهای مختلف تكرار شده است تا كاملا رسا باشد. شما در تمام دنیا كتابی با این سبك نگارش نخواهید یافت. واقعا این كتاب برای كسانی كه روی آن فكر میكنند و تدبر میكنند هدایت كننده است. اما كسانی كه با پیشفرضهای ذهنی خود خو گرفته اند برای آنان فقط خسران است.
همانطور كه در آیه زیر میبینید كسانی دیگر هم همراه پیامبر در جاهای مختلف آیات خدا را برای مردم میخواندند. اگر پیام قرآن به تنهایی كافی نیست و احتیاج به تفسیر دارد پس چطوری پیامبر به دیگران اجازه میدهد آیات را برای مشركین تلاوت كنند مگر همه مثل پیامبر مفسر قرآنند؟!!
[۲۲:۷۲] واذا تتلی علیهم ءایتنا بینت تعرف فی وجوه الذین كفروا المنكر یكادون یسطون بالذین یتلون علیهم ءایتنا قل افانبئكم بشر من ذلكم النار وعدها الله الذین كفروا وبئس المصیر
[۲۲:۷۲] هنگامی كه آیات ما آشكارا برایشان خوانده می شود، پلیدی را در چهره كافران تشخیص می دهی. آنها نزدیك است به كسانی كه آیات ما را برایشان می خوانند، حمله كنند. بگو: "آیا می خواهید شما را به بسیار بدتر از این آگاه سازم؟ خدا دوزخ را به كسانی كه ایمان ندارند، وعده داده است؛ چه سرانجام فلاكت باری."
پس پیامبر محمد علاوه بر دریافت قرآن به تبلیغ یكتاپرستی هم میپرداخت. او از خود حكم نمیساخت بلكه همه اش از طرف خدای یگانه بر او نازل میشد. او خود یكتاپرستی را درك كرده بود و مثل پیامبر ابراهیم خود راه راست را پیدا كرده بود و البته به این معنا نیست كه او همه قرآن را میدانست. نه او چیزی از قرآن نمیدانست بلكه او براساس حس خداجویی خدا را یكتا یافته بود بنابراین یكی دیگر از وظایف پیامبر دعوت مردم به یكتاپرستی بود و بیدار كردن دلهای مردم بود. این موارد در سوره های مزمل و مدثر به خوبی توضیح داده شده است. در سوره مدثر به پیامبر اعلام میشود كه پا شو . این دستور عملی است زیرا اعلام یكتاپرستی عملی است نه فقط حكمی ساده. از اینجا مشخص میشود كه وجود پیامبر لازم بود. ممكن است عده ای بگویند كه اگر پیام رسول فقط قرآن است پس بهتر بود كه كتاب قرآن بیكباره نازل میشد و در آن صورت رسول لازم نبود!! این گروه هنوز نقش پیامبر را درك نكرده اند. متوجه نشده اند كه اولین وظیفه پیامبر تبلیغ یكتایی خدا بود كه بدون قرآن هم ممكن بود زیرا او به عنوان یك رسول این مورد را درك كرده بود و براساس میزان درك خود باید مردم را به آن فرامیخواند. متاسفانه این گروه هنوز نقش پیامبر را درك نكرده اند و همچنان میخواهند از دستنوشته های قرن سوم و چهارم هجری پیروی كنند. كسانی كه پیرو قرآنند پیامبر آنان محمد در سال ۵۷۰ میلادی زندگی میكرد اما كسانی كه پیرو كتابهای خودشانند پیامبرشان در قرن سوم هجری زندگی میكرد.
اما سوالی كه پیش میاید آیا قرآن دارای نكات یكتاپرستی است یا نه ؟جواب این است بله. بیش از نصف قرآن پر است از داستانهای پیامبران و اقوام گذشته كه در جای جای قرآن به سبكهای خاص و متنوع تكرار شده است و این خود الگویی بسیار خوب است برای كسانی كه میخواهند پاشوند و یكتاپرست شوند.
۷- بررسی سند
بعد مسلمانان سندها را بررسی میكنند علم رجال را بوجود آوردند. راجع به راوی حدیث قضاوت میكردند میگفتند كه طرف دروغگوست یا نه ؟ واقعا خیلی عجیب است شما چطوری به خودتان اجازه میدهید كه پشت سر فرد مرده حرف بزنید و برچسپ دروغگو و راستگو به او بزنید؟ مگر فقط خدا نیست كه از همه نهانها خبر دارد. ممكن است فردی در میان مردم خیلی برو بیا داشته باشد اما فردی شیطانی باشد و در جامعه ما مثل این افراد فراوان است . بدون اطلاع از نهاد درونی فرد شما چطوری قضاوت میكنید كه او راستگوست یا دروغگو؟ آن فرد چیزی را كه از اطرافیانش شنیده است برای راوی بازگو كرده است نه چیزی دیگر ! . پیامبر محمد بدون وحی كلامی نمیگفت اما بدون وحی همه چیز در كتب حدیث یافت میشود (۴۵:۱۸). رسول هم باید طبق حكم خدا عمل كند اگر باور ندارید آیات زیر را نگاهی بیندازید:
( ۶:۱۹ و ۱۶:۸۹ و ۵:۴۸ و ۵:۴۵ و ۵:۴۷ )
من با اطمینان كامل به شما میگویم كه كتب حدیث همان دین عوام است و همان دین آبا و اجدادی است.كتاب خدا كه از هر جهت معجزه است را ول كرده و به دنبال دستنوشته های قرون اولیه افتاده اید!؟؟؟؟
اگر شما تعریف حدیث صحیح را میخواهید به آیات زیر مراجعه كنید :
( ۳۹:۲۳ و ۳۱:۵ و ۷:۱۸۵ و ۴۵:۶ )
۸- با این بترسان
[۶:۱۹] قل ای شیء اكبر شهدهٔ قل الله شهید بینی وبینكم واوحی الی هذا القرءان لانذركم به ومن بلغ ائنكم لتشهدون ان مع الله ءالههٔ اخری قل لا اشهد قل انما هو اله وحد واننی بریء مما تشركون
[۶:۱۹] بگو: "شهادت چه كسی بالاترین است؟" بگو: "شهادت خدا. او میان من و شما شاهد است كه این قرآن* به من وحی شده است، تا آن را به شما و به هر كس كه به آن دست یابد، ابلاغ كنم. درواقع، شما در كنار خدا به خدایان دیگر هم شهادت می دهید." بگو: "من مانند شما تشهد نمی گویم؛ فقط یك خدا وجود دارد و من شرك شما را رد می كنم.
دوستان عزیز لطفا آیه بالا را یكبار بخوانید . چیزی كه جالب است جمله زیر است :
"واوحی الی هذا القرءان لانذركم به ومن بلغ"
"و این *قرآن* به من وحی شده است، تا آن را به شما و به هر كس كه به آن دست یابد، ابلاغ كنم."
به ضمیر "ه" در كلمه "به" توجه كنید هماطور كه میبینید خدای مهربان میفرماید كه این قرآن به من وحی شده است تا با آن (یعنی قرآن) شما را هشدار دهم. آیا دیگر حرفی باقی مانده است؟؟!!!
۹- پیامبر شاهد است
[۱۶:۸۹] ویوم نبعث فی كل امهٔ شهیدا علیهم من انفسهم وجئنا بك شهیدا علی هؤلاء ونزلنا علیك الكتب تبینا لكل شیء وهدی ورحمهٔ وبشری للمسلمین
[۱۶:۸۹] آن روز خواهد آمد كه از میان هر جامعه ای شاهدی برمی انگیزیم و تو را به عنوان شاهد این مردم می آوریم. ما این كتاب را بر تو نازل كرده ایم تا همه چیز را توضیح دهد و هدایت و رحمت و مژده ای باشد برای تسلیم شدگان.
خدای توانا در آیه میفرماید آن روز خواهد آمد كه از میان هر جامعه ای شاهدی انتخاب شود و پیامبر ه به عنوان شاهد این مردم آورده میشود .
جالب است كه در ادامه آیه میفرماید :
ما این كتاب را بر تو نازل كرده ایم تا همه چیز را توضیح دهد و هدایت و رحمت و مژده ای باشد برای تسلیم شدگان.
پس متوجه خواهیم شد كه آنهایی كه بعد از پیامبر محمد به كتاب خدا راضی نشدند و كتب حدیث را اختراع كردند مشمول آیه بالایی هستند مطمئنا خدای مهربان آنان را مورد مواخذه قرار میدهد و پیامبر هم به عنوان شاهد در قیامت عمل میكند و اعلام میكند كه ای خدای مهربان من چیزی به جز قرآن و چیزی بهتر از قرآن به اینان نگفته ام و نمیتوانسته ام بگویم.
۰- دو نوع متر
شاید تعجب كنید كه پیروان حدیث مثل بزاز و پارچه فروش كلك دو نوع متر دارند یك متر ۱۰۰ سانتی و یك متر ۹۰ سانتی. اگر طرف گفتگوی آنان باهوش باشد و یا غیر خودی باشد از متر صد سانتی استفاده میكنند ولی اگر در بین خودشان باشد از متر ۹۰ سانتی استفاده میكنند. تعداد زیادی از احادیث غلو آمیز راجع به مقدسین خود دارند اما جالب این است كه اگر شما به آنها بگویید این احادیث چیست به تو خواهند گفت این احادیث ضعیف است در حالی كه در مجالس خصوصی خود از این احادیث فراوان بهره میبرند. و هنوز مشخص نیست كه چرا این احادیث یكبار ضعیف است و یكبار قوی !! شاید نظرشان راجع به راستگو بودن راوی حدیث مرتب عوض میشود!!
۱- سنت پیامبران پیشین
چرا هیچ یك از پیامبران قبل نگفتند كه از سنت ما پیروی كنید بلكه همه كتابهای آسمانیشان را توصیه كردند. آن قسمت از كتابهای آسمانی هم كه تحریف شده است دقیقا چند قرن بعد از پیامبرشان بوسیله راویان صورت گرفت.خدای مهربان میفرماید پیامبر محمد هم كسی است مثل موسی و عیسی و ادریس. پس آگر آنان سنت نداشته اند چرا پیامبر محمد باید سنت داشته باشد ؟!!!
۲- آیا حدیث به درد میخورد ؟
بعضی میگویند كه ما احادیث را با قرآن می سنجیم اگر با قرآن مخالف بود دورش می اندازیم ! و البته ۱۰۰۰ سال است كه همه همین را میگویند! واقعا اگر قرار است كه حدیث با قرآن سنجیده شود دیگر حدیث به چه دردی میخورد؟ مثلا در مورد نماز خواندن چیزهایی در حدیث ذكر شده است كه اتفاقا نباید در نماز باشد و با آیات قرآنی نمیسازد همچون سلام بر پیامبر در نماز و... . با توجه به اینكه معتقدند احادیث را با قرآن میسنجند ولی معلوم نیست كه چرا تا حالا این موارد را نسنجیده اند و هنوز هیچ تغییری در نماز خود بوجود نیاورده اند و سنجشی در كار نبوده است حداقل میبایست یك كمیته سنجش تشكیل میدادند؟؟!!
۳- پیامبر از تحدی قرآن برآمد !!!
خدا بت پرستان را به مبارزه میطلبد و به آنها اعلام میكند كه اگر راست میگویید سخنی مثل قرآن بیاورید.
[۵۲:۳۴] فلیاتوا بحدیث مثله ان كانوا صدقین
[۵۲:۳۴] بگذار حدیثی مانند این ارائه دهند، اگر راست می گویند.
جالب است حدیثی ذكر شده است كه پیامبر میگوید: ((به من قرآن و حدیثی مثل آن داده شده است)) (نغوذ بالله) و به این طریق سازندگان این حدیث می خواهند خدا را حریف شوند و حدیث می سازند . همانطور كه میبینید كتابی كه جن و انس در برابرش عاجزند توسط راویان قرن دوم و سوم مثل آن ساخته شد!!!!
۴- كلمه حدیث و سنت هیچوقت در كنار اسم پیامبر ذكر نشده است
شاید تعجب كنید كلمه حدیث ۱۸ بار در قرآن ذكر شده است ولی هیچوقت در كنار اسم پیامبر ذكر نشده است بلكه همیشه یا به عنوان سخن گمراه یاد شده است و یا اینكه به عنوان آیات قرآن یاد شده است. به عنوان نمونه به آیات زیر مراجعه شود :
۹:۲۳ و ۳۱:۶ و۷:۱۸۵ و۴۵:۶
اگر پیامبر حدیث و سنت دارد پس چرا در قرآن یكبار هم پیامبر با كلمه حدیث و یا سنت ذكر نشده است؟
زیرا كه خدای مهربان بسیار دقیق كلمات را بیان میكند و همه چیز را تحت كنترل خویش دارد. كلمات قرآن آْنقدر دقیق است كه روی حرف به حرف آن میتوان استناد كرد و به این طریق فرقانی به تمام جهانیان اعطا شده است كه بوسیله آن راه راست و نادرست تشخیص داده میشود. خدای یكتا را سپاس میگوئیم كه توطئه های شیطان علیه دین خدا را آشكار كرد.
همانطور كه در ابتدا گفته شد آخرین خطبه پیامبر به سه طریق مختلف به دست ما رسیده است كه یكی از آنان "كتابی و عترتی" را پیشنهاد میداد و دومی "كتابی و سنتی" و همچنین سومین حدیث "كتابی" را سفارش میكند. در حالی كه همه میدانیم یكی از خصوصیات رسول نذیر مبین است. یعنی رسول پیام را واضح و بدون كجی بیان میدارد . به آیه زیر توجه بفرمائید:
[۱۶:۶۴] وما انزلنا علیك الكتب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه وهدی ورحمهٔ لقوم یؤمنون
[۱۶:۶۴] ما این كتاب آسمانی را بر تو نازل كرده ایم تا هرچه را كه در آن اختلاف دارند، برایشان روشن كند و هدایت و رحمتی باشد برای مردمی كه ایمان دارند.
همانطور كه میبینید وظیفه رسول روشن كردن اختلافات است. اما همه دیدید كه آخرین خطبه پیامبر شما را در سه راهی قرار میدهد و در نتیجه نه تنها روشنگر نیست بلكه كاملا گمراه كننده است. همانطور كه خیلی ها را گمراه كرده است نتیجتا كتب حدیث نه تنها روشنگر نیست بلكه گمراه كننده است كتب حدیث نه تنها پیام پیامبر نیست بلكه پیام شیطان و تفرقه است.
همانطور كه میبینید اختلافات در كتب حدیث به فراوان یافت میشود حالا شما خود قضاوت كنید كه آیا پیامی كه پر از اختلاف است میتواند از طرف خدا باشد.مگر شما نمیگوئید حدیث هم پیام پیامبر است و اطاعت از آن واجب. پس چرا این همه اختلاف در آن وجود دارد؟ آیا فكر نمیكنید احادیث و روایات مشمول آیه زیر میشوند و از طرف پیامبر نیست بلكه از طرف شیطان است برای تفرقه و گمراهی ما:
[۴:۸۲] افلا یتدبرون القرءان ولو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلفا كثیرا
[۴:۸۲] چرا قرآن را با دقت مطالعه نمی كنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن ضد و نقیضهای بسیار پیدا می كردند.
۶- رسول باید خود پیام خود را اعلام كند
خدای مهربان در جای جای قرآن اعلام میدارد كه رسول باید مسئولیت گفته های خود را برعهده بگیرد و بداند كه چه دارد میگوید. حال آنكه راویان قرن دوم و سوم در غیاب پیامبر گفته های زیادی را به او نسبت میدهند و پیامبر هم از این گفته ها بیخبر است و اگر هم خبر داشته باشد در تصحیح آن سخنان كاری از دست او برنمیاید و بر نیامده است . معلوم نیست كه چرا منبع دوم اسلام باید در غیاب پیامبر بوجود آید؟؟ آیا این چیزی جز حیله شیطان است؟!!
۷- بیعت
عده ای میگویند كه اگر پیام پیامبر فقط قرآن است پس چرا یك كتاب از آسمان پایین نیفتاد در آن صورت احتیاجی به پیامبر هم نبود. این عده با سفسطه و مغلطه میخواهند همچنان از راویان حدیث پیروی كنند. هنوز نمیدانند كه وجود رسول لازم بود و در واقع بدون رسول كاری از پیش نمیرفت. پیامبر علاوه بر دریافت پیام خدا در قالب یك كتاب میبایست عملا یكتاپرستی را برای قوم خود تبلیغ كند و برآن اصرار ورزد. بر همین منوال خدای مهربان از او میخواهد كه با مومنین عهد وفاداری ببندد و تمام این بیعتها در زمان زنده بودن پیامبر بوده است. وقتی پیامبر زنده نباشد آیات زیر چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟خدای توانا هر آنچه كه از سرگذشت پیامبر را لازم دانسته باشد در قرآن برای ما ذكر كرده است . حتی از بیعت مومنان و مومنات با او برای ما میگوید و از خیلی چیزهای دیگر. اینها همه اش سرگذشت پیامبر است و به این طریق آنچه كه از سرگذشت پیامبر در قرآن آمده است پیامی كامل به همراه دارد و این یعنی كتاب قرآن كامل است .
[۶۰:۱۲] ای پیامبر، هنگامی كه زنان باایمان، (که كافران را ترك كردند) از تو تقاضای پناهندگی كنند و با تو عهد كنند كه هیچ معبودی در كنار خدا قرار ندهند و دزدی نكنند و مرتكب زنا نشوند و فرزندان خود را نكشند و دروغی از خود نسازند و از دستورات پرهیزكارانه تو سرپیچی نكنند، عهد آنها را بپذیر و از خدا برای آنها طلب بخشش كن، خداست عفوكننده، مهربان ترین.
[۴۸:۱۸] خدا از مؤمنانی که زیر درخت با تو پیمان وفاداری بستند، خوشنود است. او می دانست که در قلبشان چه بود و درنتیجه، به لطف خود، به آنها رضایت خاطر عطا کرد و با یک پیروزی فوری پاداش آنها را داد.
۸- جواب دادن به خدا
خدای مهربان در جای جای قرآن به صور مختلف دستور داده است كه از خدا و رسول پیروی كنید همچون "اطیعوا الله و رسوله" . عده ای آمدند گفتند كه خدا خودش دستور به پیروی از كتب حدیث و سنت داده است زیرا كه خدا خودش میفرماید از خدا و رسول اطاعت كنید. زیرا قرآن مال خداست و كتب حدیث و سنت هم مال رسول است.
مشكل اینجاست كه پیروان حدیث فكر میكنند قرآن نماینده خداست و كتب حدیث هم نماینده رسول است.
[۴۲:۴۷] استجیبوا لربكم من قبل ان یاتی یوم لا مرد له من الله ما لكم من ملجا یومئذ وما لكم من نكیر
[۴۲:۴۷] شما باید به پروردگارتان پاسخ دهید، پیش از آنكه روزی بیاید كه خدا آن را اجتناب ناپذیر قرار داده است. در آن روز هیچ پناهی و هیچ پشتیبانی برای شما نخواهد بود.
[۴۲:۴۸] فان اعرضوا فما ارسلنك علیهم حفیظا ان علیك الا البلغ وانا اذا اذقنا الانسن منا رحمهٔ فرح بها وان تصبهم سیئهٔ بما قدمت ایدیهم فان الانسن كفور
[۴۲:۴۸] اگر آنها روی برگردانند، ما تو را برای حفاظت آنها نفرستادیم. تنها ماموریت تو رساندن پیام است. هرگاه انسان ها را غرق رحمت كنیم، افتخار می كنند و هرگاه در نتیجه كارهای خودشان به بدبختی گرفتار شوند، كافر می شوند.
همانطور كه در آیه بالایی میبینید خدای مهربان میفرماید كه به خدایتان جواب دهید و در آیه بعد میفرماید كه اگر آنها روی برگرداندند ما تو را برای حفاظت آنها نفرستادیم.
همه میبینید وظیفه رسول در این آیه كاملا مشخص است زیرا ما باید به خدا جواب دهیم ولی در آیه بعد میگوید .۹- حكمت
عده ای میگویند كه احادیث حكمت است كه همان سنت پیامبر به حساب میاید. این عده هنوز معنای حكمت را در قرآن نفهمیده اند. هنوز نفهمیده اند كه حكمت همان قرآن است. خدا خودش میگوید قرآن حكیم و این یعنی قرآن پر از حكمت. همچنین آیه زیر كه نشان میدهد آنچه در خانه های پیامبر تلاوت میشد شامل آیات خدا و حكمت است. تلاوت حكمت دقیقا مربوط به همان قرآن است.
[۳۳:۳۴] واذكرن ما یتلی فی بیوتكن من ءایت الله والحكمهٔ ان الله كان لطیفا خبیرا
[۳۳:۳۴] آنچه از آیات خدا در خانه هایتان خوانده می شود و حكمتی را كه در آن نهفته است، به خاطر بسپارید. خدا بلندمرتبه است، آگاه.
واقعا اگر دستنوشته های قرن دوم و سوم هجری حكمت باشد من یكی آن حكمت را نمیخواهم زیرا خدا چشم و گوش و عقل به من داده است و در مقابل آنان مسئولم و باید جوابگو باشم.
۰- مقایسه مؤمنان با کافران
همانطور كه میبینید خدای مهربان مومنان را با كافران در آیات زیر مقایسه میكند و در واقع بیان میدارد كه آنچه بر پیامبر نازل شده است حق است و غیر از آن نابینایی است.
[۱۳:۱۹] آیا آن كه تشخیص می دهد آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، حقیقت است با آن كه نابیناست، یكسان است؟ فقط خردمندان توجه خواهند كرد.
۱- خدا چطوری امر میكند؟
[۱۶:۹۰] خدا به عدل، انفاق و توجه به خویشاوندان امر می کند و پلیدی، فساد و تجاوز را نهی می نماید. او به شما پند می دهد، باشد که توجه كنید.
همانطور كه ذكر شد بعضی فكر میكنند كه اطاعت از رسول و اطاعت از خدا دو چیز جداگانه است و به این طریق بیان میدارند كه اطاعت از خدا یعنی اطاعت از قرآن و اطاعت از رسول هم به معنای اطاعت از كتب حدیث است. هنوز متوجه نیستند كه خدا از طریق رسول كلامش را بیان میدارد . خدا كه خودش پایین نیامده است تا برای ما پیام را بازگو كند.به عنوان مثال خدای مهربان در آیه ۱۶:۹۰ به ما امر میكند كه نیكی كنید ؛ حال سوالی پیش میاید كه خدا چطور امر میكند؟
در واقع این كلام از دهان رسول خارج شده است و از یك طرف پیام رسول است و منشاء اصلی پیام هم خدای تواناست.
۲- حلال و حرام گفته خداست.
[۱۶:۱۱۶] به زبان خود دروغ نگویید: "این حلال است و آن حرام،" که در این صورت دروغ ساخته اید و آن را به خدا نسبت داده اید. مطمئنا، آنان که دروغ می سازند و آنها را به خدا نسبت می دهند، هرگز موفق نخواهند شد.
حلال و حرام در قرآن گفته خداست و جزو حكم خداست كه احدی حق تغییر و زیادكردن و كم كردن آن را ندارد هرچند كه به مذاق بعضی ها خوش نیاید.پیامبر این حلال و حرامها را برای ما بیان كرده است در حالی كه حتی پیامبر هم از خود این احكام را نمیگفت بلكه از طرف خدا بود به این طریق مشخص است كه پیام خدا قرآن است كه از طرف رسولش به دست ما میرسد.
۳- همه نوع مثل
[۱۸:۵۴] ما هرگونه مثالی در این قرآن آورده ایم، ولی انسان بیش از هر موجودی اهل مجادله است.
خدای مهربان اعلام میدارد كه ما از هر نوع مثلی در این قرآن برای مردم گفته ایم. اما پیروان حدیث به این حرف خدا اعتماد ندارند و همچنان میگویند كه نه قرآن خیلی چیزها در آن نیست و به این طریق خود را فریب میدهند.وقتی خدا میگوید از هر نوع مثل و نمونه برای هدایت مردم در این كتاب آورده شده است باید به حرف خدا اعتماد كرد. واقعا اگر ما به حرف خدا اعتماد نكنیم پس به حرف چه كس دیگری اعتماد كنیم.!!
كسی كه به حرف خدا اعتماد ندارد چطوری به گفته های راویان قرون اولیه اعتماد دارد!!!
۴- بیان حرف خدا
[۱۶:۴۴] بالبینت والزبر وانزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفكرون
ما به آنها مدركها و كتابهای آسمانی دادیم. و این پیام را بر تو نازل كردیم تا آنچه را كه برای آنها فرستاده شده است به مردم اعلام كنی، شاید كه بیندیشند.
بعضی ها فكر میكنند كه بیان كردن قرآن در آیه بالایی نشان از این است كه آیه های قرآن محتاج به معصوم است تا مردم آن را بفهمند. اما این نشان از عدم مطالعه شان در قرآن دارد. آنها فقط تقلید میكنند و بس .آنها فكر میكنند كه اصول كافی و صحیح بخاری تشریح كننده قرآنند و بدون آن نمیتوان قرآن را فهمید. اگر این كتابها نگاشته نمیشد ما باید چه كار میكردیم؟ چرا اینان خود را به كوچه علی چپ میزنند؟
واقعا بیان حرف خدا چه معنی میدهد. "بیان كردن" در قرآن به عنوان "اعلام كردن و یا عدم كتمان" است. بهتر است كه قرآن را بوسیله خود قرآن بفهمیم.
خدای مهربان در آیه زیر در مورد اهل كتاب میفرماید كه ای اهل كتاب باید كتاب خدا را بیان كنی و نباید آن را كتمان كنید و آن را از مردم پنهان نكنید.
[۳:۱۸۷] واذ اخذ الله میثق الذین اوتوا الكتب لتبیننه للناس ولا تكتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا فبئس ما یشترون
خدا از كسانی كه كتاب آسمانی دریافت كردند، پیمان گرفت كه: "شما باید آن را به مردم اعلام كنید و هرگز آن را پنهان نكنید." اما آنها به آن پشت كردند و آن را نادیده گرفتند و به بهایی ناچیز معامله كردند. چه معامله بدی.
وظیفه پیامبر محمد هم همین بود بیان حرف خدا و عدم كتمان آن.
ما این كتاب آسمانی را بر تو نازل كرده ایم تا هرچه را كه در آن اختلاف دارند، برایشان روشن كند و هدایت و رحمتی باشد برای مردمی كه ایمان دارند
[۱۶:۸۹] ویوم نبعث فی كل امهٔ شهیدا علیهم من انفسهم وجئنا بك شهیدا علی هؤلاء ونزلنا علیك الكتب تبینا لكل شیء وهدی ورحمهٔ وبشری للمسلمین
آن روز خواهد آمد كه از میان هر جامعه ای شاهدی برمی انگیزیم و تو را به عنوان شاهد این مردم می آوریم. ما این كتاب را بر تو نازل كرده ایم تا همه چیز را توضیح دهد و هدایت و رحمت و مژده ای باشد برای تسلیم شدگان.
عبارت (الكتب تبینا لكل شیء) در آیه بالایی یعنی هر چیزی را در كتاب بیان كرده است.خدای مهربان عمدا میفرماید كتاب بیان كننده هر چیزی است نه كسی دیگر .این یعنی خود قرآن همه چیز را بیان كرده است. و احتیاجی به بیان اضافی نیست.فقط فكر میخواهد.خدای مهربان از تقلید و جمودیت فكر خوشش نمیاید. او میخواهد ما خودمان فكرمان را به كار بیندازیم و قرآن را بفهمیم.
آیات زیر نشان از این دارد كه حرف خدا كامل است و احتیاجی به علمای احادیث ندارد.
الكتاب المستبین (كتاب عمیق و بیان كننده) ۳۷:۱۱۷
هذا بیان للناس (این توضیح است برای مردم ) ۳:۱۳۸
علمه البیان (به او بیان آموخت ) ۴:۵۵
ان علینا بیانه (تفسیر و بیان قرآن برعهده ماست یعنی در همان قرآن است فقط تدبر میخواهد ) ۱۹:۷۵
تبیانا لكل شی (تفسیری است برای هرچیزی ) ۱۶:۸۹
الكتاب مفصلا (كتابی است با جزئیات كامل) ۶:۱۱۴
احسن تفسیرا (بهترین تفسیر ) ۲۵:۳۲ و ۲۵:۳۳
۵- اینها حرف كیست ؟
آیه ۱۷:۳۱ تا ۱۷:۳۹ را نگاه بفرمائید. همانطور كه میبینید خدا در این آیات دستورات و احكامی را بیان میدارد و در ادامه میفرماید :
[۱۷:۳۹] ذلك مما اوحی الیك ربك من الحكمهٔ ولا تجعل مع الله الها ءاخر فتلقی فی جهنم ملوما مدحورا
[۱۷:۳۹] این بخشی از حكمتی است كه پروردگارت بر تو وحی كرده است. خدای دیگری در كنار خدا قرار نده، مبادا كه عاقبت به جهنم افتی، نكوهیده و شكست خورده.همانطور كه میبینید خدا به پیامبر دستور میدهد كه :( این بخشی از حكمتی است كه پروردگارت بر تو وحی كرده است. خدای دیگری در كنار خدا قرار نده.) و این چیز جالبی است زیرا خدا پیامبر را از اختراع دستورات و حكمتها میترساند كسی كه منبع دیگری در كنار قرآن درست كند به معنای قرار دادن خدایی در كنار خدای یكتاست.پیامبر هم میبایست طبق قرآن به مردم امر میكرد :
[۱۵:۹۴] فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشركین
[۱۵:۹۴] بنابراین، دستوراتی را كه به تو داده شده است، اجرا كن و به مشركان (كسانی كه منابعی دیگر در كنار قرآن دارند) اعتنا نكن.
۶- سوال اساسی
شما فرض كنید كه حرف پیروان حدیث درست باشد و دو منبع (قرآن و حدیث) برای اسلام داشته باشیم. حال آیا نباید پیامبر خود احكام را ابلاغ كند؟ اگر قرار است كه طریقه دستشویی رفتن و غذا خوردن پیامبر برای ما الگو باشد. پس چرا پیامبر اعلام نكرد كه طریقه دسشویی رفتن باید اینجوری باشد ؟ مگر قرار نیست پیامبر نذیر مبین باشد و به روشنی و وضوح پیام خود را اعلام كند. پس چرا در این گونه موارد پیام خود را ابلاغ نكرد. همانطور كه میبینید پیروان كتب حدیث خود پیام پیامبر را ابلاغ میكنند و از طرف پیامبر احكام اختراع میكنند و این دقیقا همان شرك است.
۷- پیامبر امر میكند
تمام دنیا میدانند كه یكی از اولین توصیه های پیامبران امر به انفاق و توجه به خویشاوندان است حال شما آیه زیر را توجه بفرمائید :
[۱۶:۹۰] ان الله یامر بالعدل والاحسن وایتائ ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنكر والبغی یعظكم للكم تذكرون
[۱۶:۹۰] خدا به عدل، انفاق و توجه به خویشاوندان امر می کند و پلیدی، فساد و تجاوز را نهی می نماید. او به شما پند می دهد، باشد که توجه كنید.
سوالی كه پیش میاید این است كه در آیه خدا امر میكند اما همه میدانیم كه این توصیه ها را پیامبر به مردم میگفت . خدا به عدل، انفاق و توجه به خویشاوندان امر می کند و پیامبر هم همین كارها را میكرد و همینها را برای مردم تكرار مینمود.حال با توجه به این آیا پیامبر منبعی به جز قرآن در اختیار داشته است ؟
۸- یك نفر خارجی یادش میدهد
شما اگر باور ندارید كه پیامبر قرآن را به مردم میگفت به آیه زیر توجه كنید:
[۱۶:۱۰۳] ولقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون الیه اعجمی وهذا لسان عربی مبین
[۱۶:۱۰۳] ما خوب می دانیم که آنها می گویند: "بشری به او تعلیم می دهد!" زبان آن مرجعی که آنها به آن اشاره می کنند، غیر عربی است و این به زبان عربی کامل است.
همانطور كه میبینید مشركین میگفتند بشری به پیامبر اینها را تعلیم می دهد و جای سوال است كه مشركین آیا منظورشان حدیث بوده است یا قرآن؟ آیا پیامبر حدیث را از خارجی ها یاد میگرفت یا قرآن؟ با این وصف واضح است كه پیام پیامبر قرآن بوده است و قرآن هم از طرف خداست و پیامبر در این میان مبلغ است و مطمئنا پیامبر باید مسئولیت گفته های خویش را بر عهده گیرد و برای به تحقق رساندن آن ایده ها باید عملا پا شود و در آنراه مجاهدت به خرج دهد. خدای مهربان هم هر آنچه از مجاهدتهاو تلاشهای پیامبر كه لازم بوده باشد در قرآن آورده است و غیر از آن سالم بدست ما نرسیده است و همه اش احتمالات است و عمل به آن نتیجه ای در بر دارد كه كه اكنون در میان پیروان حدیث میبینیم.
۹- تمام مثالها
خدای مهربان اعلام میدارد كه " کافرانند که نمی پذیرند قرآن کامل است"
[۱۸:۵۴] ولقد صرفنا فی هذا القرءان للناس من كل مثل وكان الانسن اكثر شیء جدلا
[۱۸:۵۴] ما هرگونه مثالی در این قرآن آورده ایم، ولی انسان بیش از هر موجودی اهل مجادله است.
خدای قادر توانا در آیه ۱۸:۵۴ اعلام میدارد كه در این قرآن هر گونه مثالی آورده شده است و احتیاجی به حدیث و سنت نیست. آیا آیه ۱۸:۵۴ آنقدر مبهم است كه مفهومش را نمیفهمید؟! آیا خدا در آیه بالایی نعوذ بالله اشتباه كرده است كه گفته ما در این قرآن از هرگونه (توجه شود گفته هرگونه) مثلی استفاده كرده ایم. آیا شما به این آیه ایمان دارید یا نه؟!
با یكی از دوستانم بحث میكردم . زمانی كه این آیه را برایش گفتم فورا گفت: نه قرآن هر مثلی در آن نیست زیرا شما اگر راست میگویی مثل "شتر در خواب بیند پنبه دانه گه لپ لپ خورد گه دانه دانه" را در قرآن پیدا كنید؟!!
همانطور كه میبینید پیروان روایات و دستنوشته های قرون اولیه به حرف خدا اعتماد ندارند و برای رد كردن حرف خدا به استدلالهای بنی اسرائیلی روی میاورند و خنده دار حرف میزنند.شما چند لحظه وجدانت را قاضی كن و آیه زیر را بخوان. آیا آوردن آیه ای در حد آیه زیر نشان نمیدهد كه كتاب قرن كامل است و هر آن چه كه برای هدایت لازم است را داراست؟!
[۲۴:۵۸] ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدمتكاران شما و فرزندانی كه هنوز بالغ نشده اند، باید (پیش از ورود به اتاق شما) اجازه بگیرند. این عمل در سه موقع باید انجام شود- پیش از نماز فجر، هنگام ظهر كه لباس خود را برای استراحت عوض می كنید و پس از نماز عشا. این سه نوبت، اوقات خصوصی شماست. در ساعات دیگر، هیچ گناهی بر شما یا بر آنها نیست كه با هم باشید. خدا، این چنین آیات را برای شما روشن می كند. خداست دانای مطلق، حكیمترین.
۰- هر كس چیزی میگوید
همانطور كه میدانید در سوره كهف خدای مهربان به چند مورد جالب اشاره دارد یكی از آن نكات آیه زیر است:
[۱۸:۲۲] سیقولون ثلثهٔ رابعهم كلبهم ویقولون خمسهٔ سادسهم كلبهم رجما بالغیب ویقولون سبعهٔ وثامنهم كلبهم قل ربی اعلم بعدتهم ما یعلمهم الا قلیل فلا تمار فیهم الا مراء ظهرا ولا تستفت فیهم منهم احدا
[۱۸:۲۲] بعضی می گویند: "آنها سه نفر بودند؛ سگشان چهارمین بود،" در حالی كه برخی دیگر می گویند: "پنچ نفر؛ ششمین آنها سگشان بود،" در حالی كه حدس می زدند. بعضی گفتند: "هفت نفر" و هشتمین سگشان بود. بگو: "پروردگار من به تعداد آنها داناتر است." فقط عده كمی تعداد صحیح را می دانستند. بنابراین، با آنها مجادله نكن؛ فقط با آنها مدارا كن. احتیاجی نیست با كسی در این باره مشورت كنی.
گروه اول می گویند : "آنها سه نفر بودند؛ سگشان چهارمین بود،"
گروه دوم می گویند : "پنچ نفر؛ ششمین آنها سگشان بود،"
گروه سوم می گویند : "هفت نفر" و هشتمین سگشان بود.
و ...
در ادامه خدا میفرماید اینها همه اش حدس و گمان است. بنابراین، با آنها مجادله نكن؛ فقط با آنها مدارا كن. احتیاجی نیست با كسی در این باره مشورت كنی.
آخرین خطبه پیامبر به سه صورت مختلف نقل شده است :
گروه اول : كتابی و عترتی
گروه دوم : كتابی و سنتی
گروه سوم : كتابی
حال شما تصور كنید آخرین خطبه پیامبر چرا باید به سه صورت مختلف نقل شود مگر نعوذ بالله پیامبر ضد و نقیض حرف میزده است.!!؟مگر پیامبر نباید پیامش را روشن ابلاغ دارد؟ بر طبق آیه ۱۸:۲۲ نباید به پیروان حدیث و سنت اعتماد كرد . زیرا اینان از شك و گمان پیروی میكنند. اینان فقط حدیث میزنند . فقط به تعصبات مادرزادی خود خو گرفته اند. كسی كه خود را مسلمان میداند نباید و احتیاجی نیست با كتب حدیث دین خود را روشن نماید.
منبع : وبلاگ حدیث و سنت
منبع : سایت پیامبر اعظم