دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کیش زرتشت


کیش زرتشت
این نوشتار بخشی است از مقاله كیش زرتشت(۱) نوشته پروفسور مری بویس كه در بخش آغازین آن به زرتشت، پیشینه نگارش در میان زرتشتیان، متون مقدس به‏ویژه اوستا، و ترجمه و تدوینِ تقریبیِ تمام آثار پهلوی اشاره كرده، سپس گذرا به تاریخ دیانت زرتشتی پرداخته و از پیشینه ایران و ایرانیان، زرتشت، آغاز تبلیغات او و گسترش و رسمیّت یافتن دین او یاد كرده است؛ مغان و تأثیرگذاریِ آنها بر آموزه‏های زرتشتی و آسیب دیدن این كیش در چیرگی اسكندر نیز از نظرِ وی دور نمانده است. در ادامه در ذیل‏عنوان تعالیم اصلی، باورهای مؤبدان‏ایرانی،اسطوره‏هایی درباره آفرینش و پرستش خدایان طبیعت در مرتبه فرازین و فرودین مطرح، و زمینه‏های پیدایش اندیشه‏های زرتشت و دین زرتشتی و خدایان و اصول اعتقادیِ آن معرفی گشته است. درهمین‏بخش به‏امشاسپندان وآفریده‏هایشان ونیز فلسفه تعالیم زرتشت وانتظار او از پیروانش، هچنین شرایط خاص آخرالزمان و نجات‏بخشِ ویژه و پیروزی او ونیز چگونگی پیدایش زُروانی‏گری وباورهای آنان نیزمطرح‏گردیده است. مری‏بویس دربخش پایانی در ذیل عنوان تحولات جدید ازجمله به این مسائل پرداخته است: طرح مباحث اعتقادی از سوی برخی مبلغان مسیحی و دفاعیات زرتشتیان از دین زرتشت و تلاش آنها در همگون‏سازی آن با نیازهای زمان؛ تأسیس انجمن اصلاحی زرتشتیان؛ تأثیرپذیری زرتشتیان از آیین هندو و رویكرد باطنیِ آن؛ تلاش‏های فرهنگی و آموزشیِ خاص، به منظور آشناسازی كودكان با آیین زرتشتی؛ تأثیرگذار بودن الاهیات اخلاقیِ سنّتی در شكل‏گیری زندگی زرتشتیان و خدمات عام‏المنفعه آنها و ورود ایشان به امور سیاسی. كیش زرتشت(۲) دارای یك سنت شفاهی دیرینه است. زرتشت،(۳) پیامبر آن دین (كه در غرب به زُرُاَسْتِر(۴) معروف است) پیش از آن‏كه ایرانیان نوشتن بدانند می‏زیست و قرن‏های متمادی پیروان او از به‏كارگیری این فن بیگانه برای اهداف مقدس، اباداشتند. اوستا،(۵) مجموعه متون مقدس آنان، سرانجام در قرن چهارم یا پنجم میلادی، در قالب الفبایی كه خود برای این كار ابداع كردند تدوین شد. زبان آن، كه به «اوستایی» شهرت دارد، در مورد دیگری گزارش نشده است. مجموعه كوچكی از اوستای قدیم را به خود این پیامبر نسبت می‏دهند. این مجموعه مشتمل بر هفده گات(۶) (سرود). هپتنگ هائیتی(۷) (عبادت هفت فصل؛ نیایش كوتاهی همراه با عبادات روزانه موبدان) و دو منثره(۸) بسیار مقدس است، اما تمام متون «اوستای جدید» آمیزه‏ای از آثار دانشوران و شاعران گمنام از نسل موبدان می‏باشد. اوستای كامل در دوران حكومت سلسله ساسانیان در ایران نوشته شده و در آن زمان مجموعه حجیمی در بیست و یك كتاب بوده است. نسخه‏های معدودی كه از این مجموعه فراهم شده بود در ویرانی‏هایی كه بعدها در چیرگیِ عرب‏ها، ترك‏ها ومغول‏ها به‏بارآمد، از میان رفت. ازاین‏رو اوستای برجای‏مانده عبارت‏ازمناجات‏نامه، سرودها و ادعیه است. نسخه خطیِ آن به دوران ساسانی برمی‏گردد، اما قدیمی‏ترین نسخه موجود، در ۱۳۲۳ م نوشته شده است. اوستای چاپ‏شده [۱] و ترجمه‏هایی از آن را به زبان آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، گَجَراتی و فارسی می‏توان یافت. با توجه به روشنگری‏هایی كه همچنان پیوسته از راه پژوهش‏ها صورت می‏گیرد، هیچ كدام از آن ترجمه‏ها را نمی‏توان معتبر دانست. بعضی از دست‏نوشته‏های اوستایی، ترجمه روانی به‏زبان پهلوی(۹) دارند كه به «زَنْد»(۱۰) یا تفسیرمشهورند؛ زبانی كه به خط دشواری نوشته می‏شده است. ترجمه‏ها و خلاصه‏هایی به زبان پهلوی از كتاب‏های مفقودشده اوستای دوره ساسانی، و همچنین آثاری مذهبی كه در درجه دوم اهمیت است وجود دارد.[۵ ]اكثر این متون بی‏نام و نشانند. تقریباً تمام آثار پهلوی تدوین و ترجمه شده است، اما برخی از ترجمه‏ها به‏شدت به‏بازنگری نیازمند است. آثار مذهبیِ متأخر به‏زبان فارسی، گَجَراتی و انگلیسی است.
مقدمه‏ای كوتاه بر تاریخ دیانت زرتشتی‏
شواهد درونیِ متون «اوستای قدیم» گواهی می‏دهد كه زرتشت قبل از آن كه ایرانیان، سرزمینی را كه اكنون به نام ایران می‏نامند فتح كنند می‏زیسته است. به احتمال، این كشورگشایی به حدود ۱۲۰۰ ق.م باز می‏گردد [۵۱-۲۷:۸]. در آن هنگام، ایرانیان به عنوان شبان‏های روستانشین در جلگه آسیای مركزی در شرق ولگا(۱۱) سكنا گزیدند. زرتشتِ پیامبر، توانست ویشتاسپ(۱۲) یكی از شاهزادگان قبایل را به دین خود درآورد و شاهد ریشه دوانیدن كیش خویش باشد. این دین در میان ایرانیان شرقی، گسترش یافت و سرانجام به غرب ایران كه ساكنان آن را مادها و پارس‏ها تشكیل می‏دادند رسید.این دین در دوران اولین امپراطوری پارسی [۵۵۱-۳۳۱ق.م‏] كه كورش كبیر مؤسس آن بود، به عنوان دین رسمی شناخته شد. روحانیان غربیِ این دین به مغ(۱۳) معروف بودند[۳]. آموزه‏های زرتشتی در آن زمان تأثیر زیادی بر برخی رعایای پارس به ویژه یهودیان برجای گذاشت. عمده شواهد صریح درباره عقاید و مناسك زرتشتی در این دوران از آثار و كتیبه‏های ایرانی و نوشته‏های یونانی فراهم آمده است. به نظر می‏رسد كه چیرگیِ اسكندر بر امپراطوری ایران و از دست رفتن متون مقدس با مرگ موبدان، سهمگین‏ترین ضربه را بر پیكره سنت شفاهی زده باشد. در همین زمان پارت‏ها، مردم شمال شرقی ایران، امپراتوری دیگری را تأسیس كردند (در حدود ۱۲۹ ق.م تا ۲۲۴ م) و بار دیگر زرتشتی‏گری را دین رسمی خود قرار دادند [۱۰۰-۷۸:۹]. دومین امپراتوری ایرانی یعنی ساسانیان نیز همین رویه را پی گرفت. آنان برای امور دینی، سازمان مذهبی نیرومندی را همراه با سلسله مراتب متنوعِ موبدان و معابد و مدارس فراوان به وجود آوردند [۱۰-۴۴:۴]. در قرن هفتم با غلبه اعراب، اسلام به مثابه دین رسمی ایرانیان جایگزین زرتشتی‏گری شد، هرچند گسترش این دین بر سرتاسر این سرزمین، ۳۰۰ سال بعد تحقق یافت. بنابه باورهای زرتشتی، در اواخر قرن هفتم میلادی گروهی از زرتشتیان برای دست‏یابی به آزادی دینی سفری دریایی را به شرق آغاز كردند و سرانجام در ۷۱۶ در سنجان در گُجرات اقامت گزیدند. در آنجا عده‏ای به آنان پیوستند و هسته مركزی جامعه «پارسیان» هند را تشكیل دادند. پارسیان تا نسل‏ها به عنوان كشاورز و خرده بازرگانِ پراكنده در شمال و در طول سواحلِ میان براج(۱۴) و كمبای(۱۵) از رونق اندكی برخوردار بودند. اما از قرن نوزدهم با آمدن روحانیان اروپایی به سرعت پیشرفت كردند و مالك ثروت عظیم و برهم انباشته‏ای شدند. جامعه اصلیِ زرتشتیان در ایران كه بعدها در اطراف شهرهای كویری یزد و كرمان متمركز شدند برخلاف پارسیان، پیوسته متحمل فقر و مشقت بودند. پارسیان نقش قابل توجهی در توسعه بمبئی ایفا كردند و تا قرن بیستم جامعه‏ای عمدتاً شهری را با طبقه متوسط و تحصیلاتی مناسب پدید آوردند. ایرانیان زرتشتی تقریباً از طریق كمك آنان تا حدودی توانستند خود را از پارسیان، اضمحلال نجات دهند و در تهران با یك جامعه رو به گسترش توانستند به آنان تأسی كنند. و در سال ۱۹۴۷ با پایان یافتن حكومت بریتانیا در هند، گروهی از پارسیان در خارج از كشور به‏ویژه در كشورهای انگلستان، كانادا، استرالیا و آمریكا سكنا گزیدند و به طور فزاینده‏ای در سال ۱۹۷۹ پس از برپایی جمهوری اسلامی ایران گروهی از زرتشتیان ایرانی نیز به آنها پیوستند. زرتشتیان اگرچه متنعمند، از جمعیت بسیار كمی برخوردارند.تعالیم اصلی‏
روحانیان ایرانی كه ساكنان استپ‏های وسیع و خالی بودند، در باب آفرینش اسطوره‏ای سخت بسیط خلق كردند FF[:۹؛FF۱۳۰:۵]. آنان معتقد بودند كه جهان را خدایان از ماده‏ای بی‏شكل در هفت مرحله ساختند؛ نخست، آسمان را از سنگ با پوسته سختی دورتادور آن آفریدند، سپس زمین را مانند بشقابی بزرگ و مسطح بر روی آن قرار داده‏اند و آن‏گاه در مركز آن، اولین گیاه و پس از آن گاو نرِ تنها را آفریده، سپس اولین انسان، یعنی كیومرث(۱۶) (زنده میرا) و در نهایت خورشید را كه نمایانگر مخلوق هفتم، یعنی آتش است بر فراز آنها قرار دادند. روحانیان آتش را به مثابه نیروی نهانِ زندگی كه در دیگر مخلوقات نیز حضور دارد می‏انگاشتند. سپس خدایان قربانی كردند، آنگاه «گیاه» را چیدند و كوبیدند و عصاره آن را برفراز زمین پراكنده ساختند تا این‏كه گیاهان دیگر، از آن نشو و نما كردند. آنان گاو و كیومرث را ذبح كردند، و از تخم آنها حیوانی دیگر و حیات انسانی نشأت گرفت، سپس رشته كوهی در كرانه زمین رویید و در مركز آن، قله «هَره»(۱۷) سربرآورد كه خورشید برگرد آن شروع به چرخیدن كرد تا شب و روز پدید آمد. باران با چنان شدّتی فرو ریخت كه زمین‏را به هفت منطقه كَرشْور(۱۸) [كشور ]تقسیم كرد. انسان‏ها در منطقه مركزی كه به وسیله دریاها و جنگل‏ها از دیگر مناطق شش‏گانه جدا شده است زندگی می‏كنند. دریای بزرگی به نام وروكشه(۱۹) ( خلیج‏های بسیار) به وسیله رودخانه‏ای بزرگ تغذیه می‏شود كه بی‏وقفه ازقله هره سرازیراست (تصویر ۳). گویا این جزئیات اخیر را متفكرانی كه خود روحانی بودند از اساطیری باز هم قدیمی‏تر برگرفته‏اند، در حالی كه قربانیِ سه‏گانه بازتابی بود ازسه‏پیشكش، یعنی افشره گیاهی به‏نام هئوُمه(۲۰)،قربانیِ چهارپا وانسان كه مورد باور آنها بود. به‏نظرمی‏رسد كه به باورِ آنان تا زمانی كه انسان‏ها قربانی خالصانه وعبادت خدایان‏را ادامه‏می‏دهند جهان تحت‏حاكمیت قانون اشه(۲۱) پایدارخواهدماند. واین‏بازتابِ نظم درجهان، وعدالت‏وحقیقت درمیان انسان‏هااست. ایرانیان خدایان طبیعت، یعنی سه موجود اخلاقی بزرگ را همراه با تكریم می‏پرستیدند. این سه را كه اهوراها (خداوندان) می‏نامیدند عبارتند از: اهورا مزدا،(۲۲) (خداوند خرد) و در مرتبه‏ای پایین‏تر از آنها میتره(۲۳) و ورونه،(۲۴) خداوند میثاق و سوگند، كه اگر باهم لحاظ شوند به انسان‏ها برپایه قانون اشه انسجام خواهند بخشید. زرتشت خود روحانی‏ای بود كه با این عنوانِ موروثی زاده شد، اما چنان‏كه از گات‏ها برمی‏آید، جامعه دیرپایِ شبانیِ ایرانیان در زمان حیات زرتشت در حال از هم پاشیدن بود. عصر برنز در آن زمان، مراحل شكوفایی خود را طی می‏كرد و شاهزادگان جنگجو و پیروانشان كه مجهز به اسلحه‏های كاری و ارابه‏های جنگی بودند، مدام در جنگ و غارت غرق بودند؛ گویا قوم زرتشت قربانی تهاجم همسایگان پیشرفته و غارتگر شده بود. بدین‏ترتیب زرتشت كه خود شاهد این خشونت‏ها و بی‏عدالتی‏ها بود، به تفكر عمیق درباره خیر و شر، و منشأ آن دو سوق داده شد. وی در موعد مقرّر آنچه را دریافته بود و به صورت سلسله‏ای از الهامات الاهی تجربه كرد. این الهاماتْ او را به تبلیغ دین جدیدی رهنمون شد. او پیروانش را چنین تعلیم داد كه تنها یك خدای سرمدی وجود دارد كه او آن را اهورا مزدا می‏دانست؛ موجودی كه حكیم، خیر و عدل كل است، اما قادر مطلق نیست؛ زیرا كه خود وی گفته است: «به درستی كه دو روح نخستین وجود دارد؛ دو همزادی كه در ستیز با یكدیگر شهره‏اند. آنها در اندیشه و گفتار و كردار، دوگانه‏اند: خیر و شر» (یسنه ۳۰،۳)؛ یعنی خدا دشمنی به نام انگره‏مئینیو(۲۵) (روح پلید) دارد كه او نیز آفریدگاری ندارد. و از آنجا كه اهوارامزدا باید بر وی غلبه می‏كرد و شر را نابود می‏ساخت، این جهان را به مثابه كارزاری پی ریخت كه در آن، نیروهای آنها به مصاف هم درآیند. او این معركه را با برانگیختن روح مقدسش، یعنی سپنته مئینیو(۲۶) و شش موجود بزرگ دیگر، یعنی امشاسپندان «نامیرایان مقدس»(۲۷) تحقق بخشید. نمودار زیر امشاسپندان بزرگِ ششگانه و یك سپنته مینیوی بزرگ، یعنی موجودات هفتگانه‏بزرگ‏را [همراه با مخلوقاتی‏كه تحت‏حمایت ومحل سكنای‏آنهایند]نشان‏می‏دهد:
اوستا (پهلوی) برگردان تقریبی به فارسی مخلوق‏
۱. خْشَژوَئیریه(شهریور)(۲۸) قدرت/سلطنت آرزو شده آسمان‏
۲. هئوره‏وتات (خرداد)(۲۹) انسجام / تندرستی آب‏
۳. سْپَنْتَه اَرمَئیْتی (اسپندارمذ)(۳۰) عشق / پارسائی مقدس زمین‏
۴. اَمِرِتات (امرداد)(۳۱) زندگی طولانی / بی‏مرگی گیاهان‏
۵. وهُوْمَنَه (وهمن)(۳۲) قصد نیك / هدف نیك گاو
۶. سْپَنْتَ مَینیو(۳۳) روح مقدس انسان‏
۷. اشه وَهْیْشته(۳۴)(اَرْدِوهیشت) حقیقت / درستكاری، نظم آتش‏
هر كدام از این هفت موجود یكی از مخلوقات هفتگانه را حمایت كرده، در آن، سكنا می‏گزیند و در عین حال همچون وجهی از خدا، و ایزدی مستقل به شمار می‏آید، كه از آن رو كه تجلی او است، پرستیده می‏شود.
تمام آنانی كه می‏خواهند اشون(۳۵) شوند، یعنی براساس اشه زندگی را بگذرانند، می‏باید تلاش كنند تا امشاسپندان بزرگ را در قلب و بدن خود درآورند و با پاس‏داشتن مخلوقات مادیِ خود به آنان خدمت كنند. این نظریه در خصوص خلق انسان شالوده نوع دوستی فراوان و مستمری را پی‏ریزی كرده است. خصوص خشثره را كه دربرگیرنده فلزات و آسمانِ سنگی می‏انگاشتند (بسیاری از مردمان كهن هیچ تمایز اساسی‏ای بین فلزات و سنگ نمی‏گذاشتند). بنابراین عنایتی كه به همه اشكال فلزات می‏شد می‏توانست نوعی احترام گذاشتن به او باشد (كه نهایتاً سكه‏ها را نیز در برمی‏گرفت تا از آن به خوبی و خیرخواهانه استفاده كنند). این امشاسپندانْ نامیرایان مقدس دیگری، یعنی ایزدان(۳۶) را كه موجوداتی سزاوار ستایشند برانگیختند. در میان خدایان سودمند قدیمی دو اهورای كِهْتَر نیز وجود دارد؛ انگره مینیو از دوران باستان با ایجاد، و به‏مدد ارواح شریر مانند «دِوَها یا خدایان شریر جنگ» به مخلوقات خیر حمله آورد. از دیدگاه تعالیم زرتشتی او است كه اولین گیاه، گاو و انسان را از بین برد و مرگ را به این جهان آورد، در حالی كه امشاسپندان با آفریدن زندگانی‏های بیشتر از دل مرگ، شر را به خیر تبدیل كردند. مبارزه با شر و تقویت خیر وظیفه امشاسپندان است. مخلوقات آنان به طور غریزی در راه دست‏یافتن به همین هدف تلاش می‏كنند؛ به استثنای انسان‏ها كه می‏باید با انتخاب سنجیده خود و در پرتو وحی زرتشت این كار را صورت دهند، سپس به هنگام مرگ درباره همه آنها داوری خواهد شد؛ اگر پندار، گفتار و كردار نیكشان بر بدی آنها غلبه كند، روحشان از پلِ فراخ، عبور و به بهشت عروج خواهد كرد، در غیر این صورت از پل تنگ به درون دوزخ با تمام مجازات‏های آن سقوط می‏كنند. هدف نهایی از تلاش‏های فضیلت‏آمیز، نجات از این دنیا است. براساس تعالیم زرتشت، مجموعه كوشش‏های نیكوكاران كم‏كم شر را ضعیف خواهد كرد و بدین ترتیب پیروزی خیر را میسر می‏گرداند و این انتظاری است كه همواره از پیروان او می‏رود. به هر تقدیر [۷-۳۸۲:۶] مجموعه‏ای از اعتقادات به دلائل مختلف گسترش یافت كه از آنها برمی‏آید كه نشانه آخرالزمان بدبختی روزافزون و مصائب عالم‏گیر خواهد بود، سپس چنان‏كه عموماً می‏انگارند منجی عالم، سوُشینت(۳۷)، با شكوه خواهد آمد. تقدیر چنان است كه او از نطفه زرتشت پیامبر، كه به گونه‏ای معجزه‏آسا در دریاچه‏ای نگهداری می‏شود از مادری باكره متولد می‏گردد. در آن زمان نبرد عظیمی بین ایزدان و دیوان درخواهد گرفت كه سرانجام با پیروزی خیر پایان می‏پذیرد و بدن‏های كسانی كه پیش از این مرده‏اند دوباره شكل می‏گیرد و به ارواحشان خواهند پیوست و داوری نهایی از طریق آزمونی سخت و آتش‏بار صورت می‏گیرد؛ فلزاتی كه در كوه‏ها هستند ذوب خواهند شد و سیلاب سوزانی تشكیل می‏شود كه شریران را نابود و جهنم را از آنان پاك خواهد ساخت. اما بنابه تعدیلی كه برای اولین بار در قرن نهم در این نظریه صورت گرفت، شریرانی كه با درد و رنجِ این آزمایشِ سخت، پالوده شده، زنده می‏مانند، به سعادتمندان می‏پیوندند و به آنها خوراك بهشتی می‏دهند و بدن‏های آنان همانند روحشان نامیرا خواهد شد. پادشاهی اهورا مزدا بر زمینی كه بازسازی شده است برقرار خواهد شد و سعادتمندانْ جاودانه، در حضور او شادمان خواهند بود. تنها یك گرایشِ عمده‏ای وجود دارد كه نسبت به دین زرتشت بدعت به شمار می‏رود و آن زروانی‏گری است كه احتمالاً در قرن پنجم ق.م در بابِل (كه در آن زمان جزو قلمرو حكومت ایرانیان بود) ظهور پیدا كرد [۴۲-۲۳۱:۳]. آیین آنان بر یكتاپرستی استوار بود؛ با این اعتقاد بنیادی كه فقط یك موجود غیر مخلوق به نام زروان(۳۸) (زمان) كه پدر اهورا مزدا ونیز انگره‏مئینیو است وجوددارد. این‏بدعتْ بسیارخطرناك بود، چراكه بدین‏ترتیب برای خیر وشر، منشأ مشتركی فرض‏می‏كرد، اما زروانی‏ها معتقدبودند كه زروان، كه خدایی دورازدسترس است، قدرت‏های خود را به پسر نیك خویش سپرده‏وبه‏این‏ترتیب او جهان را آفریده است. از این‏رو است كه زروانی‏ها و بهكیشان همه می‏توانستند به رغم تفاوت بنیادین اعتقادی، خالق، یعنی «اهورا مزدا» را یكسان پرستش كنند...تحولات جدید
از حدود قرن نهم، زرتشتی‏ها از پیشرفت‏های عمومی در آموزش محروم بودند و نمی‏توانستند كاری بیش از عمل به تكالیف مذهبی و حفظ ایمان خود انجام دهند. افزایش ثروت در میان پارسیان موجب هیچ تغییر واقعی‏ای در این وضعیت نشد تا آن‏كه در اوائل قرن نوزدهم، مردم عامی توانستند در بمبئی پسران خود را به مدارسی از نوع غربی بفرستند. در آن ایام، موبدی پارسی اولین دستگاه چاپ را در آن شهر به راه انداخت و روزنامه‏های پارسی انتشار یافت، اما اندكی پس از آن، مبلّغی اسكاتلندی به نام جی. ویلسون(۳۹) قاطعانه بر آن شد تا پارسیان بمبئی را كه وی دوستدار آنان بود، به كیش مسیحیت درآورد. او ترجمه متون پهلوی و اوستایی را با دقت، مطالعه كرد و برای انتقادات شدید و اهانت‏آمیز نسبت به مطالب آنها به‏خصوص ثنویت از روزنامه‏های جدید استفاده كرد. مردم عامیِ پارسی هیچ اطلاعی از این متون كهن نداشتند، زیرا آنها خودشان از نیایش‏های اوستایی به عنوان سرودهای(۴۰) مقدس استفاده می‏كردند؛ سرودهایی كه تأثیرگذار بودند، اما واقعاً درك نمی‏شدند. از این رو با وحشت به موبدان خود رجوع كردند تا نادرستی انتقادات ویلسون را ثابت كنند، اما موبدان كه تعلیماتِ آنها همچنان به شیوه‏ای كاملاً سنتی بود، برای پاسخگویی به این چالش فاقد آگاهی لازم بودند. یك موبد عالی‏رتبه صرفاً بیان جدیدی از اعتقادات بهكیشانه(۴۱) را به اطلاع مردم رساند؛ بدون آن‏كه سعی كند از اسطوره‏های باستانی‏ای كه ویلسون آنها را به باد تمسخر گرفته بود، تفسیر مشخصی ارائه كند. از این رو مردم عامی احساس كردند كه ویلسون آنان را شكست داده است. دو موبد دیگر به دانش رمزی(۴۲) پناه بردند و در پرتو مفاهیم صوفیان و آیین هندو، اوستا را به زبان تمثیلی تفسیر كردند. آنان اعلام داشتند كه تعالیم (درونی) آن ناظر به خداوندِ قدیر و منزه(۴۳) است، در حالی كه «اهورا مزدا و اهریمن» چیزی بیش از تمثیل‏هایی برای نفوس خیروشر بشرنیستند. آنان براین‏اعتقادبودندكه ایزدانْ عقول میانی هستند و زرتشت آموزه تناسخ و نیل به نجات از راه از خود گذشتگی و روزه‏داری را به‏طور تلویحی بیان كرده است. اگرچه همه اینها درواقع باآیین زرتشت مغایربود، برخی از پارسیان آن را به عنوان راه گریزی از تحیّری كه ناگهان بر آنان تحمیل شده بود، پذیرفتند.زرتشتیان دیگر نیز تلاش كردند تا به نحوی معقول‏تر ایمانشان را با نیازهای زمان مطابق سازند. و در همین راستا در سال ۱۸۵۱م انجمن اصلاح زرتشتیان تأسیس شد «تا از هزار و یك تعصّب دینی كه موجب كند شدن پیشرفت جامعه می‏شود، گذر كنند.» برخی از اعضای این انجمن این ایده افراطیِ غربی (تبلیغ شده توسط ویلسون) را كه زرتشت یكتاپرستی محض(۴۴) را تعلیم داده بود، اتخاذ كردند و در عمل، همه تشریفات را رد كردند و آنگاه كه هاگ(۴۵) در سال ۱۸۶۰م در سخنرانی خود در بمبئی تفسیر خود را از گات‏ها عرضه كرد، موضع آنان استحكام یافت. آنهایی كه به آیین سنتی خود وفادار ماندند، چندی بعد در سال ۱۸۸۵م هنگامی كه نهضت تئوزوفی(۴۶) با دانش رمزی و احترام خود به ارزش‏های باطنیِ مراسم عبادی، از ایالات متحده آمریكا به بمبئی آورده شد، سهم خود را از حمایت غرب دریافت كردند. تعدادی از پارسیان به انجمن تئوزوفی پیوستند و در معرض خطر آمیختن عقاید و اعمال خود با عقاید و اعمال ناسازگار و بیگانه (عمدتاً هندو) قرار گرفتند و به همین خاطر، مورد انتقاد طرفداران ایلمی(۴۷) خشوم (دانش خوشنودیِ معنوی(۴۸)) قرار گرفتند. این گروه فقط یك جنبش زرتشتی معتقد به علوم خفیه است كه آن را در سال ۱۹۰۲م یك پارسی تحصیل نكرده به‏نام بهرام شاه شرف، پی‏ریزی كرد. او اوستا را در پرتو مكاشفات خود تفسیر كرد و افزون بر این، خدای واحدِ غیرشخصی و مراحل هستی و تناسخ را همراه با افسانه‏های فراوانی كه درهم آمیخته و به سیارات، مربوط بودند، تعلیم داد. وی دقت متنی یا تاریخی را كاملاً بی‏اهمیت شمرد، اما بر اهمیت اجرای صحیح مراسم عبادت و پیروی از قواعد پرهیزكاری تأكید كرد.تعدادی آتشكده ایلمی خشوم وجود دارد، اما این جنبش علی‏رغم رشد خود اكنون به جناح‏های رقیب تقسیم شده است.اصلاح‏طلبان پیش از این، نسخه‏هایی از خرده‏اوستای كتاب نیایش زرتشتیان را به خط گَجراتی و با چاپی ارزان منتشر كرده بودند، به طوری كه هر پارسی در آن موقع به متون مقدس دسترسی مستقیم داشت. این امر نقش موبدان را باز هم كاهش داد؛ موبدانی كه به سرعت از مقام افراد آگاه و مورد احترام به جایگاه افراد ناآگاه تنزل یافتند؛ به گونه‏ای كه از معرفت غیردینی جدید و حتی از محتوای واقعی كتاب‏های مقدس، آگاهی ندارند. نیاز به درك بهترِ محتوای كتاب‏های مقدس موجب آن شد كه شخصی غیر موبد به‏نام كی. آر. كاما(۴۹) پژوهش خود را درباره قواعد لغت‏شناسی غربی ارائه دهد. شاگردان او كه همگی موبدان جوانی بودند با رغبت به كار تصحیح و ترجمه متون اوستایی و پهلوی پرداختند، اما نسبت به مطالعات بنیادین كلامی اقدامی نكردند. پارسیان، كه حتی فاقد یك مرجع مذهبی پذیرفته‏شده هستند، سردرگم ماندند و به گروه‏های مذهبیِ رقیب تقسیم شدند. سنت دوگانه‏پرستیِ كهن عمدتاً در شهرهای كوچك و روستاهای گجرات باقی ماند، اما در بمبئی علناً بیش از هر چیز، یگانه‏پرستی از نوع غربی یا از نوع اعتقاد به نیروهای اسرارآمیز وجود داشت. با وجود این در دهه ۱۹۷۰ توجه مجدد غربی‏ها به ثنویت زرتشتی به تدریج بر مردم تأثیر گذاشت و در عین حال جنبش دیگری در میان عوام به راه افتاد تا اعتقادات سنتیِ بیشتری احیا شود و اساطیر باستانی با دانش علوم روز منطبق شود. از اواخر قرن نوزدهم جنبش اصلاحیِ پارسی در جوامع شهری ایران نفوذ كرد، اما كهن‏كیشیِ محض تا اوایل نیمه قرن بیستم در نواحی روستایی ایران باقی ماند.در خارج از ایران و هند، پارسیان و ایرانیان با هم نشست و برخاست می‏كنند و در میان آنان علاوه بر سكولاریسم متداول، هر عقیده دینی‏ای كه دارای تفاوت اندكی است، نمایندگانی دارد. حفظ ایمان بیشتر اوقات به عنوان بخشی از شرایط نگهداری هویت اجتماعی محسوب می‏شود. به همین خاطر و نیز به دلایل كاملاً دیندارانه غالباً تلاش‏های پرشوری در سطح منطقه به عمل می‏آید تا حیات دینی تداوم یابد. تلاش‏های فرهنگی خاصی نیز هم اكنون انجام می‏شود تا برای كودكان زرتشتی كتاب‏های آموزشی جذابی منتشر، و اطمینان حاصل شود كه آنان با دین خود آشنا می‏گردند. این‏كه آیا افراد زرتشتی كه پدر یا مادر غیرزرتشتی دارند می‏توانند كاملاً پذیرفته شوند یا نوكیش قلمداد می‏گردند موضوع‏های بحث برانگیزی هستند كه به دلیل شمار رو به كاهش جامعه زرتشتی كه ناشی از كاهش نرخ تولد، و جذب به جوامع مجاور است، به عنوان امری بسیار مبرم مورد توجه قرار گرفته است. علی‏رغم ابهامات عقیدتی می‏توان ملاحظه كرد كه الاهیات اخلاقی سنتی همچنان در شكل‏گیری زندگی زرتشتیان مؤثر است. پیامبر آنان به هر یك از پیروانش ضرورت این نكته را تعلیم داد كه همواره در كمك به پیشبرد امر خیر كوشا باشید. از زمانی كه زرتشتیان در صحنه تاریخ عمومی، مجدداً ظاهر شدند می‏توان مشاهده كرد كه برخی از آنان از طریق هدایای سخاوتمندانه، در كارهای عام‏المنفعه، مانند خدمات درمانی جد و جهد می‏كنند و اخیراً نیز وارد امور سیاسی محلی و ملی شده‏اند و از این راه نه تنها از اقلیت‏های خود، بلكه از كل جامعه حمایت می‏كنند. سه نفر پارسی عضو مجلس عوام انگلیس بوده‏اند و دیگرانی نیز در امور سیاسی هند فعالیت می‏كردند و می‏توان گفت كه یكی از اعضای مؤسس اولین مجلس در ایران در سال ۱۹۰۶ نیز یك زرتشتی ایرانی بود. دستاوردهای فوق‏العاده دو اقلیت زرتشتی كه در قرن نهم از هم جدا شدند و هر دو برای مدت طولانی دچار فقر و ستم بودند، به نظر می‏رسد ناشی از دو عامل بوده كه میان هر دو اقلیت مشترك است: نیاكان دلاوری كه آماده بودند تا تقریباً هر چیزی را برای ایمانشان فدا كنند؛ و خود ایمان كه شجاعت، راستی، عشق به خدا و هم‏نوع و مقاومت فعال و بدون واهمه در برابر گناه را در هر شكل آن، ایجاب می‏كند.كتاب‏نامه‏:
۱. GELDNER, K., Avesta: The Sacred Books of the Parsis, ۳ vols, Stuttgart, Kohlhammer, ۶۹۸۱.
۲. BOYCE, M., Zoroastrianism: Its Antiquity and Constant Vigour, Columbia Iranian Lectures, Costa Mesa, Mazda Publishers, ۲۹۹۱.
۳. BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. ۲, Under the Achaemenians, Leiden, Brill, ۲۸۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. ۱. ۲(
۴. BOYCE, M., Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London/Boston, Routledge, ۹۷۹۱; pb ۴۸۹۱.
۵. BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. ۱, The Early Period, Leiden, Brill, ۵۷۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. ۱.۲(; repr. with corrs ۹۸۹۱, ۶۹۹۱
۶. BOYCE, M., with GRENET, F., A History of Zoroastrianism, vol. ۳, Under Maeedonian and Roman Rule, Leiden, Brill, ۱۹۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B.
پاورقی‏ها:
۱) مشخصات كتاب‏شناختیِ این اثر از این قرار است:
Boyce, Mary, Zoroastrianism in Living Religions, Oxford, Blackwell, ۷۹۹۱, PP.۶۳۲-۰۶۲.
۲) Zoroastrianism
۳) Zarathushtra
۴) Zoroaster
۵) Avesta
۶) Gathas
۷) haptanhiti
۸) Manthras
۹) pahlavi
۱۰) zand
۱۱) volga
۱۲) vishtaspa
۱۳) mogi
۱۴) Broach
۱۵) Cambay
۱۶) Gayo-maretan
۱۷) Hara
۱۸) Karshvar
۱۹) Vourukasha
۲۰) haoma
۲۱) asha
۲۲) Ahura Mazda
۲۳) Mithra
۲۴) Varuna
۲۵) AngraMainyu
۲۶) Spent a Mainyu
۲۷) Holy Immortals
۲۸) Khs hathra vairya
۲۹) Haurvatat )Hodad(
۳۰) Spent a Armaiti )spendar mad(
۳۱) Ameretat )Amurdad(
۳۲) Vohmanah )Vahman(
۳۳) Sepnta Mainyu )Spenay Menoy(
۳۴) Ashavahishta
۳۵) ashavan
۳۶) yazats
۳۷) Saoshyant
۳۸) Zurvan
۳۹) J. Wilson
۴۰) Mantheras
۴۱) orthodox beliefs
۴۲) occultism
۴۳) remote
۴۴) simple monotheism
۴۵) Haug
۴۶) Theosophy
۴۷) Ilmi-khshnoom
۴۸) Science of )spiritual( satisfication
۴۹) K. R. cama
منبع:فصلنامه هفت آسمان ، شماره ۲۲
نویسنده:مری بویس‏
منبع : خبرگزاری فارس