یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ایران، بازیگر اصلی خاورمیانه بزرگ


از این رو انقلاب ایران کاملاً به مقابله با آمریکا و اسرائیل و حامیان آنها در جهان عرب برخاست. ایران دولت اسرائیل را به سبب نفوذ خارجی در کشوری مسلمان به رسمیت نمی شناخت زیرا دولتی خارجی در قلب جهان اسلام بود. با این حال آمریکا شدیداً با این وضع مخالف بود و به عقیده خودش تلاش کرد که از طریق اسرائیل و در جهت منافع آن کشور، خاورمیانه را شدیداً وابسته به هژمونی خود در منطقه قرار دهد. در سال ۱۹۷۸ و در کمپ دیوید این هژمونی پیروزی بزرگی را کسب کرد چرا که مصر به عنوان یکی از کشور های بسیار مهم عربی تصمیم به امضای پیمان صلحی جداگانه با اسرائیل گرفت.این قضیه هم سبب شد که اسرائیل در پی اشغال کرانه باختری و غزه برآمده و قدرتی که انتظارش را داشت در کل منطقه به دست آورد. اکنون کشور های عرب در میان اسرائیل در غرب و ایران در شرق قرار گرفته اند که پیشتر هر دو ستون هژمونی آمریکا محسوب می شدند ولی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران این اوضاع دگرگون شد. از این رو سیاست مردان واشینگتن درصدد بازپس گرفتن منافع خود برآمدند اما با وضعیتی که در عراق پیش آمد در واقع خود را بیش از گذشته درگیر گرفتاری های منطقه کردند.پس از انقلاب، حمله عراق به ایران کاملاً در جهت خواسته آمریکا و اسرائیل عمل کرد و با تحلیل بردن نیرو های ایران مانع از به چالش کشیدن نفوذ آمریکا در منطقه شد. اسرائیل هم در این بین با صلح مصر و جنگ خونین ایران- عراق نفع بسیاری برد و در دهه ۸۰ عملاً آزادانه هر کاری که تمایل داشت انجام داد. در این زمان اسرائیل شهرک های خود را به غزه و کرانه باختری گسترش داد، رآکتور های هسته ای عراق را در اوسیراک بمباران کرد، مبارزان فلسطینی را از بیروت بیرون کرد و بخش وسیعی از جنوب لبنان را به مدت نسبتاً طولانی به اشغال خود درآورد و به این ترتیب به اهداف خود برای سلطه پیدا کردن به منطقه نزدیک تر شد. در سال ۱۹۹۰ گشایش بیشتری برای اسرائیل رخ داد زیرا شوروی فروپاشیده شد و ایران از جنگ ضربات زیادی خورد. این زمان بود که آمریکا شروع به اجرای برنامه های خود برای دستیابی به کنترل نظامی بر منطقه، به شیوه مستعمراتی در گذشته کرد و با اطمینانی که در مورد عدم مداخله در امور داخلی اعراب داد، عراق در سال ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد. واکنش آمریکا در این باره بسیار سریع و مهیب بود زیرا عراق را وادار به خروج از کویت کرد و در این راه حملات هوایی متعددی به عراق صورت داد. در آن زمان آمریکا حضور نظامی بارزی در منطقه نفت خیز خلیج فارس پیدا کرده و در عربستان پایگاه های نظامی دائمی داشت. علاوه بر آن با ادامه تحریم های اقتصادی عراق و تشکیل منطقه خود مختار کرد در شمال این کشور، قدرتی به دست آورد که تنها نکته باقیمانده برنامه های آن را برهمه آشکار کرد. محافظه کاران واشینگتن و متحدان آنها در لیکود تنها خواستار تغییر حکومت سه کشور عراق، ایران و سوریه بودند که انجام آن از طرق پنهانی، حمله هوایی یا حملات ارتش آمریکا صورت بگیرد و اسرائیل هم در این چنین جنگ هایی کناری بایستد و از دستاورد های پس از آن سود ببرد. لیکود همچنان بسیار جاه طلبانه فکر می کرد و اعضای آن می خواستند که نقشه خاورمیانه را از نو طراحی کنند و با استفاده از تفاوت های نژادی، قومی و مذهبی، کشور های موجود را تبدیل به دولت هایی ضعیف و کوچک کنند تا اسرائیل بتواند به آنها قدرت خود را تحمیل کند. حملات یازده سپتامبر موجب تسریع اجرای چنین برنامه هایی شد و آمریکا تصمیم گرفت به هیچ وجه این فرصت را از دست ندهد. از این رو بوش بلافاصله جنگی جهانی را با تروریسم اعلام کرد و نخستین هدف خود را افغانستان قرار داد اما این تنها شروع کار بود زیرا در سال ۲۰۰۲ رئیس جمهور آمریکا اهداف اصلی خود را با مطرح کردن محور شرارت آشکار کرد. این طرح هم بر پایه حمله به عراق و استفاده از این کشور برای مقابله با ایران، سوریه و شاید هم عربستان قرار داشت.با سقوط بغداد در کمتر از یک ماه از ورود آمریکایی ها و «آزاد سازی» عراق دیگر چیزی نمی توانست مانع حس خوش پیروزی در واشینگتن و تل آویو شود و اکنون نوبت به ایران رسیده بود.اما اکنون پس از حدود سه سال از حمله به عراق هنوز هم آمریکا در آن کشور گرفتار است ولی باز هم بحث های زیادی را درباره هدف گرفتن ایران مطرح می کند، اسرائیل هم که در این راه کاملاً همراه با آ مریکا گام برمی دارد و حتی ادعا می کند که اگر آمریکا از تکلیف خود دست بردارد اسرائیل آن را به تنهایی به پایان خواهد رساند! اما واقعاً چه چیز باعث عقب نشستن سیاستمداران واشینگتن و تل آویو شده است؟ یکی از دلایل مبرهن آن این است که جنگ بی دردسر که در عراق انتظار می رفت اکنون تبدیل به باتلاقی برای گیر انداختن آمریکایی ها شده و به جای استقبال مورد انتظار از سوی عراقی ها، آمریکا با مقاومت فزاینده و سخت آنها مواجه شده است. به این ترتیب ۱۵۰ هزار نفر از ارتش آمریکا هنوز در عراق گرفتارند و هیچ معلوم نیست که چه زمانی می توانند از آنجا رهایی یافته و رو به ایران کنند. گرچه مخالفت های صورت گرفته در عراق از جانب سنی های این کشور است ولی شیعیان هم اکثراً با وجودی که مخالفت اینچنینی ندارند می خواهند در مسند قدرت قرار گرفته و شاهد خروج آمریکا از کشورشان باشند.از سویی دیگر به رغم ادعاهای متناوب اسرائیل این کشور به تنهایی ظرفیت لازم برای مقابله با ایران را ندارد و آمریکا هم هنوز هیچ اقدامی برای مواجهه مستقیم صورت نداده است زیرا به تدریج درک روشن تری از ظرفیت های سیاسی و نظامی ایران یافته و کاملاً می داند که ایران، عراق نیست. وقتی عراق در سال ۱۹۸۱ شاهد حمله اسرائیل به اوسیراک بود هیچ واکنشی نشان نداد و البته توانایی آن را هم نداشت ولی ایران کشوری است که قطعاً به هرگونه حمله و مواجهه ای پاسخ خواهد داد و برنامه هسته ای این کشور هم از حمایت مردمی برخوردار است. به علاوه وقوع انقلاب اسلامی در ایران سبب شده که این کشور برای پاسخگویی به هر نوع اقدامی علیه اقتدار خود به شدت واکنش نشان دهد. سئوال اینجا است که ایران چگونه می تواند این اقدامات را تلافی کند؟از آنجایی که هر آماده سازی برای مقابله و پیشگیری با چنین مواجهه ای پنهان کردنی نیست، ایران می تواند ارتش آمریکا را که در سراسر مرزهای ایران- عراق مستقر هستند هدف قرار دهد و از قدرت آنها برای ایستادن در برابر مقاومت های داخل عراق بکاهد. حتی در صورت بالا گرفتن مسئله ایران می تواند اسرائیل را هدف گرفته یا جریان صادرات نفت را از خلیج فارس قطع کند! آمریکا در مقابل ممکن است بتواند با اتحاد چین و روسیه تحریم هایی را بر ایران اعمال کند که قطعاً مشابه تحریم نفتی عراق نخواهد بود و ایران هم با پایان دادن به بازرسی های آژانس و ادامه غنی سازی درصدد تلافی کردن قضیه برآید.در چنین شرایطی به نظر می رسد که قدرت آمریکا- اسرائیل و هژمونی آنها در خاورمیانه که پس از جنگ دوم جهانی رو به افزایش گذاشته بود اکنون با موانعی روبه رو است که آن هم چیزی نیست جز ایران.این در حالی است که آمریکا یکی از مهم ترین کشورهای عرب را در اشغال دارد و در کمال تناقض در تمام کشورهای همسایه ایران از ترکیه تا پاکستان و از تاجیکستان تا عراق پایگاه های نظامی دارد. اهدافی که آمریکا برای منطقه داشت محقق نشده اند و در نهایت ایران است که به هدفی ناخواسته دست یافته و بالاترین نفع را از حملات آمریکا برده است. اکنون ایران است که می تواند در برابر مقاصد سلطه جویانه آمریکا- اسرائیل در خاورمیانه ایستادگی کند و حتی در مقابل اهداف القاعده قرار بگیرد زیرا این گروه تروریستی هم هیچ نمی خواست که کشوری شیعه به چنین جایگاهی در جهان اسلام دست پیدا کند.
منبع: الاهرام
شبنم جعفر زاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید