یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقش هایم را با خود حمل نمی کنم


نقش هایم را با خود حمل نمی کنم
▪ سال ها پیش اهل نیش زدن بودم
متولد ماه آبان هستم که در بروج فلکی نشانش عقرب است. سال ها پیش اهل نیش زدن بودم ولی حالا به دلیل بالا رفتن سنم فکر کنم زهرم کمتر شده است ولی در مجموع آدم بخشنده ای نیستم و شاید بهتر باشد بگویم یک جورهایی توقعم زیاد است.
▪ سالی یک سفر
همیشه و همه جا عاشق سفر هستم. خوشبختانه طی سال های اخیر طوری برنامه ریزی کرده ام که بتوانم سالی یک سفر را داشته باشم. چون فاصله گرفتن از محیط کاری به طرز شگفت آور و عجیبی مرا دوباره احیا می کند. به نظرم آدم زمانیکه در سفر است این زمان جزو عمرش محسوب نمی شود.
▪ تصویر خوش نقش و نگار
سال های ابتدایی کار من بر سر این موضوع گذشت که واقعیت کار چیست. همان تصویر خوش نقش و نگاری که که برای خیلی از آدم های غیربازیگر وجود دارد برای من هم وجود داشت. بعد از اینکه وارد این حرفه شدم دیدم از این تصویر خوش نقش و نگار خبری نیست.
▪ کل ماجرا در یک جا
شیوه کارم اینگونه است که وقتی متن را می خوانم در ذهنم یک طراحی تقریبی می کنم. در طول کار با این طراحی پیش می روم چون به این فرضیه معتقدم که اگر بتوانم کل ماجرا را یک جا ببینم خیلی راحت می توانم عمل کنم و این کار به پیدا کردن آن نقش کمک می کند البته این بصورت ناخودآگاه اتفاق می افتد.
▪ شاید اینطور باشد
خیلی از دوستان منتقد یکسری حرف ها و نقدهای کلیشه ای یاد گرفته اند که در مورد همه به کار می برند. بازی تکراری و نقش تکراری و... وقتی راجع به این حرف ها فکر می کنم برایم عجیب است بخصوص درباره خودم و نقش هایی که بازی کرده ام، شاید هم اینطور باشد.
برای خودم اعتقادات خاصی دارم
من برای خودم اعتقادات خاصی دارم. الان حدود هجده سال است که کار می کنم یعنی از سال ۶۹ شروع به کار کردم پس وقتی تا الان مانده ام یعنی اینکه بازیگری حرفه من است و به شکل تفننی به این کار نمی پردازم. امروز تعداد کارهایم آنقد زیاد شده است که آمارشان را نمی دانم پس این حرفه من است.
▪ بدون ایده آلیستی
به شکل واقع بینانه نمی توانم خیلی ایده آلیستی به این ماجرا نگاه کنم که برای فیلمنامه از یک کارگردان قابل توجه صبر کنم مگر در سال چند کار خوب و قابل توجه از نظر فراهم بودن تمام شرایط هنری فراهم می شود. با این وجود سعی کرده ام در انتخاب هایم هم بحث هنری و هم بحث مالی را در نظر بگیرم.
▪ پدرم مخالف بود
زمانیکه من کارم را شروع مردم اصلا حسی را که نسبت به بازیگران الان دارند آن موقع نداشتم. پعنی پدر خود من چندین ماه با من حرف نزد و چون بازیگر شدن برایش قابل پذیرش نبود. پدرم همیشه با خودش فکر می کرد که مثلا دختر من که درسش خوب است باید دکتر باشد یا مهندس.
▪ ویژگی های مخصوص من
هر بازیگری فیزیک و ویژگی های خاص خودش را دارد که همه جا آن ویژگی ها همراه بازیگر است یعنی من نمی توانم نگاهم، چشمانم و لبخندم را عوض کنم ولی می توانم آنها را در قالب های مختلف بیاورم. هر بازیگر وقتی می خواهد نقش را ایفا کند سعی دارد که البته رنگ ها و ریشه های آن را در شخصیت خودش پیدا کند.
▪ نقش ها را حمل نمی کنم
من به شدت خودم و زندگی و کارم را مرزبندی می کنم، واقعیتش من جزو آندسته از بازیگران نیستم که نقش را با خود حمل می کنند و خدا را شکر قدرت مجزا کردن را پیدا کردم برای اینکه اگر این اتفاق نیفتد نمی توانم تحمل کنم و شاید من به همان اندازه که کارم را دوست دارم خودم وز ندگی شخصی ام را دوست دارم.
▪ تقصیر من نیست
مجبورم انتخاب هایم را به شکل نسبی انجام دهم، مثلا می بینم که فیلمنامه این کار را فلان نویسنده نوشته و قرار است بازیگران مطرحی هم در آن بازی کنند پس ضریب اطمینانم در مورد اینکه اینکار را انجام دهم بالا می رود ولی اگر نتیجه کار خوب نشود تقصیر من نیست چرا که من تلاش خودم را انجام داده ام
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید