یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


برای آرزو یا به دنبال آرزو


برای آرزو یا به دنبال آرزو
آرزو را باید به دست آورد. پس، همیشه جلوتر از آدمهاست. با کمی تامل درمی یابیم که در جهت رسیدن و به بیانی به دست آوردن مقوله آرزو باید تلا ش و کوشش بی وقفه داشت. تلا ش بدین معنا که اساسا آرزو جلوتر از آدمهاست یا می توان گفت: جاده ای دارد که باید این جاده را طی کرد و در آنجاست که می توانیم آرزو را در آغوش گیریم. هرچند مقوله آرزو در بین عموم مردم مورد توجه قرار گرفته است و در خیلی از امور زندگی، مردم را همراهی می کند.
اما در جهت پیدایی بار ساختاری و محتوایی و مفهوم واقعی آن در آن حد و نصاب که باید باشد، کار نشده است. به عنوان مثال: وقتی از عموم مردم سوال می شود که آرزو چیست؟ اکثر افراد در جهت پاسخی درست و منطقی با مشکل روبه رو می شوند. ولی اگر سوال شود که آرزوی شما در زندگی چیست یا چه آرزوهایی را در زندگی دنبال می کنید؟ در پاسخ به این سوال جواب بهتری را می توان دریافت داشت.
بنابراین برای این مقوله (آرزو) ابتدا باید فضاسازی کرد و بعد بدان پرداخت.
در تعریف آرزو می توان گفت: آرزو یعنی آنچه که افراد در زندگی یا در دنیای هستی آرزو می کنند. یا آرزو را می توان چنین تعریف کرد: آرزو عبارت است از: یکسری خواسته ها و منویات که انسان در جهت رشد و تعالی معیارهای زندگی خود به آنها نیاز دارد، بی شک انسان در هر مقطعی از زمان و مکان نیاز به آرزو دارد و البته به مرور زمان نیز این آرزوها براساس شرایط و موقعیت زمانی و مکانی در تغییر است. چه اینکه انسان از بدو تولد تا سن پیری در تغییر و تحول بوده و براساس همین، عقلا یی است که بگوییم آرزوهای آن نیز قابل تغییر و تحولند. به بیانی هرچقدر رشد فکری انسان فربه تر شود، طبعا آرزوهای آن نیز بزرگتر خواهند شد. اما نکته مهم و اساسی این است که چرا ما با بار معنایی آرزو فاصله گرفته یا به بیانی اغیاریم. ولی برعکس برای انتخاب هر آرزویی آمادگی لا زم را فی الفور از خود نشان می دهیم. مهترین مساله ای که ما را از این مهم (یعنی بار معنایی و مفهومی آرزو) دور داشته است می تواند همان عدم شناخت نسبت به مقوله ای آرزو باشد و دیگر عدم انتخاب درست معیارهای زندگی و برنامه ریزی در جهت رشد این معیارها باشد. چرا که انسان وقتی می گوید: فلا ن آرزو را دارم، بی شک در جهت رسیدن به آن معیارهایی را مبنی بر رسیدن به آن آرزو انتخاب و البته برای رسیدن به آن نیز نیازمند تلا ش و کوشش شبانه روزی ضروری و حیاتی است.
یعنی فرد باید آرزو را از معیارهای زندگی بخواهد و نه زندگی را از معیارهای آرزو.
به بیانی ساده می توان چنین گفت: برای اینکه بتوانیم یک پزشک خوب یا مهندس خوب یا نویسنده یا شاعر یا بازیگر و... باشیم و این موارد را آرزو تلقی کنیم. همین انتخاب آرزو و خود انتخابی است که در زندگی کرده ایم.
ولی انتخاب معیار آرزو دلیل بر این نیست که ما به آرزو دست یافته ایم، بلکه تنها انتخاب معیار کرده ایم و طبیعی است که در جهت رسیدن به این آرزوها که ذکر آن رفت، نیاز به تلا ش و کوشش و درست استفاده کردن از فرصت ها و مولفه هایی است که در خود همین آرزوها وجود دارد که باید در جهت پیدایی آنها کوشید.
لذا در این شرایط است که ما می توانیم ابراز داریم که به فلا ن آرزو رسیده ایم. اما از این جهت که ما در انتخاب آرزوهای زندگی بدون تلا ش و کوشش انگشت اشاره خود را بر روی آنها می گذاریم، در واقع یک نوع توهم است و نه واقعیت. چه اینکه شیخ شیراز سعدی می سراید:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
دیگر اینکه انسان باید در زندگی با هدف باشد و در زوایایی می توان بیان داشت که همین هدف نیز می تواند آرزو تلقی شود. ولی در جهت نیل به آن باید اهتمام و سعه صدر به خرج داد. اما با این تفاصیل نیز می توان چنین پنداشت که درطول تاریخ، نه همه انسان ها با هدف بوده اند و نه همه انسان ها بی هدف، بلکه همیشه تعداد افراد باهدف اندک بوده والبته تعداد افراد بی هدف کثیر.
ولی آنچه که در زندگی همیشه مهم بوده و هست آن است که در زندگی بایدآرزوها یا اهداف بزرگ داشت و نه اهداف و آرزوهای کوچک. چون آرزوهای بزرگ انسان های بزرگ را در جهت فتح قله های بزرگ آرزو، می طلبد و البته آرزوهای کوچک همیشه دست یافتنی است. بنابراین نظر این قلم این است که: نگذارید / بی هدفی شما را دنبال کند / بگذار شما به دنبال هدف باشید.
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید