سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

پیمان شانگهای


پیمان شانگهای
اندیشه شکل‌گیری پیمان شانگهای به اواخر سال‌های دهه ۸۰ بر‌می‌گردد. در آن سال‌ها تغییرات زیادی در روسیه و چین در حال انجام بود. چین پس از روی آوردن به سیاست‌های دنگ شیائوپینگ آثار این تحول را شاهد بود. از سوی دیگر چینی‌ها می‌دانستند که به زودی باید کنترل هنگ‌کنگ را از دستان انگلیسی‌ها در آورند. سیاست دوگانه یک سیستم سیاسی با دو ساختار عملا‌ به آنها نشان داده بود که نمی‌توانند به اقتصاد سرمایه‌داری بی‌توجهی نمایند. روسیه مدلی مناسب از ناکارآمدی به حساب می‌آمد. آنها در عرصه اقتصادی با بحران‌های روزمره درگیر شده بودند. صف‌های طولا‌نی در برابر کلخوذها و تعاونی‌ها و ناتوانی تکنولوژیک روسیه را فلج کرده بود. روسیه فدا شده بود تا اولین کشوری باشد که در معرض آزمون اندیشه‌های مارکسیستی، صحت یا ناکارآمدی آن را نشان دهد.
چین این فرصت را داشت تا از اشکالا‌ت و نتایج نامطلوب روسیه درس بگیرد. در آن سال‌ها حزب کمونیست دو کشور در معرض چالش‌های عمیقی قرار داشتند. با مرگ برژنف و آمدن چهره‌های کهنه کار اما کوتاه‌مدت مانند آندره پوف نوبت به جوانانی رسید که در درک ناکامی‌ها شهامت بیشتری داشتند. برژنف برای روس‌ها بدترین انتخاب بود. اگر روند تغییرات پس از خروشچف به کسی مانند گورباچف ختم می‌شد شاید شوروی شاهد چنین رویدادهایی نمی‌شد. اما این طنز تاریخ است، آدم‌ها همواره در زمان مناسب به مقصد نمی‌رسند. اگر گورباچف روند تغییرات را پس از خروشچف ادامه می‌داد شاید امروز روسیه یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان و در عین حال با همان وسعت قدیم بود. در کنار روسیه، چین هم پس از تحولا‌ت گروه چهار در حال تجربه‌های نوینی بود. چین درگیر آموزه‌های دنگ و مدل‌هایی بود که اصلا‌ح‌طلبانی چون زائو زیانگ دنبال می‌کردند. اما چینی‌ها نمی‌خواستند پیچ شیر را به یکباره باز کنند. لذا در میدان <تیان آن من> بدون ذره‌ای تردید کار دانشجویان را خاتمه بخشیدند.
دو کشور دریافته بودند که نمی‌توانند به تنهایی در برابر قدرت مطلقی که در جهان غرب طلوع کرده بایستند. در آن زمان فرمول کاهش تنش در دستورکار دو کشور قرار گرفت. زمان هم برای تغییرات مناسب به نظر می‌رسید. آندره گرومیکو وزیر خارجه شوروی پس از ۳۰ سال با مساعدت جناب عزرائیل از صحنه بیرون رفته بود. چئون لا‌ی نیز جای خود را به جوانانی داده بود که امثال <زمین> در مکتب آنان رشد یافته بودند. در نظر آنان ببر کاغذی خطرناک‌تر از خرس بزرگ می‌نمود. شاید تداوم همان باورها بود که در ابتدای دهه نود تردیدها را به کناری زد و مقدمات پیمان شانگهای با حضور پنج کشور روسیه، چین، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان در سال ۱۹۹۱ فراهم شد. ازبکستان نیز سپس به این کشورها افزوده شد. کمی بعد در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ ایران، هندوستان، پاکستان و مغولستان به‌عنوان ناظر به این مجموعه افزوده شدند. نگاهی به نام کشورهایی که این پیمان را شکل داده‌اند روشن می‌سازد که آنها قابلیت آن را دارند تا در دهه‌های آینده یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های بین‌المللی انرژی و اقتصادی جهان را شکل دهند. چین و روسیه دارای ارتشی بسیار قدرتمند و با اقتصادی رو به جلو هستند.
در این میان جای چین با دیگر دولت‌های این پیمان متفاوت است. چین به زودی به قدرت اول اقتصاد جهان بدل خواهد شد. ایران و روسیه دارای بالا‌ترین ظرفیت انرژی در این میان هستند. ایران رتبه سوم ذخیره نفتی جهان و رتبه دوم گاز جهان را در کنار روسیه که دارای رتبه اول گاز و از کشورهای دارای نفت جهان است عهده‌دار است. از نظر جمعیتی نیز هند و چین در کنار ایران و روسیه نفوس قابل ملا‌حظه‌ای را در بر می‌گیرند. به این معادله باید رشد اقتصادی خیره‌کننده دو کشور چین و هند را نیز اضافه نمود. در میان کشورهای این پیمان، روسیه، چین، هند و پاکستان دارای سلا‌ح هسته‌ای بوده و کشورهای ایران و قزاقستان از ظرفیت هسته‌ای صلح‌آمیز برخوردار هستند. در زمینه اقدامات فضایی، هندوستان، چین، روسیه و قزاقستان جایگاه معتبری در جهان دارند. با یک محاسبه معمولی می‌توان فهمید که جایگاه این پیمان در کجا قرار دارد. بدون تردید ایران باید از این مزیت در جهت مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی سود برد. کشورهایی چون پاکستان و هندوستان به صورت راهبردی نمی‌توانند با غرب روابط دوستانه‌ای را پایه‌ریزی نمایند. هندوستان از سیاست اعتلا‌ی منطقه‌ای و سلطه نظامی تبعیت نمی‌کند. ساخت قدرت در هندوستان به آمریکا اجازه نمی‌دهد تا از هند به عنوان یک شریک نظامی استفاده نماید. پاکستان هیچگاه برای غرب دوستی وفادار نبوده است. روابط قومی و ساختار ایلیاتی در کنار علقه‌های مذهبی، همیشه پاکستان را با جمعیتی متنفر از اسرائیل و غرب نگه داشته است.
پاکستانی‌ها همیشه در معرض این اتهام قرار داشته‌اند که از آمریکا پول می‌گیرند و در مقابل با القاعده و طالبان مماشات می‌کنند. چین مهم‌ترین دشمن استراتژیک آمریکا به حساب می‌آید. فشارهای بین‌المللی در آستانه بازی‌های المپیک و مانورهای تبتی‌ها چیزی نیست که چینی‌های کینه‌توز به‌راحتی فراموش نمایند. ایران کشوری است که در ۳۰ سال گذشته بالا‌ترین سطح تنش را با آمریکا داشته است. روسیه در ماجرای گرجستان و سپر دفاع موشکی در لهستان اوج مخاصمه و نزاع با آمریکا را درک کرده است. در حالی که آمریکایی‌ها ناوهای خود را به گرجستان اعزام کرده‌اند، ونزوئلا‌ به روسیه اجازه داده ناو هواپیمابر خود را در کنار آب‌های ساحلی آمریکا مستقر سازد. اینک ما به دهه ۶۰ و مجادلا‌ت کندی و خروشچف بازگشته‌ایم!
تمام این ماجراها نشان می‌دهد که قدرت در جهان در حال جابه‌جایی ظریف و آرامی است. جایی که قدرت ملت‌ها، توان مالی فراوان، اقتصاوی پویا و نیروی بازدارندگی معنا می‌یابد. این است پیمان شانگهای.
فیاض زاهد
منبع : روزنامه اعتماد ملی