یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

زندگی و تجربه سیاسی سیدحسین فاطمی


زندگی و تجربه سیاسی سیدحسین فاطمی
سیدحسین فاطمی یکی از شخصیت‌ها و سیاستمداران مشهور ایران معاصر است که با عنوان دکتر حسین فاطمی شناخته می‌شود. در قسمت شمالی و به موازات بلوار کشاورز، خیابانی به نام وی نامگذاری شده است. ‌دکتر حسین فاطمی کیست؟ سیدحسین در سال ۱۲۹۶ شمسی در نائین متولد شد. روز تولدش مصادف با روز دهم محرم و عاشورای حسینی بود. پدرش سیدعلی‌محمد معروف به سیف‌العلما از روحانیون معروف نائین و مادرش سیده‌طوبی دختر حجت‌الا‌سلا‌م خادم‌العلوم بود. سیدحسین در کنار سه برادر (مصباح، نصرالله سیف‌پور، معصومی) و یک خواهر (بانو سلطنت) رشد یافت و متاثر از فضای مذهبی خانواده‌اش بود. ‌ تحصیلا‌ت ابتدایی سیدحسین در دبستان <گلزار نائین> طی شد و سپس همراه سیف‌پور، برادر بزرگترش به اصفهان رفت و در دبیرستان سعدی اصفهان تحصیلا‌ت خود را تداوم بخشید. ‌ سیف‌پور که در کالج انگلیسی اصفهان تدریس می‌کرد از حسین خواست که تحصیلا‌ت خود را در این کالج ادامه دهد و مطابق اطلا‌عات موجود دیپلم ادبی گرفت. نصرالله سیف‌پور در اصفهان مدیریت و صاحب‌امتیازی روزنامه باختر را در اختیار داشت و سیدحسین با فعالیت در این روزنامه، نخستین تجربیات روزنامه‌نگاری را کسب کرد. ‌ سیدحسین در سال ۱۳۱۶ شمسی عازم پایتخت شد و با روزنامه <ستاره> که از روزنامه‌های مستقل و آزادیخواه عصر رضاشاهی بود، همکاری کرد و در نهایت با حقوق ماهیانه ۲۰ تومان، سردبیری آن را به عهده گرفت. ‌ وی مدتی بعد و پس از اصرار برادرش- نصرالله- به اصفهان برگشت و مدیریت روزنامه <باختر> را عهده‌دار شد. او در انتقاد از مجلس دوره رضاشاه، پارلمان ایرانی را ناکارآمد و به نوعی خیمه‌شب‌بازی واقعی دانست و به همین دلیل توسط شهربانی وقت زندانی شد و با افراد شرور هم‌بند. ‌ با استعفای رضاشاه از سلطنت در سال ۱۳۲۰ شمسی و با رواج فضای باز سیاسی و ضعف حکومت، سیدحسین از زندان آزاد شد و به تهران آمد. حسین فاطمی روزنامه باختر را در تهران و در سال ۱۳۲۱ منتشر کرد. فاطمی در اولین سرمقاله روزنامه باختر روز یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۲۱ شمسی و با عنوان <خدا- ایران- آزادی>‌اینگونه نوشت:‌ <هدف اصلی و بزرگ ما خدمت به ایران و آزادی است. پشتیبان ما اول خدا، دوم افکار عمومی و سوم دوستان ما یعنی دسته ماست. ما هتاکی نمی‌کنیم و از جاده عفاف و نزاکت قدم بیرون نمی‌‌گذاریم ولی با بی‌باکی حمله می‌کنیم. بدون ترس،‌ستیز می‌زنیم. پرده از روی حقایق برمی‌گیریم و رشید در این میدان بازی می‌کنیم. ‌ ... بالا‌خره باید برویم به نزد پدران. می‌شود با روی سیاه رفت؟ ماییم و آیندگان. با خفت و خواری می‌توان در گور خفت؟ نه... ما ایرانی هستیم؛ حافظ استقلا‌ل ایران. با تمام قوا می‌کوشیم این وظیفه را انجام دهیم و امانت را صحیح و سالم به آیندگان تحویل می‌نماییم. ‌ اول وسیله ما و بهتر اسلحه ما برای حفظ ایران، داشتن آزادی است. طبقه‌ای مخصوص و عده‌ای معین قادر به حفظ مملکت نیستند. این دهاتی‌ها، بیسوادها و این پابرهنه‌ها حافظ حقیقی مملکت هستند. هرکس آزادی مشروع ملت ایران را محدود کند و به استقلا‌ل ایران لطمه بزند خائن و پلید است.> سیدحسین فاطمی در شماره ۲۰۰ روزنامه باختر که در روز پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۲۲ انتشار یافت در سرمقاله اعتراضی خود تحت عنوان <یا مرگ یا زندگی>، نوشت:‌ <این دوراهی‌ای است که امروز ملت ایران باید انتخاب کند... غیر از این دو، راهی ندارد... حیف است این نژاد که سرور و سالا‌ر دنیا بوده منقرض شود و فردا در ستون گزارش گیتی بنویسند استبداد و ارتجاع،‌ملت ایران را کشت.> این سرمقاله در حالی منتشر شد که دولت علی سهیلی لا‌یحه مطبوعات را برای تصویب به مجلس سیزدهم شورای ملی ارائه کرد. فاطمی این لا‌یحه را زمینه‌ساز تحدید مطبوعات دانست. او در این سرمقاله خطاب به نمایندگان مجلس در این خصوص با صراحت گفت:‌<همکاران سرافعی را بکوبید. نگذارید زنده بماند. دولت سهیلی آخرین ضربت را بر پیکر مشروطیت ایران زد و برای اختناق مطبوعات و برای خفه کردن ملت ایران، لا‌یحه شوم تحدید مطبوعات را پیش از ظهر امروز به مجلس داد.> البته در روز ۲۶ خردادماه همان سال علی‌اصغر حکمت وزیر دادگستری و زین‌العابدین رهنما معاون نخست‌وزیر در اعتراض به این لا‌یحه استعفا دادند. در نهایت به علت اینکه فوریت این لا‌یحه از سوی مجلس پذیرفته نشد، نخست‌وزیر درخواست استرداد آن را مطرح کرد. ‌ سفر به پاریس سیدحسین فاطمی در سال ۱۳۲۳ شمسی عازم اروپا شد. گفته شده که وی در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و با نوشتن تزی تحت عنوان <وضع کار در ایران>‌از دانشگاه پاریس،‌دکتری گرفت. همچنین گفته شده است که وی دیپلم مدرسه هوت اهود انترناسیونال را به ضمیمه دیپلم روزنامه‌نگاری کسب کرده است. فاطمی پس از سه سال و چند ماه در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت اما قرائن و شواهد نشان می‌دهد که حسین فاطمی، دارای مدرک دکتری نیست و اخذ مدرک دکتری از سوی وی در دانشگاه پاریس صحت ندارد. ‌ یکی از تاریخ‌نگاران مسن ایرانی هم در گفت‌وگو با نگارنده گفت <ما به فاطمی لقب شهید داده‌ایم، چه اشکالی دارد که همچنان به او دکتر بگوییم.> علا‌وه بر این مورد، دکتر غلا‌محسین صدیقی وزیر کشور دولت مصدق نیز گفته بود در دکتری ما جای سوال زیادی است. فاطمی در زمان اقامت خود در پاریس با برخی نشریات فارسی چاپ ایران از جمله <ستاره> و <مرد امروز> همکاری داشت و مقالا‌ت خود را از طریق پست ارسال می‌کرد. یکی از وقایع این دوران که فاطمی را به شدت متاثر کرد ترور دوستش محمد مسعود مدیر روزنامه <مرد امروز> در سال ۱۳۲۶ و در خیابان اکباتان تهران بود. حزب توده پس از درج مطلب محمد مسعود علیه اشرف خواهر شاه در مورد خرید پالتوی پوستی گران‌قیمت، به ترور مسعود دست زد تا افکار عمومی خانواده سلطنتی را عامل ترور بدانند. محمود مسعود از روزنامهنگاران تندرو و رادیکالی بود که در زمان نخست‌وزیری احمد قوام‌السلطنه در روزنامه‌اش نوشت: <برای خدمت به مملکت و جامعه تعهد می‌دهد یک میلیون ریال به ضارب یا ورثه کسی بپردازد که قوام‌السلطنه را در زمان زمامداری یعنی قبل از سقوط کابینه معدوم کند.> ‌ فاطمی در یکی از مقالا‌ت ارسالی خود از پاریس نوشته بود: <اوضاع ایران، بسیار بر یأس و ناامیدی من می‌افزاید زیرا این زمامداران ما اصلا‌ دنیا را نمی‌بینند و حتی اخبار یومیه را هم نمی‌خوانند. حساب اینها صددرصد غلط است و اطمینان دارم که تمام اعمال و حرکات‌شان ضدملت و مملکت است.> بازگشت به ایران و انتشار روزنامه باختر امروز سیدحسین فاطمی چند ماه پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۷، درصدد برآمد روزنامه‌ای منتشر کند. بالا‌خره او در روز ۸ مرداد ۱۳۲۸ اولین شماره روزنامه <باختر امروز>‌را منتشر کرد. فاطمی در اولین سرمقاله این نشریه با عنوان یا مرگ یا آزادی اعلا‌م کرد که باخترامروز با همان تهور و جسارت باختر از مصالح پابرهنه‌ها دفاع خواهد کرد. در این سرمقاله، فاطمی گفت که آزادی سرچشمه اقوام متمدن است ولی برای مردم ما حکم خواب و وهم پیدا کرده و مردم فقط با استبداد و تجاوز عده‌‌ای آشنا هستند. در روز ۲۲ مهرماه ۱۳۲۸، دکتر محمد مصدق به همراه ۲۰۰ نفر معترض به روند انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی به سمت دربار حرکت کردند. در این روز و در ادامه حرکت اعتراضی مذکور، ۲۰ نفر از اعتراض‌کنندگان از جمله دکتر محمد مصدق، حسین فاطمی (مدیر روزنامه باختر امروز)،‌احمد ملکی (مدیر روزنامه ستاره)، ابوالحسن عمیدی‌نوری (مدیر روزنامه داد)، حسین مکی، حائری‌زاده، دکتر بقایی،‌عبدالقدیر آزاد و مهندس زیرک‌زاده در کاخ شاه متحصن شدند. چند روز بعد و در روز ۲۶ آبان ماه دکتر مصدق و سایر تحصن‌کنندگان به دلیل دخالت نکردن شاه در امور انتخابات اجراشده توسط دولت ساعد، بدون اخذ نتیجه به تحصن خود خاتمه دادند. ‌ در روز هفتم آبان ماه همان سال، دکتر مصدق شدیدا نسبت به روند برگزاری انتخابات مجلس سنا اعتراض کرد و گفت که به این مجلس‌اعتماد ندارد. در روز سیزدهم آبان عبدالحسین هژیر وزیر دربار در مسجد سپهسالا‌ر با شلیک ۳ گلوله از سوی حسین امامی (عضو فداییان اسلا‌م) ترور و به سختی مجروح شد. بعد از اجرای آن ترور، حکومت نظامی برقرار شد و بقایی، عبدالقدیر آزاد، حائری‌زاده و چند نفر دیگر بازداشت شدند و دکتر مصدق طبق دستور فرماندار نظامی به احمدآ‌باد تبعید شد. ‌ چندی بعد با حضور منتقدان دولت وقت از قبیل فاطمی،‌ ملکی،‌حائری‌زاده و عبدالقدیر آزاد در احمدآباد و بعد از بحث و بررسی‌های زیاد، جبهه ملی در روز ۲۱ آبان ماه ۱۳۲۸ تشکیل شد. در این جبهه، حزب ایران از جمله (ملکی، سنجابی و صالح)، حزب پان‌ایرانیست (پزشکپور و داریوش فروهر)، حزب مردم ایران (نخشب)، حزب زحمتکشان ملت ایران (بقایی و مکی)،‌مجمع مسلمانان مجاهد و تعدادی از بازاریان،‌کارگران و دانشگاهیان عضویت داشتند و دکتر محمد مصدق به عنوان لیدر جبهه معرفی شد. در انتخابات دوره شانزدهم مجلس در حوزه انتخاباتی تهران، چندین نفر از کاندیداهای جبهه ملی همچون مصدق، بقایی، حائری،‌عبدالقدیر آزاد و مکی نیز انتخاب شدند. ‌ در این دوره فاطمی همچنان از آزادی و استقلا‌ل و مبارزه با استعمار نوشت و از فواید کار دسته‌جمعی سیاسی در قالب حزب و جبهه سخن می‌گفت. در بهار سال ۱۳۲۹، فاطمی ۳۳ ساله با توصیه دکتر مصدق با پریوش سطوتی دختر ۲۲ ساله سرهنگ سطوتی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری شد به نام سیدعلی. در روز هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ دکتر مصدق از سوی پارلمان به نخست‌وزیری برگزیده شد تا مصوبه ملی شدن صنعت ایران را به سرانجام برساند. ‌ دکتر مصدق سپس وزرای پیشنهادی خود را بدون مشورت با جبهه ملی معرفی کرد و در روز پانزدهم‌همین ماه حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز را به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی نخست‌وزیری تعیین کرد. ‌ معرفی بدون مشورت وزرا و سپس انتصاب فاطمی به عنوان معاونت نخست‌وزیری، اعتراض شدید اعضای جبهه ملی و سایر منتقدان و مخالفان را برانگیخت. ‌ میراشرافی (مدیر روزنامه آتش)، پاینده (مدیر صبای اصفهان)، فریدپور (مدیر مردم)، محسن بگدلی (مدیر شلا‌ق) و بیوک صابر (مدیرعدالت) از جمله منتقدانی بودند که می‌گفتند سیدحسین فاطمی به هیچ وجه موازین مذهبی را رعایت نمی‌کند، در جلسات خوشگذرانی محمود مسعود شرکت می‌کند و نسبت به مسائل ایران آگاهی ندارد. ‌ برخی روزنامه‌نگاران، یک بیوگرافی را به چاپ رساندند و دکتر فاطمی را عامل سرسپرده انگلیس معرفی کردند. روزنامه‌های منتسب به حزب توده نیز به دکتر مصدق اتهام آمریکایی بودن می‌زدند و یکی از دلا‌یل مدعای خویش را انتصاب دکتر فاطمی می‌دانستند. دستگیری نواب‌صفوی در دوره نخست‌وزیری دکتر مصدق سیدمجتبی نواب‌صفوی رهبر گروه فداییان اسلا‌م توسط نیروهای انتظامی دستگیر و زندانی شد. وی در زمان دستگیری گفت که حکومت ایران باید توسط خلیفه مسلمان اداره شود. دو روز پس از دستگیری نواب‌صفوی، فداییان اسلا‌م اعلا‌میه صادر کردند و اظهار داشتند که اگر یک مو از سر نواب‌صفوی کم شود خیلی‌ها را می‌کشیم. جلسات کابینه در منزل دکتر مصدق اغلب جلسات هیات دولت در دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق ‌به علت کهولت سن و کسالت رئیس کابینه، ‌در منزل وی تشکیل می‌شد. با توافق نخست‌وزیر و محمدرضا شاه مقرر شد دکتر حسین فاطمی، محتوای مذاکرات جلسات هیات دولت را به اطلا‌ع شاه برساند. ‌ در یکی از این جلسات، شاه به دکتر فاطمی می‌گوید دکتر مصدق به لحاظ کهولت، سختی کار و فرسوده شدن نیاز به استراحت دارد. به نظر من جا دارد ضمن تجلیل فراوان از وی، شخص فعال دیگری از همکارانش مانند شما جای او را بگیرد تا بتوانید این نهضت را ادامه دهید. ‌ دکتر فاطمی ضمن رد این پیشنهاد، عین مطالب مطرح‌شده را برای دکتر مصدق بازگو کرده است. سابقه ملا‌قات محمدرضاشاه و فاطمی به پیش از این و به دوره نخست‌وزیری سپهبد رزم‌آرا برمی‌گشت. فاطمی در روزهای قبل از اعدامش، خاطراتش را نوشته و از جمله گفته بود که با اطلا‌ع جبهه ملی در ماه‌های آخر کابینه رزم‌آرا برای کوبیدن او با شاه تماس داشته و گاه و بیگاه او را دیده است. بعد از انتخاب دکتر مصدق به نخست‌وزیری، شاه خطاب به فاطمی گفته بود پیشوا هم که آمد. پیشوا اصطلا‌حی بود که دکتر فاطمی به کار می‌برد و دکتر مصدق را در مقالا‌تش پیشوا می‌خواند. این ملاقات‌ها بود که مستند دکتر فاطمی در دفتر خاطراتش قرار گرفت و با صراحت نوشت: <از همه مهمتر آنها که کم و بیش روحیه شاه را مطالعه کرده‌اند، خوب می‌دانند که یک نوع تردید و جبن طبیعی همیشه بر او غلبه دارد.> در روز نهم شهریور ۱۳۳۰ و پس از لا‌ینحل ماندن مذاکره ایران و انگلیس در خصوص توافق بر سر میزان غرامت پرداختی ایران به انگلیس، دکتر مصدق طی نطقی رادیویی با اشاره به موضوع ملی شدن صنعت نفت از ملت ایران تشکر کرد و افزود که انگلیس می‌خواهد از نظر اقتصادی دولت را در مضیقه بگذارد و با دوستان ایرانی خود مشغول نفاق‌اندازی است. در روز ۲۵ آذرماه ۱۳۳۰، حسین فاطمی از معاونت نخست‌وزیری استعفا کرد تا به‌عنوان کاندیدای تهران در انتخابات دور هفدهم مجلس شورای ملی شرکت کند. نتایج انتخابات دوره هفدهم مجلس در روز ۱۸ بهمن‌ماه آن سال اعلا‌م شد و دکتر فاطمی یکی از ۱۲ نماینده برگزیده حوزه پایتخت بود. مراسم سالگرد محمد مسعود در روز ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ بر مزار وی واقع در ظهیرالدوله تهران برگزار شد و از فاطمی به‌عنوان دوست مسعود تقاضا شد در این مراسم، سخنرانی کند. فاطمی حین سخنرانی مورد حمله مهدی عبدخدایی (عضو نوجوان فداییان اسلا‌م) قرار گرفت و بر اثر این ترور مجروح شد و به بیمارستان نجمیه (بانی آن مادر دکتر مصدق) واقع در خیابان جمهوری امروزی انتقال یافت. ضارب ۱۶ ساله دکتر فاطمی به سرعت دستگیر شد. سیدحسین فاطمی در اولین سرمقاله باختر امروز پس از ترور خود با پیش‌داوری، اجرای این ترور را به نهاد امنیتی انگلیسی نسبت داد. وی در این سرمقاله نوشت: <این گلوله اینتلیجنت‌سرویس بر پایداری و استقامت من صد چندان افزود... من نمی‌دانم دولت چرا می‌ترسد از اینکه به مردم بگوید در یک جنگ بزرگ مرگ و زندگی وارد شده‌ایم.> فاطمی در راه انتقال به بیمارستان گفته بود: <دیدید بالا‌خره انگلیسی‌ها مرا کشتند.> عبدخدایی در سال گذشته با سایت <تبیان> گفت‌وگویی داشت. وی در این گفت‌وگو انگیزه خود را از ترور فاطمی به‌نوعی به پرهیز دکتر مصدق و کابینه وی برای اعلا‌م حکومت اسلا‌می نسبت داده است. عبدخدایی همچنین مدعی شده که طبق کد شماره ۳۲ کلیسای حکیم اصفهان، سیدحسین فاطمی یک بار مسیحی شده است و نهاد امنیتی دولت وقت ایران در گزارشی به تاریخ ۱۰ بهمن‌ماه ۱۳۲۷ اعلا‌م کرده که <شرکت نفت ایران و انگلیس> به دکتر فاطمی ماموریت داده حزبی در برابر حزب توده بسازد و هزینه انتشار آن هم از سوی شرکت مذکور مورد پذیرش قرار گرفته است و به وی توصیه شده با اشخاص رادیکالی همچون آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق تماس بگیرد. با این حال بررسی ادعاهای عبدخدایی در سال گذشته، می‌تواند اقدامی قابل توجه و روشنگر باشد اما به هر رو خلیل طهماسبی از اعضای برجسته فداییان اسلا‌م نسبت به این ترور ابزار انزجار نمود. پدر عبدخدایی که درجه اجتهاد داشت نیز از عمل فرزندش اعلا‌م انزجار کرده و در نامه‌ای به سیدحسین فاطمی، او را به جده‌اش سوگند داده است که از قصاص فرزند ضاربش صرف‌نظر کند. البته فاطمی از ترور جان سالم به در برد اما هنگام بستری شدن در بیمارستان نجمیه، به علت ریخته‌شدن آب‌جوش کیسه آب بر بدنش، دچار سوختگی شدید شد و مدتی بعد برای مداوا عازم آلمان شد. هنگام معالجه در آلمان، عبدالحسین مفتاح کنسول ایران در هامبورگ مورد توجه فاطمی قرار گرفت و چند ماه بعد در زمانی که فاطمی وزیر خارجه شد مفتاح را به‌عنوان معاون خود برگزید. از آنجا که فاطمی به علت ترور و سوختگی ناشی از آب نمی‌توانست در جلسات کابینه به‌طور مستقیم شرکت کند لذا عبدالحسین مفتاح به‌جای فاطمی در این جلسات شرکت می‌کرد. ادعا می‌شود که مفتاح خبرهای کابینه دکتر مصدق را به انگلیسی‌ها انتقال می‌داد. سیدحسین فاطمی چگونه وزیر خارجه شد؟ ‌ در روز پنجم مرداد ۱۳۳۱، وزرای پیشنهادی دولت جدید دکتر مصدق به مجلس معرفی شدند و در این میان حسین نواب به سبب خدماتش در دیوان لا‌هه هلند، وزیر خارجه شد. ‌ دو رخداد موجب کناره‌گیری نواب از مقام وزارت شد؛ اول اینکه بر اساس گزارشی، مصدق اطلا‌ع یافت که غلا‌م‌عباس آرام مقام عالی‌رتبه وزارت خارجه دارای اصل و نسب پاکستانی است و با مخالفان دولت (دکتر مصدق) نیز ارتباط دارد. دکتر مصدق از نواب خواست که <آرام> را به محل دیگری منتقل کند اما نواب در پاسخ به دکتر مصدق گفت نمی‌تواند اصول و مقررات وزارتخانه را زیر پا بگذارد و حیثیت مقامات وزارت خارجه را بازیچه شایعه‌پردازی‌ها کند. واقعه دوم آن است که دکتر مصدق از نواب خواسته بود ترتیب قطع رابطه سیاسی ایران و بریتانیا را فراهم کند و سفارت آن کشور در تهران را تعطیل کند. در هر دو مورد حسین نواب، حاضر به پذیرش گفته‌های رئیس خود نمی‌شود و در روز ۱۷ مهرماه استعفا می‌دهد. سپس سیدحسین فاطمی وزیر خارجه شد و در روز ۳۰ مهرماه همان سال قطع رابطه سیاسی ایران و انگلیس از سوی ایران تحقق یافت. از این زمان مساله غرامت ایران به طرف انگلیسی در قضیه ملی کردن شرکت نفت ایران و انگلیس به نتیجه مشخصی نرسید و برخی از اعضای با نفوذ جبهه ملی از جمله بقایی و حائری‌زاده به مخالفان سرسخت دکتر مصدق تبدیل شدند. حائری‌زاده نماینده مجلس، در نطقی اظهار امیدواری کرد که با همت ایران به حکومت بوقلمون‌ها خاتمه داده ‌شود و کشتی ایران به ساحل نجات برسد. وقایع ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ‌ در ماه‌های منتهی به مرداد ۱۳۳۲، نزاع مخالفان و موافقان دولت دکتر مصدق به اوج رسید و دکتر مصدق برای مقابله با نمایندگان منتقد مجلس به رفراندوم متوسل شد. در حالی‌که دولت، مشروعیت خود را از مجلس گرفته بود، دکتر مصدق با اتکا به رای مردم در رفراندوم، مجلس را در روز ۲۵ مرداد منحل کرد. محمدرضا شاه در روز ۲۲ مردادماه به‌طور محرمانه فرمان عزل دکتر محمد و فرمان نخست‌وزیری سرلشکر زاهدی را امضا کرد و با عنوان استراحت به رامسر سفر کرد. فرمان عزل دکتر مصدق در ساعات اولیه بامداد ۲۵ مرداد توسط سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاه به دکتر مصدق ابلا‌غ شد اما دکترمصدق پس از تحویل این ابلا‌غ و ارائه رسید، دستور توقیف نصیری را صادر کرد. در آن شب دکتر فاطمی وزیر خارجه و مهندس حق‌شناس وزیر رفاه دستگیر شدند ولی با دستگیر شدن نصیری، صبح روز ۲۵ مرداد، دولت طی اعلا‌میه‌ای شکست کودتای نظامی را اعلا‌م کرد. در همین ساعات شاه به اتفاق همسرش از رامسر به بغداد رفت. در بعدازظهر همان روز، میتینگی از طرفداران دکتر مصدق در بهارستان برگزار شد و فاطمی که از زندان آزاد شده بود علی‌رغم میل برگزارکنندگان میتینگ، پشت تریبون قرار گرفت و دربار پهلوی را کانون فسادی نامید که با اراده مردم منهدم شده است. فاطمی در ادامه گفت که فرزند پهلوی می‌خواست به جنگ خدا و ملت برود ولی خدا او را به زمین زد. وی خواستار لغو حکومت سلطنتی شد. در قطعنامه این میتینگ، تشکیل شورای موقت سلطنت توصیه شد. در همین روز، افراد حزب توده نام خیابان‌های تهران را تغییر داده و تمام روزنامه‌های آنها خواستار لغو نظام سلطنتی شدند. در عین حال دکتر مصدق در صبح روز ۲۵ مرداد هیات دولت، اعضای کابینه را از موضوع فرمان عزل خود باخبر نکرد. ‌ حسین فاطمی به‌عنوان وزیر خارجه به سفارتخانه‌های ایران در خارج اعلا‌م کرد که شاه از سلطنت خلع شده و نباید مورد استقبال قرار گیرد. فاطمی همچنین در ۳ سرمقاله پی‌درپی روزنامه باختر امروز به صورت شدیداللحنی علیه دربار پهلوی قلم زد. پس از دستگیری فاطمی، سخنرانی وی در بهارستان، تلگراف او به سفارتخانه‌های ایرانی در مورد عدم‌استقبال از شاه و ۳ سرمقاله چاپ‌شده دلا‌یل اتهام او را برشمرده شد و به جرم برهم زدن اساس حکومت و سلطنت مشروطه ایران در صبحدم روز ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۳۳ تیرباران شد. آخرین سخنان او قبل اعدام نیز <پاینده باد ایران و زنده‌باد دکتر مصدق بود.> آمریکایی‌ها که تصور می‌کردند احتمال کمونیستی شدن ایران و تسلط حزب چپ‌گرای توده بر ایران وجود دارد دست به کار شدند و با فرماندهی کرمیت روزولت که به ایران اعزام شده بود نیروهای مخالف دکتر مصدق را سازماندهی کرد و در نهایت دولت دکتر مصدق با این کودتا در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرنگون شد. در روز ۲۸ مرداد همه اعضای کابینه از جمله دکتر فاطمی در منزل دکتر مصدق حضور داشتند. با هجوم برخی نظامیان طرفدار سلطنت به منزل رئیس کابینه، ترس اعضای هیات دولت را فرا گرفت. در این میان حسین فاطمی قبل از هجوم نهایی، از منزل دکتر مصدق خارج شد اما نوع خارج شدن وی از آن مکان حیرت‌برانگیز است؛ چه مطابق گفته خدمتکار دکتر مصدق، دکتر فاطمی از اتاق دکتر مصدق خارج شد و به آن خدمتکار گفت من به داخل اتاق برمی‌گردم و شما در بزنید و بگویید همسرتان با تلفن زنگ زده و گفته خود را به منزل برسانید. بعدازظهر آن روز دکتر مصدق و اطرافیان او تسلیم حکومت شدند اما حسین فاطمی در خانه‌ای واقع در تجریش که توده‌ای‌ها در اختیارش گذاشتند زندگی مخفیانه‌ای را تا روز ۶ اسفند ۱۳۳۲ یعنی روز دستگیرشدنش آغاز کرد. آیا ایده ملی شدن صنعت نفت از فاطمی بود؟ دکتر محمد مصدق مدت‌ها پس از اعدام فاطمی ۱۳۳۳۳) در نوشته‌‌ای آورده است: <اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به وطن شده باید از کسی که اول آن پیشنهاد را نمود تشکر کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است که روزی در خانه جناب آقای نریمان پیشنهاد خود را داد و عمده نمایندگان جبهه ملی حاضر در جلسه آن را به اتفاق آرا تصویب نمودند. رحمه‌الله علیه که در طول مدت همکاری با اینجانب حتی یک ترکاولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.> در عمل، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که گفته دکتر مصدق صحیح نیست. همچنان‌که پیش از این آمد جبهه ملی در آبان ۱۳۲۸ تشکیل شد. سال‌ها قبل از آن غلا‌محسین رحیمیان نماینده مجلس چهاردهم شورای ملی در سال ۱۳۲۳، برای اولین‌بار طرحی برای لغو یک‌طرفه امتیاز نفت جنوب به مجلس ارائه کرد و خواستار ملی شدن صنعت نفت ایران شد. رحیمیان طرح خود را برای اطلا‌ع و تایید به دکتر محمد مصدق، دیگر نماینده مجلس چهاردهم رساند ولی دکتر مصدق در همان سال ۱۳۲۳ در خطاب به رحیمیان گفت <مگر می‌شود نفت را ملی کرد؟> فاطمی و آزادی دکتر فاطمی که در طول دوره قبل از کسب قدرت،خواهان آزادی مطبوعات بود و با هرگونه محدود شدن مطبوعات به شدت مخالف بود در دوره دولت دکتر مصدق از یکی از مقام‌های دولتی خواست که یک نشریه را توقیف کند. اما آن مقام دولتی گفته بود مگر شما (فاطمی) وقتی که روزنامه خودت را توقیف می‌کردند نمی‌گفتی کار بدی است؟ این رفتارهای دوگانه فاطمی هنگام کسب قدرت تامل‌برانگیز است و به هیچ‌وجه اطلا‌عی در دست نیست که دکتر فاطمی با اعلا‌م حکومت نظامی از سوی دولت دکتر مصدق مخالفت کرده باشد. این عدم‌مخالفت نیز سوال‌برانگیز است چراکه فاطمی همواره در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ با اعلا‌م حکومت نظامی مخالفت می‌کرد و آن را با آزادی مغایر می‌دانست اما وی در زمان دولت دکتر مصدق در مورد اعلا‌م حکومت نظامی سکوت کرد. به هر جهت فاطمی در صبحگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در حالی‌که تب داشت و بیمار بود اعدام شد و نشریاتی همچون لوموند و نیوزویک خبر اعدام فاطمی با حالت بیماری را گزارش دادند. پس از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می و با همت مصطفی چمران که از حامیان جبهه ملی بود، خیابان آریامهر تهران به دکتر حسین فاطمی تغییر نام داده شد و همچنان این خیابان به اسم فاطمی شناخته می‌شود.
یوسف ناصری
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید