یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

خواست اروپا، گذشت ایران از حق خود نیست


خواست اروپا، گذشت ایران از حق خود نیست
یك جمله معروف به تاریخ سیاست خارجی آمریكا و اروپا پیوسته كه در آن نشان از اراده ای است كه منطق بین المللی در خود دارد: من متقاعد نشدم. یا I’m not convinced جمله ای است كه یوشكا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان زمان جنگ عراق خطاب به رامسفلد وزیر دفاع آمریكا گفت و نه نهایی آلمان برای حضور در جنگ بود. دیپلمات برجسته آلمانی كه برای سفری چهار روزه به تهران آمده بود، نخستین كسی بود كه حاضر شد درباره چرایی و چگونگی بی اعتمادی بر سر پرونده هسته ای و بویژه در دور نخست مذاكرات ایران و اروپا صحبت كند، ضمن این كه اوضاع فعلی مسیر پرونده ایران را به چالش كشیده و نقد خود را آشكارا اعلام می كند. فیشر جمله معروف خود را در این گفت وگو نیز به كاربرد و علاوه بر آن از مزیت های بسته پیشنهادی ۱+۵ نیز گفت و از ایران خواست تا در مسیر مقابله با شورای امنیت قرار نگیرد.
چه چیز در دور اول میان ایران و سه كشور اروپایی درست نبود كه نتیجه ای نیز از آن حاصل نشد؟
زمانی كه ما به عنوان سه وزیر خارجه از سوی كشورهای انگلیس، آلمان و فرانسه جواب مثبت داده و به ایران آمدیم، قصد اصلی ما جلوگیری از یك بحران دیگر در منطقه پس از قضیه جنگ عراق بود. ما به طور جدی آماده بودیم كه حق مسلم ایران در دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را به رسمیت بشناسیم. در همان نامه نخست هم به این حق مهم ایران اشاره كردیم. در حال حاضر به برنامه فعلی هسته ای ایران بسیار جدی نگاه می كنیم. ایران به غنی سازی در حال حاضر نیاز ندارد چرا كه بوشهر قرارداد طولانی مدت و آماده برای تهیه سوخت و بازگرداندن پسمانده سوخت را دارد. غنی سازی هم فناوری حساسی است چرا كه وقتی بتوان اورانیوم را غنی سازی كرد می توان اراده كرد اورانیوم ۵/۳ درصد برای سوخت تهیه كرد یا آن را ادامه داد تا حد غنی سازی ۹۰ درصد و با آن سلاح تهیه كرد. عامل دوم این بود كه ایران در حال ساخت تأسیسات آب سنگین است كه قرار است در ۲۰۰۹ شروع به كار كرده و ۴۰ مگاوات برق تولید كند و در ضمن ۹ كیلوگرم پلوتونیوم تولید می كند كه مصارف ساخت تسلیحات دارد. عامل سوم این بود كه این برنامه ها مخفی بودند و حتی در ابتدا و آغاز مذاكرات ما هنوز برنامه های اعلام نشده ای بودند مانند همكاری های ایران با شبكه خطرناك عبدالقدیرخان و سانتریفوژهای پی۲ و دیگر مسائل. مشكل ما این نیست كه حق ایران را به رسمیت نمی شناسیم، مشكل این است كه فاصله بسیار زیادی تا اعتماد سازی و سؤالات جدی است. آنچه ما در جریان دور اول مذاكرات سه كشور اروپایی با ایران به دست نیاوردیم، اعطای فناوری نوین و آخرین مدل تأسیسات آب سبك بود و حالا در این بستر پیشنهادی جدید وجود دارد. ضمن این كه پیشنهاد جدی و چند مرحله ای فناوری آب سبك با حفظ شرایط تحقیق و پژوهش نیز در آن وجود دارد.
مشكل اصلی درباره طراحی برنامه ایران است و نه حق ایران. در بسته پیشنهادی فعلی [۱+۵] حتی آمریكا حق ایران را به رسمیت شناخته است و این بزرگترین دستاورد بسته پیشنهادی است. حال آمریكا هم حق ایران را به رسمیت شناخته است.
اما امكان چرخش برنامه هسته ای ایران از سمت صلح آمیز به سمت تسلیحاتی ممكن است تأثیر زیادی بر روند امنیتی منطقه و به ویژه اروپا داشته باشد. از آن به بعد ممكن است رقابت تسلیحاتی در منطقه آغاز شود، سازمان های منطقه ای آن را تهدید می شمارند و حتی اروپا نیز ممكن است در این وضعیت قرار گیرد. ایران در حال حاضر برنامه موفق و پیچیده موشكی دارد و در حال تقویت برد و اصلاح هدف گیری موشك ها است. این مسئله را می خواهم به افكار عمومی ایران بگویم كه شروع رقابت تسلیحاتی به معنای چرخش كامل استراتژی اروپا است و راه جایگزین هم ندارد. درخواست ما از ایران گذشت از حق خود نیست، آنچه درخواست می كنیم، كمی صبر و تغییر برنامه هسته ای و استفاده از زمان برای اعتماد سازی است و پس از آن وقتی همكاری اعتماد ساز آغاز شد موضوعات جدی امروز را می توان در آینده حل كرد.
ایران در دور نخست مذاكرات با سه كشور اروپایی برای اعتمادسازی كارهای زیادی كرد. هم تعلیق را انجام داد، آن هم در تمام سطوح، سانتریفوژها را پلمپ كرد و حتی قطعه سازی مرتبط با سانتریفوژها را تعطیل كرد. دولت هم همواره اعلام می كند كه عملیات اعتماد ساز را انجام داده است. پس چرا این وضعیت فرق نكرد و به این جا رسیده كه امروز شاهد آن هستیم؟
درست است. ایران اقداماتی كه گفتید انجام داد. اما بگذار بگویم كه ما هم در آن سو چه كار كردیم. به عنوان سه كشور اروپایی به ایران قول دادیم پرونده هسته ای ایران را در چارچوب آژانس بین المللی انرژی اتمی حل كنیم تا به شورای امنیت نرود. این كار را كردیم هر چند آسان نبود چرا كه طرف های مخالف بسیار جدی داشتیم. ما قول دادیم سطح تجاری را بالا ببریم كه اگر به آمار سطح صادرات و واردات آن مقطع نگاه كنید، پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است. تعهد كردیم ایران به سازمان تجارت جهانی وارد شود كه آن هم پایان این همكاری نبود. آنچه ما در بسته پیشنهادی سه كشور اروپایی كه سال پیش به ایران ارائه شد، نتوانستیم تعهد كنیم، تأسیسات آب سبك بود كه حالا هست. ضمن این كه حق مسلم جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای بسته فعلی از سوی آمریكا قبول شده كه نباید به سادگی به آن نگاه كرد. من طرف های مذاكره كننده ایران را سرزنش نمی كنم چرا كه تیمی كه ایران داشت بسیار شایسته و قوی بود و به دنبال حفظ منافع ایران بود اما حالا وارد یك شرایط جدید شده ایم. وارد كردن آمریكا به بحث قبول حق مسلم ایران كار ساده ای نبود و حالا در طول مذاكرات خود در تهران فهمیده ام كه بحث ایران و آمریكا و ارتباط آنها یك بحث بسیار حساس است اما اگر این پیشنهادها از سوی ایران رد شود، دیگر مسئله با شورای امنیت است. هیچ كس نمی خواهد خلاف منافع ایران حركت كند و بسیار مایه تأسف است اگر جواب منفی از سوی ایران داده شود. وقتی سولانا به ایران آمد تمام واكنش ها مثبت بود و پس از آمدن لاریجانی به بروكسل انتظار این بود كه مذاكرات و رویه سازنده آغاز شود و البته ناامیدی جایگزین آن شد چرا كه هیچ اتفاقی نیفتاد.
اگر قائل به این شویم كه ایران اقدامات داوطلبانه انجام داده و اروپا نیز در مقابل كارهایی انجام داده، چرا پس نتیجه مثبتی از دور نخست مذاكرات ایران و سه كشور اروپایی حاصل نشد؟
مسئله بحث انگیز فشار ایران بر این بود كه باید غنی سازی را هر جور كه شده نگه دارد و به آن ادامه دهد. ما هم می گفتیم برنامه زمانی برای این درخواست مناسب نیست. اگر بتوان غنی سازی را داشت، می توان این گونه دید كه دیگر یك تصمیم سیاسی است كه غنی سازی با درصد كم داشت و یا آن را به غنی سازی بالا ارتقا داد كه آن زمان نمی شد با آن موافقت كرد چرا كه عامل اعتماد نیست. از آن سو كاملاً می فهمیم كه برای ایران قابل قبول نیست كه مورد تبعیض قرار گرفته و از حق مسلم خود خلع شود. پاسخ ما نیز این بود كه پس بگذارید یك راه دیگر را پیش بگیریم. طی ۲۰ سال آینده برنامه ای برای ۲۰ هزار مگاوات تولید برق بگذارید. اگر بخواهید برای تجهیزات هسته ای خود كه آن را به دست آورده اید، سوخت تولید كنید، آن وقت ما یك پنجره باز و بزرگ به آینده داریم. حالا ایران به آن نیازی ندارد پس چرا آن قدر فشار وارد می كند؟
پاسخ به این پرسش متقاعد كننده نیست. چرا ایران به تأسیسات آب سنگین نیاز دارد كه از حساس ترین برنامه های هسته ای است؟ اگر ایران به فناوری هسته ای صلح آمیز متقاعد با وضعیت فعلی است، پیدا كردن راهی برای آن كار سختی است. حالا كه آمریكا نیز وارد بستر گفت وگو شده دیگر می توان گفت كه اوضاع بهتر است چرا كه به هر حال ما[اروپا] باید با آمریكا باشیم. پس می توان از این فرصت استفاده كرد اما به جز اخبار بدبینی چیزی از اخبار در روزنامه ها ندیدم وچیزی نبود كه پیام خوبی باشد.
پیام هایی نیز كه به ایران می رسد پیام متحدی نیست. هند سالها مورد تحریم بود فقط به دلیل ساختن بمب اتمی ولی ناگهان آمریكا در یك شرایط زمانی قرارداد همكاری هسته ای با هند امضا می كند و این دیوار تردید را بالا می برد كه چگونه می توان وارد شرایطی شد كه ممكن است با تغییر مختصات عوض شود.
من مدافع این دیدگاه نیستم. قضیه هند متفاوت است و خاورمیانه هم متفاوت از مستعمره سابق است. اگر به مرز شرقی ایران با پاكستان نگاه كنید می بینید كه چقدر دولت می تواند بر استانهای مهم تسلط و كنترل داشته باشد. پاكستان حالا در حال طراحی و ساخت تأسیسات آب سنگین است تا ۱۰۰۰ مگاوات برق تولید كند كه ۱۰ برابر مقدار فعلی پلوتونیوم برای سلاح هسته ای تولید می كند در حالی كه شرایط نامتوازن داخلی دارد. یك روز می تواند این قضیه برای ایران به عنوان همسایه مجاور مسئله بسیار مهم باشد. در خاورمیانه، ایران كشور بسیار مهمی است. اگر ایران هسته ای شود، بقیه هم دنبال می كنند. تركیه، مصر، سوریه و عربستان سعودی هم می خواهند. آنگاه دیگر رقابت تسلیحاتی آغاز می شود كه به صلاح امنیت كشور ایران نیست. آمریكا هم آن را نمی خواهد و البته كار غلطی است اگر توانایی نظامی آمریكا- به ویژه در بخش تسلیحات غیرمتعارف- دست كم گرفته شود. این منطقه از حساس ترین مناطق است و بیشترین نامتوازنی را دارد و ظرفیت تغییر وزن بیشتر از این را ندارد. كلیه فعالیت های تروریستی زیر چتر اتمی همه چیز را عوض می كند و با این نقطه نظر باید جدی گرفته شود. مسأله حفظ امنیت را باید در گرو همكاری های منطقه ای جست كه امیدواریم با ارتباط ایران و آمریكا این بحث حل شود و در واقع ما به دنبال رسیدن به این نقطه هستیم و آن را دنبال می كنیم. به لبنان نگاه كنید! در طول دو هفته همه چیز به هم ریخت؛ در حالی كه هیچ كس انتظار آن را نداشت. بدبین هستم كه قضایا اینگونه دنبال شود چرا كه مردم و به ویژه مردم منطقه هستند كه خسارت می بینند.●نقش ایران در بحران خاورمیانه كه حالا با آن درگیر هستیم را چگونه می بینید؟
باور ندارم كه در صورت بحرانی شدن قضایا، ونزوئلا و بلاروس بتوانند متحدان قدرتمندی باشند. به نظر من ایران حق این را دارد كه متحدان قوی تر و بهتری داشته باشد. ایران كشوری با تاریخ و تمدن بزرگ است. هیچ كس هم این برتری را نقض نمی كند. اگر كارت های رهبران سیاسی طوری چیده شود كه پراگماتیسم و مسئولیت پذیری در آن باشد، بعضی مواقع به حركات انقلابی در سیاست خارجی نیز نیاز دارد. به نظر من در حال حاضر در ایران این گفت وگو مطرح است. به نظر من هیچ گونه ثباتی در منطقه بدون صلح بین اسرائیل و فلسطین به وجود نمی آید. تا اسرائیل دولت مستقل فلسطین را به رسمیت نشناسند و مرزهای ۱۹۶۷ را به رسمیت نشناسند، اتفاقی نمی افتد. دو طرف در حال حاضر به جنگ روی آورده اند و عقب نمی نشینند. پاسخ آن، تفاهم است و نه جنگ بیشتر.
●اگر ایران بخواهد مسیر دیگری انتخاب كند و به تمامی فشارهایی كه می آید جور دیگری پاسخ دهد، چقدر جای كار خواهد داشت؟
- به همكاران و دوستان ایرانی هم این را گفته ام؛ ایران در راه مقابله با شورای امنیت سازمان ملل است كه موضوع بسیار مهمی است و فقط قطر در رأی گیری نظر منفی داد. چین و روسیه نیز منافع خود را دارند و دست آخر آنچه می ماند یكپارچگی عقیده در شورای امنیت است و متأسفانه این مشاوره غلط به ایران داده شده كه شورای امنیت كاره ای نیست. حتی كشورهای G۷ و سازمان كنفرانس اسلامی نیز راه جدایی پی نگرفتند چرا كه اگر شورای امنیت موفق نباشد، تمامی كشورهای حاضر در آن خط خسارت می بینند و حتی كشورهای متحد ایران در آفریقا و آمریكای لاتین، خواهان شكاف در شورای امنیت نیستند. تحلیل من این است كه در پایان ممكن است ایران به طرز خطرناكی تنها بماند. مسأله، شورای امنیت و سازمان ملل است و نه چند كشور غربی. برای درك مفهوم خود باید این را اضافه و تصریح كنم كه هیچ كشوری به ایزوله كردن ایران علاقه مند نیست؛ به ویژه آلمان و خیلی تلاش هم می كنیم. ما تحسین گر تمدن ایران هستیم و این كشور را به عنوان قدرتمندترین كشور منطقه می شناسیم اما ورود به این روند همكاری، نیازمند رویه ای با احساس مسئولیت است.
ایران خواهان فناوری هسته ای است چرا كه صنعت پایه است و امكانات بسیار زیادی در زمینه های فناوری و صنعتی به ایران می دهد. آیا امكانی هست كه بتوان در مذاكرات راهی پیدا كرد كه حق پیشرفت ایران نیز حفظ شود؟
- همین فناوری فوق پیشرفته در بسته پیشنهادی ۱+۵ گنجانده شده و آخرین فناوری هسته ای آب سبك به همراه تمامی فعالیت های تحقیق و پژوهش در آن هست كه حتی در برنامه درخواستی ایران هم نیامده بود. شاید یك روز و پس از كسب اعتماد بتوان تمامی این مسائل را حل كرد؛ فقط اگر زمان بندی را عوض كنید. چنین پیشنهادی در عصر مدرن تا به حال به هیچ كشوری نشده است. ما فناوری نوین بیشتری پیشنهاد كردیم و هیچ چیز در برنامه آینده ایران حذف نشده است و حق ایران به هیچ وجه- تأكید می كنم، به هیچ وجه- لغو نشده است. ما روشی را میان گذاشته ایم تا دو طرف همكاری كنند، نه اینكه هر زمان بخواهند، بتوانند طرف دیگر را بررسی كرده و اگر دیدند مناسب نیست، آن را ترك كنند.من خود را همواره دوستدار و علاقه مند به ایران دیده ام اما با هزینه سنگین فعلی و دستگاه های بسیار قدیمی هسته ای، نمی توان بیشتر از این اصرار كرد.
به هر حال ایران این پیام را همواره داده كه با آژانس بین المللی انرژی اتمی همكاری نزدیك دارد و آژانس به عنوان مرجع، می تواند صحت فعالیت های ایران را ثابت كند.
كشف همكاری با عبدالقدیرخان، نتیجه تحویل تمامی پرونده همكاری اتمی لیبی با این شبكه بود كه به دست انگلیس و آمریكا رسید. لیبی هم قصد برنامه هسته ای داشت. آژانس از ایران چند بار در قضیه برنامه هسته ای پرسیده اما- متأسفم كه این را می گویم- من متقاعد نشده ام.
● یعنی همكاری بین ایران و آژانس را جدی نمی دانید؟
- نه! به هیچ وجه این طور نیست و روابط آژانس و ایران خیلی خوب است اما همان طور كه گفتم، هنوز متقاعدكننده نیست. همكاری در سطح رو به پیشرفت بود و اگر ایران پروتكل الحاقی را تصویب می كرد، بهتر هم می شد اما متأسفانه مجلس ایران تصویب نكرد. مسأله این است كه چه كسی در ایران از خروج از ان پی تی حمایت می كند؟ این مسأله، ایران را ایزوله می كند و تمام همكاری ها قطع می شود و قضیه را پیچیده می كند. باید از این اوضاع پرهیز كرد. ایران ثابت كرده كه لایق اوضاع بهتر و اقتصاد فعال تر است كه مردم ایران به آن نیازمند هستند. اگر ایران هوشمند عمل كرده و از درگیری دوری كند، قابل حل است. ضمن اینكه خوب می فهمم دوری از درگیری به این معنا نیست كه در مقابل آمریكا به زانو درآمده ایم چون دلیلی آن را توجیه نمی كند.
● پرسش آخر؛ اگر این دیدگاه را داشته باشیم كه مسأله اصلی ایران امنیت است و با آمریكایی مواجه است كه هم پروژه تغییر رژیم را دنبال می كند و هم دور تا دور مرزهای ایران نیرو پیاده كرده، آیا می توان گفت كه فناوری هسته ای- چه نظامی و چه صلح آمیز-می تواند به ایران امنیت دهد؟
- نه! من طرفدار سیاستی هستم كه به همكاری می اندیشد و نه تغییر رژیم. هرگونه تغییر داخلی، تصمیم مردم ایران است و آنها هستند كه تصمیم می گیرند. ما طرفدار دموكراسی و حقوق بشر هستیم اما این تصمیم ها به كشور شما برمی گردد و من خوش بین هستم كه اگر مدرنیزاسیون در ایران دنبال شود، فقط اقتصادی نخواهد بود. من طرفدار همكاری هستم و می دانم هستند كسانی كه این عقیده را ندارند. توجه كنید كه پیوستن آمریكا به مذاكرات ساده نبود و خیلی مهم است و در واشنگتن خیلی مخالف داشت. اتكا بر سلاح برای امنیت، كوتاه مدت است. تا زمانی كه اروپا به امنیت بر اصل سلاح متكی بود، جنگ همه جا حاكم بود. پس از تصمیم برای همكاری، همه چیز بهتر شد تا امروز كه حتی یك واحد پول داریم. اروپا حالا قاره ای در صلح است. با شناخت من از خاورمیانه، جنگ، جنگ می آورد ولی شجاعت اصلی در ایجاد صلح است. یعنی تصمیمات هوشمندانه، استراتژیك و دفاع از منافع ملی اما همزمان حفظ حقوق دیگر ملت ها و رسیدن به نقطه ای كه برای دو طرف برد داشته باشد. با شكست در جنگ، نسل جدید با انتقام بزرگ می شود و ما در اروپا آن را تجربه كرده ایم. جنگ آن هم با سلاح اتمی تجربه ای تلخ نیست؛ یك كابوس هولناك است.
كامبیز توانا
منبع : روزنامه همشهری