جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر دفاع مقدس و واقعیت


تئاتر دفاع مقدس و واقعیت
علیرغم تجربه سبکها و مکاتب مختلف هنری شاید پایدارترین و پرطرفدارترین حوزه تولید و عرضه آثار هنری همچنان بازنمایی واقعیت باشد. از همین روست که تاریخ با وجود قدمت و دیرینگی اثر همچنان برای انسان مدرن درگیر با مناسبات دگرگون شده شیرین و جذاب است.
تجربه بازنمایی واقعیت و مشاهده امر عینی در قالب یک اثر هنری در واقع امری لذتبخش است. امری که علیرغم عبور از دریچه ذهن و دستکاری شدن با هنر هنرمند همچنان باورپذیر، جدی و واقعی است. هیچ چیز نمی تواند به اندازه واقعیت، دربرگیرنده دغدغه های ذهن و رفتار و زندگی انسان – مخاطب باشد.
بی راه نیست اگر ادعا کنیم که تئاتر نیز پس از عبور از حوزه های مختلف و با تجربه ی تعداد زیاد سبک های مختلف و متفاوت، علیرغم در برگرفتن زوایای طرح و پرداخت متفاوت و همچنان متکی بر تجربیات و واقعگرایانه است.
باورپذیری، جذابیت، منطق، پویایی و استمرار تئاتر یا باید ناشی از برداشت مناسب از واقعیت باشد و یا نمونه ای مشابه واقعیت، که ظاهر هنری پیدا کرده و به گونه ای هنرمندانه در معرض انتقال به تماشاگر قرار می گیرد.
"صاحب دمی بود در دیل که می گفت:
اگر چه درد واقعی نیست
ولی روی میخ که می نشینم
و پوستم را سوراخ می کند
از احساس لذتی که دست می دهد بیزارم."
البته خواندن این قطعه ممکن است، بدبینی و تردید را نسبت به واقعیت به همراه داشته باشد! اما با آوردن این مثال خواستم محدوده بحث را در این یادداشت و فرصت اندک مشخص کرده باشم. در واقع منظور از واقعیت و تجربه که قصد پرداختن به آن را دارم به هیچ وجه قرار نیست دلیلی بر ارجح دانستن واقعگرایی و رئالیسم در تئاتر باشد.
مقصود از واقعیت در این مبحث بیشتر بررسی جنبه ای کلی و نامحدود از تجربه واقعیت است. پس بهتر است بحث را با این سوال محدود کنیم تا امر نامحدود خودش را بیشتر نشان بدهد:
"تئاتر ما و به طور خاص تئاتر دفاع مقدس مان تا چه میزان وابسته به واقعیت و تجربه ما از امور مربوط به موضوع است؟"
پایبندی و وفاداری افراطی به واقعیت محض که آسیب کپی کاری را بدنبال می آورد به همان اندازه می تواند برای تئاتر و حوزه های مختلف دراماتیک نامفید باشد که بی توجهی و عدم پایبندی به آن!
تئاتر دفاع مقدس و به بیانی کامل تر تئاتر جنگ، در یک تعریف می تواند نمایش واقعه ای به وقوع پیوسته یا بازنمایی وقایع مربوط به این واقعیت، به صورت هنر درام باشد. در حقیقت موضوع و بستر رویدادهای این تئاتر بطور مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به یک رویداد مستند تاریخی و اجتماعی است. حالا ممکن است که درام از واقعیت رویداد فاصله گرفته. و به محدوده و گستره ای غیر وابسته، شاید شهودی و غیر عینی، تبدیل شود. اما در هر حال ناچار است که سبقه ها و سابقه های واقعی رویداد را به مثابه ریشه های شکل گیری وقایعش بهمراه داشته باشد. در غیر اینصورت، نه غیر واقعی که، دست کم باورناپذیر یا غیر منطقی نشان می دهد.
مشکل می توان ادعا کرد که هنرمند بدون آگاهی از واقعیت رویداد، می تواند انگیزه ها، آمال و اراده ها را پیش بینی و باز آفرینی کند. منطقی تر به نظر می رسد اگر بگوییم که هنرمند در این عرصه دست کم با نزدیک شدن به حوزه هایی از واقعیت ماجرا خواهد توانست روابط علی و معلولی محکم تر و مستدل تری را در رویداد هنری لحاظ کند؛ و شاید بهتر باشد بگوییم که دخیل شدن تجربیات هنرمند با تجربه واقعی رویداد- دست کم آشنایی و مواجهه این تجربیات – خروجی های مفیدتر و درگیرکننده تر – و در یک کلام – باورپذیرتری را نتیجه خواهد داد.
تئاتر دفاع مقدس چه در حوزه ادبیات نمایشی و چه در اجرا و تولید، مقید به بازنمایی واقعیت نیست. درست هم هست. که اگر قرار باشد تمامی آثار به هدف انتقال تجربه واقعی و عینی تولید و عرضه شوند این حوزه از تئاتر به سرعت تبدیل به محدوده ای تکراری و بدون خلاقیت و جذابیت خواهد شد؛ مخاطبانش را دلزده خواهد کرد و از بین خواهد رفت.
تئاتر دفاع مقدس ما، در برخی موارد بدرستی یا به غلط از بازنمایی و کپی برداری فاصله گرفته و حتی شکلی کاملاً شهودی پیدا کرده است.
اما بحث ما درباره واقعیت هنر دفاع مقدس این است که هنرمند و هنرش باید فاصله و نزدیکی منطقی و قابل قبولی با واقعیت رویداد داشته باشند. شاید یک ایراد مهم و درست که به بسیاری از آثار تئاتر دفاع مقدس وارد است، این باشد که آثار مربوط به این تئاتر به واقعیت رویداد، انگیزه های واقعی، رویدادهای اصلی، واقعیت ارزشها، شخصیت های واقعی، درگیری ها و دغدغه های منطقی و... شبیه نیستند. یا اینکه دست کم انعکاسی از این امور – به صورت واقعی و قابل قبول – نیستند.
برخی از منتقدان تئاتر دفاع مقدس امروز، معتقدند که این حوزه از تئاتر بواسطه فاصله گرفتن از امور واقعی به شدت ذهنی، شعارزده و ناشناخته شده اند.
آدمها و شخصیت های برخی از نمایشهای جنگ آنچنان از واقعیت دوران شان دور افتاده و در ذهنیت و فردیت شان همچون یک قهرمان مطلق فرو رفته اند که قهرمانی در جزیره ای دور دیده می شوند و تماشاگرانشان را مجذوب نمی کنند.
"دلیل این آسیب چیست؟"
می توان قبول کرد که همه آنها که در دوران جنگ تحمیلی با رویداد دفاع مقدس درگیر بودند و آنرا از نزدیک تجربه کردند، وارد حوزه کار تئاتر نشده اند. طبیعتاً تعداد اندکی از این افراد در حال حاضر در تئاتر کشور مشغول به کارند. و البته همین اندک هنرمندان هم هستند که تئاتر دفاع مقدس را همچنان پویا و زنده نگاه داشته اند.
دیگر آنکه متاسفانه ارتباط و انتقال تجربیات این دسته از هنرمندان به دلایل بسیار زیاد و مهمتر از همه به واسطه ساختار ضعیف تئاتر کشور – در همه حوزه ها- با نسلهای بعدی و هنرمندان دیگر تئاتر تا بحال امکان پذیر نبوده است.
از طرف دیگر تا بحال کمتر حرکت و برنامه ای برای نزدیک کردن هنرمندان، نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و .... با عینیت و واقعیت رویداد صورت گرفته و انجام شده است. تصور کنید یک طراح صحنه جوان – مثلاً ۲۷ ساله- خراسانی که شاهد هیچ برخورد و مواجهه ای با هیچیک از رویدادهای جنگ تحمیلی نبوده و هیچ تجربه عینی و واقعی از وقایع دفاع مقدس نداشته، قرار است صحنه ای مربوط به جنگ را طراحی کند!!
حتی تئاتر اکسپرسیونیسم که به عنوان یک مکتب در مقابل واقعیت و عینیت قرار گرفته در بهترین و شکوفاترین دوران خود در پی تفسیر و تعبیر ذهنی و اقعیت بوده و در واقع ذهنیتی مستقل را بر پایه واقعیتی تجربه شده بازنمایی و گزاره نموده است.
حالا چطور می توان واقعیتی را – حتی از دریچه و زاویه نگاهی ذهنی – بدون آشنایی با آن واقعیت نشان داد؟!
بنابراین یک هنرمند جوان تئاتر که در حوزه تئاتر دفاع مقدس کار می کند و شاید حتی تجربه مواجه شدن با خاطرات جنگ را هم نداشته چطور می تواند تجربه ای را در این رابطه با مخاطبانش به اشتراک بگذارد؟
کافی است نگاهی کلی و گذرا به هنرمندان جوان جشنواره های اخیر تئاتر دفاع مقدس، ایثار و... بیاندازیم. مطمئناً درصد بالای جوانان هنرمند فعال شرکت کننده در این جشنواره ها هنوز فرصت برخورد با تجربیات اینچنین را نداشته اند.
اما می توان این فرصت را برای هنرمندان علاقه مند به فعالیت درحوزه تئاتر دفاع مقدس فراهم کرد!
برگزاری همایش ها، گردهمایی ها، جلسات، کارگاهها و نشست های مختلف و دعوت از کسانی که تجربه حضور در دوران و فعالیت در حوزه تئاتر- و حتی دیگر حوزه های مرتبط – را دارند و آشنا کردن هنرمندان جوان علاقه مند با تجربیات آنها شاید یکی از بهترین راهکارها برای آشنا کردن این هنرمندان با واقعیت های مربوط به رویداد باشد.
اردوهای مختلف به مناطق جنگی با حضور آدمهای جنگ، روایت خاطرات، نزدیک شدن به زندگی انسانهای درگیر شده با جنگ و .... نیز مسلماً تجربیات بسیاری از هنرمندان علاقه مند به تئاتر دفاع مقدس را تقویت خواهد کرد.
مهدی نصیری
منبع : تئاتر مقاومت