چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


نمادگرایی در حوزه شعر سپید مقاومت


نمادگرایی در حوزه شعر سپید مقاومت
نمادها، همواره در دو حوزة معناگرایی و تصویرآفرینی نقشی عمیق داشته‌اند و همین دو خصلت ارزشمند ادبی، سبب شده است تا نمادها در ساز و کار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. شاعران شعر سپید پایداری نیز برای رهایی از ورطة شعارزدگی، راهی جز تمسک به نمادهای گوناگون نیافتند و به این ترتیب با به کارگیری نمادها، تداعیهای پر رمز و رازی را در حوزه‌های تمثیلی با زمینه‌های فرهنگی، آیینی و تاریخی ایجاد نمودند و به شیوة سمبلیک نزدیک و نزدیک‌تر شدند.
حوزة تمثیلی شعر پایداری، آن گاه که عناصر نمادین خود را از محیط پیرامون وام می‌گیرد و به تقویت و گسترش هر چه بیشتر عنصر خیال می‌پردازد، کلام را از سطح نازل نثر به سطح عالی شعر، ارتقا می‌بخشد. در این میان تمثیلهای آیینی و تاریخی در غنای اندیشة شاعران و پیوند آنها با مل‍ّیت و دین مؤثرتر بوده‌اند و سرایندگان توانسته‌اند الگوهای دیروزین تاریخ و دین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زنند.
نمادهای دینی به لحاظ ماهیت مذهبی انقلاب و تأکید شاعران بر محتوای غنی فرهنگ اسلامی نسبت به نمادهای حماسی، نمود بیشتری دارند. در ضمن شاعران در پرداختن به این‌گونه نمادها وجه تحریکی و تشجیعی آنها را همواره مد‌ّ نظر داشته‌اند.
در سروده‌ای که در ادامة این مبحث می‌آید همدستی نمادهای دینی، عرفانی، تاریخی و ادبی، شعر را به شیوه‌ای نمادین با زنجیره‌ای از تداعیهای معهود از سطح شعار‌ِ صرف بالاتر برده و موجب فخامت کلام شده است:
باری
تو را به کدامین دیار عشق
سوی مذبح اخلاص می‌برند
که دارهای بلند نجابت
از عطر حلاج و میثم آکنده است
تو عطر عاطفة «دار» را
آنسان به استغاثه نشستی
که استخاره به نام بلند و نامی تو
قرعة شهادت زد
تو از صحابة میلاد باستانی عشقی
و منا را به استجابت امر
آن‌چنان نجیبانه رهسپار شدی
که هاجر از دل شفاف آن سوی زمزم
نگاه خود برداشت
از گلوی اسماعیل
نامت سر ستیغ عشق
بر کدامین رفیع
خیمه زده است
که ققنوس
در سایه‌سارت آسوده است؟
و خون عاشق تو
در کدام عاشورا
در ‌آرزوی کدامین وصال
این چنین به سجده نشست
که بر صلای «ه‍َل‌ْ م‍ِن‌ْ» مولا
حریر پاسخ تو
عاشقانه پیچیده است.۱
تهاجم لشکر متجاوز بعث و قتل و غارت مردم بی‌گناه در روزگار ما، چیزی کمتر از حملات تاریخی و بی‌رحمانة مغول نیست. این تجاوز آشکار و ابعاد عمیق آن، جنایت ایلچیان تموچین را فرا یاد می‌‌آورد. در شعری که در ادامه می‌آید، «تیمور ترنج»، شاعر سپیدگوی جنوبی، سمبلهای تاریخی تجاوز را با نمونه‌‌های امروزین آن، برابر می‌نهد و حکایتهای کهن را دیگر بار روایت می‌کند:
بر دروازه‌های خونین‌شهر
ایلچیان
شمشیرهای خون‌چکان را
صیقل می‌دهند
و یاسای چنگیزی را تکرار می‌کنند
در پستوی تاریک
دختران
مهتاب رخساره‌هایشان را
در خسوفی تاریک
شکار می‌کنند
بر دروازه‌های خونین‌شهر
ایلچیا ن
سربه‌داران را بر دار می‌کنند.
زمینه‌های پیدایش نمادها در شعرهای دفاع مقدس متعدد است. یکی از عوامل ایجاد آن در شعر دفاع مقدس، خصلت ذاتی سمبل است. سمبلها هنگامی در شعر به وجود می‌آیند که ما به دنبال تیپ‌سازی باشیم. به این معنا که چون سمبلها نمایندة تلویحی و بلافصل معانی و اشیای متعددند، لذا می‌توانند معر‌ّف گروه یا تیپ ویژه و یا معانی مبهم، ناشناخته و انتزاعی باشند.
«چون اشیای بی‌شماری در ورای فهم انسان قرار دارند، ما پیوسته اصطلاحات سمبولیک را به کار می‌بریم تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمی‌توانیم تعریف کنیم یا کاملا‌ً آن را بفهمیم. این یکی از دلایلی است که به موجب آن تمام ادیان، زبان و صور سمبلیک به کار می‌برند.۲» مفاهیمی از قبیل شهادت، شهید، و روح و... که به نحوی جنبة اشراقی و تجریدی آنها بر جنبه‌های مادی‌‌شان می‌چربد، همه و همه از عوامل وجودی پیدایش کلام سمبولیک و نمادین شعر دفاع مقدس است.
ضرورت دیگری که در شعر جنگ موجب شد تا سرایندگان مفاهیم نمادین را در سروده‌هایشان بیشتر کنند، جنبة زیبایی‌شناسی کلام و ارزش هنری آن بوده است. چرا که شعر جنگ در سالهای نخستین به ورطه شعار و کم‌رنگی خیال، سقوط کرده بود و ثقالت معنا و محتوای عمیق آن در ظرف کم‌حجم و بی‌ژرفای کلام شاعران، نمی‌گنجید. تدبیر تازه سرایندگان شعر دفاع مقدس، به‌خصوص در قالبهای نو اعم از نیمایی و سپید، ارتقای کلام به سمت افقهای تخیل‌آمیز بود. یکی از راههای پیدایش و تثبیت و رواج خیال شاعرانه، کاربرد کلام نمادین و پررمز و راز در شعر می‌باشد.
نمادها در دایرة تکوینی خود چیزی فراتر از یک واژه نیستند اما می‌توانند با یافته‌های متعدد علوم ادبی و حت‍ّی غیر ادبی، نظیر اساطیر و تمثیل، رابطه‌ای معنایی و کاربردی، برقرار سازند. اسطوره‌ها و تمثیلها در تفسیرپذیری و تأویل شدن خصلتی نمادگون دارند.
شاعران در شعر دفاع مقدس، هم نمادهای عمومی و تکراری و هم سمبلهای خصوصی را به کار گرفته‌اند و بسته به توانایی و قدرت تخی‍ّل خود، از استخدام و به کارگیری اقسام گوناگون نمادها بهره برده‌اند. سمبلهای اختصاصی در شعر شاعرانی چون: محمدرضا عبدالملکیان، عبدالرضا رضایی‌نیا، یوسفعلی میرشکاک، حسن حسینی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه، طاهره صفارزاده، م. مؤید، علی موسوی گرمارودی و شاعران جوان‌تری که بعدها به کاروان شعر دفاع مقدس ملحق شدند، چشمگیر‌تر و از کارایی بیشتر و بهتری برخوردارند. عبدالرضا رضایی‌نیا در شعر سپید «فرشته بفرستید» ضمن توصیف جبهه‌های جنگ، سعی بر استخدام تفکر عرفانی وصال به محبوب و بسط رمزگرایی اندیشة شهادت‌طلبی داشته است:
محاصره ‌ایم
فرشته بفرستید
خاکریزها
عاشقا نه
به سجده می‌روند
و شتک خون بر رؤیا
از پلک در می‌گذرد
و انفجار موج
در اضطراب نفس
از قلب
حرامیان به هدف نمی‌زنند
ابلهان راه گشوده‌اند
التماس بی‌سیمها و
بالابلندان آسمان:
چرا فرشته‌ها نمی‌رسند
کولاک
بر بارش بهت
نوعروسان ایستاده‌اند
با تردید لبخندی پریده‌رنگ
در آستانه شبنم...
رضایی‌نیا در این شعر با بهره‌گیری از کهن‌الگوی فرشته، در ابتدای شعر و بسط شاعرانة تفکر پیدایش انسان، که در روایت قرآنی آن، با سجدة آدم بر پروردگار جهانیان گره خورده، می‌خواهد اخلاص عاشقانة رزمندگان را با کلامی نمادین به طور تلویحی به تصویر بکشد.
به نظر می‌رسد که مراد از سجدة خاکریزها علاوه بر معنای داده‌شده، متلاشی شدن و صاف شدن آنها بر اثر انفجارهای گلوله‌های توپ و تانک نیز باشد. این بار خاکریزها به سجده می‌روند و خاکریزها خود نماد آدم‌اند، نماد انسان متواضع و نجیبی که در بارگاه محبوب به خاک می‌افتد. خاک در تفکر عرفانی جایگاهی والا دارد و در اندیشه قدما همراه با باد و آتش و آب عناصر چهارگانة هستی‌اند. مولانا در غزلی زیبا، پیوندی رمزآلود بین خاک، گندم، مستی، می و مرگ ایجاد می‌کند که در جای خود می‌تواند مرتبة فنای فی‌الله و بقای بالله را نمایان سازد:
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
مرا حق از می عشق آفریده‌است
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می به جز مستی چه آید۳
قلمرو نمادگرایی در شعر جنگ، متفاوت و متنوع است. گاه نمادها از طبیعت اطراف انتخاب شده‌اند و پنجره‌ای از محیط پیرامون را فراروی آدمی می‌گشایند. این نمادها در بیشتر موارد با حساسیت خاص استخدام شده‌اند، که در یک ب‍ُعد، وابسته به محیط‌اند، و در ب‍ُعد دیگر با مفاهیمی، همانند مفاهیم عرفانی، آسمانی و مقدس ارتباط برقرار می‌کنند. از این دست از نمادها، می‌توان به نمادهایی چون: ستاره، شهاب و نور اشاره کرد.
نمادها در گستره‌های دیگری هم به ظهور و بروز می‌رسند که تازه‌تر و امروزی‌تر از قلمروهای آیینی یا عرفانی‌اند. مثلا‌ً قلمروهای جغرافیایی، که می‌توانند اشیای محیط خود را در اذهان مجس‍ّم سازند و در کار سرایش در ناخودآگاه سرایندگان جلوه نمایند. چنانچه درختهای خرما، نمادی از مقاومت و ایثارند که فضای جنوب کشور و گرمای آن را به اذهان متبادر می‌کنند.
بلوط هم با ریشه کهن‌سال خود می‌تواند نمادی برای صبر و ایثار اهالی غرب کشور باشد. گاه خود شهرها، قصبه‌ها، رودها و کوهها می‌توانند سمبلهایی تازه در شعر بیافرینند؛ چنان که نام حلبچه، ما را به یاد مظلومیت و کشتار بی‌رحمانه مردم‌ِ ک‍ُرد عراق می‌اندازد. شلمچه خاطرة مفقود الاثرها و کارون، لالایی مادران جنوبی را در ما زنده می‌کند.
نمادها در قلمرو دیگری از شعر جنگ نیز، حضوری چشمگیر دارند؛ چنان که این حضور را می‌توان جدا از حس و عاطفه شاعرانه، تصویری از وقایع جهانی و متأثر از رویدادها و سیل ترجمه‌های پس از جنگ جهانی دانست. در این میان، سهم شاعران عرب‌زبانی نظیر: سمیح القاسم، محمود درویش، محمد الماغوط، جواد جمیل و شاعران ک‍ُردزبان دیگری چون عبدالله پشیو، شیرکو بی‌کس، لطیف هملت و شاعران دیگر ممالک همچون: پابلو نرودای شیلیایی، یانیس رتیسوس یونانی، والت ویتمن آمریکایی و لویی آراگون فرانسوی بیشتر از دیگر سرایندگان است.
گاهی سرایندگان به منظور همدردی با دیگر اقوام و احساس درد مشترک بشری نمادهایی فراتر از جغرافیای وطن خلق می‌کنند و با احساس واحدی با دیگر ملل جهان، سمبلهای جهانی را در شعر خود به کار می‌برند تا مرزهای بسته شدن را بشکنند و درد مشترک را فریاد بزنند. در بخش نخستین شعر سپید «ای کاش» سرودة علی موسوی گرمارودی مفهوم رنج، حرمان و بردگی را از نماد جهانی آفریقا می‌توان دریافت:
چه خوب بود:
سپیده نیز می‌گریست
تا از بار دل ابر
آگاه می‌شد
سنگینی تمام شنهای آفریقا
در توبرة رنج
بر گردة من است۴
در شعر «پرواز ۶۵۵» که در آن سراینده، روایتگر سقوط هواپیمای مسافربری ایران به دست نیروی دریایی آمریکاست، روایات قرآنی و تاریخی و نمادهای جهانی با نمادهای وطنی، آمیزه‌ای از احساس مشترک شهادت مظلومانة انسانها را در ایران، آفریقای جنوبی و ویتنام، رقم می‌زنند و شعر به صورت سروده‌ای تصویری با بار عاطفی بیشتری به انجام می‌رسد:
در قلب سرسبزم
فرود آمد
همراه شکیبایان است
و من که چنین ساخته شده‌ام که از
شدت دوست داشتن
او را می‌پرستم
شکیبا شدم
روایت درستی است اینکه
برادرم
از بلندی
به پستی آمد
در مراتع سوخته و داغ قلب برادرم
که از بلندی
به پستی آمد
و ساکن ایالات متحدة آمریکا شد
و چنین ساخته شد
که از شدت نفرت
خود را
می‌پرستد
شبنم
نمی‌نشیند
ریشه‌های پایای التفات به شاخة گل لبخند
بر آن و ناب و استوار
شنوای غرشهای سهمگین
زمینة آبی و گسترده و کهکشانی
چشمه‌ساران اشک
در کیپ‌تاون
راه‌آهن می‌کشد
لذت هماهنگ
خانواده‌ام را
در روستای خفته‌ام
«می‌لای»
سر می‌برند
و رشد بورس هماهنگ
طرح مزارع سوخته
گورستانهای دسته‌جمعی
تجاوز به زنان باردار ب‍ُستان
و مرزهای کنترل‌شده را
برنامه‌ریزی می‌کنند
و نام برادرم قابیل
بر قطعات خیس
شهدای خیس
به وضوح خوانده می‌شود
یادوارة لبخند کودکان معصوم
ادامه دارد
جست‌وجو برای یافتن نهاده‌های پرواز ۶۵۵
بندرعباس
دوبی
ادامه دارد
و تناوری خشم
ادامه دارد
پس
کشتزارهای ایدز را
خواهی خشکاند
آمین
و مثلثهای متضاد را
که به افترا
ستارة داوود
نامیده شده‌است
آمین
آمین۵ (م. مؤید)
در شعر یادشده، قابیل نماد شرارت و قساوت، «کیپ‌تاون» شهری در آفریقا نماد فقر و فلاکت، «می‌لای» شهری در ویتنام که اهالی آن به وسیلة ارتش آمریکا قتل عام شدند سمبل بی‌گناهی و کشتار و مثلثهای متضاد، نماد رژیم غاصب اسرائیل است.
بیشترین تأثیرپذیری در شعر دفاع مقدس، تأثیرپذیری از وقایع تاریخی و کشتار بی‌رحمانة مسلمانان در قرن اخیر است، لذا شاعران شعر دفاع مقدس نمادهای شعری خود را از این وقایع علی الخصوص حادثة اشغال فلسطین و شکنجه، زندانی شدن، آوارگی و شهادت فلسطینیان برگزیده‌اند. از تجانس فرهنگها و اندیشه‌ها، آیین مشترک و تمایل سرایندگان به سمبلهای غیر وطنی، پاره‌ای از مفاهیم غیر شاعرانه در حوزة مفاهیم سیاسی، جغرافیایی و تاریخی از قبیل: زیتون، لنگ، چفیه، سیم خاردار، دیر یاسین، بیت لحم، صلاح‌الدین ایوبی و... وارد شعر سپید مقاومت شدند و در کنار نمادهای دیگر جنگ تحمیلی، زنجیره‌ای از مفاهیم پرمعنا و ژرف را پدید آوردند. در شعر دفاع مقدس، گاه نمادها به دلایلی چون تکرار و صراحت از حد یک نماد بالاتر رفته، کم‌کم به نشانه‌های معنادار تبدیل شدند. مثلاً: پلاک، نشانه‌ای برای مفقود الاثرها، ویلچر، نشانة جانبازان و چفیه نشانه رزمنده بودن است.
حبیب الله بخشوده
پی‌نوشت:
۱ـ شعر شهادت، به همت واحد روابط عمومی و بین‌المللی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۷، صص ۱۶ـ۱۵، شعر از حسین اسرافیلی.
۲ـ فرهاد ناظرزادة کرمانی: نمادگرایی در ادبیات نمایشی، چاپ اول، تهران، انتشارات برگ، ۱۳۶۷، ص ۳۷۲.
۳ـ مولانا جلال الدین محمد بلخی: کلیات شمس
تبریزی، چاپ اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱، صص ۲۸۶ـ۲۸۵.
۴ـ علی موسوی گرمارودی؛ دست‌چین، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۲۴۴.
۵ ـ فرامرز محمدی‌پور: بهشت همین جا بود، چاپ اول، تهران، انتشارات حوزة هنری، ۱۳۷۸، صص ۵۶ ـ۵۴.
منابع و مآخذ:
ـ شعر شهادت، چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد، ۱۳۶۷.
ـ محمدی‌پور، فرامرز: بهشت همین جا بود، چاپ اول، تهران: حوزة هنری، ۱۳۷۸.
ـ موسوی، گرمارودی علی: دستچین: چاپ اول، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸.
ـ مولانا جلال‌الدین محمد، بلخی: کلیات شمس تبریزی، چاپ شانزدهم، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱.
ـ ناظرزادة کرمانی، فرهاد: نمادگرایی در ادبیات نمایشی، چاپ اول، تهران: انتشارات برگ، ۱۳۶۷.
منبع : سورۀ مهر