یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


منافع اقتصادی در حاشیه دیپلماسی ایران


منافع اقتصادی در حاشیه دیپلماسی ایران
در جهان امروز روابط و تعاملات خارجی کشورها عموماً مبتنی بر منافع ملی و اقتصادی است. گرچه عوامل دیگری همچون مواضع مشترک ایدئولوژیک یا داشتن زبان و فرهنگ مشترک را نیز می توان از جمله این عوامل دانست اما باید گفت در واقع منافع اقتصادی، فصل الخطاب ایجاد یا گسترش روابط کشورهای هم روزگار ماست. به عنوان مثال کشور روسیه به عنوان کشور صادرکننده کمونیسم باتوجه به هزینه های هنگفت صدور این ایدئولوژی و لزوم حمایت اقتصادی از کشورهای کمونیستی جهان، نه تنها از این ادعا دست کشید حتی باتوجه به اصل اساسی و مهم اقتصادی فزونی منافع بر هزینه، تن به استقلال کشورهای آسیای میانه داد. همان کشورهایی که سال ها تحت نفوذ پرچم سرخ، هزینه های سنگینی را بر پیکره اقتصادی این کشور پهناور وارد آورده بودند.
مثال هایی از این دست بسیارند، حضور دول غربی به خصوص آمریکا در جنگ خلیج برای دفاع و حمایت کشور کویت در مقابل حمله عراق و صرف هزینه های هنگفت لشکرکشی و جنگ که به حضور دائمی آمریکا و متحدانش در این منطقه نیز منجر شد صرفاً به جهت دستیابی به منابع نفت این کشور و آب های خلیج فارس بود. تلاش اروپا به خصوص انگلیس در همراهی با آمریکا به عنوان متحد درجه یک این کشور به منظور بهره مندی از منافعی اقتصادی است که صرفاً در سایه این اتحاد به دست می آید. به عنوان شاهدی دیگر با نگاهی اجمالی به نوع روابط کشورهای بزرگ اقتصادی و صنعتی همچون چین و ژاپن با آمریکا و با توجه به شرایط خاص بازار بزرگ مصرف در آمریکا به راحتی درمی یابیم که چرا در مواردی که آمریکا کوچک ترین اقدامی به منظور محدود کردن بازار مصرف آن کشور در زمینه واردات انواع خودرو از ژاپن یا دیگر محصولات کشور چین می کند دست موافق این دو کشور برای همراهی با مواضع آمریکا بالا می رود یا لااقل مخالفت چندان جدی از سوی این دو کشور دیده نمی شود. عدم همراهی یا مخالفت گاه و بیگاه کشورهای چین و روسیه با قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در مورد کشورمان نیز شاید بیشتر به دلیل وجود بازار بالقوه ایران برای محصولات چین و قراردادهای کلان ایران با روسیه در زمینه فعالیت های هسته ای است. گرچه به زعم نگارنده این مخالفت ها نیز باز به دلیل همان منافع اقتصادی است و شکی نیست که هرگاه کفه ترازوی این منافع در همراهی با غرب سنگینی کند آنها نیز در این اقدام لحظه ای درنگ نخواهند کرد،
اما در روابط خارجی کشورمان با سایر کشورها به نظر می رسد نه تنها گاه مصالح بر منافع ملی و اقتصادی ارجحیت دارد که بعضاً روابط کشورمان بیش تر مبتنی بر مصالح است و نه منافع یا در بهترین شرایط می توان گفت این مناسبات، بیشتر متضمن منافع سایر کشورهاست در واقع برنده نهایی این تعاملات، آنها هستند.به راستی در دنیای امروز، متحدان کشور عزیزمان ایران، کدام دولت ها هستند و چه منافع اقتصادی و ملی از این روابط نصیب کشور و مردم و چه هزینه هایی صرف ایجاد و گسترش یا ادامه این روابط می شود؟ در اخبار می شنویم: رابطه ایران و لبنان و کمک سه میلیارد تومان شهرداری تهران به این کشور، گسترش روابط با ونزوئلا و ساخت ۴۰ هزار واحد مسکونی در آن کشور، گسترش مناسبات با امارات متحده عربی به عنوان بزرگ ترین شریک تجاری و صادرکننده انواع کالا به ایران و ادعای امارات مبنی بر اشغال جزایر سه گانه توسط ایران، گسترش روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با وجود نشست شورای همکاری خلیج فارس و تایید ادعای کشور امارات مبنی بر تعلق جزایر سه گانه به این کشور.گاه در ذهن شنونده اخبار این سوال مطرح می شود که فراسوی این روابط و اقدامات سوای همه صف بندی های سیاسی، چه منافع دیگری برای کشور متصور است یا دست کم می توان به تحقق آن در آینده امیدوار بود؟ اگر بنای هر فعالیت اقتصادی در بهترین حالت آن بر پایه این فرض استوار است که باید برای طرفین معامله سودآور باشد (تئوری برد- برد در مقابل تئوری برد- باخت یا باخت- باخت) تراز سود و منافع ملی و اقتصادی کشور با توجه به هزینه های پرداختی چگونه است؟ به بیانی دیگر منافع اقتصادی به عنوان یک هدف راهبردی از چه جایگاهی در مناسبات خارجی کشور برخوردار است و در کدام اولویت روابط خارجی کشورمان قرار دارد؟ و سوال آخر آنکه آیا می توان با توجه به موقعیت خاص ایران در جهان و منطقه، شرکای اقتصادی و تجاری دیگری نیز انتخاب کرد که علاوه بر موارد ذکر شده فوق به افزونی منافع، رشد و پیشرفت بیشتر چرخه اقتصادی کشور و اعتلای نام ایران نیز کمک کند؟
حمید عرفانیان پارسا
دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید