پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بن بست انتخاب بین دولت و بازار


بن بست انتخاب بین دولت و بازار
از این پیش‌گزاره آغاز می‌کنم که وجود دولت کارآمد جزء جدایی‌ناپذیر کارایی نظام اقتصادی بر اساس بازار است. درس‌نامه‌های دانشگاهی و ادعاهای محققان نولیبرال به جای خود محفوظ، در واقعیت زندگی نمونه‌ای وجود نداشته است که رابطه‌ی بین این دو غیر از این بوده باشد. یعنی بر خلاف آنچه که گاه گفته می شود، بحث بر سر انتخاب بین این دو نیست؛ مسئله‌ی اصلی و کاردانی و کارشناسی واقعی فراهم کردن شرایط لازم برای ایجاد توافقی منطقی بین این دو است. اگر از دیدگاه کسانی که بحث را به بن بست انتخاب ناگزیر بین دولت و بازار می کشانند، تجربه‌ی نظام دستوری تاییدی بر اهمیت بازار باشد، تجربه‌ی کشورهای سرمایه‌سالاری صنعتی [در وجه مثبت] و بسیار کشورهای دیگر چون برزیل، تایلند، مکزیک، آرژانتین، اندونزی،... [در وجه منفی] تاییدی دوباره بر ضرورت کارآمدی دولت برای پیشبرد مطلوب امور اقتصادی در نظامی بر اساس بازار است. اگرچه در مباحثاتی که در ایران در جریان است، کار را به‌واقع به بن‌بست انتخاب بین دولت و بازار کشانده‌اند ولی به گمان من، نظام سرمایه‌داری را بدون وارسیدن نقش دولت نمی‌توان بررسی کرد و حتی فراتر رفته و می‌گویم که دریک نظام اقتصادی سرمایه‌داری، شماری وظایف مشخصاً اقتصادی به گردن دولت می‌افتد. اگرچه این عملکرد اقتصادی در شرایط گوناگون به شکل و صورت‌های مختلف در می‌آید، ولی در نفس وجود این عملکرد اقتصادی برای دولت در اداره‌ی اقتصاد سرمایه‌داری، به گمان من، تردیدی وجود ندارد. اجازه بدهید نمونه وار به چند مورد اشاره بکنم.
▪ تضمین حق مالکیت: به نظر من یکی از عمده‌ترین وظایف دولت در اقتصاد سرمایه‌داری، تضمیمن حق مالکیت خصوصی است و این ضمانت هم با عوامل قوه قضاییه، پلیس و نیروهای نظامی عینیت می‌یابد.
▪ کوشش برای فراهم‌کردن شرایط لازم برای مبادله‌ی آزاد و رقابت‌آمیز فرآورده‌ها، قوانین اقتصادی، ایجاد و حفظ واحد پول ملی، ایجاد و مراعات واحد وزن، و مقیاس‌های دیگر.
▪ مدیریت اقتصادی، به ویژه وقتی که اقتصاد وارد چرخه‌های تجاری می شود.
▪ نقش دولت در تهیه و تدارک داده‌های لازم برای اداره‌ی اقتصاد.
برای مثال، نیروی کار:
▪ قانون کار که دراغلب موارد طول روزکار را گسترش می‌دهد.
▪ آموزش و تربیت، نیروی کار از طریق نظام آموزش عمومی
▪ کنترل میزان مزد درپوشش‌های مختلف
درباره‌ی زمین، ایجاد یک بازار خصوصی برای زمین، و در خصوص سرمایه، هم ایجاد نظام بانک‌داری و بازار پولی خصوصی، تدارک بودجه‌ی لازم برای پروژه‌های ویژه، اعطای اعتبار و دیگر یارانه ها؛ برای نمونه بخشودگی مالیاتی، کمک های مالی دیگر برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، جوایز صادراتی.
ـ تکنولوژی: نقش دولت در گسترش تکنولوژی در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته، مقوله‌ی قابل بحثی نیست ( برای مثال بنگرید به نقش دولت در اقتصاد امریکا و یا ژاپن در این خصوص).
▪ زیرساخت‌های اقتصادی، به‌ویژه در عرصه‌ی ارتباطات و انرژی، برای مثال بنگرید به گسترش نظام راه‌آهن در کشورهای اروپایی که تقریباً در همه‌ی کشورها به همت دولت انجام گرفته است. همین وضعیت درباره‌ی جاده‌ها هم وجود دارد.
▪ مداخله برای ایجاد یک توافق اجتماعی، منظورم حوزه‌هایی چون کوشش برای کنترل آلودگی هوا و محیط زیست، اجرای مقررات لازم برای سلامت درمحیط کار، محدود‌کردن ساعات کار و در حوزه‌هایی هم برقراری میزان حداقل مزد و یا مبارزه با نابرابری جنسی و نژادی است. مدیریت مبادلات تجاری- از جمله، قوانین توصیف تجارتی، مبارزه با انحصار، ایجاد نظام رفاه اجتماعی، از جمله بیمه‌ی بیکاری.
▪ مدیریت مناسبات برون‌مرزی نظام سرمایه‌داری. باید توجه داشت که نظام اقتصادی سرمایه‌داری برخلاف پیش‌گزاره‌هایی که گاه مطرح می‌شود یک نظام اقتصادی بسته نیست. مدیریت این مناسبات درعمل به عهده‌ی دولت در جوامع سرمایه‌داری است. حوزه هایی که می‌توانم به‌اشاره از آنها بگذرم، حمایت از سرمایه‌ی خودی در برابر دیگران است، کوشش برای کاستن از تعرفه‌ها، مخالفت با موانع موجود بر سر راه تحرک سرمایه، مخالفت با سیاست‌های تبعیض‌آمیز دولت‌های دیگر دراین مناسبات. جالب این که همین دولت‌ها، در اغلب موارد برای حمایت از سرمایه‌ی خودی، از همین سیاست‌ها استفاده می‌کنند ( برای نمونه بنگرید به وضعیت در اتحادیه‌ی اروپا در حمایت از سرمایه‌ی خودی در برابر دیگران و همین وضعیت درامریکا هم وجود دارد). به اشاره می‌توانم استفاده از بایکوت اقتصادی، و بایکوت مالی را هم نام ببرم.
حالا که به این نمونه‌ها اشاره کردم پس این چند نکته را بگویم و بگذرم.
دولت به عنوان خریدار عمده از واحدهای خصوصی در جوامع سرمایه‌داری ـ برای مثال درانگلیس، عمده ترین خریدار دارو از تولید کنندگان دارو، نظام بهداشت ملی انگلستان است.
دولت به عنوان مدیر نظام مالیاتی، مالیات مستقیم و غیر مستقیم و استفاده از این درآمدها برای تنظیم بازار.
دولت به عنوان منجی نهایی وقتی که بحران در اقتصاد سرمایه‌داری پیش می‌آید (بنگرید به وضعیتی که در حال حاضر دراغلب کشورهای سرمایه‌داری مشاهده می کنیم)
با این حساب، بر گردم به همان نکته‌ای که این یادداشت را با آن آغاز کرده بودم که با توجه به آن چه که گفته شد، از بازار یا دولت سخن گفتن، به واقع، کشاندن بحث به بن‌بستی است که نمی‌تواند مددکار باشد.
احمد سیف
منبع : سایت تحلیلی البرز