چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تلاش آمریکا و اسراییل برای مشروع جلوه دادن جنگ و جنایت


تلاش آمریکا و اسراییل برای مشروع جلوه دادن جنگ و جنایت
آنچه اسراییل و نیروهایش امروز درگیر آن هستند نه تنها یك جنگ گرم، بلكه یك جنگ تبلیغاتی است. حتی اگر امكان صرفنظر و اغماض از تلفات غیرنظامیان لبنانی، تخریب تأسیسات زیربنایی و حتی بمباران یك ایستگاه تلوزیونی متعلق به مسیحیان ضد حزب الله نیز وجود داشته باشد، شكی نیست كه تبلیغات‌چی‌های رژیم صهیونیستی جز توجیه و قانونمند جلوه دادن این جنگ راهی ندارند. در واقع نكته اصلی اینجا است كه تلاش می‌شود جریان جنگ و درگیری به گونه‌ای به تصویر كشیده شود كه در آن رژیم صهیونیستی به عنوان چهره‌ای كه با اكراه و بی‌میلی درگیر جنگ شده است، بزرگنمایی شود.
این ترفند در آمریكا چندان پیچیده نیست: رسانه ها همواره به لابی قدرتمند اسراییلی توجه دارند و به همین خاطر از ارایه تصاویر و انعكاس مطالبی كه چهره به ظاهر موجّه دولت یهود را مخدوش یا آسیبی به این غول ضدعرب و ضد اسلام وارد كند، شدید خودداری می‌كنند. حتّا در حوزه های قابل بحث اگر كارشناس یا متخصصی برای مشاوره وجود داشته باشد، غالباً اسراییلی است و این به اصطلاح كارشناسان اسراییلی را معمولاً سیاسی و وابسته به دولت لبنان معرفی می‌كنند. به هر ترتیب آنچه قابل توجه و در خور تأمل به نظر می‌رسد این است كه در انعكاس رسانه‌ای جنگ ماه جاری هیچ گاه به توازن طرفین درگیر اشاره‌ای نمی‌شود. به تعبیر دیگر عملكرد و انعكاس رسانه‌ای همیشه و در همه حال در حمایت از رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد و اوج آزادی عمل رسانه‌ای آنها در حدّی است كه به منتقد شناخته شده و معروفی مانند بوچانان نیز اجازه ابراز نظر داده می‌شود كه این نیز نكته‌ای در خور تأمل است.
از این رو می‌توان گفت كه دولت آمریكا هرگاه در جایگاه رهبری رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. دولت آمریكا هرگاه صلاح بداند از تعقیب منافع رژیم صهیونیستی دست برمی‌دارد و به منافع خود می‌پردازد و تمام این اقدامات را با استفاده از عدم آگاهی اغلب مردم از ماهیّت روابط خاص ، ژئوپلتیك و پیامدهای مالی ناشی از آن انجام می‌دهد. از نمونه‌های بارزی كه می‌توان به آن اشاره كرد این است كه اغلب مردم نمی‌دانند كه رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان كمك خارجی از آمریكا دریافت می‌كند. از این گذشته آمریكا ۲۰ درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین می‌كند. به همین خاطر در بعد رسانه‌ای هر خبری كه به نوعی هویّت و عملكرد رژیم صهیونیستی را زیر سؤال ببرد، تحریف و یا به طور كامل از آن صرفنظر می‌شود.
این ویژگی و عملكرد رسانه ای در اروپا جلوه‌ی متفاوتی دارد: تصویر و انعكاس عملكرد هر ظالم و جنایتكاری از طریق رسانه‌های جمعی منعكس می‌شود و مردم به همین خاطر از هویت و ماهیت دولت رژیم صهیونیستی اطلاع نسبتاً بیشتری دارند.
به هر ترتیب باید توجه داشت كه رژیم صهیونیستی در اقدام اخیر خود ضمن حمله به ملّت لبنان، بعضی از جوامع معاند با جنبش حزب‌الله را نیز مورد تهاجم قرار داده است (مثل تشكل‌های مسیحی) و حتّا استحكامات ارتش لبنان را نیز بمباران كرده و سعی در از كار انداختن ابزار رسانه‌ای لبنان داشته است. با نگاهی اجمالی میتوان تمام این اقدامات را با عملكرد صدام حسین در حمله به كویت مقایسه كرد. البته انجام چنین اقداماتی از سوی رژیم صهیونیستی بدیهی است و تعجبی ندارد، امّا جالب اینجا است كه آمریكا هیچگاه در این زمینه هیچگونه انتقادی از رژیم صهیونیستی نكرده است. چرا كه جورج بوش بیش از هر اسراییلی طرفدار اسراییل است و حمایتش از تهاجم ظالمانه این رژیم صهیونیستی كاملاً جانبدارانه و جهت دار بوده است.
به همین دلیل میتوان گفت كه آمریكا با حمایت از اقدامات ظالمانه و غیرقانونی رژیم صهیونیستی عملاً به واكنش‌های منفی علیه ظلم و وحشیگری اسراییل دامن می‌زند.
علاوه بر دلایل متداول و معمولی، شاید بتوان گفت كه مهمترین دلیل و عامل اصلی، ثبات فزاینده‌ای است كه جورج بوش برای مسند ریاست جمهوری‌اش تعریف كرده است – وی با جهت‌گیری شدید و حمایت از رژیم صهیونیستی و سپردن سیاست ‌خارجی آمریكا به دست نومحافظه‌كاران و همچنین حمایت از رژیم صهیونیستی با توسل به جمهوری‌خواهان صاحب نفوذی نظیر مسیحیان پروتستان، تمام تلاش خود را در جهت تثبیت موضع ریاست جمهوری خود و مشروعیت بخشیدن به آن بكار گرفته است.
امّا در عین حال تمام شخصیت‌های كاخ سفید كه به پایان دور دوم حضور خود در كابینه نزدیك می‌شوند، بطور مشترك دچار نگرانی‌هایی شده اند: همه آنها دوست دارند اطمینان حاصل كنند كه نام آنها به عنوان یك شكست خورده وارد كتب تاریخ نخواهند شد. امّا آنچه رییس جمهور آمریكا بعنوان رییس اجرایی دولت در آن سرمایه‌گذاری كرده است نه ورود به راهی ساده بلكه شنا بر خلاف جهت امواج است. وی امیدوار است تاریخ، حقانیت و مشروعیت ادعاها و تفكرات او را ثابت كند و هم اكنون كه دوران حاكمیت او رو به اتمام است باید برای جبران از دست دادن موقعیت‌ها شدیداً تلاش كند وتاریخ و ابعاد آن را تا جای ممكن به نفع خود رقم بزند. چون هیچگاه موقعیت‌های از دست رفته‌اش تكرار نخواهند شد.
تهاجم اسراییل به خاك لبنان نیز یكی از همین فرصت‌ها است كه سردمداران آمریكا همواره بدنبال استفاده از آن بوده‌اند. نكته حیرت انگیز در این تهاجم وحشیانه، واكنش آمریكا نسبت به عملكرد تل‌آویو و در واقع حمایت آشكار از این اقدام نیست بلكه این است كه آمریكا و ایادی‌اش بسرعت و بدون فوت وقت از این فرصت استفاده كرده و علیه تهران و دمشق موضع جدید و خصمانه‌تری اتخاذ كرده‌اند و در خیال خام خود سودای كشاندن بحران به این دو كشور و حتّی تعمیم اختلافات فرقه‌ای (نظیر آنچه در عراق ظهور كرد) در آنها را در سر می‌پرورانند. چرا كه جورج بوش به هیچ وجه مایل نیست بعنوان یك «جورج» بی‌نام و نشان به تاریخ بپوندد. او سودای تبدیل شدن به «جورج فاتح» را دارد و میكوشد از خود شخصیتی به نمایش بگذارد كه در طول دوران صدارتش كارشناسان، رسانه‌ها و مردم آمریكا را به چالش طلبیده و علاوه بر عراق، آزادی را در تمام منطقه خاورمیانه به ارمغان آورده است.
امّا بر كسی پوشیده نیست كه جورج بوش تمام ویژگیهای نامیمون و شوم یك فرد را یكجا در خود دارد. او رییس جمهوری است كه در سخنرانی افتتاحیه اخیرش، داعیه پایان بخشیدن به ظلم و استبداد در جهان را داشت. این بزرگ نمایی تفكّرات و خط مشی در واقع ناشی از خود بزرگ‌بینی اوست و خطر ناشی از جاه طلبی و زیاده خواهی‌های او آنقدر محسوس و زیاد است كه بر كسی پوشیده نیست.
همگام با این تفكر و خط مشی امپریالیسم و جاه‌طبانه جورج بوش، رژیم صهیونیستی نیز با اقدامات اخیرش در حال ضربه زدن به مشروعیت «حریری» - وی كسی بود كه بیروت را پس از آخرین تهاجم اسراییل بازسازی و ترمیم كرد – و قطعاً این روند تا زمان تصمیم گیری اربابان آمریكایی دولت رژیم صهیونیستی ادامه خواهد یافت. البته در باب روابط «خاص» موجود بین واشنگتن و تل‌آویو هیچكس با صراحت نمی‌تواند بگوید كه كدامیك «برده» و كدام «ارباب» است. امّا تبانی و همفكری این ارباب و برده، سناریوی این جنگ و اشغالگری را از پیش طراحی كرده است. چون اگر روند اشغالگری رژیم صهیونیستی ادامه بیابد و به اشغال منطقه حایل در لبنان بیانجامد، آنگاه تشكیل و وساطت هر نیروی بین‌المللی حافظ صلح برای نظارت و میانجیگری مستلزم صرف روزها و ماههای زیادی است و در چنین شرایطی اسراییل وقت كافی برای ادامه عملیات جنایتكارانه‌اش دارد و حتّا ممكن است بتواند به دروازه‌های بیروت نیز برسد. امّا این جریانات به هر شكلی كه به اتمام برسد، حاوی یك پیام قطعی و آشكار خواهد بود و آن اینكه سناریوی این جنایات و خونریزی‌ها از پیش نوشته شده است.
نویسنده: جاستین ریموندو
منبع: Anti War
منبع:سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس