یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به نمایش"تهران ـ پرندک"


نگاهی به نمایش"تهران ـ پرندک"
آن چه در"تهران ـ پرندك" بیش از هر چیزی احساس می‌شود، شكل اجرایی آن است. یك اتاق كه گل‌ آقا در آن قرار دارد و با جا به جایی آن درون و برون این شخصیت آشكار می‌شود.
گل آقا یك مرد آواره افغانی است كه اكنون در خانه‌ای در پرندك اسیر یك مرد سودجوی یهودی است. او كه قبلاً هم در پرندك بوده برای آن كه كار و بارش بهتر شود، به انگلیس رفته و حالا دوباره به ایران آمده تا از آن جا راهی افغانستان شود. مرد یهودی از او یك خواب‌بین ساخته تا با پیش‌بینی وضع دیگران آن‌ها را سر‌كیسه كند.
گل آقا در عوالم درونی خود و خواب‌های متعددی كه می‌بیند، سیر می‌كند و در دنیای بیرون مرد یهودی دیگران برای گرفتن پرسش‌هایشان ترغیب می‌كند تا با این ترفند پول كلانی به جیب بزند و كمی هم نصیب گل آقا شود.
سوژه اصلی آوارگی یك انسان در برابر هستی‌ بیكران است. جنگ عامل این آوارگی معر‌فی می‌شود. گل آقا برای بهبود وضع زندگی، چاره‌ای جز مهاجرت نداشته است و امروز با دنیایی بیگانه و ناآشنا مواجه شده كه او را از خویشتن خویش دور می‌سازند. این از خود بیگانه شدن(الیناسیون) منجر به بیماری‌های درونی شده است. حالا دوگانگی این شخصیت كه در درون خود فقط با همسرش گفت‌وگو دارد، آشكار می‌شود. ‌‌این دو گانگی با جا به جایی برشی از درون و بیرون اتاق متجلی می‌شود. همین جا به جایی دكور شكل اجرایی را بروز می‌دهد. دنیای واقع گرایانه‌ای كه برشی از درونیات و برونیات یك آدم آواره و بیمار را آشكار می‌سازد. حالا طراحی اتاق و بیرون آن و همچنین استفاده از وسایل صحنه طوری در دسترس بازیگران قرار می‌گیرد كه در زمان جا به جایی اتاق، همه چیز یك بار دیگر تكرار شود. بار اول واقعیت درونی گل آقا را در مواجهه با همسرش می‌بینیم و بار دوم واقعیت برونی او را در مواجهه با دیگران درمی‌یابیم كه این بار همسرش حضوری خیالی در صحنه دارد.
مطمئناً چنین شكل اجرایی باعث پیچیدگی و سخت شدن آن شده و از سوی دیگر با فضایی درد انگیز و استفاده از عناصر زیبایی شناسانه بر اعتبار و غنای كار می‌افزاید. همین شكل اجرایی منطق درونی و برهم ریخته آن را عیان می‌كند. چطور می‌شود درون یك آدم را مورد كنكاش قرار داد و آن هم این جست و جوی ذهنی در صحنه تجلی پیدا می‌كند؟ در پاسخ شیوه‌های متفاوتی را می‌توان مطرح كرد كه یكی از آن‌ها همین شیوه اجرایی سپیده نظری‌پور در نمایش تهران ـ پرندك است كه در خود كاملاً خلاق و نوآورانه است. همین نوآوری می‌تواند باعث بروز بسیاری از زیبایی‌های موجود در اثر شود كه اگر اشكالات متن نمایشی و برخی از لحظات و بازی‌ها نیز برطرف می‌شد، آن گاه اجرای تهران ـ پرندك از درجه ماندگاری بیشتری برخوردار می‌گشت.
متن به لحاظ پرداخت شخصیت‌ها نیاز به بازنگری دارد. هنوز كه باید و شاید چگونگی فرآیند ذهنی و روحی گل آقا به طور صد در صد پرداخت نشده و ‌مرد یهودی، برای یهودی بودن خود باید كدها و نشانه‌های بیشتری را در صحنه آشكار سازد. مردی كه برای بردن گل آقا پا به صحنه می‌گذارد نیز هنوز نیاز به یك پرداخت پررنگ‌تر دارد وگرنه در شكل حاضر فقط خطوط اصلی شخصیت‌ها مشخص است و در رنگ گذاری آن‌ها باید تلاش و سعی بیشتری شود. با آن كه كار به جنبه‌های مینی‌مالی تأكید می‌كند، باز هم در این نگاه موجز باید كدهای جدی‌تر و اصلی‌تر برای باز پرداخت نهایی مد نظر قرار گیرد. در غیر این صورت طرح اصلی مورد توجه است و از این فراتر نمی‌رود.
مطمئناً ارتباط ناگستنی‌ای بین بازی و شخصیت‌پردازی‌های متن وجود دارد. شاید بتوان گفت كه حضور همسر گل آقا در متن و اجرا به طور كافی پرداخت شده و سپیده نظری‌پور هم در بازی از انعطاف ویژه‌ای برای بروز ریزه‌كاری‌های نقش برخوردار بوده است. یك زن كه با اندوه و تنهایی و داشتن یك بچه دست و پنجه نرم می‌كند؛ این رنج گویی تمامی ندارد و در ارتباط روحی با گل آقا خلوت او را پریشان می‌كند.
علی سرابی هم در نقش مرد یهودی انرژی و ظرافت فوق‌العاده‌ای صرف كرده و با صداسازی و گرفتن فیگور یك مرد نسبتاً كج و معوج در این راه گام برداشته است. علی سرابی حتی به نگاه و میمیك نیز اهمیت داده تا حدالمقدور با كمترین حركات و ریزترین آن‌ها به شكوفاترین لحظات بازی نزدیك شود. وقتی كه دیزی‌اش را خیلی طبیعی می‌خورد و چرك بودن ذاتی این مرد را متجلی می‌سازد، این شكوفایی در صحنه به وقوع می‌پیوندد. با آن كه زمان حضور علی سرابی در صحنه به دقایق كوتاهی می‌رسد، اما بازی او كاملاً به شكل پررنگی در طول اجرا هویدا می‌شود. او با بازی خود این نكته را یادآوری می‌كند كه بازیگر در كوتاه‌ترین زمان نیز امكان حضوری پررنگ و به یاد ماندنی را خواهد داشت. مرحوم پرویز فنی‌زاده نیز یك بار در فیلم"گوزن‌ها"‌ چنین حضوری داشت.
هدایت هاشمی با توجه با نامعلوم كدهای اصلی نقشش نمی‌توانست در خط درستی حركت كند و در جا وامانده بود. حمیدرضا آذرنگ نیز چاره‌ای جز ماندن در لحظات یكنواخت و پرملال نداشت. او هم در حد بضاعت متن و نقش حضورش را در كار تثبیت می‌كند.
طراحی صحنه نیز مكمل شكل اجرایی بوده است، با یك برش به یك اتاق و حیاط خانه‌ای فكسنی، آن چه باید میدانگاه شخصیت‌ها و اتفاقات باشد، متجلی می‌گردد.
حالا برای لحظاتی نور و امكانات صحنه به مدد بازیگران می‌آید تا این طراحی نقش خود را به طور قطعی‌تر در صحنه آشكار كند. طراحی لباس نیز پیرو اصول واقع‌گرایانه برای همه آدم‌ها به كار گرفته شده است. موسیقی نیز فضاساز است و بر اندوه و آوارگی آدم‌ها تأكید می‌كند. بنابراین اجرا در مجموع راضی كننده است و این امر، مسؤولیت مهرداد رایانی‌مخصوص را در دوباره نویسی متنش سنگین می‌كند؛ هر چند این اتفاق در كشور ما كمتر به وقوع می‌پیوندد.
رضا آشفته
نوشته مهرداد رایانی‌مخصوص و كارگردانی سپیده نظری‌پور
منبع : ایران تئاتر