یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تمام‌ اتفاقات‌ تاریخ‌، دلایل‌ شفاهی‌ دارند


فاشیسم‌ چیست‌؟
فاشیسم‌ اندیشه‌یی‌ است‌ كه‌ تاكید بسیاری‌ بر قدرت‌ دارد و قدرت‌ را بالاترین‌ فضیلت‌ می‌شمارد. غرایز جنگجویانه‌ را ستایش‌ می‌كند و خواستار عمل‌ مستقیم‌ است‌. جامعه‌ مطلوب‌ فاشیسم‌ نظام‌ پادگان‌ گونه‌یی‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها وسیله‌ كنترل‌ جامعه‌ و جلوگیری‌ از دگرگونی‌های‌ بنیادی‌ است‌ بلكه‌ خود هدفی‌ غایی‌ است‌ و آن‌ قدرت‌ دولت‌ است‌. قانون‌ تنها وظایف‌ فرد را در قبال‌ دولت‌ مشخص می‌كند. هیچ‌ محدودیتی‌ بر قدرت‌ اجبار دولت‌ متصور نیست‌. حاصل‌ این‌ وضعیت‌ در فاشیسم‌ نهادینه‌ شدن‌ ترور دولتی‌ است‌، كه‌ به‌ دو دلیل‌ توجیه‌ می‌شود اول‌ حفظ‌ قدرت‌ موجود و تحكیم‌ آن‌ و دوم‌ به‌ عنوان‌ وسیله‌ اصلاحی‌ علیه‌ منافقین‌ و مدعیان‌ قدرت‌.در فاشیسم‌ ترور نه‌ پدیده‌یی‌ گذرا و موقتی‌ بلكه‌ یكی‌ از ویژگی‌های‌ پایدار دولت‌ است‌.
بطور كلی‌ ایدئولوژی‌ فاشیسم‌ ضدعقلانی‌ ضدلیبرال‌ ضد دموكراتیك‌ نخبه‌گرا مطلق‌گرا خشونت‌ گرا و تمامیت‌ خواه‌ است‌.
فرضیه‌ شكل‌گیری‌ فاشیسم‌
در همان‌ هنگام‌ كه‌ پایه‌های‌ كمونیسم‌ در روسیه‌ مستحكم‌ می‌شد رقیب‌ دیگری‌ در اروپا نشو و نما می‌كرد.این‌ اندیشه‌ ابتدا تحت‌ عنوان‌ فاشیسم‌ در ایتالیا با رهبری‌ بنیتو موسولینی‌ و سپس‌ با نام‌ نازیسم‌ در آلمان‌ با رهبری‌ آدولف‌ هیتلر پدیدار شد.وضعیت‌ روانی‌ آلمان‌ و ایتالیا به‌ گونه‌یی‌ بود كه‌ هر دو سرزمین‌ را در اختیار فاشیسم‌ و نازیسم‌ قرار داد.مردم‌ آلمان‌ و ایتالیا نسبت‌ به‌ جهان‌ خشمگین‌ بودند چرا كه‌ سهم‌ ایتالیا از پیروزی‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ ناچیز می‌نمود و آلمان‌ها شاهد آن‌ بودند كه‌ تمامی‌ گناه‌ های‌ این‌ جنگ‌ بر دوش‌ آنان‌ قرار داده‌ می‌شود. پس‌ هم‌ در آلمان‌ و هم‌ در ایتالیا همه‌ در انتظار ظهور مردان‌ مقتدری‌ بودند كه‌ افتخارات‌ ملت‌ را به‌ آنان‌ بازگرداند و مقام‌ بلند كشورشان‌ را در جهان‌ بار دیگر مستحكم‌ سازند.
موسولینی‌ و فاشیسم‌ در ایتالیا
بنیتو موسولینی‌ فرزند آهنگری‌ بود كه‌ پدرش‌ گرایشات‌ ماركسیسم‌ داشت‌. در سال‌ ۱۹۰۱ دیپلم‌ معلمی‌ گرفت‌ و به‌ سویس‌ مهاجرت‌ كرد.بعدها موسولینی‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از اعضای‌ جناح‌ افراطی‌ حزب‌ سوسیالیست‌ ایتالیا كه‌ در آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌ از میانه‌روی‌ به‌ افراط‌ گراییده‌ بودم‌ مخالف‌ هرگونه‌ سازشی‌ با حكومت‌ ملی‌ ایتالیا بود. اما ناگهان‌ تغییر موضع‌ داد و خواهان‌ مداخله‌ ایتالیا در جنگ‌ شد.و از حزب‌ سوسیالیست‌ اخراج‌ و در سال‌ ۱۹۱۵ به‌ دنبال‌ ورود ایتالیا به‌ جنگ‌ با درجه‌ گروهبانی‌ وارد خدمت‌ شد و در جبهه‌های‌ آلپ‌ جنگید. پس‌ از پایان‌ جنگ‌، ایتالیا با دشواری‌های‌ بسیاری‌ روبرو شد. هزینه‌های‌ جنگ‌ كه‌ نزدیك‌ به‌ یكصد و سی‌ و هشت‌ میلیارد لیر برآورد شده‌ بود معادل‌ هزینه‌های‌ رم‌ از سال‌ ۱۸۶۱تا ۱۹۱۳ به‌ شمار می‌رفت‌.در میان‌ موج‌ تورم‌، اعتصاب‌ها و تاراج‌ فروشگاه‌های‌ موادد خوراكی‌، میلیونها سرباز از خدمت‌ بازگشته‌ و بیكار نیز بر انبوه‌ دشواری‌های‌ دولت‌ افزوده‌ بودند. موسولینی‌ به‌ دقت‌ اوضاع‌ را بررسی‌ می‌كرد و سرانجام‌ استراتژی‌ آینده‌ خود را تعیین‌ كرد.در مارس‌ ۱۹۱۹ در روزنامه‌ ایل‌ پوپولو در جریان‌ یكسری‌ اعلان‌های‌ گسترده‌ خواستار ایجاد گروهی‌ به‌ منظور مبارزه‌ با نیروهای‌ مخالف‌ پیروزی‌ و دفاع‌ از حقوق‌ جنگجویان‌ شد و در بیست‌ و سوم‌ مارس‌ در همین‌ رابطه‌ در سالنی‌ كه‌ به‌ اتحادیه‌ بازرگانان‌ و مغازه‌داران‌ میلان‌ متعلق‌ بود نطقی‌ ایراد كرد كه‌ تنها یك‌ سوم‌ حاضران‌ میثاقی‌ را كه‌ به‌ منظور پشتیبانی‌ از برنامه‌ او تهیه‌ شده‌ بود امضا كردند. اما از همین‌ آغاز ضعیف‌، فاشیسم‌ متولد شد و به‌ قدرت‌ رسید.
آدولف‌ هیتلر و نازیسم‌ در آلمان‌
هیتلر كه‌ اصلا اتریشی‌ بود از پدری‌ كارمند و مادری‌ خدمتكار زاده‌ شد. او در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ در ارتش‌ آلمان‌ خدمت‌ كرد. پس‌ از جنگ‌ در سال‌ ۱۹۱۹ حزب‌ ناسیونال‌ سوسیالیست‌ را تشكیل‌ داد. در سال‌ ۱۹۲۳ پس‌ از اقدام‌ به‌ كودتایی‌ نافرجام‌ زندانی‌ شد ولی‌ سرانجام‌ به‌ پیشنهاد گروهی‌ از بانكداران‌، صنعتگران‌ و طبقه‌ یونكر آلمان‌ پرزیدنت‌ فون‌ هیدنبرگ‌ او را به‌ صدراعظمی‌ منصوب‌ كرد. طولی‌ نكشید كه‌ هیتلر جمهوری‌ وایمار را منحل‌ و تاسیس‌ رایش‌ سوم‌ را اعلام‌ كرد و بدین‌ ترتیب‌ نازیسم‌ آلمان‌ متولد شد.«تمامی‌ رویدادهای‌ تاریخ‌ به‌ دلیل‌ حرف‌ نه‌ نوشتار رخ‌ داده‌اند.»جمله‌ بالا در مورد موسولینی‌ و هیتلر نیز صادق‌ بود. آنها توانستند به‌ اندازه‌یی‌ بر میلیون‌ها توده‌ ملتشان‌ نفوذ یابند كه‌ تا آن‌ هنگام‌ ناممكن‌ می‌نمود. از صاحبان‌ سرمایه‌ تا كارگران‌ تهیدست‌ از آنان‌ پشتیبانی‌ كردند و راه‌ رسیدن‌ به‌ اوج‌ قدرت‌ را برای‌ آنها گشودند.از میان‌ آن‌ دو موسولینی‌ به‌ شكلی‌ طبیعی‌تر سخن‌ می‌گفت‌. او كه‌ در گذشته‌ سردبیر روزنامه‌ بود و مقاله‌های‌ روزنامه‌ها را اصلاح‌ می‌كرد بخوبی‌ با فرهنگ‌ واژه‌ آشنا بود و در هنگام‌ سخنرانی‌ تسلط‌ خود را به‌ واژه‌ها با حركت‌های‌ بموقع‌ دست‌ و بدن‌ همگون‌ می‌كرد. تمامی‌ این‌ عوامل‌ و صدای‌ مردانه‌ موسولینی‌ شنوندگان‌ را مجذوب‌ سخنان‌ او می‌كرد اما برخلاف‌ او هیتلر مردی‌ خجالتی‌ و گوینده‌یی‌ بود كه‌ در سخنانش‌ اغلب‌ لطافتی‌ دیده‌ نمی‌شد. او كه‌ از این‌ ضعف‌های‌ خود آگاهی‌ داشت‌ تمرین‌های‌ مداومی‌ در انجام‌ سخنرانی‌ كرد و در كار خود نیز موفق‌ شد اما هرگز نتوانست‌ حالت‌ عصبی‌ خود را هنگام‌ سخنرانی‌ از میان‌ ببرد. هیتلر به‌ سروری‌ آلمانی‌هایی‌ كه‌ از نژاد خالا آریایی‌ شمرده‌ می‌شدند باور داشت‌. اما موسولینی‌ به‌ دلیل‌ طبیعت‌ مدیترانه‌یی‌ خود به‌ شكل‌ قاطع‌ چنین‌ باورهایی‌ نداشت‌ و بیش‌ از هر چیز بر نقش‌ و اهمیت‌ دولت‌ و قدرت‌ دولتی‌ تاكید داشت‌.گرچه‌ هیتلر و موسولینی‌ دارای‌ شخصیت‌های‌ متفاوتی‌ بودند اما آن‌ دو شباهت‌هایی‌ نیز داشتند.هردو مراسم‌ و جشن‌های‌ عظیمی‌ ترتیب‌ می‌دادند و مورد پرستش‌ مردم‌ قرار داشتند. هر دو آنها از ورطه‌ تهیدستی‌ و گمنامی‌ به‌ قدرت‌ رسیده‌ بودند.
سیر زندگی‌ دو رهبر نیز به‌ هم‌ پیوند خورده‌أ آنها انرژی‌ ملت‌ های‌ خود را جهت‌ داده‌ و آن‌ را در رویدادهای‌ خارجی‌ به‌ كار بردند. آنها در جریان‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ به‌ متحدان‌ یكدیگر بدل‌ شدند.اما بعد از شكست‌ متحدان‌ در جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، متحدین‌ از لحاظ‌ روحی‌، روانی‌، اقتصادی‌، اجتماعی‌ خسارات‌ زیادی‌ را متحمل‌ شدند و رهبر قدرتمند نازیسم‌ خودكشی‌ را بهترین‌ راه‌ برای‌ غلبه‌ بر این‌ مشكلات‌ دید. دامنه‌ خسارات‌ ناشی‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ آنقدر وسیع‌ بود كه‌ تا دهه‌ هشتاد و فرو ریختن‌ دیوار برلین‌ ادامه‌ یافت‌.


شیما شهرابی‌
منبع : روزنامه اعتماد