شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

از اجمال تا تفصیل، چرا احمدی‌نژاد نفی می‌کند؟


از اجمال تا تفصیل، چرا احمدی‌نژاد نفی می‌کند؟
۱) آیا احمدی نژاد از فلسفه اجتماعی و برنامه ای مدون و مبتنی بر مبانی فکری خود بهره می برد؟ آیا مدیران او منطبق بر او حرکت می کنند؟ آیا اصولاً خود او می داند که از فرهنگ و اقتصاد و سیاست چه می خواهد؟ و «حرف های خوب» و کلیات انقلابی او چگونه در عمل در لباس نهاد و نظم آراسته می شود؟ جامعه مطلوب احمدی نژاد چه شکل و ترکیبی دارد، جایگاه عقل و افتصاد و علم مدرن و تکنیک جدید در آن چیست و این مؤلفه ها چه نسبتی با فقر و عدل و عقل الهی دارد؟ نسبت آن جامعه با آنچه مدرن است چیست و اگر سخن از اخذ و استفاده است مکانیسم و نظام این اخذ و هضم کدام است و اگر طرد است نظام طرد و اکل میته چیست؟ ... و آیا احمدی نژاد یک جریان است، یک رویکرد است؟ یک واقعه جدید است؟ یا او «اوست» تنها و زودگذر، و همراه تأثیرات سطحی؟
۲) واقعیت آن است که احمدی نژاد و یاران او از چنین مدیران و برنامه های تفصیلی بی بهره اند و تصوری دقیق از آنچه می خواهند ندارند. دولت احمدی نژاد، دولت عمل است و از عمل زدگی نیز بهره ای دارد. او هنوز نمی تواند میان آرمان های خود که به آرمان های انقلاب نزدیک است با وضع موجود ربطی پویا برقرار کند. احمدی نژاد نمی داند که با ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و با مدیران «این ساختار زده» چه کند و گاه خود نیز مقهور این نظام و ربط های آن است. او و همیاران او، به نسبت سوابق تحصیلی و اجرایی خود و به تناسب دغدغه های اجرایی که دارند و داشته اند و البته چاشنی کم تجربگی و طعم تند کارشکنی های ساختارزدگان، اکنون گرایان، نتوانسته اند تصویری دقیق از این ربط ها و نسبت ها به دست آورند و به همین نسبت، از این موضوعات کمتر سخن می گویند و می نویسند و ترجیح می دهند به مشکلات فعلی و حالی اقتصاد و معیشت و سیاست خارجی کشور بپردازند تا این سنخ مطالب تئوریک.
۳) این مسأله واقعاً اشکالی دارد؟ و آیا بر دولت می توان از این جهات واقعاً خرده ای گرفت و محکومش کرد؟ اصلاح طلبان چنین می پندارند بیشتر به آن دلیل که سرعت دولت در مدرنیزاسیون (همان اصلاح مد نظر) را کند و متشتت می دانند و از آن روی که نگران اند در پس پرده فکری باشد که در ایران آینده سهمی اندک به مدرنیته بدهد و قصد داشته باشد که به سوی سنت ها واگشت کند و تحجر آفتابی شود، در ابتدای بر سر کارآمدن دولت نیز گریبان اهل اصلاح (مدرن ها) بیشتر بر سر این موضوعات چاک می خورد و از احساس حضور کسانی چون "آیت الله مصباح" و حتی آن سو تر "داوری اردکانی" و به تبع فیلسوفان «خشونت طلب» و «فاشیسم گرا» ("فردید" را می گفتند) در پس پرده فکری دولت ابراز نگرانی می شد. خرده ها و نقدهای اصلاح طلبان از سنخ تجدد است و با ادبیات انقلاب و سنت ناب بیگانه است. این نقد از سر رد مبانی برخاسته است و با کسانی که مبنائا،ً انقلاب اسلامی را بر نمی تابند و دل در گرو دموکراسی و حقوق بشر و ... دارند نباید وارد جدل های خرد شد.
اما توجه به نکته ای، حملات را تلطیف خواهد کرد. فرقی سترگ میان اجمال و تفصیل است. هیچ انقلابی در سراسر تاریخی که به ما رسیده است، در ابتدا محتوای خود را به تفصیل نداشته است. هر نفی و ردی با طرد آنچه بوده است، آغاز می گردد و برای این نفی و رد، اجمال کافی است. اجمالی از این فهم که آنچه می گذرد به سوی آنچه در آینده به صورت مبهم و در پس ابر زمان مخفی است، نمی رود. این تخالف، فی الجمله با همان اندک تصور یافت می گردد. از آن پس توقع آنکه نفی کننده برنامه و مجریانی تمام عیار و منطبق با اثبات خود، از آستین بیرون آورد توقعی خیالی است. تمام ادیان از جمله اسلام از اجمال کلمه توحید در سیری آرام به تفصیل تمدن اسلامی رسیده اند. کلمه "لا اله الاالله" همه دین را اجمالاً دارد اما بنا نهادن حقوق و اقتصاد و سیاست و فربه کردن فقه و علم معیشت و گذار از تکثر دنیوی به کوثر اخروی، زمانی طولانی شاید به اندازه هزاران سال طلب کند. در این سفر نیز از "کانت" و "دکارت" تا "هگل" و از "هگل" تا "ادیسون" و از او تا هیروشیما و تا هالیوود و بانک جهانی و دیوان بین المللی لاهه و شورای امنیت، راهی صد ساله است. نمی توان از کانت توقع داشت که نظام اقتصادی تبادل بورس نیویورک را تنظیم کند. هرچند این نظام به اجمال در اندیشه او موجود بوده است. نمونه های تاریخی این ادعا به تعداد تحولات تاریخ است. اجمال ولایت فقیه، انقلاب امام و سپس قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ اجمال امام و تفصیل شهید مطهری، انقلاب ۱۷۸۹ و سپس نظام تقنینی و بازرگانی ۱۸۰۳ ناپلئون و ...
۴) احمدی نژاد کانت یا هگل نیست. او سرباز خمینی است و او با اجمال آنچه در سویدای ذهن داشت دریافت که پاشنه اصلاحات بر محور انقلاب نمی چرخد و سیاست های تعدیل اقتصادی کارگزاران را با عدل انقلابی نسبتی نیست. احمدی نژاد با یک نفی ساده آغاز کرد و داستان به همین سادگی است. (انتقادات او به هاشمی نیز بیشتر از باب حمایت و پناه به اصلاح طلبان مدرن و افراط در غربی سازی اقتصاد است و گرنه به گمانم بیشترین انتقادات متوجه ۸ سال دولت غرب گرای فرهنگی باشد تا دولت غربی ساز اقتصادی؛ هرچند هر دو را ربطی وثیق است) ممکن است دولت او تا سالها در همین اجمال بماند و گذشته را نفی کند و در نفی عمیق شود. ممکن است تا سالها بر سر آن تفصیل، اختلاف بین طیف های مختلف اصولگرا با قوت پیگیری شود. ممکن است خود احمدی نژاد هیچگاه در نیابد که اقتصاد احمدی نژاد چیست؛ سیاست آن کدام است و فرهنگ آن چه مؤلفه هایی دارد.
احمدی نژاد یک تذکر و بازگشت است. او جریان نیست اما نماینده یک جریان زنده و پویا است. او نماینده مردمان انقلابی است. احمدی نژاد یک حالت تاریخی تازه نیست. او اتفاق جدید و پیچیده ای نیست. او صرفاً آمده است تا تذکر دهد که به سویی می رفتیم که از ابتدا قصد پیمودن آن را نداشتیم و الا انقلاب و جنگ بی حاصل بود و کار به همان سان به نیکی می گذشت. در یک رویگردانی ساده است، او یک بازگشت دوباره است و همه بازگشت ها با نوعی اجمال همراه اند و برای رسیدن به تفصیل زمانی دراز لازم است. اقتصاد اسلامی و سیاست و حقوق و ارتباطات اسلامی (با تسامح در الفاظ) در حال ساخته شدن است و این سخن که علم کاربردی اسلامی نداریم سخنی صحیح و همزمان در غایت خطاست. آری دست ما بالفعل از این الهام های الهی تهی است. زیرا نیازی به آن نبوده است. زیرا همانانی که نفی علم اسلامی می کنند، طوطیان سخنگوی صاحبانی دیگر بوده اند و اگر امروز روند تولید علوم اسلامی ما ۱۸ سال عقب است، مقصر آنان اند. نباید از احمدی نژاد توقع ارائه و اجرای احکام الهی را در عرصه های سیاسی و اقتصادی و ... داشت. این علوم از حالت بالقوه آرام آرام، به سوی فعلیت پیش می آیند و منکشف می شوند. نیاز توده ها، ناز علوم را بر می انگیزد و آنکه به علم جهت می دهد نیاز مردم کوچه و خیابان است. باید تحمل کرد و آزمون و خطا نمود تا الهام غیبی فرا رسد اما اگر ساده خواه و ساده خوار باشیم غذاهای غربی آماده و سریع در اختیار است. این تصمیمی شگرف است. تحمل تشنگی برای نوشیدن آب های گوارای الهی یا دل دادن به شوراهای باختری.
عطاءالله بیگدلی
منبع : رجا نیوز