سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


مرد تنهای آواز


مرد تنهای آواز
«... كودك چهار، پنج ساله ای بودم و مصادف با روزگاری كه گرامافون و صفحه تازه به بازار آمده بوده... من با عشق و علاقه توصیف ناپذیری مجذوب این صنعت اعجاب انگیز روز شده بودم و آواز تاج، ادیب، ظلی و بانوان قمر و روح انگیز تأثیر بیشتری بر من می گذاشت...» .
«... كلام، نور اندیشه و شعر نور كلام است...»
«در دوران تحصیل(ابتدایی) در یك دبستان شش كلاسه به شعر و ادب فارسی بیشتر از دروس دیگر توجه و علاقه داشتم. به یاد دارم بعد از كلاس دوم ابتدایی وقتی كتاب كلاس سوم را به دستم دادند با عجله و تندتند آن را ورق زدم تا ببینم چقدر شعر در آن هست و هنوز بعضی از آن شعرها در یاد من هست. در كتاب چهارم ابتدایی چهار صفحه آن از شاهنامه استاد طوس و داستان رفتن گیو به توران زمین برای آوردن فرنگیس و كیخسرو بود كه من تمام آن را حفظ بودم و بعضی روزها با فراخواندن(توسط) ناظم دبستان در سر صف و با حضور دانش آموزان آن را می خواندم و شاید این اولین سنگ بنای ذوقی در زندگی من بوده، به هر تقدیر من عاشق شعر و ادب فارسی هستم...»
قسمتی از یادداشت بلند استاد منوچهر همایون پور متولد۱۱/۳/۱۳۰۳ بروجرد را كه حاوی زندگینامه خود نوشت و نیز بیان برخی از نظرات ایشان است (در تاریخ ۲۳/۶/۱۳۸۱ نوشته و امضا شده است.) در اینجا عیناً نقل كردم تا به تأثیر شگرف آموزش ها و تعالیم دوران نوجوانی و ثبت و ضبط هرآنچه در آن سنین و آن ایام بر نوجوان ارائه می شود و نیز بیان این نكته كه نسل پدران ما (متولدین دهه اول و دوم قرن چهاردهم) در كلاس چهارم دبستان داستان های شاهنامه را به عنوان درس فارسی فرا می گرفته اند و دیپلمه های امروز ما... كه بماند.
سال ۷۶ هنگام خروج از منزل استاد فریدون مشیری و در پاركینگ منزل روبه رو گشتم با استاد بی بدیل همه ما هنرجویان و عاشقان فرهنگ و ادب حضرت استاد آقای محمدرضا شفیعی كدكنی كه آقایان عطاءالله خان بلوكی و آقای علی هاشمی و همچنین استاد زنده یاد منوچهر همایون پور ایشان را همراهی می كردند و این اولین دیدار و شروع ارادت حضوری بنده با ایشان بود (تا پنجشنبه آخر سال و مجلس ترحیم استاد شاپوری و دیدار بعدی كه به قیامت افتاد) مردی كه از صداقت و صفا كلیه رفتارها و اعمالش سرشار بود و به هنگام مصافحه آغوش می گشود و گرمای آ غوشش می گفت كه با تمام وجود فرزندان هنری و معنوی اش را پذیرا می شود. تلخی ها و ترشرویی هایی را هم اگر داشت از همان عنصر صداقت و یكرنگی اش، سر می زد و از مداهنه و چاپلوسی و تمجیدهای نابجا به شدت پرهیز می كرد و دیگران را هم مانع می شد. به هر حال این ارادت حضوری سال ها ادامه داشت چرا كه قبل از آن با بسیاری از نوشته ها و مقالات ایشان در مجله های خواندنی ها، امید ایران و دنیای سخن ، ادبستان هنر موسیقی یا در كتاب های حافظ شناسی و... آشنا بودم. استاد منوچهر همایون پور، سید سهیل محمودی و سید فرید قاسمی و قاسم علی فراست و بنده را به منزل استاد زنده یاد عماد خراسانی برده و ما را با آن یگانه آشنا ساخت و در برگزاری بزرگداشت و در جهت تراضی استاد عماد بدین مراسم جهدی بلیغ و سعی وافر و اساسی داشت. او به قدری با صفا و مهربان بود كه در محضرش اجازه می یافتی كه اظهارنظر كنی و حتی عقیده ات اگر مخالف با نظر ایشان بود بیان نمایی. به خاطر دارم مباحثی را كه با استاد در مورد كلمه سماع داشتیم و استاد معتقد بود این كلمه با كسره س و بر وزن شكار است یا در مورد نور علی خان برومند در منزل استاد تجویدی و با حضور استادان ابراهیمی، نریمان، خوشدل و آقای سالار عقیلی و خانم حریر شریعت زاده و... چه مباحثات ارزنده و ارزشمندی انجام شد. یا اینكه كودكان و نوجوانان را چقدر مورد توجه و عنایت قرار می داد. منوچهر همایون پور به راستی یك تاریخ مدون و متحرك به ویژه در مورد ۷۰سال اخیر موسیقی و فرهنگ ایران بود و به دلیل اینكه از یك طرف خود در جریان اغلب مسائل و حوادث بوده و از طرف دیگر به لحاظ علاقه و اشرافی هم كه بر حوزه های ادبی و تاریخی و رجال شناسی داشت همواره در گره گشایی و شفاف ساختن موارد و موضوعات مورد بحث و با صراحت لهجه ای كم نظیر نظری صائب و مستدل را بیان می داشت. مجال این یادداشت اجازه نمی دهد تا به بررسی بیشتر و سزاوار ایشان و بیان نعمات و محاسن او بپردازم، اما فقط در بررسی شیوه خواندن او باید مختصر بیان داشت كه استاد همایون پور به دلیل ویژگی های شخصیتی از بیان خواندن منحصر برخوردار بود و البته بیان آواز و لحن ویژه از سبك مجزا و متمایز است و سبك آواز مقوله ای دیگرست. ایشان به دلیل این كه معلم مستقیم آواز نداشتند و از طریق صفحه گرامافون آوازخوانی و تصنیف را فراگرفته بودند، در اجرای خوانندگی متأثر از تاج و بیشتر ادیب خوانساری بوده و شیو ه ای كه تحریر را در میان بیان حروف كلمات مجاز نمی داند و بر روی مصوت های بلند یا انتهای كلمات به ادای تحریر می پردازد این تأثیر در بیان كلماتی چون نهان(نهون)، جهان(جهون) و هجران(هجرون)و... بیشتر مشهود است و البته كه حجم و قدرت حنجره تاج را دارا نبودند، اما با گرمی و نمكی خاص كه در بیان مخرج حرف «س» ویژه بود، به استقلال و تشخص رسیده و در تصنیف خوانی یكی از چهره های كم نظیر این حوزه است و صدای او از جمله صداهای محبوب در نسل خود و نسل های بعد محسوب می شود.
«... در سال ۱۳۲۸ با اركستری به سرپرستی زنده یاد ابراهیم منصوری... از سال ۱۳۲۹ با اركستری به سرپرستی مرتضی گرگین زاده... تا اواخر سال ۱۳۳۲... در سال ۱۳۲۹ شش صفحه برای دو كمپانی شهرزاد و رویال(جمعاً ۱۲آهنگ) خواندم... در سال ۱۳۳۳ برنامه های متنوعی با حبیب الله بدیعی، فریدون حافظی، پرویز یاحقی، جهانگیر شنجرفی داشته ام... سال ۱۳۳۴ با اركستری به سرپرستی استاد جواد معروفی... سال۱۳۳۵ با برادران معارفی... سال های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ مجدداً با اركستری به سرپرستی استاد حسین یاحقی و با شركت پرویز یاحقی كه كار با دیگران را ر ها و به دایی جان پیوسته بود...» اینها مختصری بود از آثار موسیقایی منوچهرهمایون پور كه آنچه تنها امروز در دسترس علاقه مندان است نواری است به نام دیروزی ها از انتشارات ماهور و بس و از آثار قلمی و مكتوب او كه باید دوستان فرهنگ سخن همت كنند كه همكار مؤثر جناب دكتر انوری بود. منوچهر همایون پور كتاب های بسیاری خوانده بود و شاهد این مدعا دست نوشته های او در حاشیه كتاب هاست.
روحش شاد و قرین رحمت باد
علیرضا پورامید
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید