یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

روشنفکران به دغدغه های مردم پاسخ دهند


روشنفکران به دغدغه های مردم پاسخ دهند
شاید دغدغه امروز مردم در فرهنگ عمومی شان این باشد که به عنوان مثال اگر فروشنده ای گرانفروشی کرده، چطور به او متذکر شویم که کارش خلاف شرع است و یا اینکه همسایه مان در مراودات روزانه اش جانب ادب را رعایت نمی کند و یا به زبان ساده تر دغدغه من مدام این است که در زندگی شخصی و اجتماعی ام چه کنم که یک شهروند خوب برای شهرم، یک همسایه خوب برای همسایه ام و یک بنده خوب برای خدایم باشم. شاید این مقولات در بحث روشنفکری دینی، پیش پا افتاده به نظر برسد، اما به گفته حجة الاسلام دکتر هادی صادقی، رئیس مرکز پژوهشهای صدا و سیما، روشنفکران دینی باید به دغدغه های مردم پاسخ دهند، آن هم به زبان مردم و برای مردم. در این گفتگو، سعی کرده ایم نقش رسانه ملی را در تفهیم و تعمیق روشنفکری دینی و تأثیری که در رفع نیازهای فرهنگ عمومی مردم با رویکرد دینی دارد، از زبان دکتر صادقی بشنویم. او مدعی است که رسانه ملی تا حد خوبی توانسته است به دغدغه روشنفکری دینی از طریق تریبون مردمی پاسخ گوید.
▪ جناب آقای صادقی !برای شروع بحث، تعریف کوتاهی از مقوله روشنفکری دینی داشته باشید؟
ـ برخی روشنفکری دینی را مفهومی متناقض می دانند و نسبت به جمع شدن این دو مخالفند. دلیل آنها این است که روشنفکری به معنای اتکای تام به عقلانیت است و دینی بودن اتکا به وحی و تعبد است و تعبد با عقلانیت سازگار نیست. اما من معتقدم که مفاهیم روشنفکری و دین با هم سازگار است، زیرا عنصر اصلی روشنفکری عقلانیت است؛ اما عنصر اصلی دین تنها تعبد نیست، بلکه در دین تعبد عقلانی داریم. پس کسی که واجد تعبد عقلانی شد، می تواند واجد روشنفکری دینی شود. البته این خلاصه بحث بود.
▪ چگونه می شود عقلانی بود و تعبد کرد؟
ـ اگر عقل بشر به اینجا رسید که خودش همه چیز را نمی تواند درک کند و به این مفهوم برسد که منبع الهی برای تکامل و هدایت انسان وجود دارد، خود عقل دستور می دهد که آدمی نسبت به این منبع نور که دین است، خاضع شود. اگر کسی به این جا رسید و تعبد نکرد، عقل او را محکوم می کند. پس می شود کسی عقلانی عمل کند و تعبد هم داشته باشد.
▪ اجازه بدهید درباره ابزارهای توسعه روشنفکری دینی صحبت کنیم. این موضوع همزمان با ورود مدرنیته، وارد کشور ما شد؛ به نظر شما، چگونه می توان ابزارهای مدرنیته را در جهت توسعه روشنفکری دینی به خدمت گرفت؟
ـ مدرنیته واجد چند چیز است. هم دارای شیوه های علمی است و هم واحد محتوایی؛ بدین معنا که قالب و محتوا مجموعه مدرنیته را می سازد. اگر روشنفکر ما، قالب و محتوا را از مدرنیته بگیرد و بخواهد در فضای داخلی بر مبنای آن عمل کند، این نوعی تعبد ضد روشنفکری است؛ یعنی تعبد در نسبت با دین معنا پیدا نمی کند، بلکه در نسبت با متفکر غربی هم معنادار می شود. روشنفکر ما به جای اینکه در برابر خداوند متعال خاضع شود، به یک متفکر غربی تعبد می ورزد. تعبد در برابر خداوند اگر عقلانی باشد شایسته است و این تعبد که در برابر یک متفکر معمولی است، مذموم است و هیچ عقلی این تعبد را قبول نمی کند. بنابراین، بلای فعلی روشنفکران ما این است که نسبت به اندیشمندان غربی تعبد محتوایی دارند. این باید حتماً از بین برود.
▪ باید از بین برود یا کم رنگ شود؟
ـ نه، باید از بین برود، تعبد به آدمها به این معنا باید از بین برود.
▪ تعبد به افکار و اندیشه هایشان چطور؟
ـ حتی به افکار و اندیشه ها هم نباید تعبد وجود داشته باشد. تعبد به عقل برتر معنا دارد. عقل برتر یعنی عقلی که خطاپذیر نیست؛ یعنی عقل معصوم مثل ائمه اطهار(ع)، پیامبران و خداوند. اما تعبد به آدمهای عادی نه معنادار و نه معقول است. یک آفت روشنفکران ما چه دینی چه غیر دینی، تعبد به افکار دیگران است؛ بدون استقلال و منطق حرفهایشان را می پذیرند و بلندگوی آنها می شوند.
▪ آیا این تعبد به اندیشمندان غربی یک تب مد شده بین روشنفکران ماست؟
ـ بله، بالاخره مد روز است که عده ای آن را شنیده و پذیرفته اند و فکر می کنند با استدلال قبول کرده اند؛ اما در حقیقت به دنبال پذیرش منطقی آن نرفته اند. اما از طرف روشها، چنانچه شیوه و روش منطقی پذیرفته شود مانعی ندارد؛ ولی آن جا هم نباید تعبد حاکم شود.
در بحث روشها، امکان اخذ و ارتباط بیشتر است. ما از روشهای موفق بیشتر می توانیم بهره بگیریم، مثل روشهای نوین پژوهش، زیرا تکامل یافته شده است. در مجموع، آنچه از مدرنیته به این سو می آید، اگر به شکل حلاجی شده، نقادی و استفاده شود مانعی ندارد، ولی اگر تعبداً پذیرفته شود، مذموم است. در مورد محتوا، ما ایدئولوژی خودمان را داریم و باید از آن بهره بگیریم و نباید برای مثال به دنبال ایدئولوژی لیبرال برویم. بعضی دموکراسی روشی را با دموکراسی محتوایی ترکیب می کنند که سر از لیبرالیسم در می آورد. لیبرالیسم هم که نه خواسته ماست و نه با دین و فرهنگ ما سازگاری دارد. اسم این را روشنفکری نمی گذارم، بلکه نوعی تاریک فکری است.
▪ آیا وابستگی محتوایی همراه با پذیرفتن روشها، از ابتدای ورود روشنفکری به کشورمان وجود داشته و دارد؟
ـ همیشه وجود داشته، اول روشنفکرها می گفتند ما سراپا باید فرنگی شویم و این همان تعبد است. سراپای فرنگ پر از اشکال است. به فرموده رهبری، از همان اول که روشنفکری وارد جامعه ما شد، بیمار بود و هنوز هم هست. واقعاً این بیماری وجود دارد و آشکارا می بینیم در گفتارها و نوشتارها هم مشاهده می شود.
امروز وقتی که از تحجر سخن گفته می شود، برخلاف خیلی ها که تحجر را به معنای دینی آن مطرح می کنند، من معتقدم تحجر روشنفکری بدتر است؛ تحجر بر روی مفاهیمی که از سوی غرب می آید. برخی چنان به این مفاهیم تعصب دارند که اگر آن را نپذیری، هزاران اتهام بی منطقی و متحجر بودن را به شما می زنند.
بنابراین، روشنفکری دینی هم ممکن است و هم مطلوب، البته با شرط و شروطی. باید در کلیه سطوح عقلانی عمل شود و معنای عقلانی شدن هم استدلال به رأی و اتکای صرف به عقل نیست. حدود عقل باید مشخص شود و وحی هم در این مؤلفه ها، باید مدنظر باشد.
با این شرایط، معرفت عقلانی دینی پدید می آید که روشنفکری دینی از آن زاییده می شود. روشنفکر باید به مقوله های مهم حیات بشر حساس باشد، درد و رنج و سرنوشت بشر برای او مهم جلوه کند و به آنها بپردازد. روشنفکر نباید صرفاً دغدغه آکادمیک داشته باشد.
یکی از ویژگیهای روشنفکر این است که علم خود را در خدمت جامعه قرار می دهد، نه صرفاً نوشتن مقاله ها و کتابها. یکی از دغدغه های روشنفکری این است که با ظلم در همه سطوح مبارزه و برای اصلاح جامعه تلاش کند که اگر این اصلاحگری دینی باشد، مقوله روشنفکری دینی تجلی پیدا می کند.
▪ تا چه میزان توانسته ایم در بهره گیری از ابزارهای رسانه ای در توسعه روشنفکری دینی، آن هم با محتوا و روشهای خودمان نه صرفاً شیوه ها و درونمایه ای را که غرب با استفاده از ابزارهای تبلیغی توسعه بخشید، موفق باشیم؟
ـ نمی توان گفت رسانه در حوزه روشنفکری دینی به طور خاص برنامه ای را به صورت وسیع دنبال کرده است، برنامه های محدودی در این راستا داشته، برای مثال، با راه اندازی رادیو گفتگو، فضای روشنفکری و گفتمان های روشنفکری در آن مطرح می شود. این خدمتی است که رسانه ملی در حوزه رادیو انجام داده است.
در حوزه تلویزیون هم، چنین حرکتهایی را داشته که در دورانهایی موفق بود و در دورانهایی کمتر و این موفقیت نسبی بوده است؛ سلسله مباحثات گفتمانهای شریعت را داشتیم. در حال حاضر هم کمابیش وجود دارد، اما حجم آن زیاد نیست و جا دارد بیش از اینها هم به آن پرداخته شود. در حوزه ادبیات نمایشی و تولید نمایشهای روشنفکرانه ، شبکه چهار در حال اجرای طرحهایی است.
▪ شبکه چهار برای چنین مأموریتی راه اندازی شد؟
ـ بله، ولی در تولید نمایشهای مردم پسندتری که جنبه روشنفکری داشته باشد، چندان توفیق مؤثری نداشته ایم.
▪ چگونه می شود مقوله روشنفکری دینی را در سطح مردمی گسترش داد و در فرهنگ عمومی مردم برای آن جایگاهی تعریف کرد؟
ـ باید چنین شود، وگرنه اگر قرار باشد روشنفکران فقط حرفهایشان را برای طیف خود بزنند که تأثیری ندارد. یک کار مهم روشنفکر این است که با مردم، به زبان مردم و برای آنان حرف بزند و مردم بفهمند. او باید همین توده های مردم را به سمت اصلاح و تعالی بکشاند. فرق روشنفکر با یک متخصص در همین است. متخصصی که در حوزه فلسفه قلم می زند، دغدغه فهم عمومی را ندارد. او برای متخصصان و به زبان فنی می نویسد، اما روشنفکر باید برای مردم بنویسد. بنابراین، اگر روشنفکری به فضای رسانه بیاید، باید در فهم مردم بگنجد و سطح فهم آنها را رشد دهد. این کار روشنفکرانه است. بعضی از این تله تئاترها که فقط دغدغه های شخصی یک گروه خاص هستند و با مردم ارتباط برقرار نمی کنند، کار روشنفکرانه نیست، هر چند عنوان روشنفکری را با خود یدک بکشد. اتفاقاً مجموعه های عامه پسند که می توانند روابط اجتماعی و اخلاقی و... مردم را تصحیح بکنند، روشنفکرانه تر عمل می کنند.
▪ خوراک فرهنگی مردم و تناسب آن با سلیقه ها و نیازهای آنان در برنامه های رسانه ملی با توجه به اولویتهای دینی تا چه میزان مورد توجه بوده است؟ هر چند هنوز هم سایه مظلومیت بر سر فرهنگ عمومی مردم، قرار دارد؟
ـ نباید موضوع مظلومیت فرهنگی را با فرهنگ عمومی آمیخته کنیم، نباید بگوییم ما نتوانستیم فرهنگ دینی را وارد فرهنگ عمومی مردم کنیم؛ بلکه بنده معتقدم در بسیاری از شرایط در این مورد توفیق داشته ایم. نه در مسائل معرفتی عمیق، بلکه در شعایر دینی، رسانه ملی خوب عمل کرده است. برای مثال، غیر از رسانه ملی چه کسی، سنت اعتکاف را عمومی کرد؟ این تأثیر تبلیغات رسانه ملی است که امسال میلیونها جوان متقاضی اعتکاف بودند و زمینه برای پذیرش همه آنان وجود نداشت. این سنت در گذشته بسیار مظلوم بود.
این فرهنگ را رسانه ملی عمومی کرد. فرهنگ خواندن دعای عرفه تا چند سال پیش، این قدر عمومی نبود؛ ولی امروز قشرها و توده های مردم به خواندن و شنیدن این دعای معرفتی اقبال دارند. وقتی رسانه ملی وارد شود، چنین می شود. در سطح شعایر دینی فرهنگ سازی اتفاق افتاده و به سمت دینی تر شدن هم رفته است. در برخی از سطوح عمیق تر چنین اتفاقی نیفتاده و خلا آن احساس می شود. برای مثال، در سطوح اخلاقی و اعتقادی باید بیش از این کار شود.
▪ درست است، راه اندازی شبکه قرآن به بهانه ترویج فرهنگ دینی در سطوح عمیق تر بود، اما در عمل شاهد توفیق مؤثر آن نبودیم؟
ـ البته، باید بهتر از این عمل شود. اینها اقدامهای خوبی است که آغاز شده و هنوز جای کار دارد و راه طولانی است. البته، نباید نسبت به اقدامهایی که انجام شده هم چشم پوشی کرد. مفاهیمی که در مجموعه های ماه مبارک رمضان به صورت نمایشی به مردم ارائه می شود، کارهای ارزشمندی است که باید در جهت بهبود آن تلاش کرد. منتها قدرت و ظرفیت جامعه هنری ما هم آن قدر بالا نیست و قدرت تولید بالایی هم نداریم. مگر چه تعداد هنرمند و نویسنده خوب داریم که بتوانند به مفاهیم دینی خوب بپردازند.
▪ آیا نقصانها و کمبودها از جامعه هنرمندان و نویسندگان ماست؟!
ـ البته این را خود جامعه هنرمندان و نویسندگان باید پاسخگو باشند که چرا آثار دینی فاخر کمتر تولید می شود.
▪ حضرت امام خمینی(ره) فرموده ای داشتند مبنی بر اینکه رسانه ملی باید به یک دانشگاه عمومی تبدیل شود، چقدر به این هدف نزدیک شده ایم؟ آیا رسانه ملی به یک دانشگاه عمومی با رویکرد دینی برای مردم تبدیل شده است؟
ـ حتماً باید چنین شود و در حال حاضر هم اندکی هست و در سطح عمومی تا حدی این اتفاق رخ داده است. البته، سطوح برنامه هایی که پخش می شود، متفاوت است. این مسیر تدریجی است که روز به روز قوی تر می شود. به لحاظ تولیدات داخلی، از بسیاری از کشورها جلوتریم؛ حتی از کشورهای اروپایی، زیرا آنها تسلیم فرهنگ آمریکایی و هالیوودی شده اند. رسانه ملی تلاش می کند فرهنگ بومی کشور را گسترش دهد. منتها باید به امکانات و محدودیتهای انسانی و منابع مالی هم توجه کرد. بودجه صدا و سیما مگر چقدر است؟!اگر این بودجه افزایش یابد طبیعتاً بهتر از این عمل می کند.
▪ رسانه ملی تا چه میزان تلاش کرده بحث روشنفکری دینی را در سطح عمومی جامعه مطرح کند. واقعیت این است که مردم حتی با عنوان تنزل یافته این مقوله هم آشنا نیستند و آن را با خود همراه نمی بینند؟
ـ مهم این نیست که عنوان روشنفکری دینی را مردم شنیده باشند یا آن را بفهمند؛ مهم این است که روشنفکر دینی در مقوله هایی که با مردم ارتباط برقرار می کند، کار کرده باشد و در آن مقوله ها، رسانه ملی کارکرده است و توانسته اثر بخشی خود را داشته باشد. برای مثال، در رفع ظلم از اقشار مختلف جامعه بویژه زنان، رسانه ملی به آن پرداخته و توانسته فرهنگ سازی کند و ارتباط زن و مرد را در جامعه و در خانواده اصلاح نماید. رسانه ملی به مقوله های روشنفکری می پردازد، اما با عنوانها کاری ندارد و لازم هم نیست که با عنوانها و الفاظ بازی شود.
▪ توفیق در پرداختن به این مقوله های روشنفکری چگونه بوده است؟
ـ توفیق در این زمینه نسبی است و باید دید سطح جامعه تا چه میزان از این برنامه ها تأثیر گرفته است.
▪ اولویت رسانه ملی در بحث فرهنگ سازی دینی چه مؤلفه ها و مقوله هایی از جمله تربیتی و اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و... است؟
ـ اینکه اولویت چیست، به طور قطع نمی توان به آن پاسخ داد، زیرا شبکه ها مختلف هستند و هر یک بخشی را اولویت می دهند؛ اما در سالهای اخیر روی برخی از مقوله ها بیشتر کار شده است. برای مثال، روی مسأله معاد محوری و امر به معروف و نهی از منکر کارهای بیشتری انجام شده است.
زهره کهندل
منبع : روزنامه قدس