چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عید آید ، رود عید تو ماند ابد


عید آید ، رود عید تو ماند ابد
چراغ امید پیوسته در ورای تاریک آینده می افروزد ورهروان را به خود می خواند .اما چه با ذهن اندیشه ساز ما که چشم از روشنی فروبسته در سیاهی واهمه توده عظیم کار فرورفته ودشواری زندگی را چون کوهی سهمناک می پندارد . این کوه سر به فلک کشیده چون سدی راه پیشرفت ذهن واندیشه ما را می گیرد از تصویر این راه پرمخاطره همواره دلمان آشفته ولرزان است ولی این اشتباه دیده پندار است که کاه را کوه می سازد .بیاییم خاطر خویش را به تشویش موهوم فرسوده نسازیم ، روزانه ودرحال زندگی کنیم و به دل وجودمان اجازه دهیم که از زیباییهای زندگی لذت برد . باران وبرگ وبهار را بهانه قرار دهیم تا دوباره باران عشق خداوندی وجودمان را چون قبای گسترده سبز بهار با طراوت سازد وترنم عشق آهنگین گوش دلمان را نوازش کند وحس قریب تازه شدن را در شهر زندگی جاری سازد .
بیاییم چشممان را بازکنیم تا هرچه مشکل ، از بهاری دیگر لذت ببریم . بیاییم دستهایمان را دل کنیم ودر هوای زندگی گلهای زیبا بچینیم ، از روز مَرگی فرار کنیم وزیبایی های از دست رفته را فریاد کنیم . برای زندگی ، بیهوده دنبال معنای دیگری نگردیم . نعمت انتظار وتلا‌ش را شکرگزار باشیم . پرستوهای ما هنوز قادر به سفر هستند .آنچه فرشتگان برای آدم به سجود آورند در دیده یکدیگر ببینیم وبا هم مهربان باشیم . اولین بهار که آغاز شد زنجیر نداشت ، آن ماییم که برای بهار زنجیر ساختیم . بیاییم غل وزنجیرها را بشکنیم وبهار واقعی را بیابیم . بیاییم بهار را در وجود خود ودیگران بیابیم .تا هر روزمان عید وبهار باشد .

مانا رستمی
منبع : روزنامه سیاست‌روز


همچنین مشاهده کنید