پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


مرغابی ها و لاک پشت


مرغابی ها و لاک پشت
دو مرغابی كه در چارچوب تعین های خودستایانه فرهنگ پدرسالار در آبگیری زندگی می كنند، تصمیم می گیرند كوچ كنند. لاك پشت كه در چارچوب اقتدار اسیر است و به علت كار، سرشتی زنانه دارد، می گوید:
من هم با شما می آیم.
ولی گفتمان اعمال محدودیت بر علیه زنان، مانع از آن می شود كه او، نقشی مستقل را بازی كند: مرغابی ها، چوبی را می آورند و او را مجبور می كنند آن را به دندان بگیرد، همان چوبی كه دو طرفش را خودشان به منقار گرفته اند جلوه ای تاریخی- روایی ببخشند و زن- لاك پشت را به موجودی منفعل و دارای اهمیت ثانوی تبدیل سازند.
این، یعنی ستم تاریخی مردان برای ساكت كردن زنان در طول تاریخ و تثبیت نظام مبتنی بر كلیشه هایی از نقش سركوبگرانه مرد- زن. اینجا است كه می بینیم نحوه شخصیت پردازی، ارتباطی اندام وار (Organic) با مضمون داستان پیدا می كند و تصورات قالبی درباره زن، به مثابه دیگری (Other) در آثار ادبی را به نمایش می گذارد، زنی كه مدام به او می گویند خفه شو، حرف نزن و میزان اهمیت او، بستگی دارد به این كه تا چه حد اهداف شخصیت اصلی مرغابی را محقق سازد و چطوری چوب را به دندان بگیرد. موجود ستم دیده ای كه می خواهد حرف بزند تا هویت ذاتی خود را در دل تاریخ بازگوید و كلیشه ها را بشكند. در آخر حكایت نیز با حرف زدن، تصویری نمادین را به خواننده ارائه می دهد: تصویری كه شكستن لاك لاك پشت، درهم شكستن ساختار روایتی مردسالارانه ستمگر زورگو را به نمایش می گذارد.
● نقد روانكاوانه
در داستان كوتاه «مرغابی ها و لاك پشت» شخصیت اصلی داستان كه لاك پشت نام دارد و ساكن مرداب است، در فصل كوچ، اصرار می كند كه با مرغابی ها به سرزمینی دیگر برود. او دارای زبانی خود ویژه است كه بازتابی از وضعیت ذهنی او است:
- منم باهاتون می آم.
نویسنده بدین ترتیب نشان می دهد كه لاك پشت تا چه حد مصمم به رفتن است و چرا روی رفتن تاكید دارد: احتمالاً مادر لاك پشت همواره احساس بیزاری نسبت به او داشته و لاك پشت از مراحل چهار گانه گوالش روانی نگذشته و رشد روانی نابهنجاری دارد و در جای جای داستان می بینیم كه او دارای عقده ادیپ است.
به خصوص این كه بدانیم لاك پشت اصولاً بال ندارد كه بتواند پا به پای مرغابی ها پرواز كند. باید دقت كنیم كه لاك پشت می گوید من هم با شما می آیم و واقعاً كفش و كلاه می كند كه برود. اینجا است كه مرغابی ها چوبی می آورند و دو سر آن را می گیرند تا لاك پشت بتواند پرواز كند. در واقع، این امر دلالت بر كوشش ناخودآگاه او برای خنثی كردن كهن الگوی ساحره دارد كه مادر دهشتناك او است و به صورت تصویر ازلی مرداب یا حتی پرواز كردن و رفتن بالای شهر و هراس از مردم و هراس از مرگ ظاهر شود.ممكن است خواننده از خود بپرسد حالا كه لاك پشت اینقدر اصرار كرده است كه برود، چرا وسط كار، آن طور بی هوا دهان باز می كند تا به زمین بیفتد؟ اكنون به جایی رسیده ایم تا با توجه به شواهدی كه داستان در اختیارمان می گذارد، بگوییم لاك پشت مبتلا به بیماری آزار طلبی یا مازوخیسم است. پس باید بگوییم لاك پشت در فرآیند ناهشیار «همانند سازی» اصرار می كند كه مثل مرغابی ها، پرواز كند ولی سر بزنگاه، زمین می افتد و لاكش می شكند.
● نقد فرمالیستی
نخستین سطر با «دو مرغابی و یك لاك پشت» آغاز می شود. همین واژه به كرات در اثر به كار می رود. این تكرار هم كیفیت موسیقایی به متن می بخشد و هم اینكه خواننده را هر چقدر هم حواس پرت و گیج و گول باشد، متوجه این مسئله می كند كه پرسوناژهای داستان ما بدون احتساب مردمی كه از پایین دارند لاك پشت را نگاه می كنند، سه نفرند. خود واژه «مرغابی» واژه ای «نام آوا» است. به عبارت دیگر صداهایی كه برای خواندن این واژه باید از دهانمان خارج كنیم، مشابه واژه «كشك بادمجان» است، به همان پرطمطراقی و پرسروصدایی با تنگ و گشاد كردن كلیه عضلات دهان و بلكه صورت.
● وجود علائم سجاوندی در جمله
-دو، مر- غابی با (یك لاك پشت) در : آب، گیری، زندگی... می كردند، حالت طنین ناشی از پژواك افتادن لاك پشت در انتهای اثر را در ذهن خواننده تداعی می كند. در سطر چهارم نویسنده می گوید كه از بالای شهری عبور می كنند. شهر اتوپیایی است كه با حضور مردمی كه در آن تداعی می شود، شكل شعر را از اندیشه ای انتزاعی به حس متعین بدل می سازد و به كل اثر مفهومی فلسفی می دهد. به خصوص اینكه بدانیم شهر مذكور، مغازه و احتمالاً گاراژ یا حتی آبریزگاه هم دارد.
در پاراگراف دوم لاك پشت با واژه «پرحرف» توصیف می شود. نتیجه انتخاب این واژه به وجود آمدن لحن منفی است، لحنی كه فضای نهیلیستی را بر داستان حاكم می كند و آن را در رده «كرگدن» اوژن یونسكو قرار می دهد. شك نیست كه حرف زدن مستلزم باز كردن دهان است (اگرچه برخی از حروف را می توان با دهان بسته ادا كرد) پس لاك پشت جویای جاودانگی می كوشد هنگام پرواز حرف نزند تا مشكلی رخ ندهد. اما به گفته راوی این كوشش ثمری ندارد. پس حاصل فلسفی این فرآیند آن است كه لاك لاك پشت می شكند. در پایان به این نكته نیز باید اشاره كرد كه طول جمله ها هر كدام به قاعده یك انگشت یا حتی یك وجب كوتاه تر و بلندتر است تا به نحو موثری احساس خستگی و كلافگی مرغابی ها و لاك پشت را از گرم شدن كره زمین و سوراخ شدن لایه ازن به خواننده منتقل كند و به كمك نگاه فلسفی نویسنده در رابطه با درازی طول چوب دربیاید.
• نقد جامعه شناختی (نقد ماركسیستی)
خلق اثر در چارچوب مناسبات رنجبر- زحمتكش در نظام سرمایه داری صورت گرفته است. یك لاك پشت زحمتكش و دو مرغابی تحت ستم خسته از سلطه طبقاتی در مردابی عفن و گندیده ای كه نمادی از وضعیت رو به اضمحلال سرمایه داری و كاپیتالیسم است گرفتار آمده اند و می خواهند به وضعیتی دینامیك بروند. در دیالكتیك شكل و محتوا، جستار شخصیت طبقاتی و جهان بینی لاك پشت و مرغابی ها را مورد بحث قرار می دهیم: لاك پشت می گوید:
- رفقا! در راستای مبارزه با كاپیتالیسم جهانی و بورژوازی رو به احتضار من هم می آیم.
مرغابی ها با پلیدی هرچه تمام تر پوزخندی می زنند و ماهیت طبقاتی خود را نشان می دهند. آنها می گویند:
- رفیق لاك پشت! تو كه بال نداری، آخر چطوری می خواهی بیایی؟
لاك پشت با شیوه ای قهرآمیز، می گوید:
- یك كاری اش می كنم.
اینجا، با تز (مرداب)، آنتی تز (لاك پشت) و سنتز (انقلاب جهانی پرولتاریا) روبه رو هستیم.
جهان بینی لاك پشت، كمابیش، به ستیزش طبقاتی رویكرد نشان می دهد ولی مرغابی ها به بورژوازی كمپرادور متمایلند. به یاد بیاوریم كه آنها چوبی تراشیده شده (ابزار كار تغییر شكل یافته) می آورند كه لاك پشت آن را به دهان بگیرد و از او می خواهند حرف نزند و این یعنی ستیزشی كه بورژوازی جهت حفظ وضع موجود در تقابل با طبقه زحمتكش به آن توسل می جوید.
رویا صدر
منبع : روزنامه شرق