پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


رسم الخط فارسی:کدام شیوه


رسم الخط فارسی:کدام شیوه
یك سال كار فشرده در مطبوعات مرا متوجه نقص ها و مشكل هایی در شیوه نویس (رسم الخط) زبان فارسی كرد گرچه پیشتر بسیاری به آن اشاره كرده و راه حل هایی نیز عرضه كرده بودند، اما همان ها نیز ناكافی بودن خود را به رخ می كشید. ناچار پژوهشی را آغاز كردم كه مقاله حاضر نخستین نتیجه آن است اما پیش از ورود به بحث اصلی لازم است یادآور شوم ما با دو منبع رسمی و غیررسمی برای شیوه نویس سروكار داریم:
• یك- شیوه نویس رسمی
این شیوه نویس را فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان دستور خط فارسی منتشر كرده است. اعتبار مقامی و فرهنگی پشتوانه این جزوه به اضافه تجدید چاپ در شمارگان ده هزاری حاكی از كاربرد گسترده آن است. می دانم هم بسیاری از موسسه های فرهنگی یا انتشاراتی و نشریات رهنمود های آن را سرلوحه قرار داده اند، بی آنكه این دستور خط به صورت رسمی یا آئین نامه ای ابلاغ شده باشد.
• دو _ شیوه نویس غیررسمی
این شیوه نویس را مرجع های غیررسمی منتشر كرده یا می كنند كه گاه پای گاه دولتی نیز دارند. مانند «مركز مطالعات رسانه ها» كه از این بابت جزوه ای را در اختیار دانش جویان خود؛ این روزنامه نگاران احتمالی فردا قرار می دهد یا پژوهش گرانی همانند دكتر محمدجعفر یاحقی و دكتر محمدمهدی ناصح كه دستاورد های خود را در قالب كتاب راهنمای نگارش و ویرایش منتشر كرده اند. چاپ های پی درپی این كتاب نیز حاكی از استقبال مخاطبان و كاربرد وسیع آن است. اما هم چنان كه در بالا اشاره شد، توصیه های این دو منبع مهم كه از میان منبع های دیگر چشم گیر تر می نمایند، در عمل مشكل هایی پدید می آورند كه جز با تعدیل اساسی آنها نمی توان امید حل مشكل ها را داشت. زیرا:
الف- هیچ یك از دو منبع علت رهنمود یا توصیه خود را ذكر نمی كنند و مخاطب درنمی یابد توصیه یا اصل یا استثنای عرضه شده ناشی از سلیقه است یا دلیل محكم و متیقنی پشتوانه آن است.ب- در رهنمود های دو منبع اختلاف هایی وجود دارد. از جمله یكی قائل به جدانویسی «این كه» و «آن كه» است و آن دیگری نه. [صص ۲- ۲۱ دستورالخط فارسی و ص ۵۱ راهنمای نگارشی و ویرایشی] یا یكی در مورد عدد و معدود به پیوسته نویسی قائل است و آن دیگری نه. [ص ۴۱ دستورخط فارسی و ص ۵۳ راهنمای نگارش و ویرایش] و...ج- به رغم اینكه تا حدی در این دو منبع، به ویژه دستورخط فارسی فرهنگستان اصل بر جدانویسی واژه ها گذاشته شده است، اما حل مشكل های شیوه نویس نیازمند جسارت بسی بیش تر است. زیرا بار ها عنوان می شود باید در مورد كلمه های جاافتاده در ذهن ها و به اصطلاح «مزجی»، اصل را بر پیوسته نویسی گذاشت. مانند كلمه های «اشتغالزایی، پیشاهنگ، دلاویز، رختخواب، فیلمنامه، نمایشنامه، روانشناسی، قالیشویی، همصحبت، دانشسرایعالی، دستفروشی، نیكبختی، همجنسی و...» استدلال بسیاری از معتقدان به این نظر نیز همانا عادت چشم خواننده به این مشكل نوشتاری واژه است. منتها بزرگان مدافع چنین استدلالی از یاد برده اند خودشان به ویژه از طریق متن های مكتوب رسانه ای چشم مخاطبان را به چنین شكلی عادت داده اند. بنابراین بار دیگر هم خود می توانند چشم خواننده را به شكل جدید عادت دهند. منتها اگر كمی صبر و حوصله داشته باشند و نق نق ها را تاب بیاورند. كمااینكه تجربه شخصی خود من بار ها صحت این نظر را نشان داد. از جمله اینكه یكی از ریش سفیدان مطبوعات ما كه مدافع سرسخت پیوسته نویسی بود، پس از مدتی هم كاری، صرفاً به دلیل این كه روزانه با دست نوشته های من سروكار داشت به تدریج خود نیز ناخودآگاه به جدانویسی رو آورده بود و زمانی كه واژه های جدای او را نشانش می دادم، ناباور نگاهم می كرد. در حالی كه این واقعه برای من غریب نبود. زیرا این ساختار ذهن است كه خود به خود از آنچه مدام می بیند، متاثر می شود و بی اختیار خود نیز همان گونه دستور عمل صادر می كند.
استدلال دیگر این است كه خواننده عادت كرده به شیوه معهود، جدانویسی را به حساب بی سوادی نگارنده یا گردانندگان نشریه می گذارد! حل این مشكل و پاسخ به معترضان را به خود عزیزان متهم واگذار می كنم. اما اگر شكیبا نباشیم و در برابر ایرادگیران جا بزنیم، به كجا می رسیم؟ به این قاعده كه می گوید هرگاه «است» پس از مصوت های كشیده «ا» ، «او» قرار گیرد، باید الف آن حذف شود. [ص ۱۶ راهنمای نگارش و ویرایش] اگر بر مبنای عمل به این قاعده از مشكل كلمه های پدید آمده مثل «ماست» به جای «ما است» بگذریم كه التباس یا ابهام معنایی ایجاد می كنند، به مشكل بسیار مهمی برمی خوریم. برای عینیت یافتن این معضل كافی است «است» را به هر یك از كلمه های اشاره شده بالا بیفزاییم و نتیجه را مشاهده كنیم:
رختخواب + ها+ است _ «رختخوابهاست» یا در صورت ارفاق «رختخواب هاست»فیلمنامه نویس+ ها + است - «فیلمنامه نویسهاست» یا در صورت ارفاق «فیلمنامه نویس هاست»
دانشسرایعالی+ ها+ است-«دانشسرایعالیهاست» یا در صورت ارفاق «دانشسرایعالی هاست»و...
خوانندگان عزیز تصور نفرمایند كه كلمه های این گونه ساخته ذهن من و بسامد كاربردشان اندك است. خیر، كافی است فقط یك ماه ویراستار روزنامه یا مجله ای باشید تا دریابید بسامد چنین واژگانی چه قدر بالا است. آن وقت خود را به جای ویراستاری بگذارید كه اسیر جزم اندیشی سردبیر محترم یا حتی نویسندگان خود آن مطلب است و طبق رهنمود های فرهنگستان یا دو پژوهش گر محترم كه گاه شكل آیه نازل شده را به خود می گیرد، مجاز نیست، در چنین كلمه های غریب یا نامانوسی دست ببرد. مگر این كه سردبیر محترم خیلی ارفاق قائل شود و فرمان به «استثنا قائل شدن» دهد و غائله خاتمه یابد. اما نكته و سئوال مهم این جا است كه چرا باید به چنین «چاره دقیقه نودی» متوسل شد و آن را به «چاره از دقیقه یكم» تبدیل نكرد. به ویژه اینكه استثنا قائل شدن یا در تبصره قاعده ای «استثنا» ردیف كردن ضعف زبان به شمار می رود و اصولاً از نظر دانش زبان شناسی، زبانی كامل تر است كه از استثنا دور باشد یا كمترین تبصره های استثنایی را شامل شود. كمااینكه زبان عربی به دلیل نداشتن استثنا یا احتمال كمترین تبصره های استثنایی كامل ترین زبان دنیا شناخته شده است. به همین دلیل نیز زبان شناسان یا ساكنان «اتاق فكر» زبان شناسی رسمی كشور ها سعی در كاستن استثنا های زبان شناسان دارند یا در پی یافتن قاعده های عام تری هستند تا با حذف استثنا ها از آن ها اجتناب شود. اما ببینیم فرهنگستان زبان و ادب خود ما از این بابت چه عمل كردی داشته است:
در صفحه های ۲۱ تا ۲۳ دستورخط فارسی (به سیاق راهنمای نگارش و ویرایش ) املای بعضی واژه ها و پیش وند ها و پس وند ها عرضه شده است. از همان صفحه اول می خوانیم:
این، آن جدا از جزء و كلمه پس از خود نوشته می شود: استثنا: آنچه، آنكه، اینكه، اینها، آنها، اینجا، آنجا، وانگهی.
چه جدا از كلمه پس از خود نوشته می شود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان.
چه جدا از كلمه پیش از خود نوشته می شود، مگر در آنچه، چنانچه.
بی همیشه جدا از كلمه پس از خود نوشته می شود، مگر آنكه كلمه بسیط گونه باشد. یعنی معنای آن دقیقاً مركب از معانی اجزای آن نباشد:
بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا. هم همواره جدا از كلمه پس از خود نوشته می شود، مگر در موارد زیر
۱- كلمه بسیط گونه باشد:
همشهری، همشیره، همدیگر، همسایه ، همین، همان، همچنین، همچنان.
۲- جزء دوم تك هجایی باشد:
همدرس، همسنگ، همكار، همراه.
تر و ترین همواره جدا از كلمه پیش از خود نوشته می شود مگر در بهتر، مهمتر، كمتر، بیش تر، بهتر.
ها (نشانه جمع) همواره به كلمه پیش از خود می چسبد مانند كتابها، باغها، چاهها، كوهها، گرهها، مگر هنگامی كه:
۱- بخواهیم صورت مفرد كلمه را مشخص كنیم:
كتاب ها، درس ها، باغ ها
و...
لطفاً یك بار دیگر در استثنا های بالا ژرف بنگرید. به فرض اگر «آنچه، آنكه، همشهری، بیشتر، بیخود، همسنگ، همچنین و...» جدا و به صورت «آن چه، آن كه، هم شهری، بیش تر، بی خود، هم سنگ، هم چنین و...» نوشته شود، چه اتفاق مهمی می افتد؟ و مگر نه اینكه وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد رسمی دولتی، از سال گذشته در كتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه اول و امسال در پایه های اول و دوم چنین كرده است و كودكان ما این شیوه نویس را آموخته اند و می آموزند و آب هم از آب تكان نخورده است؟ حال بماند بابت علامت جمع «ها» اصحاب مطبوعات در این یك مورد پیش تازتر از فرهنگستان و راهنمای نگارش و ویرایش بوده اند و قریب به اتفاق شان «ها» را جدا می نویسند و همه خوانندگان نیز پذیرفته اند و هیچ كس نیز اعتراضی ندارد و بر عكس حال اگر رسانه مكتوبی «ها» را به كلمه بچسباند، «عقب مانده» و غریب جلوه می كند یك بار دیگر بر این مورد تاكید می كنم تا همانا مدعیان عادت چشم و ذهن به فلان شكل واژگان كمی به خود بیایند و بپذیرند چه راحت می توان چشم ها و ذهن ها را شست تا نگاه تازه به شكل جدید واژه را بپذیرند.حال از منظر دیگری به ضرورت دگرگونی در شیوه نویس و اتخاذ جدانویسی به عنوان اصل عام و فراگیر بنگریم و دریابیم به چه دلیل متفاوتی، بسیار منطقی و درست است:
اصولاً قاعده ها و قانون های آموزش زبان بر مبنای نیاز های دو گروه سنجیده و تعیین می شود:
۱- نوآموز كودك كه مهیای یادگیری زبان مادریش می شود.
۲- نوآموزی كه آموختن زبان غیرمادری یا به اصطلاح زبان دوم را می آغازد.
بدیهی است این هر دو گروه به هرچه آسان تر و عام تر بودن قاعده های زبان تحت آموزش نیاز دارند. فكر نكنم كسی مخالف باشد از این بابت. یكی از عام ترین قانون هایی كه زبان فارسی نیاز دارد همانا جدانویسی واژگان مركب است. به احتمال زیاد، بیش تر پدر ها و مادر ها بار ها تجربه كرده اند فرزند نوآموزشان واژه مركب جدا نوشته را به راحتی می خواند، اما به رغم شناخت اجزای كلمه مركب (در صورت تفكیك شده آن) از خواندنش عاجز است. خود من چند بار تجربه كردم كودكان «آن» و «وقت» را بر مبنای كتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه اول ابتدایی به راحتی می خوانند اما در كتاب قرآن وقتی به «آنوقت» می رسند، مكث می كنند. من نیز صبر می كردم تا ببینم چه می خوانند. عاقبت می خواندند a:nu:ghat (انُوقَت) زیرا ذهن كودك «آنوقت» را واژه مستقل و نوینی می بیند كه باید خواندنش را بیاموزد. در حالی كه اگر به همان شكل تفكیك شده (آن وقت ) با نیم فاصله حروفچینی می شد، به راحتی می توانست بخواند. حال به واژه «آنوقت» بیفزایید فهرست دور و دراز «بجاست ، رواست» [صص ۱۶ _ ۷ راهنمای نگارش و ویرایش] «دم بدم، دست بدست، پشت بپشت، یك بیك» [ص ۳۷ همین كتاب] و «خوشبوست، خوشروست، پرگوست» و... بی نهایت واژگان دیگر را كه نوآموز هنگام خواندنش با مشكل مواجه می شود و باید آن را به سان كلمه نوینی بیاموزد.
در حالی كه در صورت جدانویسی، با استفاده از واژگان پیش آموخته به راحتی می تواند آنها را بخواند. به یقین عین این مشكل را غیرفارسی زبان هنگام آموختن زبان فارسی خواهد داشت. ما خوانندگان حرفه ای نیز به رغم سال ها مطالعه گاه در چنین دست اندازهایی می افتیم. آیا هرگز تجربه نكرده اید هنگام مطالعه با چشمان و نه با صدای بلند، ناگاه متوجه نامفهومی متن شده و ناچار شده اید عقب برگردید و جمله را از سر بخوانید و آن گاه دریافته اید اگر فلان كلمه جدا نوشته می شد، معنای دیگری و در واقع درست آن را القا می كرد و شما به راحتی و بدون نیاز به بازخوانی و صرف وقت بیش تر، می توانستید آن را بخوانید؟ بنابراین باید جسارت وزارت آموزش و پرورش را ستود كه از سال گذشته كتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه اول ابتدایی و امسال دوم ابتدایی را با استفاده از قانون عام جدانویسی به چاپ رسانده است. و حتی كلمه هایی مثل «آن ها»، «این ها»، «این جا»، «آن جا»، «خوش حالی»، و... كه هنوز جدا نوشتن شان در مطبوعات و كتاب های ما تابو است و كفر محض، در این كتاب ها جدا نوشته شده است. خوش بختانه در این مورد نهاد رسمی و دولتی از نهادهای خصوصی پیش افتاده و باعث ارتقای زبان و رفع مشكل های آن شده است. البته امیدوارم وزارت خانه محترم، در آینده نزدیك به این حد از جسارت برسد كه استثناهای دیگر مثل تفاوت نوشتار با گفتار برخی واژه ها را برمبنای اصل تطابق مكتوب و ملفوظ حذف كند و كودك دیگر با مشكل نوشتن «خورشید» و «خواهر» (واو معدوله) و... روبه رو نباشد. و باز امیدوارم مسئولان پیش تاز برای یافتن جسارت بیش تر، نگاهی به نوشته های انتهای كارتون پلنگ صورتی بیندازند و ببینند واژه through چگونه با حذف حرف های زائد نوشته شده است تا كودك به راحتی بتواند آن را بخواند و همان معنایی را از آن درك كند كه صدای آن را بارها از زبان دیگران شنیده است. البته فكر نكنم كسی مدعی شود این نوع نگارش، «غلط املایی» پویانماسازهایی است كه چند نسل را مشغول تماشای ساخته خود كرده اند. برعكس، این كار آنها به روند تغییر پایه ای برمی گردد كه همان ساكنان «اتاق فكر» كوشیده اند و می كوشند در زبان انگلیسی ایجاد كنند. و برای سومین بار امیدوارم و آرزو می كنم مسئولان محترم این وزارت خانه كه گویا متوجه نقص های باقی مانده نیز شده اند، رسمی تر برخورد كنند و به جای صدور دستور غیررسمی آموزش صدای همزه ( ئا) به طور رسمی آن را در كتاب های بخوانیم و بنویسیم وارد كنند. زیرا به یقین خود و آموزگاران محترم بارها متوجه شده اند طفل پس از آموختن نشانه های «ایا ، یا ، ی، ای» در درس ششم كتاب بخوانیم، كلمه های «ایران، امین، ایرانی، آبی، سفید، سرمه ای و بیدار» و مشابه آن را درست می نویسد. اما وقتی در درس هفتم صدای « یا» و نشانه اش ( یا) را می آموزد، پس از رسیدن به كلمه های «پائیز، پائین، نانوائی، تماشائی» كه در كتاب شان به شكل «پاییز، پایین، نانوایی، تماشایی» نوشته شده، نمی داند آن ها را با استفاده از كدام نشانه بنویسد. چون « یئ» برایش صدای « یئ» و نه « ئئ» را تداعی می كند. خود ما نیز در متن های رسانه ای با چنین مشكلی مواجه هستیم. زیرا چند سالی است باب شده « ئئ »را از زبان نوشتاری حذف كنند و به جای آن از نشانه « یی» برای این آوا استفاده كنند. اما نخستین ایراد این است كه وجود یك شكل برای دو صدای مختلف (مانند قضائیه، بینایی، بویایی و...) از ضعف های زبان محسوب می شود. تبعات آن نیز دامن گیر نوآموز در هر دو گروه زبان مادری و زبان دوم می شود و ایرادهای بعدی را پدید می آورد. در حالی كه با جای گزینی نشانه « ئئ» و استفاده نكردن از نشانه « یی» برای دو صدای مختلف، این مشكل از بین می رود و برغنای زبان نیز افزوده می شود.
همین جا ضروری است به نكته مهمی اشاره شود و آن این كه نویسندگان كتاب های بخوانیم و بنویسیم و نیز بسیاری از اصحاب قلم بابت نوشتار كسره اضافه پس از های غیرملفوظ دچار اشتباه شده اند. به این معنا كه آنها برای اجتناب از «عربی نویسی» و مثلاً حذف نشانه آن از زبان فارسی، نشانه «ء» را همان همزه پنداشته اند. در حالی كه این نشانه همان «یای مصغر» یا «یای كوتاه» یا «صورت یائی نیمه» است كه بر بالای كلمه مضاف فارسی نوشته می شود و شكل نوشتاری «مدرسه ی ما» و واژه های مشابه حاكی از ابتكار و خلاقیت و درست نویسی نیست. بلكه از نشناختن و ندانستن امكانات زبان فارسی حكایت دارد. مورد دیگری كه باید به این مجموعه نقص ها و استثنا قائل شدن های بی هوده افزود،به شكل نگارش الف مقصوره (الف كوتاه) در زبان فارسی برمی گردد. چه مسوولان فرهنگستان چه دكتر یاحقی و دكتر ناصح چه وزارت آموزش و پرورش قائل بر «عیسی، موسی و...» نوشتن هستند. منتها با این تبصره كه اگر این كلمه ها در حالت اضافه قرار گرفتند، باید با «ا» نوشته بشوند. مانند «عیسای مسیح» یا «موسای كلیم» [صص ۳۲ و ۳۵ راهنمای نگارش و ویرایش] اینجا نیز همان سئوال قابل تكرار است چرا ابتدا «عیسا» و «موسا» ننویسیم كه به این تبصره محتاج نشویم و مشكل نگارشی دیگر ایجاد نكنیم. مگر «عیسی» و «موسی» با «فتوی» و «تقوی» چه فرقی دارند كه مجوز نوشتن آنها به شكل «فتوا» و «تقوا» صادر می شود، [ص ۳۱ راهنمای نگارش و ویرایش] اما این ها خیر؟ به ویژه كه در زبان عربی این واژه ها با نشانه «ا» (عیسی ا ، موسی ا) نوشته می شوند. در حالی كه ما این نشانه را در زبان فارسی نداریم و نوآموز (هر دو گروه زبان مادری و زبان دوم) در خواندنش دچار مشكل می شود و این كلمه ها را Esi، Mousi (عیسی، موسی) می خواند. برخی نیز استدلال می كنند چون این كلمه ها اسم خاص هستند و در شناس نامه ها قید شده اند، ناگزیر باید همین شكل نوشتاری شان حفظ شود. اما آیا واقعاً مشكل همین است؟ آیا نمی توان از اداره ثبت احوال خواست از این پس چنین اسم هایی را به شكل جدید در شناسنامه ها بنگارد تا به تدریج این مشكل نیز رفع شود؟ از یاد نبریم زبان كلیتی است كه ایجاد تغییر و دگرگونی در آن مستلزم هم كاری مجموعه های بسیاری است و در این میان نقش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وزارت آموزش و پرورش، پژوهش گران و نویسندگان رسانه های نوشتاری (روزنامه، مجله، كتاب و...) بیش از همه است و هم آهنگی مطلوب آنها موجب كاری كارستان می شود. زیرا همه در قبال حفظ و تداوم آن مسئوولیت دارند و چه بسا با تسهیل در آموزش و یادگیری آن، علاقه مندان بیش تری از آن سوی مرزها جذب شوند و زبان فارسی نیز بتواند مرزهای محدود خود را پشت سر بگذارد و وارد قلمروهای تازه تری شود.
پی نوشت
۱ _ در مقابل، یكی از ایرادهایی كه مخالفان جدانویسی مطرح می كنند، التباس یا ابهام معنائی است كه جدانوشتن واژه های مركبی مثل بهیار (به یار)، بهروز (به روز)، بهنام (به نام) و... ایجاد می كند. این مشكل بار دیگر ما را با معضل آوانویسی در میان حرف های واژه روبه رو می كند كه جسارت عظیم تری را برای خلق نشانه های آوائی درون واژگانی می طلبد.
الهام یكتا
برگرفته از: شرق ۱۱ آذرر۱۳۸۳
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی