پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


دل شیدا


دل شیدا
فرامرز پایور پس از همکاری با خوانندگان متعددی چون محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی، نادر گلچین، علی رستمیان، خاطره پروانه، عهدیه، سیما بینا، افسانه ملک و... سرانجام در سال ۱۳۶۷ تصمیم گرفت که برنامه ای نیز با شهرام ناظری اجرا و ضبط کند. شهرام ناظری که در آن زمان در دوران اوج خود بود، توانست با هنرنمایی در آلبوم «دل شیدا»، توانایی های خویش را به رخ کشیده و بر محبوبیت خویش بیافزاید.
البته می توان حدس زد که ناظری در این کار با چه محدودیتهایی روبرو بوده است. وی اصولاً خواننده ای است که تمایل دارد در نوع بیان کلمات شعر، میزان کشش ها و تحریرها و اندازه سکوتها، آزادی کامل داشته باشد و چون این امر، با نظمی که از آقای پایور سراغ داریم چندان هماهنگ نیست، پی می بریم که آقای پایور چه تلاشی برای در اختیار گرفتن صدای ناظری در چارچوب و نظم خاص خود (بخصوص در اجرای تصنیفها) کرده است.
گرچه آقای پایور مانند گذشته، خود به شخصه در ارکستر به نوازندگی نپرداخت ولی تکنوازی و جواب آوازش، از یک طرف و تنظیم زیبای قطعات از طرف دیگر، باعث شد که «دل شیدا» نیز رنگ و بویی پایوری داشته باشد.
▪ اعضای ارکستر وی عبارت بودند از:
حسن ناهید (نی)، حسن منوچهری (عود)، حسین فرهادپور (قیچک و ویولن)، سعید ثابت (سنتور)، مهرداد دلنوازی (تار)، محمد مقدسی (ویولن)، هادی منتظری (کمانچه)، هادی آزرم (ویولن)، سیامک رئوفی (ویولا) و سیامک بنایی (تمبک). و در کنار آنها، دیگر اعضای گروه اساتید یعنی اصغر بهاری (کمانچه)، جلیل شهناز (تار) و محمد اسماعیلی (تمبک) نیز در تکنوازیها شرکت داشتند. قصد داریم در این مطلب به جزئیات و ظرایف هنری این اثر بپردازیم.
نوار با پیش درآمد زیبایی در آواز بیات اصفهان (در راست کوک) از ساخته های فرامرز پایور، آغاز می شود. این قطعه که در ریتم شش هشتم سنگین نوشته شده است، با درآمد شروع شده و پس از اشاره کوتاهی به گوشه جامه دران، وارد بیات راجع می شود که در ضمن از زیباترین قسمتهای آن نیز هست. این پیش درآمد پس از اجرای نسبتاً مفصلی در گوشه عشاق، کم کم با پاساژی به درآمد فرود می آید و به اتمام می رسد. پایور در این قطعه، حس غریبی را بیان می کند و انگار سعی دارد با دوران گذشته خود ارتباط برقرار کند. شاید تجدید خاطرات گذشته !
● نت پیش درآمد اصفهان
پس از پیش درآمد، نوبت به بداهه نوازی درآمد اول بوسیله فرامرز پایور می رسد. پس از کمی بداهه نوازی، ناظری درآمد آوازی را با تحریرهای خاص خود آغاز می کند و سپس آن را با بیت "شب فراق که داند که تا سحر چند است / مگر که از به زندان عشق در بند است" از سعدی ادامه می دهد. شمرده و واضح بیان کردن شعر، بر زیبایی آواز وی افزوده است. پس از آن پایور، کرشمه را اجرا می کند. این بخش پس از اشاره ای به بیات راجع به درآمد فرود می آید. بداهه نوازیهای پایور انگار از قبل آماده شده اند و جواب آوازهایش نیز بسیار حساب شده و دقیق هستند.
بعد از ساز و آواز، پایور به همراه تمبک محمد اسماعیلی، چهارمضراب دلنشینی را در اصفهان اجرا می کند که واقعاً مناسب و بجاست. وی چنان قبل از آن، شنونده را آماده شنیدن چنین ضربی ای می کند که حس بسیار زیبایی از شنیدن آن به مستمع دست می یابد. سَرَک کشیدن تیزهوشانه پایور به گوشه عشاق در لابه لای درآمد، کاملاً محسوس و زیباست. تمبک نوازی اسماعیلی نیز (چه در اینجا و چه در جاهای دیگر نوار)، بواسطه اینکه کمتر از ناحیه مرکزی تمبک استفاده کرده است، بسیار خوب از آب درآمده است.
گوشه بیات راجع با کمانچه اصغر بهاری آغاز می شود. این آخرین نوازندگی اش به معنای واقعی و حرفه ای آن بوده است! (وی با اینکه بعدها دو سه بار دیگر با گروه اساتید همکاری کرد، ولی به علت کهولت سن، هرگز نتوانست مهارت واقعی خود را در کمانچه نوازی همانند گذشته، عرضه کند.) ناظری بیات راجع را با بیت "فراق یار که پیش تو برگ کاهی نیست / بیا و بر دل من بین که کوه الوند است" آغاز می کند و سپس کار خود را با تحریرهای چکشی بسیار قوی و ماهرانه ادامه می دهد. استفاده از اکتاوهای صدایی مختلف، از امتیازات آوازی وی در این قسمت محسوب می شود.) نکته قابل ذکر دیگر اینکه، شعرهای انتخاب شده، کاملاً متناسب با حال و هوای گوشه های خاص خود هستند.
در بخش بعدی این آلبوم، شاهد اجرای تصنیف قدیمی بسیار زیبایی هستیم که با مقدمه بی نظیری از فرامرز پایور، همراه شده است. این تصنیف با شعر "باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم" آغاز شده و با فرود به فاصله پنجم آواز بیات اصفهان (اوج)، شنونده را آماده شنیدن ضربی عشاق می کند.
ملودی این ضربی که در عین کوتاهی، واقعاً زیباست، در اصل از استاد ابوالحسن صبا می باشد که خود آن را بر طبق ملودیهای قدیمی ردیف ساخته بود و فرامرز پایور نیز آن را در وزن دوچهارم تند تدوین نموده است. اجرای این قطعه بسیار مشکل است ولی چون این اکستر، از نوازندگان برجسته ای بهرمند بود، با مشکلی در اجرای آن روبرو نشد. (گفتنی است که آقای پایور، قطعه ای به نام «خوارزمی» دارند که شباهت زیادی از نظر ملودی با این قطعه دارد.)
پس از ضربی، ناظری تصنیف قدیمی دیگری را این بار در گوشه بیات راجع، اجرا می کند که با شعر "من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی / عهد و نابستن از آن به که ببندی و نپایی" آغاز شده و پس از پاساژی ارکستری، به درآمد اصفهان فرود می آید.
در قسمت بعدی، ارکستر مقدمه عشاقی را از ساخته های فرامرز پایور می نوازد که از حیث تنظیم بسیار قابل توجه است. تنظیم دوصدایی، سئوال و جواب بین سازهای کششی و مضرابی، استفاده مناسب از سازهای سنتور، تار و عود و در کنار آن، تغییر ریتم استادانه در این قطعه، بسیار زیبا جلوه می کند. البته اقتباس از بخشهایی از ملودی قطعه «رهگذر»، نیز در این مقدمه کاملاً مشهود است.
در قسمت بعدی، حسن منوچهری گوشه بیات راجع را با عود می نوازد. تکنوازی کوتاه وی که با حالت ضربی عربی آغاز می شود، به تدریج حال و هوایی ایرانی به خود می گیرد. با اینکه می توان گفت، نوازندگی وی تا حدودی با سبک قدیمیش تفاوت دارد، ولی هنوز دلنشین است.
پس از آن، جلیل شهناز به اجرای گوشه عشاق بوسیله تار می پردازد. استحکام در مضراب زدنش از همان ابتدا، کسانی که با سبک نوازندگی اش آشنا هستند را، کمی متعجب می سازد. زیرا شهناز، تارنوازی است که اغلب از جملات کوتاه و با سکوتهای نسبتاً طولانی استفاده می کند. وی در چهارمضراب عشاقی که به همراه تمبک اسماعیلی اجرا می کند، برخلاف گذشته، کمتر از سکوتها طولانی بین ملودیها استفاده می کند و کل قطعه را بدون وقفه می نوازند و در بین آن، از پاساژهای زیبایی نیز بهره می برد.
(بدون ترید این اجرا از بهترین اجراهای وی بشمار می رود.) سپس ناظری، عشاق را با تحریر آغاز می کند و در ادامه آن، بیت "مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست / یا شب و روز به جز فکر تو هم کاری هست" می خواند. در ادامه، ناگهان چهارمضراب عشاق شهناز، دوباره با همان پایه قبلی آغاز می شود و پس از پایان آن، ناظری اوج را با شعر "گر بگویند که مرا با تو سروکاری نیست / در و دیوار گواهی بدهد کاری هست" پی می گیرد.
در بخش بعدی این آلبوم، شاهد مقدمه زیبا و حزن انگیزی از پایور در گوشه عشاق هستیم که بلافاصله پس از آن تصنیف قدیمی عشاق "سلسله موی دوست" که از ساخته های خانم اکرم الدوله است، خوانده می شود. جوابهای آواز در این تصنیف، بسیار زیبا انتخاب شده اند. (لازم به ذکر است که آقای پایور، این تصنیف را سالها قبل از آن، به همراه خانم خاطره پروانه البته با شعر "آب حیات من است" اجرا کرده بود.)
پس از پایان یافتن این تصنیف، قطعه به صورت استادانه ای به درآمد اصفهان فرود می آید و بلافاصله بعد از آن، ضربی زیبا و شادی اجرا می شود که مقدمه ای است برای تصنیف قدیمی دیگری با مطلع "از غم عشقت دل شیدا شکست / شیشه می در شب یلدا شکست". این تصنیف بسیار زیبا که منسوب به ظهیرالدوله است، پایان بخش آلبوم دل شیداست. واقعاً باید شهرام ناظری را برای اجرای این تصنیف، تحسین کرد. وی آنقدر ظرایف این تصنیف را با دقت و مهارت اجرا کرده است، که بدون تردید از بهترین اجراهایش محسوب می شود.
شاهکارهایی چون «دل شیدا» در موسیقی ایرانی، بسیار اندک و انگشت شمارند. امروزه شاهد هستیم که آثار کم ارزش و گاه بی ارزشی به نام موسیقی ایرانی وارد بازار شده و مورد تقلید هنرجویان قرار می گیرد. از این بابت کمی باید احساس خطر کرد، زیرا هر کسی به خودش اجازه داده که چند نفر را دور هم جمع کند، آهنگ بسازد و تنظیم کند. با این کار معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار موسیقی ملی ما خواهد بود! باید این را در نظر گرفت که اساتیدی چون پایور، تکرار نشدنی اند...
حامد رائیجی
منبع : سایت تخصصی موسیقی ایران