شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


بیش نویسی و وقفه در نویسندگی


بیش نویسی و وقفه در نویسندگی
همیشه وقتی رمان قطوری را در دست می گیرم، از خودم می پرسم نویسنده با چه انگیزه و با چه محرکی توانسته اینقدر بنویسد؟! رمان های مفصلی که حتی خواندنشان برای ما گاه، ناممکن و دشوار می شود، با چه انرژی ای نوشته می شوند؟ یک نویسنده هنگام نوشتن با چه چالش هایی روبرو است و آیا مثل یک ورزشکار با دوره های مصدومیت هم مواجه می شود؟!از زوایای مختلفی می توان به این قضیه نگریست و من ترجیح می دهم از زاویه تازه ای به آن نگاه کنم: زاویه پزشکی!
درصدی از موارد کم کاری و یا پرکاری شدید برخی از نویسندگان را می توان به صورت پزشکی توجیه کرد.یک خانم نورولوژیست به نام آلیس ویور فلاهرتی Flaherty Weaver Alice، کتاب جالبی در این مورد با عنوان «بیماری نیمه شب: اشتیاق نوشتن، وقفه نویسندگی و مغزهای خلاق» دارد. دکتر فلاهرتی که نورولوژیست بیمارستان عمومی ماساچوست است و در دانشکده پزشکی هاروارد درس می دهد، در این کتاب می کوشد چرایی و چگونگی نوشتن را توضیح دهد. چرا بعضی از نویسندگان ماه ها برای الهام شدن جمله یا عبارتی تقلا می کنند، در حالی که بعضی دیگر روی دفترچه یادداشت و یا کیبوردشان خم شده اند و در نیمه شب با شتاب وقفه ناپذیری می نویسند؟
این کتاب در واقع درباره دو اختلال جالب روانپزشکی و عصب شناختی به نام بیش نویسی hypergraphia و وقفه نویسندگان dlock sپWriter است.
● بیش نویسی: بیش نویسی را می توان به صورت ساده، انگیزه و اجبار نیرومند برای نوشتن تعریف کرد.
حالتی که در آن یک فرد ممکن است چنان میلی به نوشتن پیدا کند که اگر کاغذ سفیدی برای نوشتن پیدا نکند روی کاغذ توالت و یا حتی دیوار هم بنویسد.با بررسی زندگی تعدادی از نویسندگان و هنرمندان بزرگ، می توان شواهد هایپرگرافیا را در آنها پیدا کرد:«لوئیس کارول» نویسنده کتاب «آلیس در سرزمین عجایب»، یکی از نویسندگان مشهوری بود که دچار بیش نویسی بود. او در طول دوران زندگی، بیش از۹۸ هزار نامه، آن همه به اشکال مختلف و رمزگونه نوشت.
ون گوک هم از کسانی بود که هایپرگرافیا داشت و با اشتیاقی نقاشی می کشید که تحسین همه، حتی خودش را برمی انگیخت، در عین حال او روزانه دو تا سه نامه بلند برای برادرش می نوشت. شومان هم به صورت هایپرگرافیک، آهنگ سازی می کرد.اما شاید بیش نویس ترین انسان روی زمین، رابرت شیلد Shielbs Rodert باشد. وی آنچنان مفصل خاطرات هر روزش را می نوشت که بعد از مرگش یک مجموعه خاطرات ۵.۳۷ میلیون کلمه ای که در ۹۴ کارتون بسته بندی شده بود، از او به جا ماند! و خدا می داند اگر به خاطر سکته مغزی در سال ۹۷، از نوشتن باز نمی ایستاد و سال قبل از دنیا نمی رفت، چه میراث مفصل تری به جا می گذاشت ! او هر روز ۴ ساعت از وقت خود را صرف نوشتن می کرد!
در مورد علت بروز حالت هایپرگرافیا تئوری های مختلفی وجود دارد که سعی می کنم با مثال هایی توضیح دهم:
▪ از فئودور داستایوسکی ۱۹ نوول و رمان کوتاه و همچنین یادداشت ها، خاطرات و نامه های مفصلی به یادگار مانده است. تصور می رود که او هم هایپرگرافیا داشته است. داستایوسکی دچار حملات تغییر هوشیاری، تغییر ناگهانی خلق و تشنج می شد که نشاندهنده علایم تشنج قسمت گیجگاهی مغز (TLE) هستند. کمی قبل از تشنج داستایوسکی احساس جذبه یا پیش درآمد(اورا) می کرد، به گفته خودش در آن هنگام دنیا پر از معنی و مفهوم می شد، بعد از تشنج هم افسرده می شد و نمی توانست بنویسد، اما در فاصله بین تشنج ها به صورت هایپرگرافیک می نوشت.
سیستم لیمبیک مغز که عضوی حلقوی در عمق مغز است، مسئول تنظیم احساسات و عواطف انسان است. این قسمت از مغز ارتباط تنگاتنگی با قسمت گیجگاهی قشر مغز دارد، یعنی همان قسمتی از قشر مغز که در زیر گوش ها واقع شده است. سیستم لیمبیک می تواند باعث میل و اشتیاق بیش از حد به نوشتن شود و از آنجا که با قسمت گیجگاهی مغز ارتباط دارد می تواند از بیماری های قسمت گیجگاهی تاثیر بگیرد. برخی از کسانی که تشنج لب تمپورال دارند، تعدادی از علایم سندرمی به نام Geschwinb از خود نشان می دهند که مشتمل بر بیش نویسی، بروز ناگهانی علایق فلسفی یا مذهبی شدید و نوسان خلق شدید است.
▪ حالت شیدایی (مانیا) یا اختلال دو قطبی هم با هایپرگرافیا مرتبط دانسته شده است:سیلویا پلت -شاعر و رمان نویس آمریکایی-افسردگی دو قطبی داشت، حالتی که در میان نویسندگان خلاق بسیار شایع است به طوری که بعضی از مطالعات نشان می دهند که ۷۰ درصد شعرا، اختلال افسردگی شیدایی دارند.دوره های افسردگی و شیدایی در این اختلال می تواند تحت تاثیر برخی از عومل محیطی و یا فیزیولوژیک قرار بگیرند. فصل زمستان می تواند بر شدت بیماری بیفزاید. طوری که برخی از نویسندگان در این فصل کم کار می شوند.بررسی خاطرات خانم پلت نشان داده است که دوره های افسردگی و شیدایی او تحت تاثیر دوره های خاصی قرار می گرفت و وی احتمالا PMS داشته است. حتی خودکشی او در ۳۱ سالگی.
▪ وقفه نویسندگی: اما درست در مقابل بیش نویسی، اختلال به مراتب آزاردهنده تر و شناخته شده تری در نویسندگان وجود دارد به نام وقفه نویسندگی. این اختلال به این صورت تعریف می شود: ناتوانی موقت در نوشتن و یا پی گرفتن نوشتن یک اثر که غالبا به خاطر نداشتن ایده و سوژه رخ می دهد. از لحاظ روانپزشکی، وقفه نویسندگی بیشتر مرتبط با افسردگی و اضطراب است. مشهورترین نمونه وقفه نویسندگی را «هنری راث» داشت. او ۶۰ سال دچار وقفه نویسندگی شد!
نویسندگان به تجربه راه های مختلفی برای غلبه بر این حالت یافته اند، از مسافرت رفتن و تماشای نمایشنامه و خواندن آثار هنری گرفته برای القا شدن ایده تا درمان های روانپزشکی و حتی پناه بردن غالبا بی نتیجه به الکل و آمفتامین.استفان کینگ نویسنده مشهور رمان های ژانر وحشت، در تابستان سال ۹۹ یکی از این وقفه های نویسندگی را تجربه کرد. البته جالب است بدانید که در مورد او یک تصادف شدید که منجر به جراحات شدید و شکستگی های متعدد پا شد، مفید فایده واقع شد و وقفه نویسندگی اش را پایان داد! او در سال ۲۰۰۱ کتابی بر اساس همین تصادف به نان «شکارچی رویا» نوشت که فیلمی هم از روی آن ساخته شد.
● وقفه نویسندگی و سینما
آثار سینمایی زیادی درباره وقفه نویسندگی ساخته شده است:فیلم اقتباس یا Abaptation در سال ۲۰۰۲ ساخته شد. این فیلم به وسیله چارلی کافمن نوشته است و در آن بازیگرانی مانند نیکلاس کیج و مریل استریپ بازی کرده اند.
فیلمنامه این فیلم بر اساس یک داستان واقعی و تجربه شخصی چارلی کافمن نوشته است:بعد از اینکه فیلمنامه «جان مالکوویچ بودن» با اقبال زیادی مواجه شد، به چارلی کافمن سفارش داده شد که رمان «دزد ارکیده» نوشته سوزان اورلئان را به فیلمنامه تبدیل کند.
ولی کافمن متوجه شد نمی تواند این کار را انجام دهد. و در زیر فشاری که بر او برای اتمام کار وارد آمد، ایده نوشتن فیلمنامه ای درباره شرایط خودش و وقفه نویسندگی خودش به سرش افتاد که نتیجه اش همین فیلم اقتباس شد. کافمن در اوج یاس این فیلمنامه را به جای فیلمنامه دزد ارکیده به سفارش دهندگان داد و برخلاف انتظارش از این فیلمنامه دوم استقبال زیادی شد، طوری که پروژه اصلی متوقف شد و از روی این فیلمنامه، فیلم اقتباس درست شد.در فیلم Boys Wonber ، مایکل داگلاس، نقش پروفسور «گردی تریپ» را بازی می کند، رمان نویسی که در دانشگاه پیتسبورگ درس می دهد و در به پایان بردن دومین رمانش ناموفق است. فیلم استخر شنا (۲۰۰۳)، هم در مورد یک نویسنده زن میانسال است که دچار وقفه نویسندگی شده است، در شکسپیر عاشق هم، شکسپیر دچار وقفه نویسندگی می شود.
● درمان هایپرگرافیا و وقفه نوشتن: درمان های روانپزشکی برای وقفه تنفسی وجود دارد، ولی کمتر کسی که دچار هایپرگرافیا باشد، علاقه دارد درمان شود. آنها برای نوشته هایشان ارزش قائل هستند و اینجا این بحث مطرح می شود که آیا شایسته است اصطلاح پزشکی برای فعالیتی وضع کنیم که مردم برایش ارزش قائل هستند؟ باید توجه داشت که بحث و گفتگو درباره انگیزه های و محرک های خلاقیت با اصطلاحات پزشکی از ارزش و اعتبار آنها نمی کاهد.
گروهی از نویسندگان دچار وقفه نویسندگی ممکن است احساس خالی شدن و نداشتن سوژه داشته باشند، این دسته ممکن است از داروهای ضد افسردگی سود ببرند. اما گروهی دیگر دچار کمال گرایی می شوند و احساس می کند علیرغم داشتن ایده های زیاد نمی توانند آنها را برای بقیه توصیف کنند. این گروه از نویسندگان را می توان مشابه بیمارانی که دچار اختلال اضطرابی هستند و یا ترس از حضور در جمع دارند، درمان کرد. تحقیقاتی هم در مورد تحریک ترانس کورتیکال لوب تمپورال با میدان مغناطیسی در حال انجام است.
اما شاید درمان مهم تر این باشد که نویسنده خودش در مورد علت بیماری اش فکر کند و عامل برانگیزاننده آن مثل تعطیلات زیاد آخر سال یا پشتیبانی نکردن افراد را پیدا کمد و سعی کند آنها را برطرف کند. آیا ارتباطی بین بیماری و خلاقیت وجود دارد؟ باید توجه داشت که بسیاری از ذهن های خلاق، جسم های سالمی هم دارند. ولی گاهی بعضی از بیماری ها، انگیزه ها و اشتیاق وافری برای انجام دادن کارهای خلاقانه ایجاد می کنند.
منبع : روزنامه ابتکار