دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
جبران خلیل جبران
● زندگی، آثار و اندیشهها
جبران خلیل جبران، نابغه مشهور لبنانی، موفقترین نویسنده و هنرمند معاصر عرب، نه تنها از پیشگامان ادبیات نوین عربی است؛ بلکه در جهان امروز و در ایران ما نیز بسیار پرآوازه و اثرگذار بوده است. او نقاش و نویسندهای نوآور، عارف و شاعری مبارز و اندیشمندی ممتاز و معنویتگراست که توانست با آثار کمحجم، اما نغز و پرمغز خود، ستاره شرق و پیامآور سرزمین پیامبران و سخنگوی وجدان فرهنگی ملت خود باشد. آثار او به سرعت مرزها را درنوردید و با جذب میلیونها مخاطب از ملل دیگر، جبران را تبدیل به پدیدهای چشمگیر کرد.
اکنون دیرزمانی است که اغلب آثار جبران، بارها به فارسی ترجمه شده و برخی از آن ترجمهها، به چاپهای متعددی رسیده است. ترجمه این آثار از نزدیک به نیم قرن پیش، نخست در نشریات ایران آغاز شده و در دو دهه اخیر (بهصورت کتابهائی در قطعهای مختلف)، اوج گرفته و اغلب از پرفروشترین کتابها بوده است.
دربارهٔ جبران نیز بسیار سخن گفته و نوشتهاند؛ هر چند در زبان فارسی اینگونه مطالب دربارهٔ او، خلاف ترجمهٔ آثارش چندان نیست و برخی مقالاتی هم که هست، اغلب ناقص و مخدوش است. از سوی دیگر، شناخت جبران هم چندان آسان نیست و بهدلیلی هویت چند بعدی او، پیچیدگی شخصیت و ابهامات موجود در برخی آثارش، داوری درباره او دشوار است و همچون بسیاری از بزرگان و نامداران دیگر، در ارزیابی او نیز افراطها یا تفریطهائی صورت گرفته است. ما در حد بضاعت و مجال کوتاه خود، به گوشههائی از زندگی و آثار او خواهیم پرداخت.
● کودکی دشوار
در زمان تولد جبران، لبنان بخشی از سوریه بزرگ (شام)، شامل سوریه کنونی، لبنان، فلسطین، و تحت سلطه عثمانیها بود. سالها بعد، جبران یکی از استقلالطلبان پرشور عرب، علیه دولت ترک عثمانی شد.
مادر جبران، کامله رحمه، دختر کشیشی مارونی بود. مارون، قدیسی از قرن پنجم میلادی بود که بسیاری از مسیحیان لبنان پیرو او هستند. کامله بیوه بود که همسر خلیل (پدر جبران) شد و در ژانویه سال ۱۸۸۳ در روستای زیبا و کوهستانی بشری در شمال لبنان، جبران را به دنیا آورد.
آنها در آغاز وضع مالی متوسطی داشتند؛ اما پدر، مردی قمارباز، میخواره و بیمسئولیت و تندخو بود که سرانجام خانواده را به فقر و افلاس کشاند و خود به جرم اختلاس در اداره مالیات، اموالش مصادره شد و مدتی به زندان افتاد. مادر اما خلاف پدر، دیندار، فعال و کاردان بود و در تربیت جبران، اهتمام و تأثیر بهسزائی داشت.
جبران در ۵ سالگی، به مکتب رفت و خواندن و نوشتن آموخت. او که کودکی درونگرا، رویائی و تیزبین بود، گرچه در دامن فقر بزرگ میشد، مشاهده پدیدههای خیره کننده طبیعت جذاب در آن منطقه سرسبز، او را سرشار میکرد و اثری ژرف بر ذهن کنجکاوش مینهاد. از کشیش روستا و پدربزرگ روحانیش، زبان عربی، اندیشههای دینی و انجیلی، تاریخی و سنت مسیحی را فرا گرفت، اما نشانههای هوشمندی و تأمل، روح سرکش شاعرانه و میل به تصویرگری از پدیدهها و مفاهیم، در او مشهود بود.
او در ده سالگی، هنگام صعود از صخرهها سقوط کرد و شانه چپش به شدت آسیب دید که تا پایان عمر از درد آن بینصیب نماند. خانواده برای جا انداختن شانه شکسته، کودک را چندین روز به صلیب بستند و این حادثه که مصلوب شدن مسیح را به یاد میآورد، برای همیشه در ضمیر حساس او نقش بست.
● مهاجرت به آمریکا
در آن سالها، از خانوادههای فقرزده سوریه، به امید زندگی بهتر، به آمریکا کوچ میکردند و مادر پرتلاش و با همت جبران نیز به ناچار مصمم شد که به آنجا مهاجرت کند.
پدر با بدهیهایش ماند و بقیه خانواده (مادر، برادر ناتنی و بزرگتر جبران به نام پطرس و دو خواهر کوچکتر)، در سال ۱۸۹۵ م. سوار بر کشتی، بیروت را به مقصد آمریکا ترک کردند. در آنجا در محله چینیهای بندر بوستن که عربهای مهاجر بسیاری در آن میزیستند، مادر جائی اجاره کرد تا خود با خیاطی و پطرس با پیدا کردن کاری، نانآور خانواده باشد.
جبران تنها عضو خانواده بود که به سبب علاقه و استعداد خود و تلاش و تشویق مادرش موفق شد به مدرسه برود و به تحصیل دانش بپردازد. در مدرسه، غلطی املائی به هنگام ثبت نام، شهرت عربی او را به کهلیل گیبران (جیبران) تبدیل کرد. ضایعهای که بعدها نیز بهرغم تلاشهائی، تا پایان عمر، جبران نشد!
جبران در مدرسه به آموختن انگلیسی و ادبیات پرداخت، اما توانست با نقاشیها و طرحهایش عادت و سرگرمیای که از لبنان با خود آورده بود، توجه آموزگارانش را جلب کند. سپس هنرمندی آمریکائی، نام فرد هلند دای که او را متفاوت یافته بود، به تشویق و تقویتش همت گماشت و گرایش هنری و تصویرگری وی را شکوفاتر ساخت.
● بازگشت به لبنان برای تحصیل
جبران را در سال ۱۹۸۹ دوباره به بیروت فرستادند تا در مدرسهای مسیحی و ملیگرا به نام مدرسه الحکمه، آموزشها و ادبیات عربیش را تکمیل کند. جبران در این ایام، زبان فرانسه را نیز فرا گرفت، از کتاب مقدس بسیار اثر پذیرفت، همراه پدر مناطق مختلف لبنان را گشت و استعداد نقاشی و نویسندگیاش تقویت شد. در همان سالها در بشری، دل به دختر جوانی بست که اهل موسیقی نیز بود، اما آداب و رسوم خرافی و سنتهای ارتجاعی مانع ازدواج آنها شد و عاشق و معشوق بیپناه، بهجای شرب وصل، شرنگ محرومیت و جفای روزگار را چشیدند.
گویا بعدها نیز رابطه عاطفی او با دو زیباروی آمریکائی به نامهای ژوزفین و میشلین، یکی پس از دیگری نافرجام ماند و به ازدواج نینجامید و اینها ضربتی جبرانناپذیر بر روح حساس و عاطفی و پیکر آسیبپذیر جبران بود که او را بیشتر به احساسات تراژیک و شورش علیه رسوم و قواعد کهنه و ظالمانه و ضدیت با فقر و گمنامی سوق داد.
علاوه بر کتاب مقدس، برخی از مهمترین کتابهائی که جبران در مدرسه الحکمه مطالعه میکرد، به آنها علاقه فراوان داشت و بر او اثر فراوان گذاشت، کلیله و دمنه، الاغانی، دیوان متنبی و نهجالبلاغه بود.
● بازگشت به بوستن
جبران در سال ۱۹۰۲، قبل از تکمیل دروس عربی با شتاب به آمریکا بازگشت؛ ولی دیر شده بود. زیرا چندی پیش از آن، خواهر بیمار چهارده سالهاش درگذشته و کار از کار گذشته بود. چند ماه بعد نیز بیماری دوباره به خانوادهاش هجوم آورد و برادر بزرگترش نیز بر اثر سل، دار فانی را وداع گفت. بدتر از آن، مرگ زودهنگام مادر بهعلت سرطان بود. بدین ترتیب، از خانواده غریب و رنجورش که تازه داشت به برکت تلاش سودبخش اعضاء، کمی پا میگرفت، فقط جبران و خواهرش مریانا بهجای ماندند. گرچه جبران در مرگ مادر سختکوش و محبوبش از هوش رفت و کفی خونآلود از دهانش جاری شد، این مصیبتهای پیاپی چیزی از پشتکار و اراده اعتلاجوی او نکاست و این بار با بلندپروازی و همت بیشتری، به نقاشی و نویسندگی ادامه داد. نیز این غمها و تجربههای تلخ دیگر، هر چند روح آرمانخواه و ستیهنده او را صیقل میداد، جسم و جانش را شکنندهتر میساخت.
سال ۱۹۰۴ در نخستین نمایشگاه نقاشی جبران، خانم ماری هسکل که فردی ثروتمند و مدیر مدرسهای بود، او را کشف و با تشویقها و حمایت مالی خود، موانع پیشرفت او را برطرف کرد. همکاری و روابط عمیق عاطفی بین آن دو، اثری ژرف بر نویسندگی و هنر جبران نهاد. وی بود که جبران را وادار کرد به انگلیسی بنویسد و خودش نیز با تصحیح آنها، راه را برای شناساندن او به آمریکا و سپس جهانی شدنش گشود. ماری نیکوکار و هنردوست که ده سال از جبران بزرگتر بود، پیشنهاد ازدواج جبران را رد کرد و از اینرو، جبران هیچگاه رسماً ازدواج نکرد.
در همین سال، انتشار مقالات وی در روزنامه مهاجران عرب المهاجر، به مدیر مسئولی امین غریب آغاز شد و نثر ویژه و اسلوب نگارش جبران، مورد توجه قرار گفت و در پی آن کتابهای عربی موسیقی در ۱۹۰۵، عروسان مرغزار در سال بعد و ارواح سرکش را در ۱۹۰۸ به چاپ رساند. بخشهائی از دو کتاب اخیر، حاوی انتقادات تندی نسبت به کشیشان و کلیسا بود که با عکسالعمل شدید آنان مواجه شد. در نتیجه، جبران تکفیر و کتابش توقیف و در بازار بیروت به آتش کشیده شد. هر چند سالها بعد از او اعاده حیثیت شد و قدردان آثار او شدند.
● سفر به پاریس
در سال ۱۹۰۸ خانم هسکل، جبران را برای تکمیل فراگیری نقاشی، به آکادمی ژولیان پاریس فرستاد. او در پاریس، با هنرمندان و ادیبان بسیاری آشنا شد و تحت تأثیر پیکرتراش بزرگ، آگوست رودن قرار گرفت. بازدید از آثار و موزههای فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی، تکمیل مطالعات و ملاقات با کسانی همچون موریس مترلینگ، ذوق جبران و رشد استعداد هنری او را شکوفاتر و پرشتابتر ساخت.
در سال ۱۹۱۰ جبران، امین ریحانی و دوست هنرمند آنها یوسف حویک، در لندن با هم ملاقات کردند و برای پیشبرد انقلاب فرهنگی جهان عرب، با یکدیگر همپیمان شدند. آنها طرحهای اصلاحیای داشتند که از جمله تأسیس بنای سالن اپرائی در بیروت با سقفی دارای دو گنبد بود که گویای آشتی و ائتلاف میان مسیحیان و مسلمانان باشد.
● جبران در نیویورک
پس از بازگشت از سفر طولانی اروپا، جبران در سال ۱۹۱۲ به نیویورک عزیمت کرد و در طبقه دوم یک ساختمان قدیمی اجارهای که شبیه یکی از دیرهای لبنان بود، ساکن شد. جائیکه کارگاه نقاشیهای او نیز بود و خودش هم آن را ”صومعه“ مینامید.
در همان سال، داستان بلند بالهای شکسته را تکمیل و چاپ کرد که در حقیقت، بخشی از زندگی شخصی و تجربهٔ عاشقانه و شکست خورده او بود. بعدها این داستان، در لبنان و سوریه به فیلمی سینمائی تبدیل شد.
در سالهای جنگ جهانی اول، مبارزات انقلابی و پرشور جبران و جمعی از دوستان و هموطنانش برای ایجاد حکومتی مستقل از دولت عثمانی در سوریه، بالا گرفت. او مسلمانان و مسیحیان را به اتحاد با یکدیگر فرا میخواند تا با استبداد عثمانی بستیزند. حتی دلش میخواست به لبنان برود تا همچون یک سرباز بجنگد که با مخالفت شدید ماری مواجه شد!
در سال ۱۹۱۴ مکاتباتی ادیبانه و عاطفی بین او و ”می زیاده“، خانم ادیب و فرهیختهٔ فلسطینی که در قاهره سکونت داشت، آغاز شد و تا سالها ادامه یافت و بعدها بهصورت کتابی منتشر شد. آنها شیفته هم بودند، اما هرگز یکدیگر را ندیدند!
نخستین کتاب انگلیسی جبران، با عنوان دیوانه در ۱۹۱۸ منتشر شد و مطبوعات محلی از آن استقبال و او را با ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی مقایسه کردند که تأثیر نیچه و تاگور هم در آن دیده میشد.
جبران در محله فتات بوستن، رابطهای نزدیک با یک نویسنده مهاجر لبنانی، به نام میخائیل نعیمه برقرار کرد که پیشتر در سال ۱۹۱۴ با او آشنا شده بود. نعیمه به یکی از نزدیکترین دوستان، و یار غار او تبدیل شد که تا دم مرگ جبران، با هم بودند و گاه مکاتباتی نیز با یکدیگر داشتند. او از نخستین نویسندگان با ذوق و اندیشمند عرب بود که به تقویت و تشویق جبران پرداخت و پس از مرگ او نیز در ترجمه و معرفی آثارش کوشید. زندگینامه مفصل، تحلیلی، انتقادی و خواندنیای هم از جبران فراهم آورد که با مخالفت طرفداران افراطی جبران روبهرو شد.
جبران در سال ۲۰ـ۱۹۱۹، به همراه نعیمه، یک انجمن با ده عضو از ادیبان مهاجر عرب تأسیس و سرپرستی کرد که الرابطه القلیمه نام داشت. برخی از اعضاء دیگر این انجمن ایلیا ابوماضی، رشید ایوب، عبدالمسیح حداد و نسیب عریضه بودند.آنها اصلاحطلبانی تندرو بودند و نویسندگان را تشویق میکردند تا قواعد کهن و سنتی را بشکنند و به مفاهیم و اسلوبهای تازه روی آورند. این انجمن ادبی در سراسر جهان عرب، بهویژه، بر شاعران مهاجر عرب (با عنوان شعراء المهجر) بسیار اثرگذار بود.
جبران در سالهای باقیمانده عمرش، به نقاشی و صورتگری آثارش و نشر آثاری همچون تندبادها و پیشتاز و تکمیل و انتشار مهمترین و مشهورترین کتابش پیامبر به انگلیسی پرداخت. پیامبر که حاصل سالها تلاش فکری و ادبی جبران و عصاره آثار و اندیشههای اوست، به بیشتر زبانهای زنده جهان ترجمه شده و تاکنون میلیونها نسخه از آن به چاپ رسیده است. او همچنین به نگارش مفصلترین کتاب انگلیسیاش پرداخت که روایتی تازه از مسیح بود و عنوان آن را عیسی فرزند انسان نهاد.
● بیماری و درگذشت جبران
رنجوری مزمن، ناراحتی قلبی، میخواری مفرط در سالهای آخر عمر و بهویژه بیماری کبد که به سرطان منجر شد و با مرض سل نیز تشدید گردید، سرانجام جبران را از پای انداخت؛ تا اینکه چراغ زندگیاش در دهم آوریل ۱۹۳۱ به خاموشی گرائید. جبران هنگام مرگ در بیمارستان سنت وینسنت نیویورک، در بهار چهل و هشتم عمر کوتاه و پربارش بود و هنوز طرحها و اندیشههائی در سر داشت.
در آمریکا (بهویژه نیویورک) و سوریه بزرگ (بهویژه لبنان) هزاران شرقی و غربی و مسلمان و مسیحی برای او به سوگ نشستند. جسدش را به زادگاهش بازگرداندند تا روح بلند و بیقرارش در کلیسای مارسرکیس آرام گیرد. جائیکه اینک موزه آثار و اشیاء بهجای مانده از او نیز هست و هر ساله هزاران نفر از آن بازدید میکنند
● تولدی دیگر
هر چند در زمان حیات و در دهه آخر عمر نیز شهرت جبران از مرزها در گذشته بود، پس از مرگ همچنان که اعتقاد داشت و در آثارش نیز یادآور شده بود، تولدی دیگر یافت و بیش از پیش شهره آفاق شد. بقیه آثارش بهتدریج منتشر شد و مجموعه آنها بازتابی بسیار گسترده و کمنظیر یافت؛ چنانکه به کرات به چاپ رسید، به بیشتر زبانها ترجمه شد و میلیونها مخاطب و علاقهمند یافت. آثار نه چندان پربرگ او طی چندین دهه بهویژه در جهان عرب، از پرفروشترین کتابها بوده است و در آمریکا و سایر کشورها، از جمله ایران، همچنان خواننده دارد.
توجه به آثار جبران تاکنون، روز به روز در حال گسترش بوده است تا جائیکه برخی از علاقهمندانش از او اسطوره و شخصیتی پیامبرگونه ساختهاند و در زبان فارسی نیز برخی از نامههای او به ماری هسکل که گردآوری و گزیدهای از سوی پائولو کوئیلو بوده، با عنوان اغراقآمیز نامههای عاشقانه یک پیامبر بارها منتشر شده است.
علاوه بر چاپها و ترجمههای گوناگون آثار جبران، تعداد مقالات و کتابهائی که درباره او به زبانهای مختلف، بهویژه انگلیسی، عربی و فارسی پدید آمده است؛ دست کم به صدها عنوان بالغ میشود؛ بهگونهای که اگر ”کتابشناسی جبران“ چنانکه باید فراهم شود، کتابی پربرگ خواهد بود که تا حدی به پردهبرداری از این پدیده شگفت معاصر کمک خواهد کرد.
● نوشتهها و اندیشهها
هر چند پیش از این به بیشتر آثار مهم او اشاره کردیم؛ در اینجا مروری کوتاه بر ۱۶ کتاب منتشر شده او که اغلب کم حجم هم هستند (نیمی به عربی و نیمه دیگر در سالهای اخیر به انگلیسی)، به ترتیب سال نشر خواهیم داشت:
۱) موسیقی (۱۹۰۵)، اولین کتاب او که در اصل مقالهای بوده و در آن از موسیقی ایرانی و دستگاههای نهاوند و اصفهان نیز سخن رفته است.
۲) عروسان مرغزار (۱۹۰۶)، مشتمل بر ۳ داستان به شرح زیر:
الف) آتش جاودان، سرگذشت دو عاشق در سال ۱۱۶ قبل از میلاد که چون به وصال نرسیدند، در سال ۱۸۹۰ رجعت کردند تا اینبار با هم زندگی کنند.
ب) مارتا، در مظلومیت زن.
ج) یوحنای مجنون که در نقد تعصبات کور کلیسائی است.
۳) ارواح سرکش (۱۹۰۸)، شامل چهار داستان:
الف) گل هانی، در نقد ازدواج تحمیلی و دفاع از زنان.
ب) فریاد قبرها، علیه سلطه زر و زور و تزویر، و بیگناهانی که قربانی آن شدند.
ج) حجله عروس، باز هم در نفی ازدواج تحمیلی و مظلومیت زن.
د) خلیل کافر که تقریباً نسخه کامل شده یوحنای مجنون، در کتاب پیشین است.
۴) بالهای شکسته (۱۹۱۲)، داستان عشق نافرجام جبران و سلمی کرامه که پدرش به خواست یکی از کشیشان، دختر را به عقد برادرزاده او در میآورد.
۵) اشک و لبخند (۱۹۱۲)، مشتمل بر پنجاه و شش متن کوتاه، روائی و پراحساس و انقلابی علیه جهل و ستم و لزوم مهر و محبت، شخصیت و مواعظ مسیح و...
۶) دیوانه (۱۹۱۸)، نخستین کتاب انگلیسی جبران که شامل سی و پنج فصل است و اغلب علیه رسوم غلط اجتماعی و جهل و ریا و ستم حاکم بر جامعه است.
۷) مواکب (طلایهها/کاروانها، ۱۹۱۹)، قصیدهای بلند، موزون و مقفی که شامل دیدگاههای فلسفی و اخلاقی جبران است.
۸) پیشتاز (۱۹۲۰)، دومین کتاب انگلیسی او که شامل بیست و پنج گفتار و داستان کوچک و اغلب سمبلیک است.
۹) تندبادها (۱۹۲۰)، شامل ۷ قصه کوتاه و مقالاتی گونهگون درباره حیات، مرگ، روح، وحدت موجود و...
۱۰) تازهها و طرفهها (۱۹۲۱)، مجموعهای است که از میان کتابهای جبران برگزیده شده و عمدتاً برگرفته از اشک و لبخند، تندبادها و دیگر مقالات و مطالبی است که پیشتر چاپ نشده بود. مجموعهای از نوشتهها و نگارههای خیالی او از ابنسینا، ابوالعلا معری، غزالی، ابنمقفع، ابنفارض، ابنخلدون و ابونواس اهوازی نیز در این کتاب آمده است.
۱۱) پیامبر (۱۹۲۳)، موفقترین و پرآوازهترین کتاب جبران و شاهکار او است که نگارش آن، علیرغم حجم کم، سالها به طول انجامید. این کتاب بهجزء مقدمه و خاتمه، شامل بیست و شش فصل و اهم موضوعات کلاسیک دینی و اخلاقی و فلسفی مربوط به زندگی را که فراتر از هر مکان و عصر و نسل است، در بر میگیرد و خلاصهای است از تعالیم ادیان و عرفان از نگاه جبران.
در این کتاب، پیامبر خیالی و برگزیده جبران، در یک سخنرانی از همه چیز به عمق و زیبائی سخن میگوید و شگفتا که نام آن پیامبر محبوب، حتی در متن اصلی انگلیسی (Almostafa/المصطفی) است و علاوه بر مسیح، شباهت فراوانی با پیامبر اسلام (ص) بهویژه در جوانی و میانسالی دارد. جبران ستایشگر امام علی (ع) و نهجالبلاغه نیز بود و پیداست که از سخنان آن حضرت نیز در نگارش پیامبر الهام گرفته است. پیامبر حتی به زمان مادری جبران نیز چندین بار ترجمه شده و تعداد ترجمههای فارسی آن، تاکنون از ۲۳ مورد میگذرد و گویا حکایت همچنان باقی است!
۱۲) ماسک و کف (۱۹۶۲)، مجموعهای است از حکمتها و کلمات قصار و بعضاً حکایات نمادین که میتوان آن را همراه با پیامبر گزیدهای از اندیشههای جبران دانست.
۱۳) عیسی فرزند انسان (۱۹۲۸) که سیمای مسیح را از دیدگاه یاران و نزدیکان و حتی دشمنان او ترسیم میکند و سرانجام نیز جبران نظر خود را با عنوان ”مردی از لبنان پس از نوزده قرن“ بیان میکند.
۱۴) خدایان زمین (۱۹۳۱)، گفت و گوئی است نمادین بین سه الهه درباره انسان، خدا و عشق و مرگ.
۱۵) سرگشته (۱۹۳۲)، آخرین کتاب جبران که اندکی پیش از مرگ، آن را کامل کرد و شامل ۵۱ قصه و شبیه کتاب دیوانه است. این اثر پس از درگذشت او، منتشر شد.
۱۶) بوستان پیامبر (۱۹۳۳)، شبیه کتاب پیامبر تا حدی ادامه و مکمل آن است که ناتمام مانده. در پیامبر ارتباط انسان با انسانها و در بوستان پیامبر، رابطه انسان با طبیعت مطرح است.
بحث دربارهٔ نقاشیهای جبران مجالی دیگر میطلبد و در اینجا نوشتههای او مطرح است. نوشتههایش اغلب مقالات کوتاه، داستان و نمایشنامهاند. مجموعه نامههایش نیز بعدها چاپ شد. بهطور خلاصه اندیشههای جبران را میتوان چنین جمعبندی و ارزیابی کرد:
رنگ تند رمانتیسمی انقلابی بهویژه در سالهای آغازین نویسندگی و تم مکرر عدالتطلبی و آزادیخواهی، نفی استبداد و بهویژه استبداد دینی و تزویر و ریای روحانیون مسیحی، همراه گرایش شدید اخلاقی و عرفانی که خالی از ذوق فلسفی، عمق حکیمانه و طنز رندانه نیست (در جهانی محروم از عرفان، برابری، آزادی و عقلانیت)، محتوای اغلب نوشتههای جبران را تشکیل میدهد و این همه، هنگامیکه در قالبی داستانگونه، دراماتیک و خیالپرور با نثری شاعرانه و حماسی و زیبا یا اشعاری تراژیک، نوگرایانه و دلنشین همراه شود، پیداست که چه خواهد کرد. بهویژه که با پیرایه نقاشی و زیستی درویشانه، هنرمندانه و شوریده هم توأم باشد و جبران به راستی اینچنین بود.
او بهراستی ملتقای شرق و غرب و پلی استوار میان سنت و تجدد شد و یکی از پیشگامان دوستی میان اسلام و مسیحیت است. پس حق این بود که جبران با این آثار ماندگار و بهویژه با اثر ممتاز خویش، پیامبر در سطح برندگان جایزه ادبی نوبل قرار میگرفت و مستحق آن نیز بود و چه بسا اگر بیشتر زنده میماند، آن را دریافت میکرد. زیرا از برخی برندگان پیش و پس از خود، اگر نگوئیم فراتر، فروتر هم نبود، اما چه سود که به قول شادروان پروین (که خود نیز جوانمرگ شد)؛ ”فرصت گذشته بود و مداوا اثر نداشت!“
● در پایان
گرچه ارزیابی و نقد آثار جبران مجالی وسیعتر میطلبد که نویسندگان عرب و هموطنان جبران طبیعتاً در این میدان گوی سبقت را ربودهاند اما به اختصار گفتیم و بیفزائیم که شاید زمان برای رمانتیسم جبران قدری دیر بود و آنچه تا حدی آن را موجه میکرد و تازه مینمایاند لحن زنده و حماسی آن بود که حاوی محتوای مورد نیاز جهان (بهویژه جهان عرب) بود و این با توجه به آنچه در سطور گذشته گفتیم، او را در مسیر خود و بهنوبه خودش به قلب تپنده زمانهاش تبدیل کرد.
تکرار مضامین و حتی عین عباراتی که گاه به حشو و اطناب میکشد، در آثار او قابل توجه است و آنچه اغماض نسبت به آن را اندکی دشوار میکند اینکه اینهمه تکرار در آثار نسبتاً اندک و کمحجم او صورت گرفته است و این نشانگر نوعی شتابزدگی در نوشتن برخی از آنهاست.
جبران را میتوان از جهاتی به چند نفر از نوگرایان فرهنگ خودمان شبیه دانست؛ از نظر شعر عرفانگرای معاصر و مبارز، او بیشباهت به اقبال لاهوری نیست.
از نظر ستیهندگی فرهنگی و اجتماعی و گرایش به مقاله و داستان و مریدگرائی به جلال آلاحمد و از نظر رمانتیسم انقلابی و عدالتخواهی به دکتر شریعتی و از نظر شاعر ـ نقاش مدرن و عارف مسلک بودن و مجرد زیستن به سهراب سپهری؛ با اینهمه او همچون اغلب بزرگان دیگر، بیشتر شبیه خودش بود. نسخه پیچیده و منحصر بهفردی که با جادوی کلمات و رنگ، راه خود را به قلهها و افقهای دوردست گشود و به شکوهی ماندگار، پرافتخار و رشکبرانگیز دست یافت.
حسین علیزاده
منبع : کتاب ماه ادبیات و فلسفه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی هواشناسی قتل تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران سلامت
خودرو بانک مرکزی بنزین قیمت دلار بازار خودرو قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
مهاجرت تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل ناسا عکاسی
ویتامین کاهش وزن استرس توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب