چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تجربیات بازنشستگی ورزشکاران با یک معلولیت


تجربیات بازنشستگی ورزشکاران با یک معلولیت
● اشاره هایی به درمانهای توانبخشی
از پایان جنگ جهانی دوم ورزش پارالمپیک به میزان قابل توجهی رشد کرد. از اولین بازیهای بین المللی ویلچر در سال ۱۹۴۸در بیمارستان توانبخشی "استوک مند یل"در انگلستان با چند معلولیت تا.بازیهای پارالمپیک آتلانتا درسال۱۹۹۶. ورزشهای معلولین از مشارکت ۱۴ ورزشکار ونمایند گان سه کشور تا بیش از ۳۰۰۰ورزشکار ازنمایند گان بیش از ۱۰۰ کشور رشد وتوسعه پید ا کرده است . در حقیقت بیش از ۵۰ سال است که بازیهای پارالمپیک یکی از بزرگترین حوادث ورزشی دنیا بشمار می رود . وتنها بوسیله اینچنین نما یشهایی مانند فوتبال جام جهانی وبازیهای المپیک برتری یافت .
رشد سریع جنبش پارالمپیک بی تردید به یک دسته پیشرفتهای معنی دار برای ورزشکاران واشخاص با معلولیتهای جسمی کمک کرد .بهر حال این گسترش سریع منجر به یک سری از مشکلات سازمانی گردید.همانطوریکه جنبش پارالمپیک رشد یافت ولی اساس تشکیلات قادر نبود باساختارها واستراتژیها وپروتکلهای مناسب پاسخ بدهد وبنابر این اگر توجه نمیشد می رفت تا یک حالت بحرانی ظاهر شودهمانطوریکه ورزش معلولین رشد یافت شروع به تقلید کردن از بیشتر ویژگیهای فرهنگی غالب در سیستم ورزشی غیر معلولین نمود .متاسفانه انعکاس این فرآیند شامل خواص هم مثبت وهم منفی بود .وبیشتر مشکلات به اداره کنندگان سازمانهای ورزشی غیر معلولین بر می گشت که بزور در قلمرو ورزش معلولین داخل شده بودند ( انجمن بین المللی علوم ورزشی وتربیت بدنی ۱۹۹۴.توماس ارملر۱۹۸۸)
در نتیجه این تد اخل یک کشیدگی وکشش در ساختار تشکیلات ورزش معلولین بوجود آمد مقداری مقاومت بایک تعد اد از موضوعات اضافی بوجود آمد که بیشتر کمک به بوجود آمدن آسیبها وشکافها کرد .مجموع این تداخل کمک در بوجود آمدن یک فرهنگ قابل بحث ومستدل در سیستم باهم همکاری کنند .آنها مدت طولانی این فرهنگ وسیستم را مهم در نظر نگرفته بود ند و از آن هیچ استفاده ای در سیستم نمی کردند .درنتیجه .نتایج این دست از کار کشیدن ورزشکاران باعث شد که تقریبا این فرهنگ و این سیستم بطور کاملاز نظرها فراموش گردد .این سهل انگاری بی ارزش بوده است برای اینکه در هر ورزشی همه ورزشکاران نهایتا باید کناره گیری بکنند .ثانیا نگاه به چند مطالعه در این انتقال از نظر غیر معلولین اظهار نظر گردیده است که ضررهای مادی ومعنوی زیادی در این تغییر وتحول وجود داشته است .(بیلی۱۹۹۳.بایلیدنیش۱۹۹۲ بلینداستراتا۱۹۹۲.هیللاو ۱۹۷۴.لرچ ۱۹۸۲.مکلوگلین۱۹۸۱.رزنبرگ۱۹۸۲.سینکلیرایرلاک۱۹۹۳.ورتنر و اورلیک ۱۹۸۶)
بااین حال در ورزش معلولین این ارتباطات ناشناخته مانده است .قسمت اعظم تحقیق روی تغییر وتحول باز نشستگی در افراد غیر معلول ورزشی تمرکز داشته که قابلیت اجرایی خوبی دارد وقابلیت انتقال این مطالعات به ورزشکاران بایک معلولیت بطور دقیق پیش بینی گردیده است .
جامعه شناسی ورزشی در چشم اندازی به مفهوم معلولیت تشخیص داده بود که اختلافات اساسی در تغییروتحول سیستم ورزشی غیر معلولین وجود دارد (ویلیامز ۱۹۹۴)
وبنابراین تنظیم وتدوین فرقهای بین دو گروه مشکل بود بعلاوه بیشتر مطالعات انجام شده ورزشکاران بدون معلولیت بصورت نظریه دو بعدی موقعیتی وروش شناسی صورت گرفته است .این گوناگونی انجام شده ی دسته ها ناشی از مقایسه های داخلی وتعمیم های مشکل است .بطور روشنی اینها آثار یک ضرورت برای تحقیق هستند که روی تغییر وتحول بازنشستگی یک ورزشکار با یک معلولیت متمرکز گردند .
بااین حال بیشترین اطلاعات ما فقط ۴ مطالعه موجود است که متمرکز روی باز نشستگی یک ورزشکار با یک معلولیت می باشد .که دوتای اینها شامل تحقیقات غیر علمی است .(هوتزلر۱۹۹۵.مارتین۱۹۹۶.ویلروهمکاران۱۹۹۶ و۱۹۹۷).بااین حال این چهار مطالعه مارا به بیان توصیف جزئیات تحولات باز نشستگی آماده ومهیا می سازد .
در یک تحقیق تجربی "ویلر"مالن"ون ولاک "نلسون"و"استوارت"(۱۹۹۶)اولین توجه به ورزشکاران کانادایی بود که نیمه بازنشسته ویا تمام بازنشسته بودند وباهم رقابت می کردند تغییر وتحول باز نشستگی را درک کردند .با ۱۸ ورزشکار در باره بکارگیری یک قالب نیمه ساختاری بایک سری سئوالات درخصوص دوره رقابت .حوادثی پیرامون تصمیم برای بازنشستگی .وفق دادن خودش بابازنشستگی مصاحبه کردند ."ویلر"وهمکاران (۱۹۹۶)منعقد کردند که :
۱- هماطوریکه خطرات بالا میگیرند بشدت بیشتری احساسات را از دست میدهند
۲- همه ورزشکاران بافرآیند بازنشستگی مشکلی نداشتند
۳- بطور روشنی ورزش برای آنها خیلی مهم بود
۴- وعموما آنجا یک حس روشن بینانه ومعنی دار به ازدست دادن در باز نشستگی بود
اکثرا اظهار نظر کردند که سازمانها باید ورزشکار را در آماده کردن برای تغییروتحول بازنشستگی کمک بکنند اساس بیشتر نظریه های ."مارتین "(۱۹۹۶)روی "ویلر"وهمکارانش بود وپیشنهاد کرد که یک تعدادروشها وراههایی برای درمانهای بازتوانی وجود دارد که می توانند نقش برجسته در کمک به ورزشکاران بایک معلولیت در طی تغییر وتحول بازنشستگی بازی کند .پیشنهادات مخصوص در برگیرنده درمانهای بازتوانی ورزشکاران را به ادامه مشغولیت در انجمن ورزشی بطورارادی دلگرم میکند
بحثها ومقاله های فوق العاده "ویلر وهمکارانش "وتجزیه وتحلیلهای "مارتین"(۱۹۹۶)بازتابی از مدل انتقال "شولزبرگ"(۱۹۸۴) است اینکه پیشنهاد شده بود انتقالات موفق نشانگر یک تعادل بین داراییها وعد م تواناییهاست وبستگی دارد به اثر متقابل چند عامل :
۱-ویژگیها وخصوصیات انتقال
۲- ویژگیها وخصوصیات فردی
۳-حمایت حقوقی ومذهبی
۴- حمایت بین فردی
۵- ارزیابی جسمانی قبل وبعداز تغییرمحیط (ویلر وهمکاران۱۹۹۶)
در نتیجه این شباهتها از نظریه "شولزبرگ"(۱۹۸۴)در یافته های نظری برای بوجود آوردن یک مدل تغییر وتحول ورزشی استفاده شد که متعاقبا زمینه ادامه مطالعه برای "ویل "لگ"هوتزلر"جانسون"واستدوارد(۱۹۹۷)فراهم گردید .دومین مطا لعه در سطح جهانی بوسیله مشورت کردن با۳۹ ورزشکار از ۴کشور در موردانتقال بازنشستگی صورت گرفت .این ورزشکاران از یکسری رشته های ورزشی آمدند که دلایل متفاوت زیادی برای بازنشستگی داشتند .از این ۳۹ مصاحبه یک تعداد از مقالات اصلی فوق العاده بودند .اینها شامل ":ابتکار "تعدیل کردن"سرمایه گذاری "عقب کشیدن از سرمایه گذاری"سرمایه گذاری مجدد"پرداخت قرضهای قبلی "مبارزه کردن بابازنشستگی "عکس العمل "طرح ریزی ومکانیسمهای حمایتی " .یک مقالعه آخر اظهار نظر کرده بود که ورزشکاران با یک معلولیت برای باز نشستگی خودشان برنامه ریزی نکرده اند .
نتایج این مطالعه یک توصیف بسیار قوی از تغییر وتحول بازنشستگی فراهم کرد وبنابراین فرصتهای بزرگتری برای آشکار کردن شکافهای نا پیدای قبلی در سیستم ورزش معلولین موجودرا فراهم ساخت .برسمیت شناختن بموقع تحقیق (مارتین۱۹۹۶)که پیشنهاد کرده بود بازتوانی می توانددر پر کردن بعضی از این شکافها کمک کند بوسیله یک دیدگاه دیگر شبیه به آن بیان گردید.بنابراین هدف این مقاله مرور برتتایج "ویلرو
همکاران"(۱۹۹۷)وشکافهای شناخته شده ونظریه های تعیین شده وتلاش برای همکاری آینده بین حرفه های کاری توانبخشی وورزش معلولین .
● بحث
اولین مقاله که بوسیله "ویلر وهمکاران "(۱۹۹۷) شناخته شد شروع وآغازی در ورزش بود . این مقاله به دو گروه تقسیم شده بود :آنهایی که با یک معلولیت ژنتیکی وآنهایی که با یک معلولیت اکتسابی بودند ورزشکاران با معلولیتهای ژنتیکی از داشتن خاطرات منفی فعالیت بدنی دور بودند .برای مثال در سیستمهای مدرسه ای :یک ورزشکار با فلج مغزی خودش را حبس شده ومحکوم توصیف می کند .وخیلی های دیگر همچنین تجربیاتشان را درمورد فعالیت بدنی .بازتوانی وورزش بیان می کنند چون خیلی زیاد در پیش فرضهای ناشی از معلولیت وناتوانی ودرماندگی وترحم غرق شده اند همین امر باعث می شود که از خیلی امور عقب بمانند.
ساخت اجتماعی با برچسب ناتوانی ونگرشهای منفی در بعضی نمونه ها والدین را سوق دادند که بچه ها را در فعالیتهای غیر طبیعی نگهداری وحفظ کنند .بنابراین دلالتها که به مقدار زیاد وجوددارد فرآیند ورزشکار شدن ممتاز اغلب با شانس همراه بود .مردم با معلولیتهای اکتسابی نیز احساسات نظیر اینها را احساس کرده بودند اما اغلب ورزشها رادر مراکز توانبخشی آغاز کرده بودند .تعداد زیادی در این نمونه ها انتخاب شدند یا دنبال فرصتهای رقابتی بودند.همچنین در مرحله آغازین از میان برداشته شدن دلواپسیهای مربوط به بازنشستگی توانست دیده شود بزودی اشتغال دریک باز توانی توانست یک تعداد منافع طولانی مدت و بهنگام مهیا کند .توانبخشها توانستند یک نقش برجسته در آسان کردن فعالیت های نوتوانی وفرصتهایی برای فعالیتهای جسمانی بازی کنند که چگونگی بیشتر دلواپسی ها در ورزشکاران بامعلولیت زنتیکی یادداشت شده بود .
چنانکه نظام آموزشی آمریکا ی شمالی به در گیر شدن بیشتر استمرارداشته است آن حتی ممکن است فرصتهایی برای اشخاص بایک معلولیت برای برتری در محیطهای غیر رقابتی بدور از مقایسه های باافراد توانمند هم رتبه وهم شان مهیا نماید .توانبخشها می توانند همچنین فرصتهایی برای آنهایی که آرزو دارند فعال باقی بمانند ونمیخواهند وقت وتلاش وانرژی خود را صرف آنچه که برای ورزشکاران ممتاز ضروری هست مهیا کنند .بیشتر این افراد برای نمایان شدن می توانند یکی ازاین دوراه را انتخاب کنند "یک ورزشکار شدن "یا"معلول باقی ماندن" . در نهایت درمانگران توانبخشی می توانند آلت واسباب این موقعیت را از طریق آموزش بوسیله دادن آگاهی در مورد انتخابشان بالا ببرند همجنین مشارکت در درک اینکه فقط دوراه چاره وجوددارد. .
دومین مقاله از ۳۹ مصاحبه به تعدیل کردن مربوط بود .این مقاله به سیما وچهره برجسته ای که همه ورزشکاران (بجز یک نفر)
در مسابقات بین المللی در کمتر از دوسال ترقی کردند .ا بر می گردد این نتایج ممکن است به ورزشهای معلولین کودکی مربوط شود .بیشتر مصاحبات باافرادی بود که درحدود بیشتراز ده سال از کار دست کشیده بودند وورزش معلولین در بیشتر کشورهای ارزیابی شده بطور جدی تاسال ۱۹۶۰ شروع نگردیده بود نتیجتا بیشتر ورزشکاران دربررسی اجمالی این مطالعه دریک موقع همکاری کردند که تعداد ورزشکاران خیلی کم بود ومربیان تمرین ناچیزی داشتند انتظارات برای تعهد تمرین کمتربودوپیچیدگی در ساختار سازمانی وجودداشت.
با این وجود این تعدیل سریع دلگرمی واعتماد زیادی درورزش برای توسعه اعتماد به نفس خلق کرده وفرصتهایی برای فعالیتهای جسمانی فراهم کرده است .سرمایه گذاری عظیم نشان داده که ورزش های دو.ره ای موجب کسب عزت نفس وشخصیت درطی شرایط رقابتی می شود که ممکن است ورزشکاران راباسوالات باارزش به ادامه هرفعالیت ورزشی مگراینکه آن ورزش رادوست داشته باشند منجر شود از دست دادن شخصیت ودیگر علائق ونگرانی ها واز دست دادن شخصیت برجسته زودرس ووقتیکه ارزش و سودمندی کسب شده با وجود علت زیاد نباشد بیشتر آشکار می شود.
بااین مقاله توانبخشی می تواندآغازگر نفع وسود طولانی مدت یک رویکرد کلی تر وفعال زندگی در برابر همه ی تعهدات ورزش رقابتی باشد ورزشکاران باز نشسته در این مطالعه مخصوصا ورزشکاران برجسته به مهارتهای برنامه ریزی تر وحفظ تصویری از ورزش که فقط یک سمت کوچکی از زندگیشان مشاهده شده بود نیاز دارند بهرحال سازمانهایی که ورزش معلولین ندارنداطلاعات کافی ورزشی برای زمانی که در حال رقابت هستند وبرای ورزشکاران چه اتفاقی می افتد ندارند دراین حالت در تمام زمانهای رقابت ورزش پافشاری کردند واستقلال آنها در بازنشستگی شدید کاهش یافته بود بنابراین تمرکز روی درمانهای توان بخشی مرکز متنوع سرمایه گذاری برجسته برروی ترقی دادن چشم انداز زندگی لذت بخش وفعالیت های جسمانی شده است این فرآیند می تواند باتمرکز روی طول عمر سالم مرتبط با فعالیتهای ورزشی کمک کند مهارتهای فکری یا روانی از طریق رقابت یا مسابقه رشد یافت همچنین هدف گذاری توانست محیط یا وضع ورزش قابل اجرا در آنسوی کشور یا قلمرو را تعیین کند(مارتین ۱۹۹۶) درمانگران توان بخشی همچنین می توانند با مشارکت فیزیو تراپیستها یاسایرپرسنل پزشکی درجهت بهبود افراد نظارت داشته وکمک کنند این در مانگران توانبخشی همچنین می توانند ورزشکاران رادر باقی ماندن توانشان در درون جامعه تشویق کنند هرچند از طریق فعالیتهای استرسزای فیزیکی.
این فرآیند می تواند اشتیاق ورزشکاران را که توانشان فعال باقی مانده آشکار کند همچنین به این ورزشکاران می تواند در دور ماندن از نتایج منفی کمک کند برای مثال یک آسیب بیش از اندازه مزمن سبب یک معلولیت ثانوی می شود مقاله بعدی توسط ویلر وهمکارانش در سال ۱۹۹۷ تعیین شده است که مربوط به "فقدان یک برنامه ریزی عمومی برای باز نشستگی"بود اکثر ورزشکاران بازنشستگیشان را به طور جدی بررسی کردند وفقط دونفر از ۳۹ نفر ازآن نمونه ها یا ورزشکاران احساس یکسان ومساوی پیدا کردند.
درمانهای توانبخشی فقط شامل مهارت مشورت کردن در باره باز نشستگی نیست بلکه یک نقش پر معنی در این نقل وانتقال بوسیله آموزش دادن ورزشکاران در باره ی فرصت های زیاد برای ادامه فعالیت های جسمانی بازی می کند فرصتهای دیگر ی برای وارد شدن در اجتماع ومنابع اضافی برای حمایت های دوباره فراهم می کند بالاخره خیلی از ورزشکاران بنام یا مشهور بی حمایتی را بوسیله ی اصول ورزش معلولین احساس می کنند بسیاری از ورزشکاران همچنین سخت به فقدان وعدم کامل تماس یا ارتباط بوسیله سازمان یا تشکیلات بعدازاینکه باز نشسته شده بودند اعتراض کردند به وضوح این واقعیت باتصور مرکزی ورزشکار سازگار نبود که خیلی از سازمانهای ورزش معلولین برای پیشرفت تلاش می کردند یک چاره ممکن برای این دو در همکاری بهتر وعالیتر بین انجمن ورزش معلولین ودرمانگران توان بخشی است که نشانگر رویکردآرزوهای شخصی ورزشکار بنظر می آید .این رویداد درتمام دوره زندگی ورزشکار می تواند باشد با آشنا سازی آنها آغازمی شود بوسیله دوره یزندگی قابل رقابت آنها ادامه وبا انتقال یا عبور به باز نشستگی پایان می یابد
● خلاصه
براساس ۴ مقاله مشخص شده بوسیله ویلر وهمکارانش درمانگران توانبخشی توانستند یک تعداد سودهایی هم برای ورزشکار وهم برای ساختارزیستی ورزش مهیا کنند عملکردهای ممکن می تواند منجر به این پیوستگی بشوند که شامل پیشرفت یک سبک زندگی فعال
"آنسوی ورزش رقابتی کمک به آگاهی در مورد حقوق دیگران قبل وبعداز بازنشستگی "آموزش ورزشکاران که چطور به این حقوق دست یابند رهبری ومشاوره وتهیه وتدارک مستقیم .فرصتهایی برای نوتوانی .
● نتیجه نهایی
در نتیجه مطالعه ویلر وهمکارانش۱۹۹۷ سه چیز خیلی واضح وروشن گردید .ورزش یک معنی ومفهوم زیاد برای ورزشکاران داشت انتقال به بازنشستگی یک از دست دادن مداوم را آشکار کرد ودر بعضی از نمونه ها در درجات بالای سرمایه گذاری یک ضرورت لازم برای مداخله در ساختن تعادل بین زندگی ورزشکار پیشنهاد کرد بنابراین انتقال از رقابت به بازنشستگی تقریبا بایک تعداد دلواپسی ها ومسائل یک ورزشکار و خشنودی یک ورزشکار در طول ضمانت وعهده گیری وشناسایی پی در پی رشد تعیین می شود .بنابراین در نتیجه نهایی ممکن است یک چرخه بزرگتری از یک گردهمایی سرمایه گذاری شده باشد بنا براین در پایان ممکن است که ورزشکاران بایک معلولیت حتی با مشکلات بزرگتر در طی انتقال وعبور به باز نشستگی تجربیات جدیدی را بدست آورند اصول ورزش معلولین وورزش در کل یک روحیه مسئولیت پذیری همیشگی برای کمک به رشد ورزشکار مستقل دارد اولین قدم سخت در این فرآیندها یک آگاهی وفهم بهتر از فرآیند بازنشستگی ونتایج نهایی منفی است دومین قدم مقررکردن راه حلهای ممکن ومثالهای تعیین شده دراین مقاله وتمرکز روی همکاری بین حرفه های درمانی توان بخشی وورزش معلولین است امیدواریم این راه حلها در عملکرد واقعی نتیجه داشته باشد.
تهیه وتنظیم: سکینه صانعی فرد
گرفته شده از منبع اینترنتی :www.lin.ca