سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


مسجد زنان و مسجد لیبرال


مسجد زنان و مسجد لیبرال
بیش از نیمی از افراد مصاحبه اظهار داشتند که می توان بدون رفتن به مسجد مسلمان خوبی هم بود (۵۹). یکی از مصاحبه کنندگان درباره یکی از مساجد می گوید«در این مسجد دوش آب و حمام بوده، مراسم جشن و عروسی به مناسبت های مختلف تشکیل می شده، بازی ها و سرگرمی ها ی جوانان و حتی مجالس رقص به مناسبت اعیاد محلی بر پا می شده است و مردان و زنان در کنار هم به نماز می ایستادند» (همان۶۸)...«در آمریکا مرسوم شده است که مراسم عقد اسلامی و مجلس جشن عروسی در مسجد برگزار شود» (همان ۸۶).«امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که برای تعداد بسیار زیادی از مسلمانان آمریکا مسجد نقش عمده ای در پیوند آنها با یکدیگر دارد. بخصوص برای زنها که مشارکت آنها در فعالیت های مسجد و حضور در مجالس، آنها را از حالت انزوا در می اورد» (همان ۸۸). ...
«میزان تقید به پوشش اسلامی در مساجد مختلف متفاوت است. در بعضی از مراسم نماز جمعه زنانی دیده می شوند که با دامن بلند و آستین بلند اما بدون روسری به نماز می ایستند. .پاکستانی ها با همان لباس سنتی خود موسوم به ساری در مسجد حاضر می شوند. این بی توجهی در بسیاری مساجد بچشم می خورد» (همان ۲۰۰). «در بسیاری از نواحی امریکا تجمع مسلمانان در مساجد بیشتر به مجالس خانوادگی شباهت دارد تا به یک گردهم ایی عبادی و دینی و سازمان مسجد و مرکز اسلامی با نفوذ روش های دموکراتیک از شکل سنتی خارج شده اند و اداره مسجد و مسائل مالی و مقررات و اساسنامه ها همه به شیوه نظر خواهی و انتخابات دموکراتیک صورت می گیرد (همان ۲۴۷)... اف ویلیام در کتاب «اسلام و اقتصاد سیاسی معنا» (۱۹۸۷) درباره رهیافت لیبرال به مسجد می نویسد: «د ر رهیافت لیبرال، مسجد هم از حیث روال های درونی و هم از حیث تنظیم روابط خود با دیگر مراکز و موسسات قواعد بازی آزادیخواهی را رعایت می کند و در هیچیک از رفتارهای خود از اصل ارادی، خودمختارانه بودن و داوطلبانه بودن حضور افراد در انواع فعالیتها (چه نیایشی و چه اجتماعی) عدول نمی کند» (به نقل از محمدی ۲۷۱).
محمدی در تشریح این رهیافت می نویسد: «بر اساس رهیافت لیبرال، مسجد یک مرکز دینی است که افراد به نحو داوطلبانه و خودمختارانه به آن می پیوندند و نه خود هیچ اجبار و اکراهی را در چارچوب فعالیتهای مسجد می پذیرد و نه اجبار و اکراهی را بر دیگران تحمیل می کنند. هر آنچه هست توافق ها و قراردادهایی است که جمع مومنان آنها را براساس قواعد بازی دموکراتیک میان خود وضع می کنند» به اعتقاد محمدی «لیبرال بودن در اینجا به روش عمل مساجد اطلاق می شود و نه به محتوای آموزش هایی که در آنها عرضه می شود» (همان) شاید الگوی ایده آل مسجد لیبرال را بتوان برخی از مساجد موجود در آمریکا دانست. حداد و لومیس در مطالعه شان درباره گسترش ارزش های اسلامی در ایلات متحده آمریکا (۱۳۷۱) اظهار می دارند که تا سال ۱۹۹۰ تعداد ۵۹۸ مسجد بنا شده است.
این مساجد «توسط افراد و گروهها به منظور گردهم آیی و بررسی نیازهای مذهبی و اجتماعی مسلمانان هر ناحیه برپا گردید» این مساجد با توجه به شرایط محیط اجتماعی و همچنین ساختار ارزش های مهاجران مسلمانی که این مساجد را تأسیس کرده اند، به گونه های مختلفی از نظر شیوه اداره و جهت گیری ارزشی آنها تقسیم می شوند. مساجد مسلمانان مهاجر اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم تأسیس کرده اند به علت هضم و جذب مسلمانان در فرهنگ و ارزش های آمریکایی در نتیجه زندگی طولانی در این کشور مساجد آنها ساختار لیبرالی دارند اما مساجد جدید که توسط مسلمانان مهاجر که در دهه های اخیر به آنجا کوچ کرده اند دارای گرایش سیاسی و بنیادگرایانه تری هستند. این مسئله باعث شده است بین مسلمانان آمریکا در زمینه شیوه مدیریت مساجد اختلاف نظر و گاه تنش های جدی بوجود آید. در اینجا نمونه ای از برخی هنجارها و فرهنگ حاکم بر مساجد لیبرال را بیان می کنیم (حداد و لومیس ۱۳۷۱:۱۸). حداد و لومیس می نویسند: «مسلمانان مورد مطالعه ما از نظر درجه اعتقاد و پایبندی به احکام اسلام متفاوت اند. ...در بافت جامعه آمریکا، می توان سه نوع مسلمان متمایز رانام برد که قابل انطباق با مسیحیان نیز می باشد: یک گروه مسلمان لیبرال که تغریباً غیر عامل به احکام اسلام و بی اعتنا به مسجد و عبادتند.
گروه دیگر مسلمانانی هستند که به تقوای فردی و زندگی دوری از محرمات پایبند هستند و نیز سعی دارند مسلمانان گریزان از دین را به سوی اسلام جلب کنند. گروه سوم مسلمانانی هستند که مقید به اسلام بوده و در سازمان های منسجم و دارای روابط محکم بین المللی گرد آمده اند و بر هویت خویش بشدت تأکید می ورزند. این گروه همه چیز را با دید اسلامی می نگرند و در راه ایجاد و اداره جوامع اسلامی زیر نظر دولتی اسلامی فعالیت می کنند و در پی تحقق نظام اسلامی هستند (همان ۳۵-۳۶). «بیش از نیمی از افراد مصاحبه اظهار داشتند که می توان بدون رفتن به مسجد مسلمان خوبی هم بود» (۵۹).
یکی از مصاحبه کنندگان درباره یکی از مساجد می گوید«در این مسجد دوش آب و حمام بوده، مراسم جشن و عروسی به مناسبت های مختلف تشکیل می شده، بازی ها و سرگرمی ها ی جوانان و حتی مجالس رقص به مناسبت اعیاد محلی بر پا می شده است و مردان و زنان در کنار هم به نماز می ایستادند» (همان۶۸). ذزبازه مسجد دیگری می نویسند: «آنان وظیفه اصلی مسجد را انجام فرایض دینی می دانند. بنابر این، به نظر عده زیادی، حتی به نظر آنهایی که خود به مسجد نمی روند، مسجد وظیفه دارد نمازهای جمعه و جماعت را برپا دارد. شایان ذکر است که اگرچه اکثر مسلمانان برای جمعه، یکشنبه ها به نماز جماعت می روند، ولی اقلیتی از انان این مسأله (یعنی ادای نماز جمعه در یکشنبه بجای جمعه) به عنوان یک امر مهم تأکید می کنند» (همان۷۶). «در آمریکا مرسوم شده است که مراسم عقد اسلامی و مجلس جشن عروسی در مسجد برگزار شود» (همان ۸۶).«امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که برای تعداد بسیار زیادی از مسلمانان آمریکا مسجد نقش عمده ای در پیوند آنها با یکدیگر دارد. بخصوص برای زنها که مشارکت آنها در فعالیت های مسجد و حضور در مجالس، آنها را از حالت انزوا در می اورد» (همان ۸۸).«در یک مسجد دیگر متوجه شدیم که اعضای مسجد هر سال به صورتی انتخابی یک امام جماعت معین می کنند...» (همان ۹۶).
«امام مسجد چه داوطلبانه و مجانی خدمت کند و چه در مقابل حقوق...در هر حال امام و رهبر انتخابی است و توسط خود مومنین انتخاب می شود و از جانب هیچ قدرت و مقامی خارج از مسجد منصوب نمی شود» (همان ۹۷). «میزان تقید به پوشش اسلامی در مساجد مختلف متفاوت است. در بعضی از مراسم نماز جمعه زنانی دیده می شوند که با دامن بلند و آستین بلند اما بدون روسری به نماز می ایستند. .پاکستانی ها با همان لباس سنتی خود موسوم به ساری در مسجد حاضر می شوند. این بی توجهی در بسیاری مساجد بچشم می خورد» (همان ۲۰۰). «در بسیاری از نواحی امریکا تجمع مسلمانان در مساجد بیشتر به مجالس خانوادگی شباهت دارد تا به یک گردهم ایی عبادی و دینی و سازمان مسجد و مرکز اسلامی با نفوذ روش های دموکراتیک از شکل سنتی خارج شده اند و اداره مسجد و مسائل مالی و مقررات و اساسنامه ها همه به شیوه نظر خواهی و انتخابات دموکراتیک صورت می گیرد (همان ۲۴۷).
حداد و لومیس توضیح می دهند که در سال های اخیر الگوی لیبرال مسجد با چالش های جدی نگرش های اصولگرا و بنیادگرایانه مواجه شده اند و بشدت حال و هوای مساجد تغییر کرده اند. و البته با تغییر حال و هوای مساجد جوانان نیز اقبال کمتری به مسجد نشان داده اند. «مسلمانان غیر مأنوس با مسجد که بیشتر در میان نسل دوم و سوم به چشم می خورند و در مجموع حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد جمعیت مسلمان آمریکا را تشکیل می دهند ارتباطی با مسجد ندارند« (حداد و لومیس ۱۳۷۱: ۲۳). مطالعات دیگر درباره مسلمانان در آمریکا توصیفی کم و بیش مشابه از وضعیت مسجد لیبرال شده حداد و لومیس ارائه می کنند. برای مثال، کامبیز قانعی بصیری در کتاب «برداشت های رقیب از اسلام در ایالات متحده آمریکا: مطالعه ای درباره لس آنجلس» به بررسی ایرانیان مسلمان در لس آنجلس می پردازد. در این مطالعه بصیری سعی می کند نشان دهد «اسلام چگونه در آمریکا فهم شده است» ( ) و برای این منظور تغییراتی که در زمینه اسلام و فهم آن دیده شده است را گزارش می کند. او نشان می دهد با توجه به فقدان یک مرجعیت ثابت برای رهبری ایرانیان مسلمان در لس آنجلس، نقش امام در مسجد دگرگون شده است و گونه های مختلفی از فهم از شریعت ظهور کرده است بگونه ای که فقه و حقوق شرعی اهمیت کلیدی در دینداری مسلمانان این منطقه ندارد و خانواده های مذهبی مسلمان در تربیت کودکان چندان بر اصول فقهی و شرعی تأکید ندارند.
در زمینه مسجد نیز این تغییرات مشاهده می شده است. برای مثال، او از امامت جماعت زنان نام می برد که بر خلاف فقه اسلامی است. مسئله زنان و نقش آنها در مسجد تاکنون کمتر توجه محققان جوامع اسلامی را بخود جلب نموده است حتی محققان فمنیست مسلمان که درصدد روشنگری زنان مسلمان هستند هم کمتر علاقه ای به اینگونه امور از خود نشان داده اند. اما زنان، به تعبیر ماریا جاشوک و شویی جینگجون، مولفان کتاب «تاریخ مساجد زنان در مساجد چینی: مسجدی برای خود زنان» (۲۰۰۰ gjunJin and Jashock) با بکار بستن تجربه و خواسته های خودذ در فهم اسلام و نهادهای آن "انقلابی در زمینه مسجد" بوجود آورده اند. زنان مسلمان چینی که بیش از ده میلیون تن هستند در چین مساجد مخصوص خود ساخته اند. در این مساجد همه چیز توسط زنان اداره می شود و همه چیز برای زنان، از آن زنان و توسط زنان شکل گرفته است، حتی امام جماعت مساجد هم نیز زن است. مطابق گزارش جاشوک و جینگجون واژگان ius N یا "مسجد زنان" و ahong- N به معنای "امام زن" در زبان چینی واژگان جاافتاده و پذیرفته ای در چین هستند. این امر حکایت از نوع تلقی جاافتاده و کاملاً متفاوت مسلمانان چینی از اسلام و شرع می کند. این الگوی زنانه مسجد در جامعه سکولار شده چین شکل گرفته است و با الگوی مردانه مسجد در سایر نقاط جهان اسلام تفاوت دارد.
نوشته شده توسط نعمت‌الله فاضلی
منبع : فرهنگ‌شناسی


همچنین مشاهده کنید