دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مساله این نیست


مساله این نیست
گاه چهره ها در تاریخ باید تکرار شوند. شاید این اتفاقی طبیعی نباشد اما انگار اقتضای شرایط حاکم بر ایران است که مردانش هر میدانی را دو بار تجربه کنند. گاه شکست بخورند و گاه پیروز شوند. گاه محبوب نام گیرند و گاه مغضوب. سیدمحمد خاتمی نیز از این گروه مردانی است که باید این جبر را بپذیرد.
او اگرچه حضور دوباره در عرصه سیاست را تجربه کرده و یک بار در مقام وزیر ارشاد دولت توسعه گرای ایران و یک بار در مقام رئیس جمهور اصلاح طلب که به گواه بسیاری درخشان ترین دولت ایران بعد از انقلاب به شمار می آید به میدان آمده است، اما این روزها باردیگر باید نقشی دیگر را تجربه کند.
خاتمی اگر سال های وزارت را با فشار مخالفان نیمه تمام گذاشت، دوران ریاست جمهوری را در میان غم و شادی موافقان و مخالفان به پایان برد. خاتمی در سال ۷۶ نقطه امید تمام معترضان به وضع موجود بود. او برای این به میدان آمده بود تا فردایی دیگر را ترسیم کند و نفسی تازه در کالبد جامعه ایران بدمد.
شاید سیدمحمد خاتمی و نزدیک ترین افراد به او نیز تصور نمی کردند که نامزد منتخب شان ۲۰ میلیون ایرانی را به عنوان همراه پشتوانه خود کند اما چنین پدیده یی «خاتمی» را در جایگاه ویژه قرار داد. جایگاهی که فقط ردای رئیس جمهور را بر تن او نکرد بلکه در مقام پرچمدار «جنبش نوخاسته اصلاح طلبی ایرانی» باید هم رئیس جمهور می بود و هم رهبر اصلاح طلبان به قدرت رسیده و تحول خواهان بیرون از حاکمیت. سال های سخت خاتمی اما در مقام رئیس جمهور سپری شد و او باردیگر به صحنه سیاست بازگشته است.
اگرچه در دوران غیبت از قدرتش نیز غایب از میدان سیاست نبود اما او این بار نیز آن گونه که پیداست باید خود را در برابر آرای عموم مردم بگذارد. مردمی که دو بار او را به عنوان رئیس جمهور منتخب برگزیدند. حال دوباره او برگشته است، خواسته یا ناخواسته و باید این بازی را تا پایان ادامه دهد. بازی یی که به حضور یا عدم حضور خاتمی در انتخابات مجلس مرتبط است.
چندی است که مساله حضور خاتمی در انتخابات مجلس هشتم به یک سوژه رسانه یی و سیاسی تبدیل شده است. اگرچه سیدمحمد خاتمی خود در حاشیه مراسم روز دوم خرداد به خبرنگاران گفت تمایلی به شرکت در انتخابات ندارد و میدان را برای جوان تر ها باز می گذارد اما رسانه های خبری در این مدت همچنان حضور یا عدم حضور وی را در هاله ای از ابهام قرار داده و بسان یک خبر تاپ هر روز حاشیه ای مرتبط به آن را منتشر می سازند.
اما جدای از آنچه در رسانه ها می گذرد، خاتمی برای حضور و عدم حضور موافقان و مخالفان خود را دارد. اگر چهره نزدیکی چون محمدعلی ابطحی همچنان از عدم تکذیب حضور خاتمی در انتخابات به عنوان نامزد انتخاباتی دفاع می کند، چهره جوانی چون کریم ارغنده پور در یادداشتی به خاتمی توصیه می کند که پای به عرصه انتخابات نگذارد چرا که برایش خواب ها دیده اند. در واقع تمایز این دو نگاه نه در مخالفت با خاتمی که درباره نقش و جایگاهی است که اصلاح طلبان انتظار دارند رئیس جمهور سابق بیرون از حاکمیت بر عهده بگیرد.
اما مساله آن گاه پیچیده تر می شود که سیدمحمد خاتمی در گفت وگو با خبرنگاران نقش خود را به عنوان لیدر اصلاح طلبان نمی پذیرد و تنها از تلاش برای نقش فعال و تاثیرگذار خود در انتخابات می گوید. حال سوال این است که جایگاه و نقش خاتمی در کجاست؟ او می خواهد کدامین رل تاثیرگذار را در انتخاباتی که ممکن است نتایجی شگفت در پی داشته باشد بازی کند؟
الف) خاتمی در نقش لیدر اصلاح طلبان
سال ۷۶ و جنبش های برآمده از آن همه حکایت از میل به تغییر در ایران داشت. محمد خاتمی نیز نماد این تغییرخواهی بود. او با گفتمانی که بعد ها به مردم سالاری دینی شهرت یافت دریچه یی تازه برای جنبش اصلاح گرایانه ایران تعریف کرد.
شاید در آن سال ها کمتر کسی تصور می کرد که او بتواند پیروز انتخابات شود اما این پیروزی موجی از امید و نشاط در جامعه به وجود آورد. بسیاری از تحلیلگران در آن روزها خاتمی را رهبر جنبش اصلاح طلبی ایران می دانستند. خاتمی جایگاه ویژه یی در افکار عمومی مردم و نخبگان یافت. اگرچه بسیاری از رفتار او مایوس و ناراحت شدند اما کمتر کسی بود که با او پیوندی حسی برقرار نکرده باشد و ناتوانی ها را نیز به پای او نه بلکه به پای کسانی نوشتند که نگذاشتند خاتمی کار کند.
او در سال ۷۶ نماد تغییر در وضع موجود بود و بسان پرچم اصلاح طلبی گفتمان و نگاهش بر پیکره جامعه سایه انداخته بود اما رفتار خاتمی در دوران ریاست جمهوری به ویژه در مواقع بحرانی و سخت سبب آن شد که منتقدان اصلاح طلبش او را در مقام لیدر جنبش اصلاح طلبی نبینند و گاه نیز از نخواستن هایش گله کنند. در آن سال ها علیرضا علوی تبار بر این باور بود که خاتمی نمی تواند به تغییرات بنیادین تن در دهد چرا که او فرزند نظام است و پایگاه طبقاتی و ایدئولوژیک خویش را با تغییرات گسترده در خطر می بیند. چنین بود که مسیر عبور از خاتمی در آن سال ها توسط دانشجویان و جریان رادیکال اصلاحات گشوده شد و خاتمی در نقش دیگری به عرصه سیاسی آمد.
ب) خاتمی متعادل کننده اصلاح طلبان
سال های حضور در قدرت اصلاح طلبان پر بود از اختلاف های درون گروهی و تشکیلاتی. اختلاف بر سر سرعت قطار اصلاح طلبی و نحوه برخورد با آنچه در جامعه گذشته بود، اصلاح طلبان را به گروه های رادیکال، سنتی و میانه رو تقسیم کرد.
رادیکال ها در پی شعار رفراندوم رفتند و گاه نافرمانی مدنی پیشه کردند و گاه قهر از سیاست را برگزیدند. سنتی ها مقصر را در درون خود دیدند که شتاب بیشتری به ماشین داده و سفر را خطرناک کرده و میانه روها مدافعان استراتژی «دوگام به پیش و یک گام به پس» بودند. هر یک از این گروه ها در آن دوران معتقد به این بودند که آنچه خود می گویند درست است ولاغیر. تلاش های خاتمی در این دوره بسط دادن شکاف های عمیق میان اصلاح طلبان بود.
شکاف هایی که اثرش را در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری بر جای گذاشت و نقش خاتمی در این میان تاثیرگذار نبود. خاتمی می توانست در این دوران نقش یک لیدر سیاسی را عهده دار شود و گروه های مختلف را پای میز بنشاند اما چنین نکرد و در مقام رئیس جمهور تنها انرژی تحلیل رفته اصلاح طلبان را به تماشا رفت که در نزاع های درونی مستهلک می شدند. جبهه واحد اصلاح طلبان در روزهای آغازین دوم خرداد به جبهه اضداد و هزارتکه تبدیل شده بود. خاتمی که پیش از این محور اصلاح طلبان برای اتحاد بود حال تنها نظاره گر انشقاق های درون گروهی بود.
ج) خاتمی امید اصلاح طلبان
شاید اصلاح طلبان تصور نمی کردند که انتخابات ریاست جمهوری را به رقیب گمنام اما بابرنامه یی چون محمود احمدی نژاد ببازند و بر این باور بودند که پیروزی هر کدام از آنان که شانس داشتند به کام جریان اصلاح طلبی است. نماد های اصلاح طلبان میانه رو و سنتی در انتخابات حضور داشتند و معین نیز با اندکی تسامح نامزد جریان رادیکال بود. اما مهره های تاثیرگذار نتوانستند پیش از ورود به میدان عمومی به یک تصمیم مشترک برسند.
اما آنچه در دو سال بعد از خروج بر اصلاح طلبان رفت آنان را به این باور رساند که برای پیروزی نیاز به تجدید اتحاد دارند. در این دوران خاتمی لباسی تازه بر تن کرد و در نقش یک متحدکننده پای به میدان گذاشت تا امید رفته را به اصلاح طلبان بازگرداند. اصلاح طلبان به گفته خود در انتخابات شوراها پیروز بودند چرا که اقبال عمومی به آنها بیش از رقیب بر مسند امور بود. چنین بود که در فردای پیروزی بسیاری بر نقش سیدمحمد خاتمی در انتخابات و پیروزی اصلاح طلبان اشاره کردند و این که اگر سید نبود شاید چنین اتفاقی حادث نمی شد. شوراها برای اصلاح طلبان امید دوباره ای آفریده است. امید به اعتماد دوباره مردم و بازگشت به قدرت دستاورد پیروزی هرچند اندک اصلاح طلبان بوده است. پیروزی یی که آنها امیدوارند با مثلث برآمده از سه روحانی در مجلس هشتم شورانگیز تر به بار نشیند.
د) خاتمی فاتح مجلس هشتم
بازی را رسانه های نزدیک به دولت شروع کردند تا شاید به گمان خویش مهره اصلی اصلاح طلبان را پیش از آغاز بازی بسوزانند اما انگار اصلاح طلبان هم از بازی چندان ناراضی نبودند. چرا که موسوی لاری دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز، تشکیلاتی که خاتمی نیز عضو آن است، در حاشیه کنگره خانه احزاب حضور خاتمی در انتخابات را ممکن دانست تا نه فقط رقیب را به بازی سخت بخواند که فضا را برای پیروزی مهیا کند.
در واقع نگاه اصلاح طلبان برای حضور خاتمی در انتخابات نشأت گرفته از این موضوع بود که وی این امکان را فراهم می آورد تا اصلاح طلبان بتوانند با پرچم او پیروز انتخابات شوند. اما بخشی از اصلاح طلبان نگران آن هستند که آنچه بر سر هاشمی در مجلس ششم آوردند این بار بر سر لیدر فرضی آنان آورده شود. برای همین خاتمی را اندرز می دهند که پای در این میدان نگذارد. چرا که او را در بیرون توانمند تر یافته اند.
هر چند خود خاتمی اعلام کرده است که میدان را برای جوان ترها باز خواهد گذاشت و پای در کارزار انتخابات مجلس هشتم نمی گذارد اما سیدمحمد ابطحی که رابطه ای صمیمی با رئیس جمهور سابق دارد در آخرین اظهارنظر خود گفته است؛ خاتمی نامزدی در انتخابات مجلس را انکار نکرده است. اما هنوز معلوم نیست که سید اصلاح طلب چه رفتاری پیشه خواهد کرد؟ آیا او در مقام نامزد به انتخابات می آید و در مقام رئیس قوه قانونگذاری ایران می نشیند تا کاری را که همفکران او در مجلس ششم به دلیل مخالفت های شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت ناتمام گذاشتند به آخر برساند یا بسان لیدر گروه بیرون از میدان سربازانش را به بازی رقیب می خواند تا با جوان ترهایش همان راه نیمه تمام را برود و خود در مقام رایزن پشت پرده در مواقع ضروری گره از کار بگشاید.
هـ) جایگاه خاتمی کجاست
کریم ارغنده پور نوشته بود خاتمی را در جایگاهش می خواهیم. اما او نیز جایگاه خاتمی را تعریف نکرده است. رئیس جمهور سابق ایران اگرچه در بیرون از قدرت نشسته است اما همچنان برای رهبری جنبش اصلاح طلبی میانه روانه ایران مردد است و خود اعلام می کند تمایلی به رهبری این جنبش ندارد.
از دیگر سو در مقام یک متفکر مسلمان ایرانی در شرایطی که دولت نهم انزوای بیشتری را پیش روی خود می بیند در جای جای دنیا سخن از صلح می گوید و چهره ای دیگر از اسلام را به تصویر می کشد که سازگاری بیشتری با دموکراسی و دنیای مدرن دارد. از این رو خاتمی نقش ویژه ای را داراست؛ نقشی که شاید خود علاقه دارد همان اندیشمند مسلمان باشد. اما او امروز مسوولیت دیگری نیز بر عهده دارد؛ چه بخواهد چه نخواهد، وی در سال ۱۳۷۶ امید بسیاری را در دل ایرانیان برای تغییر در وضع موجود پدید آورد و وعده های بسیار به ملت داد اما نتوانست به تمام آنچه وعده داده بود جامه عمل بپوشاند.
او متهم به آن شد که برخلاف اراده عمومی گاه آنچه را باید، به مردم نگفت اما هم اکنون شرایط ویژه اصلاح طلبی در ایران و افتادن به دام رادیکالیسم جنبش دانشجویی و ناامیدی مردم از حرکت برای تغییر سبب شده تا انتظارات از خاتمی بیش از پیش باشد. او می تواند با عنوان اینکه لیدر اصلاحات در ایران نیست کنار گود سیاست بنشیند و خطر نکند تا در مقام روشنفکر مسلمان همچنان بار سفر ببندد و از دموکراسی و صلح سخن بگوید یا چنان سیاستمداری که یک بار تجربه جنبش ناکام را داراست به میدان بازگردد و نه در مقام نامزد انتخابات مجلس هشتم که در مقام آنچه خود از آن پرهیز دارد،لیدر جنبش اصلاح طلبی ایران، کار نیمه تمام خود را به پایان ببرد. تصمیم با خاتمی است تا در مسیر حرکت دوباره جنبش اصلاح طلبی نقش خود را برگزیند. قضاوت درباره آقای رئیس جمهور سابق نیز قطعاً بر عهده مردم خواهد بود.
آنان هنوز به رغم تمام دل گیری ها خاتمی را به عنوان یک سیاستمدار اخلاق پیشه صادق دوست دارند و بار دیگر به او اعتماد خواهند کرد. خاتمی می تواند این بار نماد خواست اصلاح گرایان متعادل و میانه رو باشد که می خواهند آرام و آهسته همان راهی را بروند که رادیکال ها شتابان به دنبالش رهسپارند.
حمید مافی
منبع : روزنامه اعتماد