یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امام حسن عسکری (ع)


امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
"پارساترین مردم کسی است که در نزد شبهات (اموری که شخص حرمت یا حلیت آنها را نداند) توقف نماید (و به پیش نرود)؛ عابدترین مردم کسی است که واجبات را بر پا دارد؛ زاهدترین مردم کسی است که حرام را رها نماید؛ سختکوش‌ترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند."
ابوالأدیان گوید: من خدمتکار امام حسن عسکری (علیه السلام) بودم و نامه‌های حضرت را به شهرها حمل می‌نمودم. در آن بیماری که امام یازدهم به دنبال آن به شهادت رسید بر آن حضرت وارد گشتم. (ظاهرا آن بیماری به علت خورانیدن زهر توسط معتمد عباسی به آن حضرت بود.)
حضرت نامه‌هایی را به من دادند و فرمودند که اینها را به مدائن برسان. تو ۱۴ روز حضور نخواهی داشت (سفر تو ۱۴ روز طول خواهد کشید) و روز ۱۵ به سامرا وارد می‌شوی و صدای شیون از خانه من می‌شنوی و من در آن هنگام بر روی مغسل قرار دارم (مرا در آن هنگام غسل می‌دهند). ابوالأدیان گوید: گفتم ای آقای من، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت فرمود: کسی که جواب نامه های مرا از تو بخواهد. گفتم: بیشتر راهنمایی کنید، فرمودند: کسی که بر من نماز گزارد، او قائم پس از من است. گفتم: باز هم بیشتر راهنمایی کنید. حضرت فرمود: کسی که از درون همیان خبر دهد، قائم پس از من است. هیبت امام عسکری (علیه السلام) مانع شد که من سؤال نمایم که منظور امام کدام همیان است. نامه‌ها را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفتم.
همانگونه که امام به من فرموده بودند تا به سامرا بازگشتم، ۱۵ روز گذشت. و در این هنگام مشاهده نمودم که صدای ناله و شیون از خانه امام عسکری بلند است و پیکر مطهر امام را غسل می‌دهند و بر در خانه جعفر کذاب (برادر ناخلف امام عسکری (علیه السلام)) ایستاده است و مردم او را به خاطر شهادت امام عسکری (علیه السلام) تعزیت می‌دهند و به خاطر جانشینی ایشان، به او تهنیت گویند. ابو الادیان گوید: با خود گفتم که اگر این شخص فاسد زمام امامت مسلمین را بر عهده گیرد، همانا امامت باطل خواهد گشت.
در این هنگام شخصی خطاب به جعفر کذاب گفت که برادر شما را کفن نموده‌اند، پس برخیز و بر او نماز گزار. جعفر کذاب به همراه مردمی که اجتماع نموده بودند، به خانه وارد شد و بر بالای پیکر مطهر حضرت ایستاد تا نماز را اقامه نماید. هنگامی که می‌خواست تکبیر بگوید، ناگاه کودکی گندمگون، پیچیده موی و گشاده دندان جلو آمد و ردای او را گرفت و فرمود: ای عمو، عقب بایست، من برای نماز گزاردن بر پدرم سزاوارترم.
پس آن کودک بر امام یازدهم نماز گزارد و آن حضرت را کنار قبر مطهر امام هادی (علیه السلام) دفن نمود. سپس به من فرمود: ای بصری، جواب نامه‌هایی را که در نزد توست به من بده. من جوابها را به او دادم و در نزد خویش گفتم که ۲ نشانه محقق شد. اما هنوز مسأله همیان باقی مانده است.
ما نشسته بودیم که فردی از جانب شهر قم آمد و به دنبال امام عسکری (علیه السلام) می‌گشت. هنگامی که از شهادت حضرت مطلع گشت، با راهنمایی عده‌ای به نزد جعفر کذاب رفت و گفت: در نزد ما نامه‌ها و مقداری پول است (که از جانب مردم برای امام عسکری (علیه السلام) آورده‌ایم) پس بگو این نامه‌ها از کیست و پول چه میزان است؟ جعفر خطاب به او گفت آیا از من توقع داری که غیب بدانم؟ در این هنگام خادمی وارد گشت و گفت در نزد شما نامه‌های فلان و فلان هست و مقدار پول نیز ۱۰۰۰ دینار است که ۱۰ دینار آن آب طلا دارد. پس آنان نامه‌ها و پول را به او دادند و گفتند کسی که تو را فرستاده امام پس از امام عسکری است ... و بدین ترتیب بود که بر طبق مشیت الهی، وجود مقدس امام عصر (عج) پس از پدر بزرگوار خویش، و در سنین کودکی همانند یحیی نبی (که بنا بر نص آیه قرآن در کودکی به رسالت رسید)، زمام امامت را از جانب خداوند بر عهده گرفتند.
امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
"دو خصلتند كه بالاتر از آنها چیزی نیست: یكی ایمان به خدا و دیگری سود رساندن به برادران (دینی)"
یكی از مهمترین مسؤلیتهایی كه امام حسن عسكری (علیه السلام) در مورد انجام آن اهتمام جدی داشتند، مسأله معرفی امام پس از خود به شیعیان، و مطرح نمودن غیبت آن حضرت می‌باشد؛ چرا كه در آن زمان عباسیان برای جلوگیری از ولادت امام عصر (عج) كه بشارت ظهورش از سالیان پیش توسط انبیاء و امامان (علیهم السلام) داده شده بود، به جستجوی منجی آخرالزمان (برای كشتن وی) ‏می‌پرداختند و در نتیجه حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام)، برای در امان ماندن فرزند خود، باید ایشان را از دید مأموران حكومتی مخفی می‌داشتند. اما از طرف دیگر از آنجائیكه پس از امام عسكری (علیه السلام) ابتدا غیبت صغری و پس از آن غیبت كبری به وقوع می‌پیوست و عموم شیعیان از رؤیت امام خود محروم می‌شدند، لذا باید حضرت مهدی (عج) به خواص شیعیان معرفی شده و مسأله غیبت آن حضرت، تبیین می‌گشت. در این زمینه، روایتهای مختلفی وجود دارد كه ‏به ذكر یكی از آنها بسنده می‌كنیم:
احمد بن اسحاق از یاران مورد اعتماد امام حسن عسكری (علیه السلام) روایت كرده است كه: بر آن حضرت وارد شدم و تصمیم داشتم كه از جانشین ایشان بپرسم. اما آن ‏حضرت خود بدون مقدّمه فرمود:
"ای احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالی از زمانی كه آدم را آفرید زمین را از حجّت خدا بر خلقش خالی نگذاشته و تا روز قیامت هم خالی نخواهد گذارد ..."
گفتم: ای فرزند رسول خدا! بنابراین، امام و خلیفه بعد از شما كیست؟
امام (علیه السلام) فوراً از جا برخاست و وارد خانه شد، سپس بیرون آمد در حالیكه پسری حدوداً سه ساله را روی دوش گرفته بود كه صورتش همچون ماه شب چهارده می‌درخشید. آنگاه فرمود:
"ای احمد! اگر به خاطر كرامت تو نزد خدای عزّ و جل و اولیای او نبود، این ‏كودكم را به تو نشان نمی‏دادم. او همنام و هم كنیه رسول خداست و كسی است ‏كه زمین را از عدل و داد پر می‏كند پس از آنكه از ستم و بیداد پر شده باشد ...
به خدا سوگند او در غیبتی طولانی به سر خواهد برد و مردمان از هلاكت و انحراف نجات نخواهند یافت مگر كسانی كه در اعتقاد به امامت او ثابت قدم بوده و به خاطر دعا برای تعجیل فرج او توفیق داشته باشند."
احمد بن اسحاق می‌گوید: گفتم آیا معجزه و علامتی ظاهر خواهد شد كه اطمینان خاطر پیدا كنم؟ (به محض گفتن این سخن) آن كودك به سخن آمد و فرمود:
"منم باقیمانده خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا و پس از دیدن من دیگر در جستجوی نشانه‌ای دیگر نباش!" ...
« برگرفته از كتاب تحلیلی از زندگانی امام حسن عسكری (علیه السلام)، تألیف باقر شریف قرشی و منتخب الاثر، تالیف آیت الله العظمی صافی گلپایگانی »
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع : عرفان


همچنین مشاهده کنید