چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مقام لیله القدری فاطمه (س)


مقام لیله القدری فاطمه (س)
در مقاله ذیل نویسنده با اشاره به خلقت نور وجود پیامبر (ص) و علی (ع) پیش از خلقت آدم (ع)، فاطمه (س) را ترکیب کننده این دو نور دانسته و مقام جمع الجمعی و لیله القدری آن بانو را تبیین کرده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● جایگاه عبدالله بن عبدالمطلب در میان مکیان
در جوامع روایی مسلمین آورده شده که عبدالله بن عبدالمطلب در میان مکیان از مقام و منزلت والایی برخوردار بوده است. دختران مکی در آرزوی پیوند زناشویی با او بودند و هر کسی می خواست به او نزدیک شده و عشق و محبت او را برباید.
هنگامی که عبدالمطلب خواست بر طبق حکم نذر خویش یکی از فرزندانش را به حکم قرعه برای خدای کعبه قربانی کند قرعه به نام عبدالله افتاد. در این هنگام بود که همگان در غم و اندوه رفتند و آه از نهاد دختران مکی برآمد. بسیاری واسطه شدند تا از قربانی شدن عبدالله جلوگیری کنند تا این که پافشاری مردم، عبدالمطلب را به فکر چاره جویی انداخت و در این میان مردی از احبار و کاهنان وی را به اندیشه قرعه میان شتر و عبدالله افکند. پس ده شتر به عنوان فدایی درنظر گرفتند و قرعه انداختند. هنگامی که قرعه به نام عبدالله افتاد آه از نهاد مردم برخاست. پس ده شتر دیگر افزودند و این بار نیز قرعه به نام عبدالله شد. این عمل تا ده بار تکرار شد تا آن که در بار دهم قرعه به نام شتران شد و عبدالله از قربانی شدن جان به سلامت برد و این گونه شد که سنت صد شتر در برابر دیه مرد پدید آمد و در اسلام نیز به حکم امضایی باقی ماند.
دختران مکی شادمان شدند که عبدالله از چنگال مرگ گریخت و جان به سلامت برد. در این میان دختری مکی بیش از دیگران شادمانی می کرد و امید داشت تا عبدالله با وی پیمان زناشویی بندد. عبدالمطلب نیز چاره جویی کرد تا پسر را داماد کند و این گونه بود که او با دختری مدنی به نام آمنه بنت وهب از بستگان مادری خویش پیمان زناشویی بست. زمانی چند نگذشت تا دختر مکی عبدالله را در کوچه های مکه دید ولی اعتنایی به وی نکرد. دختران مکی که از حالش نسبت به عبدالله آگاه بودند و از دلباختگی اش خبر داشتند به وی گفتند که چرا به عبدالله دیگر توجه و نظری نداری؟ دختر مکی که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود به یاران خویش گفت: دیگر آن نور را در پیشانی عبدالله نمی بینم.
● نور ولایت و نبوت در پیشانی پیامبر
این نور که دختر مکی از آن سخن می گفت در روایاتی که از پیامبر (ص) نقل شده، نور ولایت و نبوت بود که پشت در پشت از آدم(ع) تا خاتم(ص) منتقل شد تا در رحم پاک آمنه قرار گرفت. در روایت است که پیامبر(ص) فرمود: اول ما خلق الله نوری؛ نخستین چیزی که خداوند در مقام خلقی (نه امری) آفرید آفرینش نور من بود.
ابن مهران از ابن عباس از تفسیر و انا لنحن الصافون و انا لنحن المسبحون سوال کرد. ابن عباس گفت ما نزد رسول خدا بودیم پس به سوی علی بن ابی طالب رو کردند و در صورتشان تبسمی نمودند و فرمودند مرحبا به کسی که خداوند چهل هزار سال پیش از آدم او را خلق نمود. گفتم یا رسول الله! آیا فرزند قبل از پدر است؟
حضرت فرمودند: آری خداوند تعالی قبل از این که آدم را در این مدت خلق نماید من و علی را خلق نمود. پیش از همه اشیاء، نوری را خلق فرمود و آن را به دو قسمت نمود، مرا از نصف آن و علی را از نصف دیگر آن نور آفرید. سپس اشیاء را خلق نمود که تاریک بودند. پس نور اشیاء از نور من و علی است. سپس ما را از سمت راست عرش قرار داد و پس از آن ملائکه را آفرید. پس ما تسبیح گفتیم و سپس ملائکه تسبیح کردند و ما تهلیل گفتیم و ملائکه تهلیل کردند و ما تکبیر گفتیم و ملائکه تکبیر گفتند پس آن (رفتارها) از تعلیم من و علی است. (بحارالانوار ج ۲۴ ص ۸۸ و نیز تاویل الایات الظاهره ص ۴۸۸).
از امام باقر (ع) نیز روایت است که به جابر فرمودند:«ای جابر! خداوند بود و هیچ چیز غیر از او نبود و هیچ پیدا و ناپیدایی وجود نداشت. سپس اولین خلقتی را که آغاز کرد این بود که محمد(ص) را خلق نمود و ما اهل بیت را همراه وی از نور و عظمت او آفرید». (بحارالانوار ج ۲۵ ص ۱۷ ح ۳۱)
بنابراین آن چه در چهره عبدالله دیده می شد و زنان و دختران مکه را به سوی خود می کشید نور محمدی(ص) بود که از صلبی به صلبی منتقل می شد تا آنکه در عبدالله قرار گرفت و چون زمان بروز و ظهور آن نزدیک شد در چهره عبدالله خود را نشان داد و این گونه است که دختران شیفته و دلباخته عبدالله شدند. هنگامی که این نور در رحم پاک آمنه قرار گرفت آمنه احساسی دیگر یافت و دانست که چه عظمتی را با خود حمل می کند. حالات و رفتار وی تغییر کرد و جاذبه نوری محمدی(ص) جان ها و دل های مردم را به سمت او کشاند. این گونه بود که او نیز همچون عبدالله که در میان فرزندان عبدالمطلب محبوب دل ها بود محبوب دل ها شد.
در روایت فوق همواره از انتقال نور محمدی به شکل واحد تا صلب عبدالمطلب سخن رفته است و پس از آن این نور به دو بخش شد که بخش اعظم آن در عبدالله و بخش دیگر آن در صلب ابوطالب قرار گرفت. بنابراین همه این صلب ها و ارحام، پاک و مطهر بودند تا قابلیت انتقال آن را داشته باشند. این همان معنایی است که در ادعیه از آن به: الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره یاد می شود.
● فاطمه و مقام جمع الجمع
نوری که در نهایت به نور علی و محمدی ختم می شود در فاطمه(س) یگانه می شود و این گونه است که فاطمه به عنوان لیله القدر همه امامان و معصومان بعدی خویش دانسته می شود، زیرا رحمی است که نور محمدی و علوی را دوباره به مقام جمع الجمعی می رساند و نتیجه آن وحدت بعد کثرت است. از این رو فاطمه را مقامی بلند است. آن حضرت رحمی است که توانسته دو نور عظمت محمدی و علوی را گرد آورد و در هم آمیزد تا مقام والای جمع الجمعی را به دست آورد.
از دیگر مقاماتی که در روایات برای فاطمه زهرا(س) بیان شده است مقام لیله القدری است. خداوند درباره عظمت لیله القدر در سوره دخان و قدر سخن به میان آورده است. لیله القدر شبی است که قرآن با آن عظمت، در آن نازل می شود. شبی است که به حکم «تنزل الملائکه و الروح» تا قیامت فرشتگان و روح (جبرئیل و یا فرشته دیگر کروبی و عالی به نام روح القدس) بر خلیفه الهی و انسان کامل و امامت انس و جن نازل می شود، زیرا این نزول دایمی می بایست بر کسی باشد و از آن جایی که هرگز زمین خالی از خلیفه و حجت و انسان کامل نیست بر امام معصومی نازل می شود.
در آن شب، تقدیرات جهان و انس و جان رقم زده می شود. مقام قدر مقام کلی است و مقام قضا مقام جزیی است. هرگاه هر امری به مقام قضا درآید دیگر نمی توان از آن رست ولی مقام قدری مقام کلیات است که می توان به ادعیه و صله رحم و توبه و اطاعت و شفاعت از قدر مصیبتی و عذابی گریخت. بنابراین لیله قدر شبی است که در مقام جمع الجمعی است و کلیات همه در آن جا به شکل امر قدری نازل می شود و در طول یک سال آن چه در شکل امری قدری و کلی درباره هر کس و هر چیز نازل شده است به صورت تدریجی در طول سال تحقق می یابد.
نسبت لیله القدر به سال همانند نسبت هر شبی با روز آن است؛ زیرا در هر شبی امری که می بایست در آن روز قضا و تحقق خارجی یابد نزول می یابد؛ از این رو گفته اند در شب می توان مقدرات روز خویش را تغییر و اصلاح کرد و این در هنگام نماز شب و نمازهای صبح و قرآن الفجر اتفاق می افتد که مشهود خدا و فرشتگان است و از درخشش بالایی برخوردار می باشد.
در لیله القدر هر سال، امور امری نازل می شود و کلیات به تقدیر کشیده شده و اندازه می شود. از این رو هر لیله القدری از هزار ماهی که در آن لیله القدر نباشد بهتر است. اگرزندگی آدمی را در نسبت هشتاد تا نود سال قرار دهیم، دست یابی انسان به مقام لیله القدری برابر با هزار ماه یعنی یک عمر طبیعی آدمی است؛ زیرا چنین کسی ره صدساله را یک شبه می پیماید. کسی که به مقام درک لیله القدر نایل شود، کمال خویش را تضمین کرده است. این گونه است که حنظله غسیل الملائکه در یک شب ره صدساله را طی می کند و با فرشتگان به پرواز در می آید و حربن یزید ریاحی در جوار سرور جوانان بهشت می آرامد.
● فاطمه(س) و مقام لیله القدری
نزول جمعی قرآن به شکل انزال دفعی بر قلب محمدی در لیله القدر تحقق می یابد، از این رو مقام لیله القدری را مقام جمعی نیز دانسته اند. چنان که الله که نخستین ظهور هویت ذات است مقام جمع اسمایی است که در بردارنده همه اسما و صفات کمالی خداوندی و اسمای حسنای اوست.
فاطمه زهرا(س) که بضعه الرسول(ص) است در مقام لیله القدری نشسته و نور علوی و محمدی در وی جمع آمده است. او تنها کسی است که پس از ظهور نور محمدی و علوی، توانسته آن دو را جمع کند و این امری خطیر و سخت است؛ زیرا این نورها تا عبدالله و آمنه و ابوطالب و فاطمه بنت اسد به شکل خفا بود و به شکل ظهوری و تحقق خارجی وجود نیافته بود. اکنون که این نور در مقام عینیت درآمده و همه مراتب کمالی را از بستر خاک تا قاب قوسین و او ادنی طی کرده است و مرتبه ای در این میان نمانده است، وجودی می بایست آن دو را از کثرت خود بیرون آورد و به شکل جمعی درآورده و پس از ترکیب عناصر، آن را به صورت انوار طیب امامان معصوم بروز و ظهور دهد. بر این اساس هنگامی که حضرت پیامبر(ص) با خدیجه پیوند برقرار کرد پیش از آن میوه ای بهشتی خورد تا بتواند قابلیت جمع را فراهم آورد و بستر مناسبی برای اتحاد دو نور محمدی و علوی ایجاد کند. این گونه است که فاطمه همواره بوی وحدت می دهد و بوی بهشت از وی می تراود و حضرت ختمی مرتبت(ص) هرگاه آرزوی بهشت و مقام رضوان وحدت را داشت فاطمه را می بویید. هر بامدادان به در خانه فاطمه می رفت تا او را ببیند و بو کند.
خداوند در فاطمه که در مقام لیله القدری و وحدت نشسته است نور امامان را با ترکیب نور علوی و محمدی در آمیخت و آنان در پس حجاب فاطمی بودند تا هر یک در زمان خاص خویش ظهور کنند. امام صادق(ع) از پدرانش از جدش امیرمومنان(ع) روایت می کند: ان الله خلق نور محمد(ص) قبل المخلوقات باربعه عشر الف سنه و خلق معه اثنی عشر حجابا و المراد بالحجب الائمه(ع)؛ «خداوند نور محمد را خلق نمود چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و همراه او دوازده حجاب آفرید، و مراد از حجاب ها ائمه(ع) هستند». (بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۱ ح۳۶)
درباره مقام لیله القدری فاطمه(س) در مقام تاویلی قرآن، از امامان معصوم(ع) به ویژه امام صادق(ع) روایات بسیاری وجود دارد که علاقه مندان را به مطالعه کتابهای روایی و تفسیری ذیل سوره قدر ارجاع می دهیم.
رحمان عظیم زاده
منبع : روزنامه کیهان