پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آگاهی بخشی های اجتماعی در حکومت امام علی (ع )


آگاهی بخشی های اجتماعی در حکومت امام علی (ع )
در طول حکومت حضرت علی (ع ) یک تناقض اساسی بین سیاستهای امام (ع ) و افکار و سنتهای مردم جامعه وجود داشت . امام (ع ) می خواست با مبنا قرار دادن قرآن و سنت جامعه را براساس موازین اصولی عقلی و انسانی اداره کند ولی سنتهای مخرب غلط و دست و پاگیر موجود که طی قرون متمادی شکل گرفته و مردم بدانها خو کرده بودند مانع از اجرای سیاستهای امام (ع ) می شد .
آن حضرت چیزی را می خواست و مردم چیز دیگری را دنبال می کردند . (۱ ) امام (ع ) خطاب به مردم می فرمود :
« .... و کار من و شما یکسان نیست من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهید. ای مردم مرا بر کار خود یار باشید و فرمانم را پذیرا شوید. به خدا سوگند که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرد بستانم و مهار ستمکار را بگیرم و به ناخواه او تا به آبشخور حق کشانم . » (۲ )
اما جامعه و مردم ظلم پذیر و ظالم پرور که از شعور شناخت و آگاهی بی بهره بودند به خاطر مصالح شخصی یا هر دلیل دیگری حاضر به رهایی از این منجلاب ذلت نبوده و معاویه ها را می طلبیدند تا با حیله تهدید و تطمیع فکر آنها را ربوده و روحیه اطاعت مطلق کورکورانه را در آنها بارور سازد. استقبال مردم از این گونه افراد به این دلیل بود که اطاعت بی چون و چرا و رسیدن روسای قبایل به مقام و مال فراوان به مراتب برایشان آسانتر از اندیشیدن و انتخاب راه صحیحی بود که گاهی به ضرر آنان تمام می شد.
میزان آزادی و جسارت اظهارنظر که حضرت علی (ع ) در جامعه به وجود آورده بود موجب می شد در اجرای بسیاری از برنامه های خود بشدت تحت فشار مردم باشد مردمی که ظرفیت و لیاقت آزادی را نداشتند و فقط یک بعد از آن را گرفته بودند و آن فریاد و اعتراض بر ضد علیه امام (ع ) بود. هنگامی که منافع جزئی آنها به خاطر منافع ملی در معرض خطر قرار گرفته یا عملی برخلاف تعصبات و سنن جاهلی صورت می گرفت هیچگاه به دلایل و مباحث منطقی امام (ع ) توجه نمی کردند. ولی سیاست امام (ع ) این بود که باز در سایه همین آزادی که آنها لایقش نبودند افکار آنها را رشد داده و این لیاقت را در آنها به وجود آورد.
بسیاری از اوقات وقتی امام (ع ) یک برنامه اصلاحی به کار می بست یا می خواست بدعتی را از میان بردارد; فریاد وا اسلاما از هر سوی بلند می شد; و حضرت مجبور بودند آن طرح را مسکوت بگذارند. امام (ع ) در این مورد می فرماید : عده ای قبل از من والی بودند و سنت پیامبر(ص ) را تغییر دادند و اگر من بخواهم طریقه آنها را ترک گفته و به سنت پیامبر(ص ) بازگردم لشکر از من متفرق شده و جز اندکی از شیعیان کسی با من باقی نمی ماند.
این میزان از جرات و جسارت مردم نتیجه چیزی نبود جز آزادی فراوانی که حضرت علی (ع ) در حکومت خود به آنها اعطا کرده بود ولیکن لیاقت آن را نداشتند. امام (ع ) بهتر از حکام قبل و بعد از خود می توانستند به حیله تطمیع و زور متوسل شوند مردم را به اطاعت کورکورانه وادارند. اما هیچگاه این کار را نکرده و علی رغم جسارت وقیحانه برخی از مردم هیچگاه از اعطای آزادی به آنان دریغ نفرمودند.
حضرت علی (ع ) که متوجه عقب ماندگی ساختار فرهنگی جامعه شده بود و بخوبی می دانست که دلیل آن سنتهای غلط جامعه و تعصبات کور جاهلیت است برای اصلاح زیربنایی این ساختار دو سیاست در پیش گرفت :
سیاست اول امام (ع ) که گاهی با عکس العملهای تند مخالفان روبرو می شد مبارزه با قبیله گرایی سنت ها و تعصبات قبیله ای و فرو ریختن ارزشهایی بود که مردم با پایبندی و تقویت آنها موجب قدرتمند شدن روسای قبایل و فرصت طلبان می شدند. امام (ع ) در خطبه های فراوانی ضمن سرزنش و توبیخ مردم سعی در بیدار کردن آنها و بی ارزش نمودن این سنت های غلط داشت . در یکی از این خطبه ها امام (ع ) ابزار دست دیگران قرار گرفتن را نشانه سفاهت و نادانی دانسته می فرماید :
« خردهایتان اندک است و سفاهت در شما نمایان نشانه تیر بلایید و طعمه لقمه ربایان و شکار حمله کنندگان . » (۳ )
بنابراین جوامعی که از خرد و دانایی بی بهره اند ابزار و دست نشانده دیگران شده و هر چه عقل گرایی و علم رشد یابد مردم کمتر مورد سواستفاده فرصت طلبان قرار می گیرند. امام (ع ) در جای دیگر افتخارات قومی قبیله ای و نسبی را به باد انتقاد گرفته می فرماید :
« مردم از گردابهای بلا با کشتی های نجات برون شوید و به تبار خویش منازید و از راه بزرگی فروختن به یک سو روید . » (۴ )
و برای نجات از این گردابهای جهل و نادانی سفارش می کند :
« خدا را خدا را بپرهیزید از بزرگی فروختن از روی حمیت و نازیدن به روش جاهلیت که حمیت زادگاه کینه است و ... » (۵ )
سیاست دوم امام (ع ) جایگزینی ارزشهای نوین عقلانی و درستی بود که از دین اسلام نشات گرفته بود در این مرحله امام (ع ) سعی می کرد از راههای مختلف سطح فرهنگ و آگاهی مردم را بالا برده و معیارها و ارزشهای عقلایی اسلام را وارد جوهره فکری مردم سازد. امام علی (ع ) در پی ساختن جامعه ای برآمد که شالوده های آن را شناخت معرفت آگاهی عقل و علم تشکیل می داد. امام (ع ) نمی خواست مردم در جهل بدبختی و تعصبات کور باقی بمانند و بی چون و چرا از او اطاعت نمایند بلکه اطاعتی را می خواست آگاهانه با شناخت و بینش برای رسیدن به اهدافی معین و جامعه ای با سطح آگاهی و شعور اجتماعی بالا مردمی که بدانند کجا و در چه موقعیتی بوده و چه می خواهند انجام دهند.
رسیدن به چنین مرحله ای نیاز به مردمی مطیع دانا و با شناخت دارد و با داشتن مردم مطیع نادان امکان پذیر نیست . امام (ع ) مردم را مورد خطاب قرار می دهد که چرا گوسفند صفت سر به زیر می چرید و هر طرف فرمانتان می دهند روان می شوید در حالی که افراد سودجو و دشمنانتان شما را رها نکرده و هوشیارند.
« ای بیخبران ! که شما را واگذاشته اند و واگذارندگان فرمان که بازخواست بر آنان نوشته اند چیست که می بینم از خدا روی گردانید و جز او را خواهانید چارپایانی را مانید که شبان آنها را در کشتزاری وباخیز و آبشخوری دردانگیز وانهد. گوسفندی را مانید که چرد تا فربه شود و زیر کارد رود و نداند از آن چه خواهند و با او چه کنند! اگر بدان نیکی کنند روز خود را روزگارش پندارد (پندارد همیشه در آن نعمت است ) و سیری اش را پایان کار . » (۶ )
علی اکبر علیخانی
پاورقی
۱ ـ نهج البلاغه خطبه ۲۱۶
۲ ـ همان مدرک خطبه ۱۳۶
۳ ـ همان مدرک خطبه ۱۴
۴ ـ همان مدرک خطبه ۵
۵ ـ همان مدرک خطبه ۱۹
۶ ـ همان مدرک خطبه ۱۷۵
جوامعی که از خرد و دانایی بی بهره اند ابزار و دست نشانده دیگران می شوند و در نقطه مقابل هر چه عقل گرایی و علم و آگاهی شد یابد مردم کمتر مورد سواستفاده فرصت طلبان قرار می گیرند
امام علی (ع ) در پی ساختن جامعه ای برآمد که شالوده آن را شناخت معرفت آگاهی عقل و علم تشکیل می داد
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی