شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دریایی که از پارس آید...


دریایی که از پارس آید...
بیش از چهار دهه است که بسیاری از کشورهای عربی با حمایت ابرقدرتهای جهانی در تلاشند تا نام «خلیج فارس» را که مرز هویتی، فرهنگی و جغرافیای ایران با کشورهای عربی و مرز آبی آن با جامعه جهانی می باشد، به «خلیج عربی» تغییر دهند . این اقدام هرچند در نگاه اول یک حرکت صرفا سیاسی و نظامی و امنیتی به نظر می رسد، اما با تأملی در اقدامهای مخربانه جهان غرب بر ضد فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی، می توان آن را اقدامی جدی برای تحقق آرمانهای شکست خورده شبیخون فرهنگی دانست، زیرا پس از بازگشت «سرچارلز بلگریو» کارگزار دولت انگلیس از مأموریت سی ساله خلیج فارس و انتشار کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس در سال ۱۹۶۶ که در آن این موضوع را برای انگلیسی زبانان مطرح کرد که «عربها ترجیح می دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند»، تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اقدام جدی برای تثبیت این نام صورت نگرفت که دلیل اصلی آن را می توان همراهی دولت شاهنشاهی و حلقه به گوش بودن این حکومت دانست اما به محض به اهتزاز در آمدن نگرش فرهنگی و عقیدتی نظام اسلامی ایران در سال ۵۷ و ایجاد رخنه ها و چالشهای جدی ایدئولوژیکی بین حکومت اسلامی ایران با نظام های کاپیتالیسمی و کمونیستی بلوکهای شرق و غرب، حمله به نگرش فرهنگی ایران اسلامی را در آستانه صدور یک انقلاب فرهنگی تأثیرگذار به جهانیان، با شدت و حدت در دستور کار قرار دادند.
در ادامه مجموعه حملات و یورشهای سخت و نرم افزارانه ابرقدرتهای جهانی و تحمیل بسیاری از ناملایمات سیاسی و نظامی به صورت یکطرفه برایران اسلامی، نشانه گرفتن هویت فرهنگی و اسلامی ملت ایران از زوایای مختلف با دستورالعملهای دقیق و هماهنگ در ادامه سلسله پلتیکهای جنگ سرد و شبیخون فرهنگی، گامی جدی از سوی آنان بود. نشانه گرفتن فرهنگ و اعتقادات ایران اسلامی با بیش از ۴هزار شبکه ماهوره ای ایجاد تحرکات ضد فرهنگی و تقویت آن در داخل و خارج کشور، تلاش برای ایجاد و تقویت گروه های فرهنگی غربی همچون رپ، متال، و.... ساخت فیلمهای ضد ایرانی گسترده، نادرست جلوه دادن وجهه و جایگاه و منزلت فرهنگی ایرانیان در جامعه جهانی و تحریف نامها و هویتهای ملی و مذهبی ایرانیان همچون خلیج فارس، ازجمله بخشهای کوچکی از این قبیل اقدامهای مخالفان ایدئولوژیکی نظام اسلامی ایران می باشد.
● یک تفکر خام!
کرم رضا تاج مهر، کارشناس مسایل فرهنگی، در رابطه با اندیشه مخربانه ضد فرهنگی غرب می گوید: با مروری بر کارنامه فرهنگی ایران، به دو مؤلفه اساسی دست پیدا می کنیم که هرکدام اساس اعتقادی را تشکیل داده اند و ملت ایران در طول تاریخ با تکیه بر آن سعادت ملی و مذهبی خود را تضمین کرده است. از این رو، غرب و ابرقدرتهای جهانی پس از دلسرد شدن از حملات نظامی و نا امید شدن در جنگ هشت ساله تلاش کردند این دو مؤلفه را مورد هجوم قرار دهند.
وی در ادامه گفت: اعتقادات مذهبی و دینی از یک طرف و پایبندی ملت ایران به هویت ملی و مذهبی خود، مؤلفه هایی هستند که به خاطر عمیق شدنشان در روح وجان ایرانیان با جنگ و حملات نظامی امکان حذفشان وجود ندارد؛ بلکه صاحب نظران مسایل فرهنگی و سیاسی غرب به این نتیجه رسیدند که با ایجاد جو روانی و تزریق مبانی فرهنگی غرب زده به روح وجان مردم ایران بویژه جوانان، جریانی را به وجود آوردند که در پی آن سد عظیمی درمقابل اراده آنها به وجود آورده و به هدفهای پلیدشان دست یابند.
این کارشناس مسایل فرهنگی معتقد است امپریالیسم جهانی برای حذف اعتقادات مذهبی و دینی، تقویت شبکه های متعدد ماهواره و ارائه محصولات فرهنگی رنگارنگ و نا متناسب با اصول و اعتقادات دینی مردم بویژه جوانان را در دستور کار قرار داده و برای ضعیف کردن پایبندی ملت ایران به هویت ملی و مذهبی شان، ساخت فیلمهایی همچون ۳۰۰، پرسپولیس و یا تلاش برای حذف نام خلیج فارس و تخریب سابقه و جایگاه وصف ناپذیر فرهنگی و هویتی ایرانیان، در رأس برنامه های آنان قرار گرفته است.
محمدرضا الماسیان کارشناس مسایل تاریخی، در رابطه با سابقه تلاش برای تغییر نام خلیج فارس می گوید: پس از تلاشهای سر چارلز بلگریو، رودریک اوون و نمایندگان انگلیس در خلیج فارس در سال ۱۹۹۶ که بیشتر باهدف جلب رضایت شیخ نشینان عرب منطقه و به عبارت کلی تر بر اساس سفارش آنها برای اولین بار اصطلاح جعلی خلیج عربی متولد شد، شرکت نفتی بریتیش پترولیوم به عنوان یکی از حامیان این تفکر، برای همراه کردن اعراب منطقه در جهت منافع نفتی شرکتش، این فکر را به مناطق جنوبی خلیج فارس القا کردند و از سوی دیگر سیاستهای ضدایرانی عبدالکریم قاسم در عراق و جمال عبدالناصر در مصر نیز به این موضوع دامن زده و تصادفی نبود که بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو، اصطلاح «خلیج عربی» در مطبوعات کشورهای عربی معمول و رایج شد، و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح«خلیج عربی» به جای اصطلاح «خلیج فارس » به کار رفت. با مخالفت دولت وقت ایران و بر اساس روابط پشت پرده و نقش ژاندارمی که ایران وقت برای آمریکا در خاورمیانه بازی می کرد، استفاده از خلیج عربی در روابط بین الملل مورد استفاده کمتری قرار گرفت، اما با پیروزی انقلاب و استقلال سیاسی فرهنگی کشورمان، بسیاری از معادلات به هم خورد و پس از پاره کردن پیمان الجزایر توسط صدام و آغاز جنگ تحمیلی، تلاش برای تسلط بر جزایر سه گانه خلیج فارس و تغییر نام این خلیج جدیت بیشتری پیدا کرد.
وی در ادامه گفت: با وجود این، در همه اسناد و مدارک تاریخی که نمونه اخیر آن فرهنگ عربی المنجد می باشد، آن نام خلیج فارس به صورت مجزا از خلیج عربی درج شده است. قرار دادن نام «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» عملی غیرمنصفانه و خصمانه بوده که ابرقدرتهای جهان برای ایجاد نفاق و اختلاف به منظور ایجاد رخنه فرهنگی در ساختار تاریخی ایران و تسلط و دستیابی بر این منطقه استراتژیک و ثروتمند نفتی، برنامه ریزی و طراحی کرده اند.
این طرز تفکر در شرایطی اوج می گیرد که متاسفانه اقدامهای در خور شان و تأثیرگذار فرهنگی که بتوان با تکیه بر آن موج هجمه های وارد شده را خنثی کرد، با جدیت در دستور کار قرار نگرفته است و متاسفانه روز به روز بر موج حملات فرهنگی جهان غرب افزوده می شود. این در حالی است که اکتفا کردن به نامگذاری یک خیابان در جنوب تهران، برگزاری چند جشنواره شعر و داستان با نام خلیج فارس، چند تجمع دانشجویی، یا امضا کردن اعتراضهای اینترنتی، بیشتر اقدامهایی برای دلخوشی به نظر می رسند تا فرهنگ سازی بین المللی.
● ضرورت اقدامهای شفاف برای تثبیت نام خلیج فارس
فتانه فرهادی کارشناس مسایل سیاسی نیز در این رابطه معتقد است باید در کنار مجموعه اقدامهای دیپلماتیک و سیاست بین الملل که توسط نظام ایران صورت می گیرد، مجموعه اقدامهای شفاف و تاثیرگذار فرهنگی با رویکرد تثبیت نام مانای خلیج فارس در اذهان جهانیان، صورت گیرد تا بتوان نه با تکذیب کردن خودمان، بلکه با نپذیرفتن اسامی جعلی توسط جهانیان، حقایق را بر همگان آشکار کنیم.
وی در ادامه گفت: بعد از اقدام «نشنال ژئوگرافیک» و گذاشتن نام خلیج عربی در داخل پرانتز و در مقابل نام خلیج فارس که به ممنوع شدن ورود کارمندان این سازمان تا زمان تصحیح اطلس ها منجر شد، در بخش ایران باستان در موزه لوور پاریس که به ظاهر یک مرکز علمی و به دور از بازی های سیاسی محسوب می شود، نقشه های خلیج فارس که از نام راستین خلیج پارس در زبان فرانسوی استفاده شده، از محضر دید علاقه مندان و مخاطبان برداشته شده اند.
به نظر می رسد سیاست حذف نام خلیج فارس و جایگزینی خلیج عربی که در بسیاری از رسانه های فرانسوی و جهان غرب و عرب به شدت در دستور کار قرار گرفته، روز به روز در حال اشاعه یافتن و نقش بستن در اذهان عمومی جهانیان است.
چندی پیش یکی از اعضای سازمان خلیج فارس که به تازگی از بخش ایران باستان در لوور دیدن کرده، چنین می گوید: «چند ماه پیش با همکاری یکی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه نامه ای به دو زبان انگلیسی و فرانسوی به لوور ارسال کردیم که با واکنش منفی سرپرست بخش ایران در موزه مواجه شد. ولی در سفر اخیر دریافتم که در تعداد اندکی از نقشه ها از نام خلیج فارس استفاده شده و در تعدادی دیگر که قبلاً از نام مجعول خلیج عربی درج شده بود، واژه «عربی» به شکلی نه چندان حرفه ای پاک شده است.در آغاز تصور کردم که ممکن است برخی از بازدید کنندگان ایرانی دست به چنین کاری زده باشند، ولی پس از مشاهده دیگر نقشه ها و همچنین حضور پر تعداد ماموران امنیتی موزه، چنین کاری را ناممکن دیدم. به رغم اینکه نامه نگاریهای ما واکنش مثبت آنها را در پی نداشت، ولی ظاهراً تا حدی نتیجه بخش بوده هرچند که هنوز بر اکثر نقشه ها عنوان نامفهوم (خلیج) خودنمایی می کند.»
● خلیج فارس، گهواره تمدن عالم
محمدرضا الماسیان کارشناس مسایل تاریخی، در رابطه با اسناد و مستندات موجود تاریخی در رابطه با خلیج فارس می گوید: قبل از میلاد مسیح، نام خلیج فارس با پارس و سرزمین ایران، درهم آمیخته شده است. خلیج فارس دریایی نیمه بسته و کم عمق با مساحتی حدود دویست وچهل هزار کیلومتر مربع در جنوب غربی قاره آسیا و در جنوب ایران واقع شده است و زمین شناسان معتقدند در حدود پانصدهزار سال پیش، به شکل ابتدایی و اولیه خود، در کنار دشتهای جنوبی ایران فعلی تشکیل شده و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را پیدا کرده است. قدمت تاریخی خلیج فارس، با همین نام، چنان دیرینه است که عده ای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا مبدأ پیدایی نوع بشر است. «سرآرنولد ویلسن» در سال ۱۹۲۸ در کتاب خود با نام «خلیج فارس» آورده است: «هیچ آبراهی، چه در گذشته و چه در حال حاضر برای زمین شناسان، باستان شناسان، تاریخ دانان، جغرافیدانان و... به اندازه خلیج فارس اهمیت نداشته است. این آبراه که فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می کند، از هزاره قبل از میلاد تاکنون، از هویت پارسی و ایرانی برخوردار بوده است.
در کتاب «البلدان» ابن فقیه و «مالک و ممالک» استخری و «صورة الارض» ابن حوقل می توان به صراحت نام خلیج فارس و تمدن چند صد ساله آن را مشاهده کرد. همچنین در کتاب «تاریخ یعقوبی» به دریای پارس اشاره و چنین نوشته شده است: «برای سفر به چین از راه خوارزم و تبت روند و اگر از راه دریا روی، باید از هفت دریا بگذری، اول دریای پارس است که باید از سیراف بر کشتی نشست و آخرش رأس جمحمه است.»
الماسیان، کارشناس مسایل تاریخی، به مستندات یونانی و ایرانی در ارتباط با نام خلیج فارس اشاره کرد و گفت: در میان اسناد تاریخی دوره پارسی تا قرن پنجم قبل از میلاد، سند مشخصی وجود ندارد که نام دقیق این آبراه در آن ذکر شده باشد. در متن سومری پادشاه اور، لاگاش (۲۴۹۴ ۲۴۶۵ ق. م)، از عبارت ساحل بالا و در متن پادشاه یوروک (۲۳۴۰ ۲۳۱۶ ق.م) و در متن شاهان آکد، کلمه «دریای بالا» و «دریای پایین» استفاده شده است. آشوری ها، آلدی ها، بابلی ها و عیلامی ها هرکدام از این آبراه با کلماتی از قبیل: تالاسا، مر، کلپس و دریا نام برده اند. در کتاب اوستا، از خلیج فارس با نام «پوئی دیگ» و «فراخکرت» (دریای وسیع) نام برده شده است. در قدیمی ترین نقشه که یک لوح سنگی بابلی است و در موزه لندن نگهداری می شود، آبهای خلیج فارس ترسیم شده است. با آنکه از دوره ماقبل امپراتوری پارسی، اسناد مکتوبی باقی نمانده ولی تاریخ و فرهنگ شفاهی نشان می دهد ایرانیان قبل از امپراتوری پارسی نیز به آبهای جنوب ایران، «دریای جم»، «دریای ایران» و «دریای پارس» می گفتند.
از سالهای ۵۵۹ ۳۳۰ ق. م که دوره حاکمیت امپراتوری پارس بر تمام منطقه خاورمیانه و بویژه تمام خلیج فارس و بخشی از شبه جزیره عربی بود، نام دریای پارس به طور گسترده ای در متون مدون ذکر شده است. از این میان می توان به. فصل ۱۰۲ تا ۱۱۰ سیاحتنامه فیثاغورث اشاره کرد. این سیاحتنامه به شرح سفرهای وی به شوش و سپس در معیت داریوش به پرسپولیس پرداخته است. او در این فصل این مجموعه را توصیف کرده و بیان داشته که پرسپولیس، زیباترین بنای جهان است. از نوشته های دیگر می توان به کتیبه داریوش بزرگ کسی که نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد اشاره کرد. کشتی های او رودخانه سند تا سواحل اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس را پیمود و سپس شبه جزیره عربستان را دور زد و تا انتهای دریای سرخ و بحرالاحمر کنونی رسید. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز، به کندن ترعه ای فرمان داد و کشتی هایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ای که در محل این کانال به دست آمده، نوشته شده است: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را دادم، از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید؛ پس این جوی کنده شد؛ چنان که من فرمان داده ام و کشتی ها آیند از مصر از این آبراه به پارس، چنان که خواست من بود.»
داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام «دریایی که از پارس آید» نام برده است. بطلمیوس نیز که جغرافیدانی عالی مقام بود و در قرن دوم قبل از میلاد در یونان می زیست، در کتاب بزرگ خود از خلیج فارس به نام «پرسیکوس سینوس» یاد کرده که دقیقاً به معنای خلیج فارس است. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بوده اند و امپراتوری آنها در قرنهای متوالی، بسیار گسترده بود، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العاده داشته است.
فتانه فرهادی کارشناس مسایل سیاسی نیز با تشریح هدفهای تغییر نام خلیج فارس گفت: درباره نام خلیج فارس تا اوایل دهه ۱۹۶۰ هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی، آسیایی، امریکایی، دایرة المعارف ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها و در تمام زبانها، این خلیج به همین نام ذکر شده است.
وی در ادامه گفت: اصطلاح «خلیج عربی» را برای نخستین بار یکی از نمایندگان سیاسی انگلیسی در خلیج فارس به نام «رودریک اوون» پس از مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ملی شدن نفت ایران، در کتاب «حباب های طلایی خلیج عربی»، به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب به کار برد و سپس در میان دیگران و بویژه رهبران افراطی منطقه رایج گشت.
وی در ادامه گفت: هیچ دلیل منطقی و برهان موثقی برای اثبات این ادعای جعلی وجود ندارد، بلکه با نگرشهای ناسیونالیستی عربی و اندیشه مخربانه ضد نظام اسلامی، تلاش می شود تا نام مانای خلیج فارس تغییر کند.
در نیمه نخست بهمن ماه سال ۱۳۷۰ شمسی، سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهای پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان، به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان، از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه در نظر داشته باشند. کار به جایی رسید که در یازدهم شهریور ماه سال ۱۳۷۱ هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیر جمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار می شد، از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی رو به رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد و این عمل را غیر عمد خواند. اما این قبیل اقدامها همچنان با شدت و حدت زیاد در حال انجام گرفتن است و در این زمینه تغییر اسناد تاریخی و اطلس ها و موتورهای جستجوگر اینترنتی و رایانه ای، مهمترین کلید واژه تخریبی است که توسط مخالفان خلیج فارس در دستور کار قرار گرفته است.
کارل، رئیس گروه تدوین کنندگان نقشه های این اطلس، در رابطه با به کار بردن نام عربی در کنار خلیج فارس، گفته است که نام خلیج فارس در اطلس این شرکت همچنان به عنوان نام اصلی این خلیج به کار خواهد رفت. البته، نام «خلیج عربی» هم در این اطلس به این دلیل گنجانده شده که افرادی که از این نام به عنوان کلیدواژه در جستجوهای اینترنتی استفاده می کنند، بتوانند اطلاعات موردنیاز خود را بیابند؛ ازاین رو با بررسی دیدگاه های صاحب نظران و اسناد تاریخی، می توان به کارشکنی ها و شیطنتهای همیشگی استعمارگران بیش از پیش آگاه شد. در ذیل نمونه هایی از این اسناد تاریخی ارائه شده است.
● سندی برای تغییر نام خلیج فارس وجود ندارد
در همین زمینه، عبدالرحمان الراشد، مدیرکل شبکه تلویزیونی العربیه و نویسنده سرشناس پرتیراژترین روزنامه عربی، یعنی شرق الاوسط چاپ لندن، در مقاله ای درخصوص نام «خلیج فارس» بیان و اعتراف کرده است که سندی برای تغییر نام «خلیج فارس» وجود ندارد. همچنین نصرا...، تاریخ نگار لبنانی، در مصاحبه با خبرنگار ایرنا گفت: موضوع غیردوستانه برخی رسانه های کشورهای عربی در برابر ایران، مانند تحریف نام «خلیج فارس»، ناشی از فشارهای آمریکاست که با همه امکانات به جنگ انقلاب اسلامی آمده است. مجدی عمر، معاون اول پیشین شورای دفاع ملی مصر، در مجله الاهرام، شماره ۲۱۹ آگوست ۲۰۰۱ بیان کرده است: «نسل من به خاطر دارد که ما در ایام تحصیل، در کتب و نقدها با لفظ خلیج فارس سروکار داشتیم؛ ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق شد. این غیرمنطقی است که چون چند کشور عربی در اطراف آن باشند، نام تاریخی آن را تغییر دهیم و حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم، فقط آن را«خلیج» بنامیم. کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم می شود.»
پروفسور عبدالهادی تازی، نویسنده و پژوهشگر معروف عرب و عضو آکادمی پادشاهی مغرب و رئیس گروه نامهای جغرافی کشورهای عربی، در مصاحبه با ایرنا اظهار کرد: «حقیقتاً من هیچ منبع تاریخی را ندیدم که آبراه جنوب ایران را خلیج عربی نامیده باشد. اعراب قبل و بعد از اسلام همیشه این آبراه را بحر فارس، بحرالعجم یا خلیج فارس نامیده اند. من خودم نقشه سفرهای ابن بطوطه را در کتابم ترسیم کرده ام و اسم خلیج فارس را در جای خودش آورده ام؛ زیرا سازمان ملل و کنفرانس یکسان سازی نامهای جغرافیایی این سازمان فقط خلیج فارس را به رسمیت می شناسد و من همیشه مخالف طرح ابهام از سوی نمایندگان عربی درخصوص نام خلیج فارس در کنفرانس نامهای جغرافیایی سازمان ملل بوده ام.»
قدری قلعجی، نویسنده و متفکر عرب، در ماه نوامبر ۱۹۶۸ در مقاله ای با عنوان ملاقات صلح در مهد اسلام در روزنامه «الراصد» چاپ بیروت نو، چنین قضاوت می کند: «ایران دولتی است دوست و ملتی است برادر، تاریخ آن با تاریخ عرب درهم آمیخته و فرهنگ ما برای دوره ای از تاریخ مخلوط گشته است... اختلافات ما با آنها درباره عربیت خلیج فارس بیش از اختلاف ما درباره عربیت رازی، خوارزمی، ابن سینا، گرگانی و... که همه از شاخه ای ایرانی پدید آمده و در محیط اسلام رشد یافته اند، نیست.»
● بیهوده تلاش نکنید!
متعاقب آن، روزنامه تایمز لندن، در بیست وششم سپتامبر ۱۹۶۸ در صفحه خاورمیانه، اظهار امیدواری کرده است که دیگر نویسندگان نیز از این محقق منصف پیروی کنند و از سعی بیهوده در تغییر نام خلیج فارس که قرنها در کلیه نقشه های جهان به همین نام نگاشته شده است، بپرهیزند. دکتر سید محمد نوفل مصری، معاون اتحادیه عرب و نماینده دولت مصر در کنفرانس حقوق بشر تهران (۱۹۶۸)، در مصاحبه ای با خبرنگاران، پیرامون خلیج فارس سخن گفت و اظهار کرد: «من کوششهایی را که برای تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی صورت می گیرد، مورد استهزا قرار داده، این کوششهای بی نتیجه را محکوم می کنم.»
همچنین روزنامه آکسیون، چاپ تونس در اسفندماه ۱۹۶۹ در بحث کاملی با عنوان «کدام یک از این عبارات صحت دارد»، ضمن بررسی تاریخچه خلیج فارس، فارسی بودن خلیج فارس را ثابت کرده و این اصل را از هر نوع شبهه ای به دور دانسته است. روزنامه الحیات، چاپ بیروت، نیز عقب نشینی مؤسسه آمریکایی جئوگرافیک را در اصلاح نام خلیج فارس، یک پیروزی بزرگ برای ایرانیان دانست و در تاریخ چهارم ژانویه ۲۰۰۵ با اشاره به این مطلب چنین بیان کرد: «ایرانیان علاوه بر اعتراض یکپارچه به اقدام این مؤسسه، یکی از جاده هایی که پایتخت ایران را به جنوب آن کشور متصل می کند، «جاده خلیج فارس» نام نهاده اند.»
کرم رضا تاج مهر کارشناس مسایل فرهنگی معتقد است: هر چند با واکنش شدید نهادها و سازمانها و حمایت ایرانیان در سراسر جهان، یکبار دیگر افکار عمومی پیروزی بزرگی نصیب ملت سربلند ایران کرد و مؤسسه نشنال جئوگرافیک، در جهت احترام به افکار عمومی مجبور شد واژه جعلی «خلیج عربی» را از نقشه خود حذف کند اما واقعیت این است که تلاشها برای حذف این حقیقت همچنان و با شدت ادامه دارد و در این میان ایرانیان نباید به این مسأله به عنوان یک پیروزی نگاه کنند، بلکه باید تمام توان خود را صرف آن کنند که چگونه می توانند واقعیت موجود تاریخی را بر همگان آشکار تر کنند.
فتانه فرهادی نیز معتقد است اگر برنامه ریزی دقیقی در این زمینه صورت نگیرد، باید منتظر اقدام جدیدی از سوی مخالفان نظام اسلامی و ناسیونالیستهای عرب باشیم. از این رو، بهتر است در فضای دیپلماتیک بین المللی و با یکسری اقدامهای فرهنگی تاثیرگذار، شرایطی را فراهم کنیم که این قبیل اقدامها قبل از اشاعه و نمود پیدا کردن توسط مردم جهان و به خودی خود حذف شود و به انکار یا تکذیب ما نیاز نباشد.
حامد احمدی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید