شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خاورمیانه جدید بوش در حال مقاومت


خاورمیانه جدید بوش در حال مقاومت
پرزیدنت جورج بوش و كاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریكا شاید در مورد تولد خاورمیانه جدید كاملا درست گفته باشند. در حقیقت سیاست آنان در حمایت از اسرائیل به عنوان نزدیك ترین هم پیمان منطقه ای به قابله این تولد جدید كمك زیادی كرد. اما این دقیقا همان بچه ای نیست كه آنها مدت ها در انتظارش بودند. آنچه كه هم اكنون در خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا شاهد هستیم، تاثیرات همان بومرنگی است كه از زمان وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به هوا پرتاب شده بود. در پی این حملات شاهد یك همدردی جهانی به پشتیبانی از آمریكا و در حمایت از جنگ اعلام شده علیه تروریسم از جمله تهاجم به افغانستان بودیم.
سپس بهره برداری خودخواهانه از این حسن نیت جهانی توسط سیاستمداران به اصطلاح نومحافظه كار آمریكا به منظور توسعه طرح های هژمونیك با جنگ عراق مورد تایید قرار گرفت. اظهارات ریاكارانه دولت بوش در مورد «تسلیحات كشتارجمعی» اعتباری را كه به نظر می رسید آمریكا به عنوان یك كشور آزادیبخش كسب كرده است، با تردید مواجه ساخت. در همین حال مدیریت فاجعه آمیز امور عراق پس از تهاجم به این كشور دستاورد یك پیروزی متعارف نظامی را بر باد داد. عراق به سوی یك خشونت قومی خونین حركت كرد، این درحالی بود كه واشینگتن رسما طفره می رفت و از پذیرش خطاهای خود ابا داشت. تعجبی نداشت كه جهانیان نیز به تدریج از آمریكا رویگردان شوند. پرزیدنت بوش در برابر این اعتبار در حال افول طی اولین سال از دور دوم زمامداری اش دست به اقدامی زد كه بازگشت از رویه پیشین تعبیر شد. او در سخنانش پیرامون سیاست خارجی آمریكا از تاكید بر «جنگ علیه تروریسم» به جنگ انگاره ها و تلاش برای كسب آزادی و دموكراسی تغییر لحن داد. در سال ۲۰۰۵ به نظر می رسید كه خاورمیانه بالاخره به بهار دیررس آزادی نزدیك شده است. لبنان در پی ترور نخست وزیر محبوب خود، انقلاب سدر را تجربه كرد. مصر پس از گذشت ۵۰ سال، اولین انتخابات چندحزبی را برگزار كرد. فلسطین نیز با وجود شرایط سخت اشغال شاهد برگزاری انتخابات بودند.
قطر و بحرین در خلیج فارس هم به حركت پایدار خود به سوی سلطنت مشروطه ادامه دادند. حتی عربستان سعودی اولین انتخابات شهرداری های خود را برگزار كرد.اما وقایع دیگری نیز روی دادند. حماس نامزدهای خود را بسیج كرد و توانست در انتخابات پارلمانی فلسطین به پیروزی رسیده و دولت جدید را تشكیل دهد. حزب الله در لبنان و جنبش اخوان المسلمین مصر هم به موفقیت های انتخاباتی مشابهی دست یافتند. با وقوع چنین رویدادهایی عرق سردی به ناگاه تمام وجود واشینگتن و پایتخت های كشورهای غربی را فراگرفت.واشینگتن به جای استقبال از ورود این مقامات منتخب به دوره در حال ظهور و تازه ای از دموكراسی، جنگ سردی را علیه مسلمانان دموكرات آغاز كرد. بدین ترتیب حتی فشاری كوچك در سال ۲۰۰۵ از سوی آمریكا به هم پیمانان مستبدش در جهت دموكراسی سازی نیز نتیجه ای به بار نیاورد و در سال ۲۰۰۶ كاملا محو شد.
در حقیقت رژیم های خودكامه عرب احساس می كردند كه هراس غرب از روی كار آمدن یك نیروی اسلامی سیاسی، آسایش جدیدی را به زندگی شان دمیده است.حالا این جنگ سرد علیه اسلامگرایان در حال تبدیل شدن به جنگی تمام عیار است كه اول حماس را در غزه و بعد حزب الله را در لبنان هدف گرفت. اسرائیل در منطقه، به عنوان حامی منافع آمریكا در منطقه شناخته می شود. برخی این ادعا را كه اسرائیل در پی ربوده شدن سه سربازش برای حمله به حماس و حزب الله مورد تشویق قرار گرفته است، خواهند پذیرفت. اما نابود كردن لبنان با یك شیوه افراطی كه زاییده میل به انتقامجویی است، از نظر اخلاقی پذیرفتنی نیست و از منظر سیاسی نیز نمی تواند توجیه شود این شیوه همچنین فاقد كارایی است.در ۳۰ جولای خشم و غضب جهان اسلام و عرب در پی بمباران مناطق مسكونی در روستای قانای لبنان كه به كشته و زخمی شدن ده ها شهروند بی گناه و كودكان بسیاری منجر شد، به سطحی بی سابقه رسید. قتل عام مشابه سال ۱۹۹۶ قانا كه عرب ها همیشه از آن با دردناكی یاد می كنند، به سقوط شیمون پرز نخست وزیر وقت اسرائیل منجر شد.
در حال حاضر پیش بینی سرنوشت ایهود اولمرت نخست وزیر كنونی اسرائیل و احتمال جان به در بردن وی از حادثه قانای ۲ و جنگ اخیر زود است. اما حزب الله از این جنگ به سلامت گذر كرد. این گروه از پنج نخست وزیر اسرائیلی و سه رئیس جمهور آمریكایی نیز بیشتر عمر كرده است.حزب الله كه در انبوه حملات اسرائیل طی سال ۱۹۸۲ به دنیا آمد، در عین حال كه یك جنبش مقاومت علیه اشغال خارجی است، به ارائه خدمات اجتماعی به ساكنین نیازمند بیروت و نواحی روستایی جنوب لبنان مشغول بوده و همچنین یك بازیگر نمونه در لبنان و سیاست های خاورمیانه ای محسوب می شود. سه رهبر پیشین حزب الله با وجود برخورداری از میلیون ها دلار كمك داخلی و هم پیمانان منطقه ای خود، تصویر یك حكومت داری بدون فساد و زندگی شخصی بدون آلایش را از خود ترسیم كرده اند.
حزب الله طی بیش از چهار هفته درگیری و جنگ علیه مقتدرترین ماشین جنگی در منطقه توان نظامی خود را حفظ كرد و تحسین میلیون ها عرب و مسلمان را برانگیخت. مردم منطقه پایداری حزب الله را در این جنگ با شكست سریع سه ارتش بزرگ عرب در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ مقایسه كرده اند، حسن نصرالله رهبر كنونی این گروه از طریق شبكه المنار و تلویزیون پربیننده الجزیره بارها با مخاطبان گسترده خود در منطقه صحبت كرد. نصرالله به نامی مشهور و سرشناس در كشور من مصر تبدیل شده است.براساس نتایج اولیه یك نظرسنجی تازه كه مركز ابن خلدون واقع در مصر با پرسشی از ۱۷۰۰ مصری صورت داد، اقدام حزب الله تایید ۷۵ درصد از پرسش شوندگان را به دست آورد. نصرالله همچنین توانست در صدر یك فهرست ۳۰ نفره از شخصیت های منطقه ای قرار بگیرد. وی بالاتر از احمدی نژاد رئیس جمهور ایران ۷۳ درصد، خالد مشعل حماس ۶۰درصد، اسامه بن لادن ۵۲ درصد و محمدمهدی عاكف از جنبش اخوان المسلمین مصر ۴۵ درصد رای ۸۲ درصد از سئوال شوندگان را به خود اختصاص داد.
الگویی كه از این نظرسنجی به دست می آید، كاملا صریح و روشن است و آن نگرش اسلامی است. از میان شخصیت های سكولار این نظرسنجی كه به جمع ۱۰ نفر اول راه یافته اند، نام مروان برغوثی ۳۱ درصد و ایمن انور با ۲۹ درصد خودنمایی می كند. این دو به خاطر عقایدشان اكنون به ترتیب در زندان های اسرائیل و مصر در بازداشت به سر می برند.
نام هیچ یك از رهبران فعلی كشورهای عرب در میان ۱۰ شخصیت محبوب اول جای نگرفته است. این یافته ها در عین حال كه بیانگر تحولات آینده هستند، مسیری را كه منطقه به سوی آن در حركت است ترسیم می كنند. اعراب برای رژیم های حاكم احترامی قائل نیستند و آنان را اقتدارگرا، فاسد و ناكارآمد می دانند. این رژیم ها در بهترین حالت در برابر اسلام گرایان همفكر با بن لادن موضعی تردیدآمیز اتخاذ می كنند. هر روز اسلام گرایان بیشتری با حمایت گسترده و اتكا به امكانات و خدمات توسعه یافته شهری به بازیگران احتمالی ایجاد یك خاورمیانه جدید تبدیل می شوند. در حقیقت ما هم اكنون با حضور حزب عدالت و توسعه تركیه، حزب PJD با رویكردی مشابه در مراكش، اخوان المسلمین در مصر، حماس در فلسطین و، بله، حزب الله در لبنان شاهد این تحول هستیم.این گروه ها، احزاب و جنبش ها خصومتی با دموكراسی ندارند. آنها نظام های انتخاباتی را پذیرفته اند و در سیاست های انتخاباتی مشاركت دارند. روندی كه احتمالا با مذاق واشینگتن كاملا سازگاری دارد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، آنها حقیقت دارند. جهان غرب نیز مجبور است كه این واقعیت جدید را بپذیرد. حتی اگر رئیس جمهور آمریكا و وزیر خارجه این كشور همچنان بر عدم پذیرش مولود جدید سیاست هایشان اصرار ورزند.
سعدالدین ابراهیم*
ترجمه: نیره محمودی
*فعال دموكراسی در مصر، استاد جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه آمریكا در قاهره و رئیس مركز مطالعات توسعه ای ابن خلدون
منبع: واشینگتن پست
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید