چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


چین و هند، ابرقدرت‌های آینده دنیای فناوری


چین و هند، ابرقدرت‌های آینده دنیای فناوری
علی‌رغم رشد بسیار سریع چین و هند، آمریکا ادعا می‌کند این دو کشور به این زودی‌ها سیلیکون‌ولی را تهدید نمی‌کنند
امار بایدی، استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک است که در کتاب جدید خود؛ «اقتصاد ریسک پذیر»، به نوآوری و بازار آن در دوران پر شتاب جهانی‌شدن می‌پردازد. این کتاب که انتشارات دانشگاه پرینستون، آن‌را در روزهای ناپایداری اوضاع اقتصادی و نبود امنیت شغلی برای کارگران منتشر کرده، تحلیل جدیدی از ماهیت و مکانیزم نوآوری را ارائه می‌کند.
بایدی بر این نکته تاکید دارد که یک نوآوری تنها هنگامی جامه عمل به خود می‌گیرد که سودی نیز برای عموم داشته باشد. مالکیت حقوق معنوی و استفاده عملی از نوآوری‌ها، بازگشت سود اقتصادی را برای مخترعان و کسانی که در این پیشرفت سرمایه‌گذاری یا مشارکت داشته‌اند، تضمین می‌کند و این، فارغ از این است که این نوآوری در کجای دنیا صورت گرفته است.
نوآوری به سه لایه تقسیم می‌شود: سطوح پایه، میانی و سطح بالا. بایدی به وضوح بر اهمیت نوآوری‌های سطوح میانی تاکید می‌کند که در برگیرنده توانایی تولید و توسعه محصولات است. این لایه، پلی بین نوآوری‌های سطح بالا و محصولات نوآوری‌های پایه‌ای است، و شکل‌گیری محصولات یا سرویس‌های نو را ممکن می‌سازد.
برون‌سپاری پژوهش‌ها و فعالیت کارخانجات به کشورهای فقیرتر تاثیری بر این توانایی ندارد، چون نوآوری ثابت کرده که زیست‌بومی پویا است که خیلی از جوانب و اجزای جامعه را شامل می‌شود. به اعتقاد بایدی، «فرم‌های مختلف نوآوری به روش‌های پیچیده‌ای بر هم تاثیر می‌گذارند، و این پیشرفت‌های چند لایه مرتبط با هم هستند که ارزش افزوده اقتصادی را به وجود می‌آورند.»
بایدی که با مدیران اقتصادی بسیاری گفتگو کرده، براساس نتایج آن و هم‌چنین آمارهای قابل استناد، نشان می‌دهد که چقدر مشارکت شرکت‌های سرمایه‌گذاری روی ایده‌های نو برای روانه شدن به بازار یک نوآوری جدید، لازم و ضروری است. خیلی از کشفیاتی که بعدها به خدمت جامعه درآمده‌اند؛ در مرحله اولیه شکل‌گیری از حمایت مالی این صندوق‌های سرمایه‌گذاری ایده‌های نو برخوردار شده‌اند. این فرایند در جوامع غربی ، ابزاری کلیدی برای انتقال و تبدیل ایده‌های خلاق به محصولات یا خدمات سودآور اقتصادی است.
«اقتصاد ریسک‌پذیر» هم‌چنین تشریح می‌کند که پژوهش‌های جدیدی که در خارج از مرزها انجام می‌شود، می‌تواند در نهایت به تولید و مصرف محصولات جدید در داخل کشورهای ثروتمند کمک کند. منتقل کردن فعالیت‌های تحقیق و توسعه به آن سوی دریاها، بخصوص هند و چین، برای ایالات متحده امریکا و کشورهای اروپایی مفید خواهد بود.
بایدی در تحلیلی قانع‌کننده از دیدگاه‌های تاریخی و آموزشی، ما را متقاعد می‌کند که این برون‌سپاری‌ها، وقت و فکر مبتکران مقیم کشورهای ثروتمند را آزاد می‌کند؛ به آنها اجازه می‌دهد افکار و ایده‌هایشان را برای اهدافی هوشمندانه‌تر و پیچیده‌تر پیگیری کنند و در عین‌حال، هم مالکیت معنوی نوآوری‌هایشان را و هم، نقش برتر در فروش و بازاریابی محصولات را برای خود حفظ کنند. هر دوی این‌ها برای درک ارزش نوآوری‌ها بسیار مهم است.
این استاد اقتصاد، نگرانی‌ها را در مورد این‌که برون‌سپاری فعالیت‌های پژوهشی ممکن است برتری و تفوق ایالات‌متحده و دیگر کشورهای پیشرفته را در ارائه نوآوری‌های عرصه فناوری از آنها بگیرد و در نتیجه منافع ملی‌شان به خطر بیفتد، درک می‌کند. ولی در حقیقت، احتمال این‌که این پدیده در زمان حال اتفاق بیفتد، خیلی کم است. به رغم این‌که ایالات‌متحده با مشکلات اقتصادی درازمدت و حتی ریشه‌دارتر از رکود اقتصادی حال حاضر دست به گریبان است، هنوز اقتصاد این کشور بزرگ‌ترین اقتصاد دنیاست، و به گفته بانک جهانی، ابعادی تقریبا ۴ برابر اقتصاد چین و بیش از ۱۲ برابر اقتصاد هند دارد. ایالات‌متحده صاحب سنت و فرهنگ در نوآوری است و علاوه بر آن، بزرگ‌ترین بازار مصرف جهان است که بسیار به محصولات و خدمات نو علاقه‌مند است.
به رغم این‌که چین بزرگ‌ترین تولیدکننده محصولات مدرن برای بازارهای بین‌المللی است، ظرفیت آن برای مصرف هنوز جای پیشرفت زیادی دارد و در کوتاه‌مدت، قابل رقابت با مصرف‌کننده‌های امریکایی نیست. علاوه بر آن، ظرفیت خطرپذیری کمتر و توانایی محدودتر در مقابله با مشکلات اقتصادی، نیاز بیشتر به کارهای گروهی متمرکزتر، تجربه ناکافی در توسعه محصول (که نوآوری‌های سطح متوسط را شکل می‌دهد)، و ساختارهای ناکارامد سرمایه‌گذاری و حمایت از ایده‌های نو؛ همواره تلاش‌های چینی‌ها را برای تبدیل شدن به بازیگر برتر و هدایت‌کننده عرصه نوآوری در سطح جهانی با مانع روبرو می‌کند.
به اعتقاد بایدی، نگرانی‌ها در مورد این‌که برتری و رجحان ایالات متحده در عرصه علمی از سوی چین تهدید می‌شود، خیلی جدی نیست و این نگرانی از ناتوانی در درک ماهیت پیچیده سیستم‌های جدید نوآوری و ارتباط آن با جهانی‌سازی ناشی می‌شود.
بیش‌ از ۵۰ سال طول کشید تا سیلیکون‌ولی در کالیفرنیا به جایگاه امروز خود برسد، و هیچ‌کس نمی‌تواند انتظار داشته باشد که در چین و یا هند، بتوان مشابه آن‌را یک شبه دوباره‌سازی کرد، حتی با وجود توسعه زیربناها و ساختارها در سطح بسیار وسیع در هر دو کشور و برون‌سپاری‌های بسیار گسترده در صنایع مرتبط با فناوری در کشورهای ثروتمند، که بخش اعظم آن به سوی این دو کشور سرازیر شده است.
روح ضروری و غیر قابل انکار در سیلیکون‌ولی، احترام به کارآفرینی است. خطرپذیری و قبول شکست به قسمتی از فرهنگ بی‌همتایی‌ تبدیل شده که نسل به نسل و پیوسته به ارتقای فناوری‌ها می‌پردازد. این سیستم مهاجران زیادی را نیز از سراسر جهان به سوی خود می‌کشد، و استخری از استعدادها را جمع کرده که برای تداوم موفقیت آن لازم و ضروری است. نوآوری فقط در دانش و فناوری نیست، بلکه به مدیریت، اقتصاد و فرهنگ نیز بسط پیدا می‌کند.
یک اقتصاد ریسک‌پذیر به چیزی اتکا دارد که بایدی، آن‌را «مصرف ریسک‌پذیر» می‌نامد، و بدون آن فواید نوآوری را نمی‌توان درک کرد. در کتاب وی می‌خوانیم که «میل و توانایی تهیه‌کنندگان میانی و مصرف‌کنندگان به این‌که شانسی داشته باشند و بتوانند از محصولی جدید استفاده کنند، اگر اهمیتی بیشتر از توانایی انجام پژوهش‌های با فناوری بالا نداشته باشد، کمتر از آن هم نیست». تبدیل شدن به کشوری نوآور و پیشرو، احتیاج به برتری‌های علمی و فناوری دارد، و افزون بر آن به سلطه بر بازار و توانایی برای اقتصادی کردن نوآوری‌ها و کسب سود از آن نیاز دارد.
با این وجود، اوضاع کنونی اقتصادی، مشکلات زیادی را در صندوق‌های تازه سربرآورده سرمایه‌گذاری روی ایده‌های نو پدید آورده است. بحران اقتصادی منجر به تحلیل رفتن منابع تحقیق و توسعه شده و فعالیت‌های تجاری ریسک‌پذیر، جذابیت خود را برای سرمایه‌گذاران محافظه‌کار از دست داده است. هم‌چنین توازن سرمایه‌گذاری برای پژوهش‌هایی که در مراحل اولیه قرار دارند، به نسبت پژوهش‌هایی که در مراحل آخر کار قرار دارند، کاملا به‌هم خورده و بیشتر سرمایه‌گذاری‌های محدود باقیمانده نیز به سمت گروه دوم متمایل شده‌اند. بدون این منابع، ایده‌های نو در آینده با مشکلات و موانع زیادی برای برخاستن از زمین و تبدیل به محصولات تجاری روبرو خواهند شد.
بایدی در کتاب «اقتصاد ریسک‌پذیر»، بحث کاملی را در مورد ارتباط بین تجارت مشارکتی (جوینت‌ونچر) و جهانی‌شدن مطرح می‌کند. او بر اهمیت استقبال از بازار متغیر جهانی و نترسیدن از هشدارهای غلط و ترس بی‌مورد از آینده اقتصادی غیر قابل پیش‌بینی تاکید دارد. به باور او، شانس تنها در صورتی به اقتصاد رو می‌آورد که به گفتگو با دیگر کشورها و تشویق آنان به پیشرفت بپردازیم. یک اقتصاد ریسک‌پذیر در جهانی که پیوسته در حال تغییر است، همواره آماده پذیرش ایده‌های نو است.
نشریه نیچر، شماره ۴۵۷ ژانویه ۲۰۰۹؛ ترجمه: مجید جویا
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید