دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فهم قرآن


فهم قرآن
● پرسش:
اگر قرآن کریم به زبان فطرت با مردم سخن گفته است، پس چگونه است که همگان از فهم معارف قرآن بهره مند نمی شوند؟
● پاسخ:
سخن گفتن قرآن کریم به زبان فطرت انسانها و عمومی بودن فهم آن بدین معنا نیست که بهره همگان از این کتاب الهی یکسان است. معارف قرآنی مراتب فراوانی دارد و هر مرتبه آن، بهره گروهی خاص است: «کتاب الله عز و جلّ علی أربعه أشیاء: علی العباره والاشاره و اللّطائف و الحقائق. فالعباره للعوام والاشاره للخواص و اللّطائف للأولیاء و الحقائق للأنبیاء»(۱). هر کس به میزان استعداد خود از قرآن بهره می برد تا به «مقام مکنون» آن منتهی شود که تنها پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت به آن راه دارند.
قرآن کریم گرچه کتابی جهانی و جاودانه است و اختصاصی به عصر یا منطقه یا گروهی خاص ندارد؛ اما همگان توفیق بهره گیری از آن را ندارند.
گناه و تبهکاری، الحاد و تقلید باطل از گذشتگان قفل قلب آدمی است و انسان را از تدبّر در معارف و اسرار قرآن باز می دارد: «أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوب أقفالها»(۲)؛ معارف قرآنی در دل بسته نفوذ نمی کند؛ اما کسانی که فطرت خویش را حفظ کرده باشند، چه مانند صهیب از روم آمده باشند و یا مانند سلمان از ایران و یا مانند بلال از حبشه و یا همانند عمّار و ابوذر از سرزمین حجاز برخاسته باشند، همه در برابر این کتاب الهی یکسانند؛ زیرا قرآن کریم اختصاصی به اقلیم یا نژاد خاصی ندارد،بلکه شفای دردهای روحی و عامل هدایت و رحمت برای همه انسانهاست: «یا أیّها النّاس قد جاءتکم موعظه من ربّکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمه للمؤمنین».(۳)
غرض آن که، هدایت قرآن بالاصاله عمومی است و آیاتی مانند: «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین»(۴)، «انّما أنت منذر من یخشیها»(۵)، «لینذر من کان حیّا»(۶) نیز ناظر به اختصاص دعوت قرآن به پارسایان، اهل خشیت و زنده دلان نیست؛ بلکه ناظر به بهره وری از قرآن و مانند آن است؛ پس در عین آن که قرآن برای هدایت همگان است، تنها انسانهای پارسا و بیداردل از آن بیمناک می شوند و از این رو در کنار «انّما أنت منذر من یخشیها»(۷) سخن از «و تنذر به قوماً لدّا»(۸) و جهانی بودن اصل انذار دارد؛ زیرا قرآن به عنوان «للعالمین نذیرا»(۹) نازل شد و کسانی که از انذار بهره می برند بیداردلان خداترسند و کسانی که از آن پند نمی گیرند و به سوء عاقبت گرفتار و مشمول وعیدهای الهی می شوند افراد لدود و لجوجند و مطالب فوق از آیاتی که به نمونه های آنها اشاره شد استفاده می شود.
یکی از دستمایه های لازم برای استفاده از قرآن، فطرتی است که به تیرگی گناه آلوده نشده باشد. حتی یک دانشمند مادی نیز اگر فطرت توحیدی خود را با تبهکاری نیالوده باشد، می تواند از هدایت قرآن بهره مند شود؛ اما اگر نور فطرت خود را با عناد ملحدانه خاموش کرده باشد از قرآن بهره نمی برد.
چون قرآن نسبت به تفهیم فرهنگ فطرت رسالت ویژه دارد، پس هیچ یک از داوریهای افراطی ها یا تفریطی ها درباره آن راست نیست؛ گروهی برای انحصار حجیّت در روایت و روی گردانی از قرآن، آن را صامت، بی زبان و ابکم پنداشتند و جز الغاز و معماهای غیر مفهوم چیزی برای آن قائل نبودند، عده ای زبان آن را رمز محض به معارف باطنی پنداشتند که غیر از اوحدی مرتاض احدی به آن دسترسی ندارد و گروهی نیز به ابتذال گراییده، صرف دانستن عربی را برای فهم قرآن کافی انگاشتند و افراد عادی را برای فهم معانی قرآن صالح پنداشتند و نیاز به علم تفسیر را انکار کردند؛ همه این اوهام منسوج، منسوخ است.
عمومی بودن فهم قرآن و میسور بودن درک معارفش برای همگان، بدین معنا نیست که هرکس، گرچه با قواعد ادبیات عرب آشنا نباشد و گرچه از علوم پایه دیگر که در فهم قرآن دخیل است، آگاه نباشد، توان تدبّر در مفاهیم قرآنی و استنباط از قرآن را دارد و سرانجام به نتیجه استنباط خویش می تواند استناد و احتجاج کند؛ بلکه بدین معناست که اگر کسی به قواعد ادبیات عرب و سایر علوم پایه مؤثر در فهم قرآن آگاه بود توان و حق تدبر در مفاهیم آن را دارد و می تواند به حاصل استنباط خود استناد و احتجاج کند.
منبع : روزنامه کیهان