شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جرم شناسی اسلامی، تصور یا واقعیت ؟


جرم شناسی اسلامی، تصور یا واقعیت ؟
نگاه دین مبین اسلام به جرم و بزه نگاهی مترقی و انسان محور است و در تمامی فروض آن هم جنبه های فردی و هم جمعی مورد امعان نظر شارع مقدس قرار گرفته است؛ به طوری که به جرات می توان بحث از مکتب جرمشناسی اسلامی نمود و شاکله اصلی آن را که بر پایه قرآن و سنت است مورد نقد و بررسی واقع بینانه قرار داد؛ لذا در نگارش این مقاله تنها انعکاسی از نمونه های مترقی جرمشناسی امروزی در آئینه دین مبین اسلام بیان گردید. البته مباحثی را که در این دین آسمانی عنوان شده لکن حتی در مترقی ترین مکتب های جرمشناسی امروزی نیز بیان نگشته مورد بررسی قرار گرفته است.
با توجه به محدودیت های موجود در نگارش مقاله در نوشتار حاضر جنبه هایی از جرمشناسی اسلامی در زمینه های جرمشناسی جامعه شناختی، جرمشناسی پیشگیری و جرمشناسی اصلاح گرایانه دین بیان گشت و همراه آن آیات و روایات مرتبط نیز مطرح گردید.
● مقدمه
جرم از قدیم الایام در جوامع بشری رواج داشته است و همواره به طرق مختلف در حال تکوین و تغییر بوده است. در این بین گروهی نیز به عنوان جرمشناس به بررسی این جرایم و سیر تحول آنها پرداخته اند.
شاید واژه جرمشناسی عمرش به یک قرن هم نرسد و بنا بر گفته برخی از ابداعات پیشرفته کشورهای غربی است وما به نوعی دنباله روی آنها هستیم و همانطور که می دانیم این رشته خود به شعب گوناگونی تقسیم شده است که البته موضوع بحث ما نیست و از پرداختن به آن خودداری می کنیم؛ هدف اصلی از نگارش این مقاله بررسی و تبیین ارتباط و همبستگی جرمشناسی با دین و پندارهای اسلامی ماست و به نوعی بیان این مسئله که می توان در آئینه دین مفاهیم مترقی جرمشناسی را نیز مشاهده کرد.
جرمشناسی رشته معطوف به انسان است و جرم نیز از سوی هم او شکل می گیرد فلذا لاجرم، جرمشناس یک انسان شناس نیز هست، از سویی شناخت انسان نیازمند شناخت ذات اوست و که در دین به فطت تعبیر شده است و این فطرت نشات گرفته از ذات اقدس الهی است و از اینرو ریشه در دین و باورهای مذهبی دارد و از همین جاست که به رابطه تنگاتنگ دین و جرمشناسی می توان پی برد که خود تاییدی بر تعبیر ما در مورد آئینه دانستن دین است که اونیز چون آئینه منعکس کننده است، لکن دین در این نقش خود مباحث جرمشناسی را نمایان می کند.
این بازتاب خود جنبه های گوناگونی دارد که شاید بدون اغراق بتوان گفت که از موضوع بحث دهها کتاب قطور نیز بیشتر است، زیرا می توان نقش دین در جرمشناسی کاربردی ، واکنش اجتماعی و دهها عنوان دیگر جستجو کرد، لذا نگارنده بنا بر فراخور مقتضیات زمانی حاضر ترجیح داده است که به بررسی جرمشناسی جامعه شناختی، جرمشناسی پیشگیری و جرمشناسی اصلاح گرایانه دین بپردازد و از این مناظر به بررسی رابطه دین و جرمشناسی بپردازد.
۱) جرمشناسی جامعه شناختی دین
دیدگاههای اسلامی که در بردارنده هر دو نگرش فرد گرایانه و جامعه گرایانه نسبت به امور گوناگون است در مباحث مربوط به جرمشناسی نیز وجود دارد و این دیدگاهها در رابطه با جرم و حساسیت نسبت به آن در جوامع اسلامی نسبت به سایر جوامع نیز دیده می شود.
در این میان نگرش شدید تر و توام با سخت گیری نسبت به جرم در دین اسلام وجود دارد که ریشه در نظریات این دین مبین در رابطه با جرم و پی آمد های سوء آن دارد، لذا در این مجال به بررسی این منظر جامعه شناختی جرمشناسی دینی می پردازیم.
مطالعات محدودی که در این زمینه انجام شده، نشان می‏دهند که بین جوامع اسلامی و سایر جوامع، در میزان جرائم و پنداشت سخت‏گیرانه نسبت به جرم، تفاوت‏هایی وجود دارد. براساس آمارهایی که سالانه منتشر می‏شوند، کشورهای اسلامی تا امروز جزء گروه کشورهای با نرخ پایین جرم شناخته شده اند؛ که این سخت گیری و شدت عمل بسته به نوع جرایم متفاوت است و یافته های پژوهشی در کشورهای مختلف نشان می‏دهند که نگرش مسلمانان نسبت به انواع جرائم، به خصوص جرائم جنسی و اخلاقی با سخت‏گیری بیشتری همراه است و در این زمینه پژوهشگران برای تبیین تفاوت در میزان جرم و نگرش مسلمانان، دو عامل فرهنگی و اقتصادی را به عنوان عوامل مؤثر معرفی کرده‏اند. در ادامه به بیان نظرات برخی از جامعه شناسان که به بررسی این مسئله پرداخته اند اشاره می کنیم:
از نظرماکسیم دورکیم، نظام حقوقی همراه با همبستگی اجتماعی مکانیک، نوعی نظام حقوقی تبیینی است که به دنبال مجازات های سخت برای کسانی است که مرتکب جرم می‏شوند؛ در حالی که نظام حقوقی با همبستگی ارگانیک، نوعی نظام ترمیمی است و از آنجا که نظام‏های مکانیک عموماً در جوامع سنتی و تحت نفوذ دین هستند، ما نوعی همبستگی بین سخت‏گیری نسبت به جرم و دینداری می‏بینیم و به تعبیری دین و دینداری را عامل مؤثری در سخت‏گیری نسبت به جرم می‏دانیم. از سوی دیگر، در نگاه وبر، عوامل فرهنگی در نگرش‏ها و رفتار پیروان مؤثر هستند و در نتیجه دینداری و دین اسلام عامل مؤثری در نوع نگرش و سخت‏گیری نسبت به جرم شناخته می‏شود. گیرتز انسان‏شناس آمریکایی نیز فرد دیگری است که می‏توان به مطالعات او درباره دین اشاره کرد. او در نظریات خود دین را به عنوان یک نظام فرهنگی معرفی می‏کند که تأثیر بسزایی در انگیزه‏ها و خلقیات پیروان دارد و در کتابی نظام فرهنگی دینی (اسلامی) اندونزی و مراکش را با هم مقایسه می‏کند و نشان می‏دهد که چگونه می شود که حتی در خود اسلام نیز نظام‏های معنایی، رفتارها، خلقیات و انگیزه‏های مختلفی بروز پیدا می کنند.
در عین حال گروهی نیز معتقدند کشورهای اسلامی جزء کشورهای توسعه نیافته هستند و زمانی که این توسعه نیافتگی از میان برود، تأثیرات دین نیز محو خواهد شد و در واقع این تفاوت ناشی از عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی و نه دین است.
به هر حال توسعه باعث می‏شود که کشورهای اسلامی آرام آرام به سمت گرایش‏های آسان‏گیرتر نسبت به جرایم پیش روند، اما با وجود این، تأثیر نظام معنایی و فرهنگی دین اسلام نیز در این زمینه تعیین‏کننده است. به طوری که وقتی ما کشورهایی در سطح توسعه نسبتاً مشابه با کشورهای اسلامی را مقایسه می‏کنیم می‏بینیم باز کشورهای اسلامی تلقی سخت‏گیرانه‏تری دارند.
در این میان می توان پنج فرضیه در این مورد ارائه نمود که عبارتند از:
۱) در ایران میانگین پنداشت سخت‏گیرانه نسبت به جرم نسبتاً بالاست.
۲) جرایم اخلاقی (به ویژه جنسی) در بین جرائم سخت قرار می‏گیرند.
۳) افراد دیندارتر، پنداشت های سخت‏گیرانه تری دارند. ۴. آنهایی که از فرآیند مدرنیزاسیون تأثیر پذیرفتند، پنداشت‏شان کمتر سخت‏گیرانه است. ۵. افرادی که دارای دیدگاه مذهبی و سیاسی مدرن‏تر هستند، نگرش مداراجویانه‏ترین نسبت به جرم دارند.
تفاوت اصلی انواع دینداری در سخت‏گیری نسبت به جرائمی است که از جنس اخلاقی، عقیدتی، سیاسی و فکری هستند. به طوری که کسانی که خود را دیندارانی نواندیش، اصلاح‏طلب و با مدارای فکری دانسته‏اند، عموما در این زمینه ها ملایم‏تر و آسان‏گیرتر بوده‏اند.
در این میان و با توجه به نظرات مطروحه فوق چند مسئله در زمینه اصول جرمشناسی جامعه شناختی دینی جلب نظر می کند، اول آنکه نگاه جرمشناسانه دین که در لوای سخت گیری نسبت به جرایم ظاهر شده است خود به نوعی نشان دهنده مبحث پیشگیری از جرم در جامعه است که این شدت در قالب اصل بازدارندگی عمل می کند، دوم آنکه ساختار ارگانیک دین به نوعی سبب بروز یک سیستم پیشگیرانه در جرمشناسی اسلامی شده است، سوم آنکه تفاوت جوامع اسلامی و جوامع دیگر، از نظر پنداشت سخت‏گیرانه نسبت به جرم، به خصوص نسبت به جرائم جنسی، اخلاقی و عقیدتی می‏تواند این نظر را تقویت کند که تأثیر دین اسلام و به خصوص جرمشناسی اسلامی می تواند دلیل اصلی این تفاوت ها باشد. اما همین امر در نگرش نواندیش‏ها و اصلاح‏گران می‏تواند نشان از آن باشد که چنانچه تفاوت‏های نگرشی بتوانند جایی برای خود باز کنند و به عنوان یک تفسیر موجه دینی جای بیفتند، می‏توان انتظار داشت که فرآیندهای مدرنیزاسیون روحیات و انگیزه‏های مسلمان را نیز دستخوش تغییر کند و نتیجه آن در پنداشت‏های آسان‏گیرانه‏تر با مدارای بیشتر نسبت به جرم خود را نمایان سازد.
۲) جرمشناسی پیشگیری در اسلام
همانطور که می دانیم در تمامی امور بنابر یک ضرب المثل معروف که می گوید " پیشگیری بهتر از درمان است " انجام اقدامات پیشگیرانه بهتر از درمان است، خصوصا در زمینه جرم و بزهکاری که نتایج آن بسیار زیان آور است و گاه جبران ناپذیر، از اینرو دین مبین اسلام نسبت به پیشگیری و از بین بردن زمینه های جرم حساسیت بیشتری به خرج داده است و همواره در آیات وروایات بر پیشگیری از جرم در جامعه اسلامی تاکید داشته است. در این قسمت به بررسی نقش پیشگیرانه دین مبین اسلام در جرم و بزه می پردازیم.
۲-۱) کلیات
نظریه‌ پردازان‌ درباره‌ این‌ سؤال‌ که‌ چرا با وجود جرم‌شناسی‌ علمی‌ و تدوین‌ طرحهای‌ گوناگون‌ برای‌ پیشگیری‌ از جرم‌ و انحراف‌ باز هم‌ سرکشی‌ و عصیان‌ جوانان‌، جنایات‌ سازمان‌ یافته‌ وبزهکاری‌ بیش‌ از گذشته‌ فزونی‌ می‌یابد و یا چرا با وجود اینکه‌ ریشه‌یابی‌ علل‌ بزهکاری‌ علمی‌تر و ابزار و تکنولوژی‌ آن‌ پیشرفته‌تر شده‌ است‌ بزهکاری‌ فراگیر شده‌ و حکومتها و جوامع‌گوناگون‌ با سرعتی‌ شتابدار گامهایی‌ به‌ عقب‌ برمی‌ دارند و فاقد هویت‌ انسانی‌ می‌شوند و در منجلاب‌ ایدئولوژی‌ سلطه‌گرایی‌، جهانخواری‌ تروریسم‌ دولتی‌، حق‌ کشی‌، کژمداری‌، هرج‌ و مرج‌گرایی‌، آدم‌ کشی‌، آدم‌ ربایی‌، اعتیاد، بی‌ عدالتی‌های‌ اجتماعی‌، بیگانگی‌ از آزادی‌ درونی‌ و فکری‌ و... دلایل‌ متفاوتی‌ را بیان‌ کرده‌اند یکی‌ از این‌ دلایل‌ این‌ است‌ که‌ جرم‌شناسی‌ رشته‌ای‌ جوان‌ و نوخواسته‌ است‌ و هنوز دوران‌ تکامل‌ خود را می‌گذراند نظر دیگر این‌ است‌ که‌ دست‌ آوردهای‌علمی‌ و نظریه‌های‌ کاربردی‌ آن‌ از سوی‌ دولتمردان‌ و افراد جامعه‌ جدی‌ گرفته‌ نمی‌شود. و نظریه‌های‌ جرم‌شناسی‌ فاقد جامعیت‌ بین‌ المللی‌ و پشتوانه‌ اجرایی‌ لازم‌ است‌ از آنجایی‌ که‌ به‌ نظرپاره‌ای‌ از محققان‌ بعضی‌ها جرم‌شناسی‌ را از بعد معنوی‌ و ماوراء طبیعی‌ آن‌ با ویژگیهای خاص‌ خود دور و یا جدا کرده‌اند و حوزه‌ مطالعاتی‌ آن‌ را در تحقیقات‌ عینی‌ (مشاهده‌، تجربه‌، آزمون‌)که‌ مرتبت‌ با جنبه‌ ذاتی‌ ساختار بزهکار و عالم‌ طبیعت‌ وی‌ می‌باشد محدود و محصور نموده‌اند و سرانجام‌ بزه‌شناسی‌ و بررسی‌ یک‌ علت‌ یعنی‌ طبیعت‌ و ترد بعد معنوی‌ و یا متافیزیکی‌ وجنبه‌ فطری‌ رسیده‌ است‌. در هر بزهکار یک‌ فشار ایستایی‌ فیزیکی‌ با تغییرات‌ مثبت‌ یا منفی‌ و یک‌ مقاومت‌ ایستایی‌ متافیزیکی‌ در برابر رفتار جنایی‌ با تغییرات‌ موقتی‌ مثبت‌ یا منفی‌وجود دارد که‌ عینی‌ و محسوس‌ نیست‌ هرگاه‌ محرک‌ مقاومت‌ ایستایی‌ یعنی‌ جنبه‌ عقلی‌ و معنوی‌ ساختار بزهکار که‌ مرتبت‌ با بعد متافیزیکی‌ است‌ تضعیف‌ شود فشار ایستایی‌ وی‌ را به‌سوی‌ رفتار جنایی‌ سوق‌ می‌دهد. احیاء و پویایی‌ بعد متافیزیکی‌ بزهکار به‌ خودی‌ خود بر اراده‌ و آزادی‌ او تأثیر می‌گذارد و عامل‌ اراده‌ بازدارنده‌ عقلانی‌ وی‌ که‌ علتی‌ تامه‌ برای‌ پیشگیری‌ ازبزهکاری‌ و حالت‌ گریز از انحراف‌ و بزهکاری‌ است‌ در وجود شخص‌ ایجاد می‌شود و هر انسانی‌ با بهره‌گیری‌ از نیروی‌ این‌ عامل‌ که‌ همانند یک‌ مددکار خصوصی‌ و یا پلیس‌ مخفی‌ که‌ هرجا وهر لحظه‌ همراه‌ اوست می‌تواند بر تمام‌ عوامل‌ جرم‌ زای‌ فیزیکی‌ فائق‌ آید.
برای‌ اثبات‌ چگونگی‌ توان‌ دین‌ در اثرگذاری‌ آن‌ به‌ جرم‌شناسی‌ و کارآمد کردن‌ آن‌ با استفاده‌ از معرفت‌شناسی‌ از دین‌ راهکارهای‌ هر یک‌ از ادیان‌ و ساختار آنها تبیین‌ می‌گردد.معرفت‌شناسی‌ مزبور برخلاف‌ فلسفه‌ دین‌ یا معرفت‌شناسی‌ درباره‌ دین‌ مصادیق‌ عینی‌ و خارجی‌ دین‌ را که‌ در تاریخ‌ ادیان‌ نمونه‌ هایی‌ از آن‌ بیان‌ شده‌ است‌ با استدلالهایی‌ عقلی‌ و نقلی‌ وبعضاً با استفاده‌ از دستاوردهای‌ علمی‌ مورد مطالعه‌ و تحلیل‌ قرار می‌دهد. در حقیقت‌ این‌ شیوه‌ یک‌ نوع‌ بررسی‌ میدانی‌ و علمی‌ است‌ که‌ پژوهشگران‌ و صاحبان‌ اندیشه‌ راهکارها و قابلیتهای‌فرامین‌ دینی‌ ادیان‌ و یا اندیشه‌های‌ متفاوت‌ را بطور جداگانه‌ یا در شکل‌ تطبیقی‌ مطالعه‌ و کالبد شکافی‌ می‌کند. و داده‌های‌ آنها را با یکدیگر مقایسه‌ می‌نماید. بهترین‌ راه‌ برای‌ پاسخ‌ دادن‌به‌ سؤالاتی‌ از این‌ قبیل‌ که‌ آیا می‌توان‌ از راهکارهای‌ جرم‌شناسی‌ برای‌ عملی‌ شدن‌ بهتر راهکارهای‌ نظری‌ و کاربردی‌ دینی‌ سود برد در جواب‌ باید گفت‌ که‌ معارف‌ ربوبی‌ و هدایت‌های‌نظری‌ و کاربردی‌ قوانین‌ و دستورات‌ تشریعی‌ همه‌ ادیان‌ الهی‌ یا حداقل‌ یکی‌ از آنها مانند اسلام‌ که‌ کاملتر است‌ بصورت‌ همه‌ جانبه‌ و مجموعه‌ای‌ پیوسته‌ به‌ یکدیگر مورد مطالعه‌ و پژوهش‌قرار دهیم‌. اسلام‌ در بحث‌ جرم‌شناسی‌ خرد و جرم‌شناسی‌ کلان‌ راهکارهای‌ بسیار مناسب‌ را پیش‌ رویمان‌ می‌گشاید و برای‌ آنها دستوراتی‌ مناسب‌ با همه‌ اعصار صادر کرده‌ است‌. مانندفرضیه‌ تیپ‌ جنایی‌ و جانی‌ مادرزاد سزار لمبروزو در قرن‌ ۱۹ که‌ این‌ مسئله‌ در صده‌ نخست‌ هجری‌ قمری‌ در بین‌ پیروان‌ دین‌ اسلام‌ مطرح‌ گردید. و اسلام‌ نه‌ از طریق‌ زیست‌شناسی‌ ومطالعه‌ علمی‌ و تجربی‌ بلکه‌ از طریق‌ وحی‌ مبتنی‌ بر علم‌ نامتناهی‌ آفریدگار یگانه‌ به‌ چنین‌ مسئله‌ای‌ پاسخ‌ داده‌ است‌. البته‌ تحقیقهای‌ زیست‌شناسی‌ جنایی‌ صده‌ نوزدهم‌ به‌ بعد آنرا تفسیرو زوایای‌ بیشتری‌ از آنرا روشن‌ کرده‌ است‌.
اسلام‌ غیر از عوامل‌ درونی‌ مانند وراثت‌، عوامل‌ محیطی‌ یا برونزا را در پیشگیری‌ از جرم‌ مورد بررسی‌ قرار داده‌ است‌ مانند نقش‌ محیط اجتماعی‌، خانواده‌ و تربیت‌ صحیح‌ و... تدابیر و اقدامات‌ پیشگیرانه‌ اسلام‌ برای‌ مبارزه‌ با بزهکاری‌ را می‌توان‌ به‌ دو شیوه‌ مورد بررسی‌ قرار داد، یکی‌ اینکه‌ راهکارهای‌ مطرح‌ شده‌ از سوی‌ دانشمندان‌ در جرم‌شناسی‌، پیشگیری‌ رابرشمرد و سپس‌ بررسی‌ کرد. که‌ آیا راهکارهای‌ مذبور در اسلام‌ وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد چگونه‌ است‌؟ مثلا آیا راهکار شخصیت‌ قائل‌ شدن‌ برای‌ افراد جامعه‌ و احترام‌ گذاشتن‌ به‌شخصیت‌ آنها یا راهکار برخورد داری‌ همگانی‌ افراد از سرمایه‌ها و نعمتهای‌ طبیعی‌ ملی‌، در راهکارهای‌ علمی‌ و کاربردی‌ اسلام‌ وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد به‌ چه‌ کیفیتی‌ است‌؟
شیوه‌ دیگر این‌ است‌ که‌ بررسی‌ شود علاوه‌ بر راهکارهای‌ مزبور چه‌ راهکارهای‌ پیشگیرانه‌ای‌ در اسلام‌ وجود دارد که‌ در اذهان‌ و تحقیقات‌ دانشمندان‌، مورد توجه‌ قرار نگرفته‌ است‌ و چگونه‌می‌توان‌ از آنها برای‌ مبارزه‌ با بزهکاری‌ بهره‌ گرفت‌؟
یکی‌ از راهکارهای‌ پیشگیرانه‌ اسلام‌ برای‌ مبارزه‌ با بزهکاری‌ که‌ جرم‌شناسی‌ پیشگیری‌ علمی‌ از تبیین‌ و ایجاد آن‌ ناتوان‌ است‌، معرفی‌ عاملی‌ جرم‌ زا به‌ عنوان‌ "شیطان‌" که در دو بعد درونی و بیرونی در دین مبین اسلام مد نظر قرار گرفته و شارع مقدس به آنها پرداخته است از منظر درونی شیطان و یا به عبارت دگیر نفس اماره در ارتکاب جرم از سوی انسان نقش دارد که همانا هوی و هوس و خواهش های نفس مادی است که خود موجب گرایش فرد به ارتکاب گناه و بزه می شود و از منظر بیرونی شیطان و یا به تعبیری ابلیس که موجودی است خارجی که با بهره گیری از طرق مختلف خارج از نفس اشخاص برای فریب انسان ها به انجام کار های خلاف و به تعبیر ما در اینجا جرم اقدام می نماید و سبب گرایش افراد به ارتکاب جرم می شود و یا فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که خود از پیشرفته ترین وسایل قابل کاربرد در زمینه پیشگیری از جرم در نظام جرمشناسی است زیرا همانطور که می دانیم هدف عمده جرمشناسی حتی با تعریف های غربی نیز دو چیز است اول پیشگیری بعد درمان که هر دوی این اهداف در سیستم امر به معروف ونهی از منکر اسلامی آمده و مد نظر شارع مقدس بوده خصوصا هدف اول که همانا پیشگیری از جرم است ودیگری موضوع‌زندگی‌ پس‌ از مرگ‌ و مراحل‌ آن‌ و وجود معاد و قیامت‌ و حضور در روز جزا است‌. زمان‌ و مکانی‌ که‌ به‌ عملهای‌ نیک‌ پاداش‌ داده‌ و عملهای‌ بد، عقاب‌ می‌شود.
از جمله‌ نکات‌ با اهمیت‌ در این‌ خصوص‌، این‌ است‌ که‌ در اسلام‌ ضمن‌ توصیه‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ نیک‌ و تبیین‌ ثمرات‌ آن‌، کسانی‌ که‌ عملهای‌ نیک‌ را انجام‌ می‌دهند، علاوه‌ بر آنکه‌ از ثمرات ‌آن‌ بهره‌مند می‌گردند، با انجام‌ دادن‌ کارهای‌ نیک‌، به‌ آنها پاداش‌ نیز داده‌ می‌شود، مثلا فردی‌ که‌ تجارت‌ یا کار می‌کند، هم‌ به‌ نتایجی‌ همچون‌ درآمد و ثروت‌ می‌رسد و هم‌ خداوند به‌ او پاداش نیز‌ می‌دهد که‌ این‌ از سیاستهای‌ تشویقی‌ است‌ تا افراد، بیشتر به‌ سوی‌ انجام‌ کارهای‌ نیک‌ کشیده‌ شوند. حال‌ آنکه‌ در جرم‌شناسی‌ یا سیاست‌های‌ جنایی‌، چنین‌ چیزی‌ با این‌ گستردگی‌وجود ندارد، یعنی‌ چنین‌ نیست‌ که‌ تمام‌ کردارهای‌ نیک‌ نیکوکاران‌ نیز محاسبه‌ و به‌ تمام‌ آنها پاداش‌ داده‌ شود و شاید بتوان‌ گفت‌ که‌ چنین‌ عملی‌ از توان‌ نهاد حکومتی‌ و غیر حکومتی‌ خارج‌باشد و تنها اختصاص‌ به‌ قدرت‌ الهی‌ داشته‌ باشد و تنها در صورتی‌ می‌توان‌ چنین‌ امری‌ را در جرم‌شناسی‌ یا سیاست‌ جنایی‌ داخل‌ کرد و از بزهکاری‌، بیشتر پیشگیری‌ کرد که‌ بتوان‌ واردمرحله‌ جدیدی‌ از مطالعه‌ پدیده‌ بزهکاری‌، یعنی‌ همسویی‌ علت‌شناسی‌ دینی‌ و علمی‌ شد، در واقع چنین اهرم تشویقی – ترهیبی قدرتمندی که تمام جوانب اعمال نیک را محاسبه و پاداش دهد و از سویی تمام اعمال بد را نیز محاسبه و سزا دهد در نظام بشری و به تبع آن سیستم جرمشناسی غربی که متکی بر صرف دست آوردهای بشر مادی است وجود ندارد.
۲-۲) پیشگیری از جرم در آیات و روایات
یایها الناس اعبدوا ربکم... لعلکم تتقون؛ ای مردم پروردگارتان را عبادت کنید شاید پروا پیشه شوید.
این آیه به صراحت راه پیشگیری از جرم را عبادت پروردگار دانسته که سبب ایجاد ترسو پروا در افراد می شود به این ترتیب که شخصی که پروردگار را ستایش نماید و به بزرگی او ایمان داشته باشد همان ایمان قلبی به بزرگی و قدرت پروردگار سبب ایجاد یک حس پیشگیری از جرم و گناه در فرد می شود.
و در آیه ای دیگری فرمود: "واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون؛ خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید" در اینجا نیز یاد خدا سبب می شود که شخص از افتادن به دام ارتکاب گناهان و جرایم دوری جوید و این امر خود سبب رستگاری فرد در دنیا و آخرت می شود، در واقع همانا ذکر عظمت و کرامت پروردگار مانع ارتکاب جرم از سوی اشخاصی می شود که حداقل ارتباطی با خالق هستی دارند.
از این دو آیه چند مسئله بدست می آید اول آنکه آیه اول در باب عبادت و تاثیر آن در پیشگیری از جرم است آیه دوم که بیان کننده ذکر خداوند است و همانطور که می دانیم ذکر پروردگار در ادعیه جایگاه خاص دارد و از اینرو این آیه شریفه به تاثیر دعا در پیشگیری از جرم اشاره دارد، دوم آنکه ین دو بر یک موضوع بنیادین وحدت نظر دارند که آن نیز در کلام الله اینگونه آشکار گشته است که " قلب ها آرام نمی گردند مگر با یاد خدا" که این آرامش قلبی مانع سوق یافتن فرد به سوی ارتکاب جرم می شود.
آیه دیگر در این باب بدین مضمون است که " ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر: براستی نماز انسان را از زشتی ها باز می دارد." همانطور که در کلام فلاسفه می بینم رابطه عام و خاص مطلق میان جرم و پلشتی و زشتی وجود دارد در واقع هر جرم یک عمل زشت است لکن برخی از اعمال زشت جرم هستند و برخی جرم نیستند، پس نماز را می توان به عنوان یکی از قدرتمند ترین ابزار های سیستم جرمشناسی اسلام در مقابله با بزهکاری دانست، زیرا انسانی در در شبانه روز پنج مرتبه در برابر یگانه بی همتا قرار می گیرد و از نور وجود او بهره مند می گردد چگونه رو به سوی جرم می گذارد و چه زیبا پیامبر اعظم (ص) در کلام خود فرمودند که " چگونه ممکن است بر کسی که در هر روز پنج مرنبه خود را می شوید آثاری از گرد و غبار (منظور زشتی و جرم است) باقی بماند البته این یک قاعده کلی تخلف ناپذیر نیست و چه بسا خونخوارانی چون تیمور مغول که نماز می خواند ولی کنگره از سر می ساخت؛ باید یاد آور شد که در این میان مثال هایی اینگونه نباید القاء کننده این تفکر باشد که این افراد نماز می خوانند و جرم می کنند پس نماز بی تاثیر است بلکه در این افراد ظهور قلبی وجود ندارد و آئینه قلب آنها را به تعبیر قرآن مجید زنگار گرفته به گونه ای که حتی نماز این خورشید تابناک نیز نمی تواند پلیدی را از وجود آنها بر دارد و این همانا تفاوت در انسان بودن آنها زیرا نماز و احکام اسلام برای انسان ها وضع شده است و نه گونه ای که در خوی حیوانی خویش مانده اند؛ در این میان نقش دیگری برای نماز می توان متصور شد که همانا باز اجتماعی کردن و اصلاح افراد است که در قسمت بعدی به آن می پردازیم.
ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنانت بگو، جلبابها (روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند، که این کار برای این که آنها (به عفت و حریت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است؛ و خداوند همواره غفور و رحیم است.
در شأن نزول آیه فوق آمده که شب هنگام زنان برای نماز مغرب و عشاء به مسجد می رفتند برخی از جوانان هرزه بر سر راه آنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنان می شدند. آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا بخوبی شناخته نشوند و کسی بهانه مزاحمت نداشته باشد.
دو نکته در آیه باتوجه به شأن نزول قابل دقت است:
۱) برای جلوگیری از مزاحمت های خیابانی دستور حجاب کامل به زنان می دهد هرچند در آیه بعدی مزاحمان را نیز تهدید کرده است، معلوم می شود حجاب در ریشه کنی هرزگی و مزاحمت ها نقش دارد.
۲) با حجاب، زن های با شخصیت و متدین شناخته می شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمی دهند که به حریم حرمت آنها اهانت نمایند.
۳) در بحث حفظ حجاب که یک جنبه پیشگیری از جرم است تکلیفی در مورد مجرم نیست بلکه عموما بر مجنی علیه تاکید دارد در واقع اسلام در این مورد برخلاف سایر راهکار های پیشگیری از جرم که بر مجرم می شد بر مجنی علیه بار شده است.
نمونه دیگر که در جرمشناسی قرآنی وجود دارد و به صراحت می توان گفت که در هیچ مکتب فوق مدرن بشری نیز وجود ندارد بحث الگو سازی و اسوه پروری در پیشگیری از جرم است که خداوند عزوجل در آیه شریفه می فرماید: "لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه: مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است" این فرموده پروردگار در قرآن کریم علاوه بر اینکه یک فرموده دینی و الهی است به نوعی بیانگر یکی دیگر از موارد اعجاز قرآن است که دلایل آن ذکر می گردد: اول آنکه غالب انسان ها دچار یک بعد ضعف نفسانی هستند که او را نیازمند نوعی پیروی از رهبر و مقتدایی برتر از خویش می گرداند و تاریخ خود گواهی بر این مدعاست آنجا که در تمامی رویدادهای بزرگ تاریخ بشری همواره فردی به عنوان رهبر و زعیم مردم حضور داشته و نگرش آن فرد سرنوشت آن قوم یا گروه را رقم زده است که به ذکر دو مثال در از زمان حال و گذشته بسنده می کنیم یکی از زمان های دور و یکی نیز در عصر حاضر که به قول عدهای بشر به شوکوفایی و بی نیازی خویش از تعالیم دینی رسیده است اول گروهی را که به رهبری یک فرد آگاه و علیم گوش سپردند که هم به سعادت دنیوی و هم اخروی رسیدند در این مورد مثال بسیار است لکن ما یک نمونه اسلامی را بیان می کنیم که به گفته بزرگترین مورخین غربی جاهل ترین قوم زمان خویش بودند، مردم عربستان پیش از ظهور پیامبر اکرم (ص) که پس رسیدن ایشان به رهبری و پیشوایی این مردم نادان آنها به سرعت پله های ترقی را طی نومده به سعادتی دنیوی و اخروی رسیدند؛ دوم شرح حال گروهی نهمانند اعراب آن زمان در جهل و نادانی بودند و حتی در زمان خویش در منتهای دانش آن دوران بودند، درست است مردم آلمان در اروپا که به تعبیری مهد آزادی و پیشرفت شناخته است، مردمی که زمام خویش را به دست نادانی سپردند که در مدت کوتاه جهانی را در آتش جهل خود سوزاند و نه تنها سعادت به بار نیاورد بلکه تا سالیان سال فلاکت برای مردم خویش بر جای گذاشت. با این دو مثال که به طور موجز بیان گردیدند اوج شاهکار قرآن در زمینه انسان شناسی که از مهم ترین جنبه های علوم نوین است و در جرمشناس کاربرد بسیار دارد آشکار گردید. دوم آنکه این آیه شریفه بیانگر یک روش متافوت در جرم شناسی پیگیری اسلامی است که خود یکی دیگر از علل اعجاز قرآن است وآن اینکه اشخاصی که اسوه های حسنه همچون نمونه های مذکور در قرآن را دارند کمتر از سایرین به سوی جرم گرایش می یابند که البته این نیز ریشه در فطرت برتر جوی انسان دارد که به گونه ای تاسی پذیر از الگوی خویش است و پاکی آن الگو و به سوی جرم نرفتن او سبب تحریک آن فرد در قدم برداشتن در راه آن اسوه خویش است که البته در علوم جامعه شناسی نوین به نقش الگوها در شکل گرفتن شخصیت افراد در آینده آنها تاکید بسیار شده است. البته باید خاطر نشان نمود که این اهرم پیشگیری در درمان بزهکار نیز نقش ایفا می کند.
همانطور که در مبحث قبلی نیز اشاره شد یاد مرگ تاثیر بسزایی در پیشگیری از جرم دارد از اینرو مبحثی در باب معاد اندیشی و آثار آن در پیشگیری از جرم و عصیان نسبت به خداوند به وجود می آید که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم:
الف) بازدارندگی یا پیشگیری
علم به این که بعد از مرگ انسان وانهاده نمی شود بلکه مسؤول تمام اعمال خود است و جهانی جاویدان را به دنبال دارد، انسان را به فکر وامی دارد; چرا که انسان همیشه در این تلاش است که خود را به کمال برساند. به عبارت دیگر کمال خواهی از فطریات بشر است گرچه در جوامع مختلف تعریف کمال متفاوت است.
حال اگر این را لمس کرد که هستی منحصر به دنیا نیست و می تواند با حرکت بر طبق برنامه ای خاص کمالی جاویدان را به دست آورد هیچ گاه خود را به ورطه هلاکت نمی اندازد. هیچ گاه به بن بست فکری نمی رسد و در انجام اعمال نیک دچار تردید نمی گردد.
ب) جهت گیری خاص
با معاداندیشی اعمال انسان جهت گیری خاص پیدا می کند. انسانی که معتقد است خداوند مالک روز رستاخیز است سعی می کند به سوی او حرکت کند. این اعتقاد مستلزم تنظیم رفتار و اعمال است چرا که با این جهت گیری هرگونه رفتاری سازگار نیست انسان با این نگرش به یک نوع تعادل و امنیت روحی روانی می رسد که تمام روان شناسان به دنبال این هدف مطالعه می کنند.
ج) غفلت زدایی
با این نگرش است که انسان از غفلت و وانهادگی می رَهد چرا که می داند: "(این چه کتابی است) که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته مگر آن که آن را به شمار آورده است؟ (کهف ۴۹) لذا می داند پس هر کس به اندازه ذره ای خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس به اندازه ذره ای بدی کند آن را می بیند.(زلزله ۸/۷)" لذا هنگامی که این فکر در درون شخص راه پیدا کرد دیگر به خود جرأت تخطی نمی دهد. لذا قرآن با پرداختن به این موضوع در بیش از یک سوم از آیات خود اهمیت این موضوع را گوشزد کرده است.
از اینروست که : علی(ع) می فرماید: «پس هرگاه شهوت ها به شما روی آورند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ برای پندآموزی کافی است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش می کرد و می فرماید: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ نابودکننده لذت ها و جداکننده شما از شهوت ها است.
همانا که این ( لذت ها و شهوت ها) از مهم ترین عوامل تحریک کننده فرد در ارتکاب جرم هستند و این خود عاملی دیگر در پیشگیری از مرگ است.
بحث دیگر این قسمت را در عبرت گیری و پندآموزی بیان می کنیم همانگونه که واضح است پند گرفتن از گذشتگان تاثیری بسزایی در انجام ندادن اعمال اشتباه از سوی آیندگان دارد و از اینرو در اهداف مجازات ها مسئله عبرت آموزی مورد نظر شارع مقدس بوده است از اینرو پندآموزی از مجرمینی که در گذشته مرتکب جرم شده اند نقشی مهم در عدم ارتکاب جرم از سوی افراد دارد و خود از مباحث عمده در پیشگیری از جرم در جرمشناسی اسلامی است. لذا در همین راستا ست که قرآن صریحا فرمان داده است" فاعتبروا یاولی الابصر؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت." و نیز امیر المومنین در این مورد فرموده اند" : و هرکس عبرت گیرد خود را از فرورفتن در خطاها و فسادها دور نگه داشته و هرکس خود را از بدی ها دور نگهداشت سالم می ماند." اینها خود گوشه ای از تاکید دین مبین اسلام بر نقش پندگیری در پیشگیری از جرم است.
حال که حدیث دیگری از مولای متقیان ذکر گردید شایسته است که نگاهی کوتاه به مبحث پیشگیری در نظام قضایی ایشان بیندازیم، که به حق جامع ترین نظام قضایی دنیا است.
حضرت با شان هدایتی و ارشادی خویش، اقدام به تربیت و آموزش جامعه می‏کرد و این را حق مردم می‏دانست. او با تشویق مردم به برنامه‏های عبادی و تهذیبی و ایجاد رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی، زمینه هر نوع جرم را از بین می‏برد، و اگر کسانی قابل اصلاح نبودند، مجازاتشان می‏کرد. حتی اگر کسی مدعی بود حد و کیفر را نمی‏دانسته، تحقیق می‏کرد آیا آیه حد مثلاً آیه قطع ید سارق بر او خوانده نشده است، که اگر خوانده نشده بود، حد نمی‏زد.
نوع کیفرها و تعزیرات و حدود و نظامی که در بحث کیفرها ارائه شد، عاملی پیشگیرانه و اصلاح‏گرایانه است و شدت آنها باعث می‏شد هر کس بشنود، از ترس دنبال جرم نرود.
اخرین بحث در باب پیشگیری در اسلام پرداختن به فقر و نقش آن در جرم و بزهکاری است که بار ها از سوی پیشوایان دینی ما مورد امعان نظر قرار گرفته است.
چگونه فقر موجب گرفتاری انسان در دام جرایم می‏گردد؟ نه این است که برخی از انسانها به دلیل ضعف روح قدرت تحمل فقر را ندارند و در دنیا برای رفع آن به راههای نامشروع و به تعبیری بزهکاری روی می‏آورند؟ وقتی فقر می‏تواند به کفر منتهی گردد، بدون تردید امکان این وجود دارد که به جرم، بزه و فسق نیز بینجامد. این است که اسلام از آغاز به آثار شوم فقر توجه داده است. در این بین برخی از روایات در این باره را بیان نموده سپس به شرح این موضوع و رابطه آن با جرمشناسی اسلامی می پردازیم.
از پیامبر خدا(ص)و هم از امام صادق(ع)نقل شده است که " لولا رحمة ربی علی فقراء امتی کاد الفقر ان یکون کفرا: اگر رحمت پروردگار بر فقیران امت من نباشد نزدیک است فقر به کفر بینجامد".
امام علی (ع) در این باره فرمودند که: "کاد الفقر ان یکون کفرا: هرگاه فقر وارد شود کفر نیز به دنبال آن وارد می شود".
امام صادق(ع)نیز می‏فرماید: غنی یحجزک عن الظلم خیر من فقر یحملک علی الاثم، «ثروتی که تو را از ظلم باز دارد بهتر از فقری است که تو را به گناه وادارد.
امام سجاد(ع)در دعای معروف ابو حمزه ثمالی از فقر به خداوند پناه می‏برد. «اللهم انی اعوذ بک من الکسل و الفشل و الهم و الفقر...» مصیبت فقر و فاجعه آن نه تنها در این است که شکم فقیر گرسنه و تن او برهنه می‏ماند، بلکه انسان محروم ممکن است از هرگونه سرمایه حیات ابدی که ایمان و عمل به احکام دین است، نیز محروم بماند و سرمایه ابدی وی نیز تباه گردد.
آثار شوم فقر به افراد منحصر نمی‏ماند، بلکه در سطح جامعه نیز اثر می‏گذارد، زیرا که تاثیرهای ویرانگر و پیامدهای گوناگون آن از افراد و خانواده‏های فقیر می‏گذرد و به گونه‏های مختلف به جامعه آسیب وارد می‏سازد. جرم پدیده‏ای است که دارای حیثت اجتماعی است، وقتی فقر موجب آفرینش جرم می‏شود، وقتی فقر به سرقت می‏انجامد، آنگاه که فقر دام فحشاء را می‏گستراند، وقتی فقر موجب گسیختن پیوندهای مشروع نکاح و متلاشی شدن کانونهای گرم خانواده و در نتیجه بر جای گذاشتن فرزندانی می‏شود که از مهر مادر یا پدر و یا هر دو محرومند هرگز نمی‏توان آن را پدیده ساده‏ای انگاشت که تنها دارای تاثیر فردی است. لذا حل معضلات مالی در دین مبین اسلام، همانطور که اشاره شد نقش عمدهای را در پیشگیری از جرم دارد.
۳) درمان و باز اجتماعی نمودن بزهکار
شارع مقدس تنها به جنبه های پیشگیری از جرم فکر نکرده است بلکه به مرحله پس از ارتکاب جرم نیز فکر نموده و آن را نیز مدنظر داشته و راههایی را برای اصلاح و در مان بزهکار بیان نموده که در این قسمت به بیان آنها می پردازیم:
۳-۱) توبه
خداوند متعال در قرآن کریم در بیش از ۹۰ آیه توبه را در قالب های مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهم ترین عامل رهائی از دام گناهان و فساد، و باعث رستگاری انسان می داند. در آیه شریفه می خوانیم: "توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید." این آیه در بر دارنده اوج کلام حق تعالی در اصلاح بزهکار و مجرم است در واقع در دین مبین اسلام از بزهکار پس از ارتکاب جرم قطع امید نشده و همواره در توبه بر وی باز است تا شاید با اصلاح درونی به سوی الطاف خداوندی باز گردد حال آنکه در مکتب های جرمشناسی کنونی گاه از بزهکار قطع امید شده حذف او را از جامعه توصیه می کنند و این خود نشان دهنده یک امر مهم است و آن اینکه سیستم جرمشناسی اسلامی ساختار باز اجتماعی شدن را برای افراد ملحوظ دانسته و آن را با نوعی کشف و شهود قلبی همراه نموده است.
۳-۲) نماز
نماز نیز همانطور که اشاره گردید یکی از مهم ترین ابزارهای پیشگیری از بزهکاری است که دارای خصیصه اصلاحی و درمانی نیز هست، که پیامبر گرامی اشلام نیز بدان اشاره فرموده اند : " روزی به پیامبر درباره جوانی که نماز می خواند و مرتکب گناه و جرم می گشت خبر دادند ایشان فرمودند به زودی نمازش وی را اصلاح می کند" در این مورد باید چند نکته را متذکر شد اول آنکه نماز نسبت به همه افراد اثر یکسان ندارد و در خصوص افرادی که ذاتی سیاه دارند بعید است که عمل نماید لذا برای روشن شدن موضوع مثالی می زنم اگر در مقام تشبیه نماز را همچون آب که مظهر پاکیزگی است بدانیم وجود این افراد همچون قیر است که سیاهی در آن ذاتی است و نه عرضی و لذا با هیچ چیزی ولو نماز پاک نمی گردد، زیرا همانطور که می دانیم انسان فطرتا موجودی پاک است که در اثر پلیدی های اطرافش سیاه می شود از اینرو تیرگی قلب وی عرضی است و با نماز برطرف می شود.
۳-۳) اسوه و الگوی حسنه
الگوی نیکو که در دین مبین اسلام برآن بسیار تاکید شده است در مورد اصلاح افراد بد و مجرم نیز مورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته است و مثال های بسیاری در این باره در دین مبین اسلام وجود دارد که رفتار پیامبر یا ائمه سبب اصلاح افراد گناهکار شده است، در واقع منش این الگوهای صالح در شخص مجرم تحولی ایجاد کرده سبب بازگشت وی از خوی مجرمانه می گردد.
● نتیجه گیری و پیشنهاد
بررسی شیوه های جرمشناسانه موجود در دین مبین اسلام خود دریچه جدیدی را بر روی جرمشناسان وعلاقمندان به این رشته از علوم کیفری می گشاید، در واقع در این نوع از جرمشناسی ما چیز هایی را مشاهده می نمایی که در سایر فرق جرمشناسی نمی توان آنها را مشاهده کرد که از جمله آنها گستردگی و شمول این مکتب است؛ که به صراحت می توان از آن به مکتب جرمشناسی اسلامی اشاره نمود که در بردارنده جرمشناسی پیشگیری، بالینی، جرمشناسی جامعه شناختی، جرمشناسی انسان شناسی، جرمشناسی اقتصادی، جرمشناسی فطرت گرا و... انواع دیگر است که در هیچ مکتب بشری تا بدین روز چنین چیزی مشاهده نشده است یا به این وسعت و گستردگی دیده نشده است.
به جرات می توان گفت که در دین مبین اسلام انعکاس جالبی از تمامی نیازهای جرمشناسی وجود دارد و رد واقع اسلام نه به یک بخش خاص بلکه به ابعاد گوناگون پرداخته چه از منظر فردی و چه اجتماعی، لذا آنچه که بیش از همه جلب توجه می نماید تطابق این سیستم با روحیات و فطرت انسان است وبرای تمامی انسان ها چه در نظام اسلامی و چه در سایر نظام ها قابل اعمال است؛ نکته دیگر در این مورد تطابق از باب مقتضیات زمانی و مکانی است که نظریات مطروحه در قرآن و روایات هر چند که نزدیک به هزار و اندی سال پیش مطرح گشته اند لکن هنوز نیز نسبت نظریه های نوپای امروزی ارجحیت دارند، و هیچگاه نظریات امروزی چه از نظر وسعت و شمول و چه از نظر کارآیی قابل مقایسه با نظریات مطروحه در جرمشناسی اسلامی نیستند.
در خاتمه می توان چند پیشنهاد را برای رشد بیش از پیش این شاخه از جرمشناسی ارائه نمود که عبارتند از: ۱. تشکیل مکتبی در جرمشناسی امروزی به نام جرمشناسی اسلامی ۲. تاسیس رشته تخصصی جرمشناسی اسلامی در دانشگاه ها در مقاطع ارشناسی ارشد و دکتری و نیز قرار دادن فصلی به عنوان کلیات جرمشناسی اسلامی در درس جرمشناسی مقاطع لیسانس ۳. تشکیل رشته جرمشناسی اسلامی در حوزه های علمیه ۴. برگزاری همایش ها و کنفرانس هایی در این باب ۵. تطبیق علوم جدید با مبانی جرمشناسی اسلامی.
نگارنده در خاتمه باز هم متذکر می شود که جرمشناسی در دین مبین اسلام به طرز شگفت انگیزی وجود داشته و هیچ جنبه ای خارج از آن وجود ندارد و قابلیت تطبیق پذیری با شرایط انسان امروز را نیز دارد؛ لذا این تحقیق را با ذکر جمله ای از قرآن کریم به پایان می بریم:
"هیچ تر و خشکی نیست مگر آنچه در این کتاب یافت شود"
نویسنده احسان زررخ (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی)
منابع و مآخذ
۱. قرآن کریم.
۲. نهج البلاغه.
۳. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، بزهکاری زنان، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۸۳و۱۳۸۴.
۴. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، جامعه شناسی کیفری، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۸.
۵. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، جرمشناسی، جزوه کارشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۲و ۱۳۸۳.
۶. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، کنترل و واکنش اجتماعی، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۸۱.
۷. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، جرمشناسی پیشگیری، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا، مجتمع آموزش عالی قم، ۱۳۸۱و۱۳۸۲.
۸. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، جرمشناسی، جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۹و۱۳۸۰.
۹. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، سیاست جنایی، جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۸و۱۳۷۹.
۱۰. دکتر علی حسین نجفی‌ابرندآبادی، عدالت ترمیمی، جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۸۲و۱۳۸۳.
۱۱. محمد حسینی، سیاست جنایی در اسلام، انتشارات سمت، ۱۳۸۳.
۱۲. علی رنجبر، نقش ادیان الهی در پیشگیری جرایم، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم انتظامی، استاد راهنما مهدی نجابتی، ۱۳۷۴.
۱۳. سید عبدالزهرا قدیمی ذاکر، دیدگاههای جرمشناسانه امیر المومنین (ع)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)، استاد راهنما دکتر ابرند آبادی، ۱۳۷۷.
۱۴. سید صمصام ‏الدین قوامی، نظام قضایی امیر مومنان(ع)، سایت دادگستری تهرانhttp://www.dadgostary-tehran.ir .
۱۵. ناصر قربان نیا، نگاهی به فقر از منظر جرم‏شناسی، مجله نامه مفید شماره ۱۷.
۱۶. علیرضا نوبری، روش برخورد قرآن با نا هنجاری های جامعه، پایگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن،http://www.maarefquran.com .
۱۷. سید جواد حسینی، قرآن و راهکارهای مبارزه با مفاسد اخلاقی عوامل بازدارنده از گناه و فساد، سایت معاونت امر به معروف و نهی از منکر نمسا.
۱۸. ابن براج، عبد العزیز: «المهذب البارع فی شرح المختصر النافع»، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۶ق.
۲۳.نجفی، محمد حسن: «جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام»، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چ سوم، ۱۳۹۲.
۲۴. حلی، شیخ جعفر: «شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام»، انتشارات استقلال، تهران، چ دوم، ۱۴۰۳ق.
۲۵. حرّ عاملی، محمد بن الحسن: «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة»، (۳۰جلدی) مؤسسه آل البیت، قم، چ دوم، ۱۴۱۴ق.
منبع : بانک مقالات فارسی


همچنین مشاهده کنید